eitaa logo
«عُـشاق‌امام‌زمــ❤ـان»
66 دنبال‌کننده
144 عکس
72 ویدیو
21 فایل
سلام به کانال مذهبی انگیزشی خوش آمدید🌻🍃 امیدواریم از کانال راضی باشین🙏🏻🌹 «مــذهبی،انـگــیزشی»🕊🌿 برای ظهور آقا امام زمان صلوات، لف‌شرط‌داره؛ حداقل 14صلوات بفرست👇🏻ثبت کن https://EitaaBot.ir/counter/nw1ud3 ارتباط باادمین کانال: @Aashe2Hkardala
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از .
بسم الله الرحمن الرحیم عمادالدین طبرانی از ابن‌منذر همدانی نقل می‌کند:حضرت ام کلثوم (سلام الله علیها) را با وقار و هیبت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دیدم, نقاب بر چهره داشت و جامه ای مندرس بر تن. 📚طبری، کامل بهایی,ج۲ص۳۶۶ اهل کوفه برای تماشای اسرا آمدند, حضرت ام کلثوم (علیهاالسلام) آن دختر شجاع و دلیر حضرت امیرالمومنین و دردانه حضرت زهرا (علیهماالسلام) با صلابت وصف ناپذیری بر آنها فریاد زد : هان ای اهل کوفه! آیا از خدا شرم نمیکنید که به حرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تماشا میکنید؟؟؟ 📚 مقرم ، مقتل الحسین, ص۳۱ از ابن عباس روایت شد, حضرت ام کلثوم (علیهاالسلام) به دربان یزید (لعنةالله علیه) فرمود ؛ ▪️وای بر تو، این ۱۰۰۰ درهم را بگیر و سر مطهر امام حسین (علیه السلام) را جلوتر ببر و ما را برفراز اشتران پشت سر مردم قرار بده، تا مردم به تماشای سر مطهر مشغول باشند و متوجه ما نشوند. 📚 ابن شهرآشوب, مناقب آل ابی طالب,ج۴,ص۶۸ ✨انتشار بازمزمه ۳صلوات بلامانع است
هدایت شده از .
بسم الله الرحمن الرحیم تعجب اهل کتاب از جنایات یزید ✍هنگامی که ابن زیاد , سر مطهر سیدالشهداء علیه السلام و اصحابش را به همراه اسیران از آل حسین (علیهم السلام) را به نزد یزید ملعون فرستاد , یزید محفلی ترتیب داد و اهالی شام را جمع نمود و در مقابل دیدگان آنان با چوب خیزران به سر مبارک امام حسین علیه السلام جسارت نمود … که ناگاه فرستاده قیصر روم با تعجب برخاست و گفت: نزد ما در جزیره ای دِیری است که در آن "سُم خر عیسی" مدفون است ؛ پس ما هر ساله از دور و نزدیک به آنجا می‌رویم و برای آنجا نذر می‌کنیم ، و آنجا را عظیم میشماریم همانگونه که شما کعبه را محترم میدانید , شهادت میدهم شما بر باطلید! سپس اهل کتاب دیگری برخاست و گفت: بین من و بین داوود نبی هفتاد پشت فاصله است ولی یهود مرا عظیم میشمارند و احترام می نهند ؛ چگونه است که شما پسر پیغمبرتان را کشتید!؟ 📚صواعق المحرقة ،ص١١٩ ✨انتشار بازمزمه ۳صلوات بلامانع است
هدایت شده از .
بسم الله الرحمن الرحیم سفارش حضرت ولی عصر ( ارواحنا فداه) به یک رباعی راجع به حضرت ابوالفضل علیه السلام جناب آقای مصطفی حسنی تعریف کردند: روزی همراه بعضی از دوستان جهت زیارت شیخ جعفر آقای مجتهدی به قزوین رفتیم. محل سکونت ایشان منزل آقای حاج علی حاج فتحعلی بود. بعد از اینکه لحظاتی را در خدمتشان سپری کردیم ، خطاب به جناب حاج فتحعلی فرمودند: کاغذ و قلمی تهیه کنید تا یک رباعی درباره ی حضرت ابوالفضل علیه السلام بگویم، حاج علی آقا یک برگ کاغذ و قلمی به ایشان دادند . پشت کاغذ مقداری خط خوردگی داشت، هنگامی که آقا آن را گرفته و مشاهده نمودند؛ با ناراحتی فرمودند: اسم حضرت را بر روی کاغذ قلم خورده نمی نویسند! این بیان و اظهار ایشان نشانگر نهایت ادب و احترام نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بود. به هر حال حاج علی آقا کاغذی کاملاً تمیز مهیا نمودند آنگاه آقای مجتهدی گفتند : حضرت ولی عصر ارواحنا فداه می فرمایند: هر کس با این دو بیت شعر متوسل به عمویم قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس علیه السلام شود حتماً حاجتش برآورده خواهد شد، و سپس شروع به خواندن بیت اول کردند و در فاصله ی بین بیت اول و دوم حدود نیم ساعت با شدت تمام می گریستند، آنگاه بیت دوم را خوانده و باز حدود نیم ساعت شدیداً گریه کردند، سپس رباعی را روی کاغذ نوشتیم که عبارت بود از : یادم ز وفای اشجع ناس آید وز چشم ترم سوده ی الماس آید آید به جهان اگر حسین دگری هیهات برادری چو عبّاس آید 📚لاله ای از ملکوت ، ج۱ ، ص ۲۲۹ ✨انتشار بازمزمه ۳صلوات بلامانع است
هدایت شده از .
بسم الله الرحمن الرحیم عصر_درمجلس روضه_قمربنی هاشم_علیهما_السلام و_دعوت مومنین به دعا برای فرج این موضوع داستانی را در مورد نامه‌ای از امام زمان علیه‌السلام در یکی از مساجد لبنان پیدا شد، آورده است. که این واقعه، مربوط به سال ١۴٠۴ هجری قمری است. داستان طبق نقل کتاب میر مهر، با کمی ویرایش، چنین است: امام جماعت و هیأت امنای یکی از مساجد لبنان، قسم مؤکد یادکرده بودند تا در ماه محرم، به نام حضرت اباالفضل العبّاس، علیه‌السلام، مؤمنین را در آن مسجد اطعام نمایند. البته به سوگند خویش هم عمل می‌کردند. به منظور شرکت مردم در این عمل خیر، صندوقی در آن مسجد نصب شده بود. چنان که معمول است، آن صندوق دارای قفل بود و فقط روزنه باریکی داشت که بتوان سکه یا اسکناسی را به داخل آن انداخت. پس از مدّتی در آن صندوق را گشودند. امّا با کمال تعجّب نامه‌ای به همراه جعبه‌ای شکلات بزرگ لبنانی در آن یافتند. به هر صورت که محاسبه کردند، دیدند محال است بتوان آن جعبه را از روزنه باریک صندوق به داخل انداخت. هنگامی که آن نامه را گشودند، این جملات نورانی در آن به چشم می‌خورد: «بسم الله الرحمن الرحيم وقل اعملوا فسیری الله عملکم ورسوله والمؤمنون صدق الله العلی العظیم أنا المهدی المنتظر أقمت الصلاة فی مسجدکم وأکلت ممّا أکلتم ودعوت لکم فادعوا لی بالفرج». 📝 بسم الله الرحمن الرحیم و بگو عمل کنید که خدا و رسول او ومؤمنان عمل شما را خواهد دید، راست گفت خداوند بلند مرتبه باعظمت. منم مهدی منتظر در مسجد شما نماز خواندم و از آنچه شما خوردید من نیز خوردم و برای شما دعا کردم پس شما نیز برای فرج من دعا کنید. 📚 چهره‏ي درخشان، ج۲، ص۵۴۲ 📚راهي به سوي نور نوشته‏ي عليرضا نعمتي ص۸۱ چاپ اول 📚 جلوه‌های محبت امام زمان عجل الله فرجه، مسعود پورسیدآقایی، ص۱۲۳ 📚انتظارات امام زمان علیه‌السلام، ص ۵٨ ✨انتشار بازمزمه صلوات ودعای اللهم کن لولیک...بلامانع است
هدایت شده از .
