۲۲ آذر سالروز درگذشت ابوریحان بیرونی
(زاده ۱۳ شهریور ۳۵۲، سپتامبر ۹۳۷ خوارزم -- درگذشته ۲۲ آذر ۴۲۷، ۱۳ دسامبر ۱۰۴۸ غزنه ) ریاضیدان و ستارهشناس
او زادگاهش روستای كوچك "بیرون" بود و «بيرونی» نامیده شد.
در رياضيات، هيئت "علوم فضايی" فيزيك، زمين شناسي و جغرافيا سرآمد دانشمندان دوران خود بود. دائرةالمعارف علوم چاپ مسكو ابوريحان را دانشمند همه قرون و اعصار خوانده است. در بسياری از كشورها نام او را بر دانشگاهها، دانشكدهها و تالار كتابخانهها نهاده و به او لقب «استاد جاويد» دادهاند.
وی گردش خورشيد، گردش محوری زمين و جهات شمال و جنوب را دقيقا محاسبه و تعريف كرده است. خورشيد گرفتگی هشتم آوريل سال ۱۰۱۹ ميلادی را در كوههای لغمان "افغانستان كنونی" رصد و بررسی كرد و ماه گرفتگی سپتامبر همين سال را در غزنه به زير مطالعه برد.
در زمان وی، سامانيان كه پايتختشان شهر بخارا بود، بر شمالشرقی ايران، شامل خراسان بزرگتر و منطقه خوارزم، زياريان بر گرگان و مازندران و مناطق اطراف آنها، بازماندگان صفاريان بر سيستان بزرگتر، غزنويان بر جنوب ايران خاوری "مناطق مركزی و جنوبی افغانستان امروز" و بوئيان بر ساير مناطق ايران تا بغداد حكومت میكردند و همه آنان مشوّق دانش و ادبيات فارسی بودند و سامانيان بيش از ديگران در اين راه اهتمام داشتند. بيرونی كه در جرجانيه خوارزم نزد ابونصرمنصور تحصيل علم كرده بود، مدتي نيز در گرگان در حمايت مادی و معنوی زياريان كه مرداويز سردودمان آنان بود، به تحقيق پرداخت و پس از آن تا پايان عمر در ايران خاوری آن زمان به پژوهشهای علمیاش ادامه داد. با اينكه محمود غزنوی ميانه خوبی با بيرونی نداشت و وسایل كافی برای تحقيق در اختيار او نبود، ولی اين دانشمند لحظهای از تلاش برای تكميل تحقيقات علمی خود دست نكشيد.
او كه به زبانهای يونانی، هندی و عربی هم تسلط داشت، كتب و رسالات متعددی كه شمار آنها را بیش از ۱۴۶ گفتهاند، نوشت كه جمع سطورشان بالغ بر ۱۳ هزار است.
مهمترين آثار او عبارتند از: «التفهيم» در رياضيات و نجوم، «آثار الباقيه» در تاريخ و جغرافيا، «قانون مسعودی» كه نوعی دائرةالمعارف است و كتاب «هند» درباره اوضاع اين سرزمين از تاريخ و جغرافيا تا عادات و رسوم و طبقات اجتماعی آن.
وی كتاب دائرةالمعارف خود را به نام سلطان مسعود غزنوی حاكم وقت كرد، ولی هديه او را كه سه بار شتر سكه نقره بود نپذيرفت و به او نوشت كه كتاب را به خاطر خدمت بهدانش و گسترش آن نوشته است، نه پول.
بيرونی معاصر بوعلیسينا بود كه در اصفهان مینشست و باهم مكاتبه و تبادل نظر فكری داشتند.
او در جريان لشكركشیهای محمود غزنوی به هند غربی "كه پاكستان امروز قسمتي از آن است" امكان يافت كه به آن سرزمين برود، زبان هندی فراگيرد و درباره اوضاع هند تحقيق كند كه محصول اين تحقيق، كتاب «هند» است.
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
لکنت شعر و پریشانی و جنجال دلم
چه بگویم که کمی خوب شود حال دلم؟
#نجمه_زارع
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
در بنی اسـرائیل عابدي به نام برصـیصا زندگی می کرد. مدت درازي عمر خود را به عبادت و بندگی گذرانده بود. کارش به جایی رسـیده بود که دیوانگان را با دعاي خویش شفا می داد.
روزی زنی از خانواده اي بزرگ دیوانه شد. برادرانش او را به عبادتگاه برصیصا آوردند تا بر اثر دعاي او خوب شود. آنها خواهرشان را نزد برصیصا گذاشته و برگشتند.
شیطان پیوسته برصیصا را وسوسه نمود و جمال زن را در نظرش جلوه می داد. زنی زیبا با مردی تنها بدون مانع؟ بالاخره شیطان کارش را کرد و برصیصا نتوانست خود را نگه دارد.
زن از برصیصا آبستن شد. برصیصا فهمید که زن حامله شده. از ترس رسوایی، او را کشت و دفن نمود. شیطان پس از این پیشامد، ماجرا را به گوش برادران رساند و محل دفن خواهرشان را هم به آنان گفت. کم کم داستان پخش شد، تا به گوش سلطان شهر رسید.
سلطان با عده اي پیش برصیصا رفت و از جریان جویا شد. برصیصا به همه ی کردار زشت خود اعتراف نمود. سلطان دستور داد او را به دار آویختند. همین که برصیصا بر چوبه دار بالا رفت، شیطان پیش او آمد و گفت: آن کسی که تو را به این مرحله خطرناك گرفتار نمود، من بودم. اینک نیز اگر نجات می خواهی، باید از من اطاعت کنی.
برصیصا گفت: چه گونه اطاعت کنم؟
شیطان گفت: یک مرتبه در مقابل من سجده کن .
برصیصا گفت: اکنون که بر فراز دار هستم، چگونه سجده کنم؟
شیطان گفت: من به یک اشاره ي تو به قصد سجده قناعت می کنم.
برصـیصا با سـر اشاره به سـجده کرد و در آخرین لحظات زندگی با سجده بر شیطان کافر شد، و پس از چند دقیقه به دار آویخته شد.
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
هم قدم با من بیا این فصل حزن انگیز را
عشق زیبا میکند غمگینی ِ پاییز را
#رقیه_نوریپور
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
از عشق تو جز "شعر" نشد هیچ نصیبم
بی آنکه بفهمم،شده یک شهر رقیبم
#امید_صباغ_نو
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
ز بس راه وفاداری سریع و آتشین رفتم
سخنهای وفایم در دل دلبر نمیگنجد...
#حیدر_یغما_نیشابوری
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا به مصرع بعدی که شرح حال من است ؛
خیال من شده اویی که بیخیال من است ...
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
و فکر کن به تنت، در حصارِ آغوشم
قفس همیشه غم انگیز نیست، میبینی!
#سجاد_صفری
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
🍂🍂🍂༻🍁༺🍂🍂🍂
﷽
🍂 صلَّیالله علیکَ یا اباعبدالله(ع)
بیگانه را تحملِ بار نیاز نیست
معشوق، ناز خود همه بر آشنا کند
آن را که نیست شور حسینی به سر ز عشق
با دوست، کِی معامله کربلا کند...؟
#نیر_تبریزی
*میرزا محمد تقی حجتالاسلام، متخلص به "نیّر"، عالم دینى، فقیه، عارف، خطاط و شاعر قرن سیزدهم و دوران قاجار.
وى از مشاهیر فرقه "شیخیه" در آذربایجان بود. او و پدرش از اولین کسانى هستند که بر مسلک على محمد باب، ردّیه نگاشتند.
برخی از مهمترین آثارش عبارتند از: "مفاتیحالغیب فى علمالائمة علیهمالسلام" ، رسالهى "علمالساعة"؛ در کیفیت علم ائمه علیهمالسلام ، تفسیر آیه "و ما خلقتالجن والانس" ، رسالهى "نصرةالحق" ، رسالهى "لمح.البصر" ، "صحیفةالابرار فى مناقبالعترةالاطهار علیهمالسلام" ، "لآلى منثورة" ، "لآلى منظومه" ، مثنوى "درّ خوشاب فى جواب قاردوشاب" ، "آتشکده"؛ در مراثى و "دیوان شعر".
