eitaa logo
یک جرعه‌ شعر🖊️
338 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
966 ویدیو
9 فایل
📌اندڪۍ شعࢪ بخوان حالت اگࢪ بهتࢪ نشد دࢪ طبابت حڪم ابطال مࢪا صادࢪ بڪن... باشد که در محضر شما صاحبدلانِ سخن سنج، جمال زیبای شعر و ادب را به تماشا بنشینیم و از چشمه سارِ زلالِ آن، جرعه‌ای نیوش کنیم. در محفل ما، شعر سخن میگوید https://eitaa.com/MOUSAVIMOTLAG
مشاهده در ایتا
دانلود
یک جهان شعر سرودم که بفهمی تنها ! محضِ لبخند تو شاعر شده ام خوش‌ انصاف 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
518_26962961355952.mp3
5.22M
💎اصلا💎 🎸 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ز تاریکی شکایت می کنی از بس که تاریکی تو روشن باش اطراف تو هم روشن شود از تو 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
شروع عشق گاهی،مثل یك لبخند كوتاه است ولی بعد از همین لبخند،عمری اشك در راه است تمام عاشقان شهر من ،انگشتری دارند كه نقش خاتمش ،ذكر"توكلتُ علی الله"است 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
در روزگاران پیشین،  شغلی به نام خوشه‌چینی وجود داشت. آنها که دست شان تنگ بود و خرمن و مزرعه ای نداشتند می رفتند و پشت سر دروگران راه می رفتند و خوشه های جامانده را از زمین بر می داشتند و گاها صاحب مزرعه به دروگران دستور می داد که شلخته درو کنند تا چیزی هم گیر خوشه چین ها بیاید. حافظ می فرماید : ثوابت باشد ای دارای خرمن اگر رحمی کنی بر خوشه چینی فکر می کنم بسیاری از دستفروشان، «خوشه چین» های روزگار ما هستند، آنها که در این هوای سرد چشم دارند به اینکه از جیب ما «اسکناسی» بیرون بیاید و چیزی از بساط مختصرشان بخریم. گاهی لازم است شلخته درو کنیم و شلخته خرج کنیم ... *امید کسی را ناامید نکنیم.* 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┗━━━🌺🍃🌸🍃🌺━━━┛ دلبران شُهره به زیبایی و تو شهره به ناز تو خودت ساده قشنگی به تجمل چه نیاز دلخور از دست من و مردم این شهر نشو گربه ی چشم سفیدیم و در دیگِ تو باز ! در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد خم ابروی تو شد مشکل من وقت نماز من نصیحت به دلم کردم و گفتم نرود  در شب زلف سیاهت سفرِ دور و دراز وصل ما کار بعیدی ست ولیکن شدنی  فرض کن "مسجد اعظم" بشود "میکده "باز  𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
یک فنجان چای تلخ مهمان من باش با تو تمام قندهای دلم آب میشود 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
💢یکی از خان های بختیاری هر روز که فرزندانش را به مدرسه می فرستاد، خدمتکار خانه اش شخصی به نام ابوالقاسم را نیز به همراه فرزندانش می فرستاد تا مراقب آنها باشد. ابوالقاسم هر روز فرزندان خان را به مدرسه می برد و همان جا می ماند تا مدرسه تعطیل میشد و دوباره آنها را به منزل میبرد. دبیرستانی که فرزندان خان در آن تحصیل میکردند یک کالج آمریکایی یعنی همان دبیرستان البرز بود که مدیریت آن بر عهده دکتر جردن بود.دکتر جردن قوانین خاصی وضع کرده بود. مثلا برای دروغ، ده شاهی کفاره تعیین کرده بود. اگر در جیب کسی سیگار پیدا میشد یک تومان جریمه داشت! میگفت "سیگار لوله بی مصرفی است که یک سر آن آتش و سر دیگر آن احمقی است!" القصه.. دکتر جردن از پنجره دفتر کارش میدید که هر روز جوانی قوی هیکل، چند دانش آموز را به مدرسه می آورد. یک روز که ابوالقاسم در شکستن و انبار کردن چوب به خدمتگذار مدرسه کمک کرد، دکتر جردن از کار ابوالقاسم خوشش آمد و او را به دفتر فرا خواند و از او پرسید که چرا ادامه تحصیل نمیدهد؟ ابوالقاسم گفت چون سنم بالا رفته و پول کافی برای تحصیل ندارم و با داشتن سه فرزند قادر به انجام دادن این کار نیستم. دکتر جردن با شنیدن این حرفها، پذیرفت که خودش شخصا، آموزش او را در زمانی که باید منتظر بچه های خان باشد بر عهده بگیرد! او به علت استعداد بالا ظرف چند سال موفق به اخذ دیپلم شد و با کمک دکتر جردن برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و سرانجام در سن ۵۵ سالگی مدرک دکترای پزشکی خود را از دانشگاه نیویورک گرفت. و این شخص کسی نیست جزو دکتر ابوالقاسم بختیار، اولین پزشک متخصص ایران و بنیانگذار دانشکده ی پزشکی دانشگاه تهران ، و جالب این است که این مرد بزرگ تا سن ٣٩ سالگی تنها تحصیلات ابتدایی داشت! 𝄞⃟♥︎ @yekjoreyshaer. 🦋 ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا