﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ از آرزو هایم برایش گفتم و خندید زان پس تمام آرزویم خنده او شد ━━━━💠🌸💠━━━━ #امیرحسین_پورعزیز 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾

هر که آمد در غم‌آباد جهان، چون گردباد روزگاری خاک خورد آخر به خود پیچید و رفت #صائب_تبریزی 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾

شاید قشنگ ترین آرزویی که این روزا میتونم برای کسی بکنم اینه که بگم آرزو میکنم توی زندگیت کسی باشه که بهت بگه: " این اندوه تو، این شانه ی من "❤ 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾

علاجِ دردِ خودم ميشود،دوايِ خودم روم غريبه و تنها و پابِپايِ خودم چقدر خون بِه دلم شد بِحرفِ دشمن و دوست نمي خورم غم از اين پس بجز برايِ خودم وهرکه فکرِ خودش بود و من بفکرِ همه سراغِ شاديِ خود گيرم و رضايِ خودم دگر به دلخوشي ديگران دلم خوش نيست خوشم به خنده و حتي به هاي هايِ خودم جهنم است بهشتي که منت آلود است کشم گناه خودم را به شانه هايِ خودم تو هم بفکرِ خودت باش و حال و روزِ دلت که در دلت ننشينم مگر به جايِ خودم 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾

روزي انوشـیروان بر بزرگ مهر خشم گرفت و او را در خـانه اي تاریک به زنـدان انـداخت و دسـتور داد او را به زنجیر کننـد. روزگاري به چنین حالی ماند. آن گاه کسـی را نزد او فرسـتاد تا از حالش بپرسد. فرستاده، او را قوي دل و آرام یافت. آن گاه به او گفتند: چگونه است که در این حالت سختی و تنگی، تو را چنین فارغ (آسوده) می بینیم؟ گفت: شش آمیزه را به هم درآمیخته و خمیر کرده و به کار داشته ام. چنین است که به این حال مانده ام که می بینید. گفتند: از این آمیزه ها براي ما هم بگو تا به هنگام گرفتاري به کار بریم. گفت: آمیزه نخستین، اطمینان به خـداي عزیز و بزرگ است. دوم اینکه آنچه مقدر(تقدیر شده) است، همان خواهد شد. سوم اینکه محنت رسـیده را جز صبر، بهتر نیست. چهارم اینکه اگر صبر نکنم، چه کنم؟ ازاین رو، کار را به زاري، بیش تر از این، بر خود سخت نکنم. پنجم اینکه از این وضع که در آنم، بسیار بدتر نیز خواهد بود. ششم اینکه از این ساعت تا به آن ساعت، گشایشی خواهد بود. سخن بزرگ مهر را به انوشیروان رساندند. پس او را آزاد کرد و گرامی داشت. 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾

قربان صداقت و صفای خودمان ماییم و دل پاک و خدای خودمان در شهر شما نمی توان عاشق شد باید برویم به روستای خودمان 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾

عاشق شدن تنها به پیراهن دریدن نیست دلدادگی‌‌ های زلیخا داستان دارد #سجاد_سامانی 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾

از من رمیـده ای و منِ ساده دل هنوز بی مهری و جفـای تـو بـاور نمی کنم #فروغ_فرخزاد 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾

🌸🍃🌸🍃 بزرگ مردی را در شهر تمکّن و بهره زیادی از دنیا خداوند عنایت کرده بود، و از ابتدای روز تا پایان شب مردم به درب خانه او برای رفع مشکل شان مراجعه می کردند و مرد کمک حال شان بود. مرد را پسری نو رَس و جاهل بود که روزی بر پدر خرده گرفت و گفت: در تعجبم تو خلقی را خدمت می کنی که روزی تو را اگر حاجتی به آنان واقع شود کسی از آنان مشکل تو نگشاید، حتی اگر این حاجت تو کشیدن خاری از پای تو باشد که در وسع و توانِ آنان است. پدر گفت: فرزندم! در عنایت خدا بر پدرت همین بس که بندگان خویش برای رفع حاجت به سمت خانه من روانه می سازد؛ و من شگفتم از اندیشۀ تو که منتظر روزی هستی که پدرت را بر این خلق حاجتی پیش آید، و خداوند بزرگ ترین حاجت مرا اجابت نموده که مرا برای حاجتی روانه درب خانه این مخلوق تاکنون نکرده است. اگر در خانه خویش بنشینی و حاجتی از خلق بگشایی بسی بر تو سودمندتر از آن است که تو را حاجتی خلق کند و روانه درب خانۀ خلق خود سازد. پس فرزندم بدان که برنده این آزمون الهی پدر توست و نه دیگران!!! 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾

💕شبتون نیلوفری༺ 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