مرحوم نیر، در تبریز درگذشت و پیکرش به نجف منتقل و در وادیالسلام مدفون شد.
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
⚡️ضرب المثل⚡️
⭕️باز فیلش یاد هندوستان کرد..
فیل یکی از حیوانات رایج در هندوستان است که بیشتر مردم از این حیوان برای حمل و نقل بارهای خود استفاده میکنند و به عنوان یکی از جاذبههای کشور نیز به حساب میآید
هوش و حافظهی فیلها به طوری است که فیلها هرگز کسی را که با او دیدار داشتهاند را فراموش نمیکنند و یا هرگز مکانی را که در آنجا بودهاند از یاد نمیبرند.
نقل شده است که یکی از تاجران بلند آوازهی کشور هندوستان سفر میکند و از برای کسب درآمد فیلی را خریداری میکند تا با بردن آن به جای جای جهان از آن درآمد زایی کند و به قول معروف پول حسابی به جیب بزند اما بعد از گذشت چند ماه که فیل را به اینطرف و آنطرف میبرد، فیل گوشهگیر شد و گوشهایی مینشست و دیگر بلند نمیشد.
تاجر از این اوضاع به ستوه آمده بود طبیبهای شهر را خبر کرد اما از هیچکس کاری برنیامد، از میان آنها طبیبی خبره و با تجربه به تاجر گفت که شاید فیل یاد هندوستان کرده و دلش برای شهر و دیار خود تنگ شده است. تاجر که اوضاع را خراب دید و روز به روز از درآمدش کم میشد تصمیم گرفت قبل از ورشکستگی چارهایی بیندیشد و راهی بیابد.
به همین جهت بار سفر بست و به هندوستان بازگشت. تا فیل دیگری خریداری کند اما همین که به هندوستان رسید متوجه شد که فیل پاهایش را محکم به زمین میکوبد و خرطوم خود را تکان میدهد. مانند آنکه فیل از شادی میرقصد آن موقع بود که تاجر به یاد حرف طبیب افتاد و فهمید که فیل تنها یاد هندوستان کرده بود و هیچ مشکلی نداشت.
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
ظهر
بہ گَرد ِچشمهاے تو نمے رسد
لامروت مے تازد ،
مے تابد،
مے نازَد،
مست مے ڪند
مے رَوَد...
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
عاشقے گول
قشنگیست ؛؛ ڪہ ؛؛ روزے من و تو!!
با ڪمے
قهوه ؛؛ سرمیز ؛؛ دقایق ؛؛ خوردیم!!
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
اگه روزای سردتو با وجودش گرم کرده اینو براش بخون:
دست مرا بگیر و بچرخان به دور خود
خورشید من ،مدار برایم درست کن...
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
دیدم که آدمی میتواند شفای آدمی شود
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
به وعدههای تو آنکس که اعتماد کند
عجیب نیست اگر تکیه هم به باد کند!
به ابروان هلالت مجال جلوه بده
که کار و کاسبی ماه را کساد کند
رقیب گفت که دور تو ماهرو کم نیست
به طعنه گفتمش آری، خدا زیاد کند...
بخند بیشتر و بیشتر که خندهی تو؛
دل مرا که اسیر غم است شاد کند
چقدر برگ گل آویختم به خود، که بهار-
از این درخت که خشکیده است یاد کند...
#سجاد_سامانی
عصرتون دلبرانه
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
فقط خدا نکند عشق آرزو باشد
دلیلِ این همه اندوه کاش او باشد!
چو دیگران خبر از داستانِ ما دارند
در این میانه کجا بیمِ آبرو باشد؟
بیا زِ عشق طریقِ سخن بیاموزیم
خوشا که بوسه سرآغازِ گفتوگو باشد
سخن زِ چشمِ پر از حیرتِ تو میشنوم
که برخلافِ تو آیینه راستگو باشد
همین کسی که دل از او بریدهای میخواست
کسی شود که برای تو آرزو باشد
#علی_مقیمی
❉্᭄͜͡💚𝄞
@yekjoreyshaer. 🦋
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══