من انار و حافظ آوردم، تو هم چایی بریز
آی میچسبد شب یلدا هل و چایی نبات :)
#حامد_عسکری
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
به قلب آن که سوا کرده بود چاقو زد
مرا به یاد تو انداخت هندوانه فروش
زهرا شعبانی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
باد آسٖایش گیتی نزنـد بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب #یلدا نرود
#سعدی ☃️
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
پس از یلدا
سحرگاهت همایون
طلوع روشن
راهَت همایون
رسید اسب زمستان،
یالَش از برف
نخستین روز #دی
ماهَت همایون
#سیدمحمودالهام_بخش
#سلام
اولین صبح زمستونتون
بخیر و مبارک❄️
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت
#هوشنگابتھاج
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
یڪـ فنجان چــــاے
یڪـ فنجان شِعــــر است
شـــرط آن است تُو
فقـط بریزے براےِ مــن
#غلامرضا__صمدی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
پاییز هم گذشت و دلت عاشقم نشد
چشم انتظار سوز زمستان و بهمنم
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
پاییز هم گذشت و به جزحسرتش نماند
مثل خودت که رفتی و دیگر نیامدی
#امید_صباغ_نو
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
اگر به دامنِ وصلِ تو دست ما نرسد
کشیدهایم در آغوش آرزوی تو را...
#حزین_لاهیجی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
ای کاش من یک دکمه از پیراهنت بودم
پیوسته مست از عطر و گرمای تنت بودم
#زهرا_نوروزی
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
🌸🍃🌸🍃
#درنگ
مردی در راه بازگشت به خانه بود که در خیابان کودک فقیری را دید که غذایش را با سگی گرسنه تقسیم میکند، نزدیک رفت و پرسید: چرا غذایت را به این حیوان میدهی؟ کودک سگ را بوسید و گفت: این سگ نه خانه دارد، نه غذا دارد، هیچکس را هم ندارد، اگر من کمکش نکنم می میرد. مرد گفت: سگِ بی خانمان در همه جا وجود دارد، آیا تو می توانی همه آنها را از مرگ نجات دهی؟ آیا تو می توانی جهان را تغییر دهی؟ پسر نگاهی به سگ کرد و گفت: کاری که من برای این سگ می کنم، تمام جهانش را تغییر می دهد. نیازی نیست انسانِ بزرگی باشیم، انسان بودن، خود نهایتِ بزرگی است. می توان ساده بود، ولی انسان بود...
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
از تفأل های حافظ خستهام ای شهریار
"آمدی جانم به قربانت"، نمی آید چرا؟
#امین_شاهسواری
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
تنت مانند اهواز و نگاهت چون شب شیراز
دلت آشوب تبریز و غمت چاقوی زنجان است
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
آغوش شعرهای مرا دست کم نگیر
گاهی بیا و یک بغل سیر گریه کن
#فرامرز_عربعامری
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
کریمخان زند پس از آنکه به پادشاهی رسید، شیراز را به پایتختی انتخاب کرد و از چنان محبوبیتی برخوردار شد که نامش بهعنوان سرسلسله زندیه در سراسر ایران پیچید.
روزی عموی او برای دیدنش به پایتخت آمد. کریمخان دستور داد از وی پذیرای کنند و لباسهای فاخر به او بپوشانند.
چند روزی از اقامتش نگذشته بود که در یکی از جلسات مهم مملکتی شرکت کرد.
با دیدن قدرت و منزلت برادرزادهاش بادی به غبغب انداخت و گفت:
کریمخان، دیشب خواب پدرت را دیدم که در بهشت کنار حوض کوثر ایستاده بود و حضرت علی (علیهالسلام) جامی از آب کوثر به او میداد.
کریمخان اخمهایش را درهم کشید و دستور داد وی را از مجلس اخراج و سپس از شهر بیرون کنند. رؤسای طوایف از او علت این رفتار خشونتآمیز را جویا شدند.
کریمخان گفت:
من پدر خود را میشناسم. او مردی نیست که لایق گرفتن جامی از آب کوثر از دست حضرت علی باشد. این مرد میخواهد با تملّق و چاپلوسی مورد توجه قرار گیرد و اگر تملّق و چاپلوسی بهصورت عادت درآید، پادشاه دچار غرور و بدبینی میشود و کار رعیت هرگز به سامان نمیرسد.
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از پیرمرد حکیمی پرسیدند :
از عمری که سپری نمودی
چه چیز یاد گرفتی؟
پاسخ داد :
یاد گرفتم؛ که دنیا قرض است
باید دیر یا زود پس بدهیم.
شیتون درگیر آرامش😊✋
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
🍃🍂🍃༻🌹༺🍃🍂🍃
﷽
❇️اولین سلام صبحگاهی✋
تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان
حضرت صاحب الزمان عج💚💙💜
🍃😍⚘اَلسَّلامُ عَلَيْکَ یا بَقیَّةَ اللهِ
یا اباصالِحَ ٱلْمَهْدی
یا خلیفةَ ٱلْرَّحْمٰنِ
وَ یا شریکَ ٱلْقُرآن
اَیُّها الاِمامَ الاِنسُ وَالجّان
سَیِّدی وَ مَولای الاَمان الاَمان
اللهم عجل لولیک الفرج، واجعلنا من خیر اعوانه و انصاره، وارزقنا توفیق رؤیته
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
صبح شد! آغوش من را غرقِ در آغوش کن
قهوه ی چشمان کوبایی برایم جوش کن؛
💋
لب مربا، تن کره، اصلا تو کندوی عسل
بوسه دم کردم بیا صبحانه ات را نوش کن..
💋
.
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
انرژی افکار ما..._5778219227878003150.mp3
5.43M
📻 رادیــــــو جرعــــ🌿ــــه
❄️ شنبه دوم دی ۱۴۰۲
𝄞⃟♥︎
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