8.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلبر، پاییز باشد 🍁🍂
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💓🕊
آرامشــــَم باش و با آغــوشَت
خیالی از شب بــوسه هایت را روی گونه هایم به یادگار بگذار
آرامـشِ شب های بیقراری ام باش
بگذار سکوت نفــس هایت
خاموش کند نبض طوفانی قلبــم را💖🖇
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💓🕊
رَهـــــــــــا میشَوم
دَر خُوشَبختی
وَقتی ميگويَم:کُجایی؟!
تَــــــــــوجَوابم ميدَهی
کِنارت تا هَمیشه..🫶🫧🍷
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترکیب این آهنگ و بارون پاییز چه شود 🤌🌧
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
💕دلچسب ترین عشق همان
لمـسِ لـبِ تـوسـت
کـه تـوو آغـوش مـنی💕
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتمش : دردلوجــانــے
تــو بگـو
مــن چــہ ڪنـم...؟!
گفـــت : نبـضضـربانـے
تــو بگــو
مــن چــہ ڪنـم...؟!
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
🌸🍃🌸🍃
مولانا شمس الدین محمد ایرانی می فرماید :
قافله ای بزرگ به جایی می رفتند. آبادانی نمی یافتند و آبی نی. ناگاه چاهی یافتند بی دلو. سطلی به دست آوردند و ریسمان ها، و این سطل را به زیر چاه فرستادند، کشیدند سطل بریده شد. دیگری را فرستاد هم بریده شد.
بعد از آن، اهل قافله را به ریسمانی می بستند و در چاه فرو می کردند، بر نمی آمدند.
عاقلی بود. او گفت:«من بروم.»
او را فرو کردند. نزدیک آن بود که به قعر چاه رسد سیاهی با هیبتی ظاهر شد.
این عاقل گفت:من نخواهم رهیدن. باری تا عقل را به خودم آرم و بی خود نشوم تا ببینم که بر من چه خواهد رفتن.»
این سیاه گفت:«قصه دراز مگو. تو اسیر منی. نرهی الا به جواب صواب. به چیزی دیگر نرهی.»
گفت: «فرما.»
گفت: «از جای ها کجا بهتر؟»
عاقل گفت:"من اسیر و بیچاره وی ام. اگر بگویم بغداد یا غیره، چنان باشد که جای وی را طعنه زده باشم. "گفت: «جاگاه آن بهتر که آدمی را آن جا مونسی باشد: اگر در قعر زمین باشد بهتر آن باشد، و اگر در سوراخ موشی باشد بهتر آن باشد.»
گفت:«احسنت، احسنت. رهیدی. آدمی در عالم تویی. اکنون من تو را رها کردم و دیگران را به برکت تو آزاد کردم. بعد از این، خونی نکنم. همه مردمان عالم را به محبت تو، به تو بخشیدم.»
بعد از آن، اهل قافله را از آب سیراب کرد.
و چنین است ؛ هنایندگی(تاثیر) عشق و محبت در زندگی .
گفت معشوقی به عاشق کای فتا
تو به غربت دیدهای بس شهرها
پس کدامین شهر ز آنها خوشترست
گفت آن شهری که در وی دلبرست
هرکجا باشد شه ما را بساط
هست صحرا گر بود سم الخیاط
هر کجا که یوسفی باشد چو ماه
جنتست آن، ارچه باشد قعر چاه
هرکجا تو با منی، من خوشدلم
گرچه باشد قعرِ چاهی منزلم 🌿
❉্᭄💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══