بسم الله الرحمن الرحیم 👈🏼👈🏼 سوالی که گاهی در ذهن تداعی می‌کند این‌که: آیا در کربلا و شام اسرای آل الله علیهم‌السلام بدون معجر بودند؟ خیر، هرگز بدون حجاب نبودند در واقعه عاشوراء روبند و معجر نساء هاشمیات غارت گشت، اما این به معنای دیده شدن نساء طاهرات نیست، بلکه این مخدرات با پوششی از نور پوشانیده می شدند. ☑️روزی مرحوم علّامه در سوگ حضرت زینب (سلام الله علیها) اشعاری می‌سرود و بر روی کاغذ نوشت که چنین است: ▪️قد تركت عزيزها على الثرى ▫️و خلفته في الهجير و العرى ▪️ان نظرت لها العيون ولولت ▫️او نظرت الى الرءوس اعولت ▪️تودّ انّ جسمها مقبور ▫️و لا يراها الشّامت الكفور «زینب سلام الله علیها را در حالی که دست‌هایش بر گردنش بسته بود، بر شتر لاغری سوار کرده بودند و به اسارت بردند. نه صورتش پوشیده بود، و نه نقاب بر چهره داشت بلکه به وسیله دست و بازویش صورتش را می‌پوشاند. عزیزش حسین(علیه‌السلام) را روی خاک‌های گرم بیابان رها کرد. اگر چشم‌ها به آن بدن‌های پاک چاک‌چاک شهیدان بنگرند، فریاد و فغان سر می‌دهند و چنانچه آن سرهای بریده را نگاه کنند، اشک‌شان جاری می‌گردد. در آن وقت که زینب(سلام الله علیها) را آن‌گونه به اسیری نزد یزید می‌بردند، آرزو داشت جسمش در زمین فرو رود تا ملامت و سرزنش دشمنان را نبیند». 📚 شیخ هادی کاشف الغطاء، المقبولة الحسینیه، ص۶۳ ☑️ در مقتل مقرم گوید: از مرحوم شیخ هادی کاشف الغطاء أعلى الله مقامه سراینده اشعار فوق شنیدم که می‌گفت: بعد از این ابیات بسیار گریستم و فردا صبح هنگامی که می‌خواستم اشعار فوق را پاکنویس کنم وقتی به آخرین شعر رسیدم که «تود أن جسمها مقبور ….» باشد ، دیدم این بیت به دنبالش نوشته شده است: ▪️و هي باستار من الانوار ▫️تحجبها عن أعين النظار «پرده هایی از نور، زینب (سلام الله علیها) را فرا گرفته بودند، که همان پرده ها مانع نگاه بینندگان به او می شدند.» ▪️از مشاهده این بیت تعجب کردم و هنگامی بر تعجبم افزوده شد که پس از پاکنویس کردن وقتی به پیش نویس مراجعه کردم، آن شعر را ندیدم و یقین کردم که وجود مقدس حضرت بقية الله الاعظم (ارواحنا له الفدا ء) چنین چیزی را نوشته اند. ☑️شعر دوم علامه کاشف الغطاء در مصیبت منازل السبایا و اسارت مخدرات، بعد از اینکه ابیاتش توسط حضرت بقیة الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تکمیل گردید: ▪️بنفسي النّساء الفاطميات اصبحت ▫️من الاسر یسترئفن من ليس يرأف ▪️و مذا برزوها جهرة من خدورها ▫️عشية لا حام يذود و یکنف ▪️توارت بخدر من جلالة قدرها ▫️بهيبة انوار الاله يسجّف ▪️لقد قطع الاكباد حزنا مصابها ▫️و قد غادر الأحشاء تهفو و ترجف «جانم به فدای دختران فاطمه (سلام الله علیها) از کسی مهربانی چشم داشتند که به آنها مهربانی نمی نمود. چون آنها را از پرده بیرون کشیدند در آن شبی که حمایت کننده ای نبود تا دشمن را براند و آنان را در زینهار خود حفظ کند. از آن هنگام در پرده از جلالت قدر و بزرگی مستور شدند و هيبت نور الهی پوشش آنها گشت مصیبت ایشان جگرها را از غم پاره کرد و دلها را به لرزه آورد» 📚 دمع السجوم ترجمه نفس المهموم، ص۴۸۶ ✨انتشار بازمزمه صلوات ودعای اللهم کن لولیک بلامانع می باشد
🕊یا حضرت سجاد (ع) 🖤سلام برآقایی که 🕊آب می دیــــــد 🖤به فکر فرو میرفت 🕊نوزاد می دیـــــد 🖤اشک می ریخـــت 🕊طفلان و کودکان را 🖤می دید ناله می کرد. 🕊شهادت جانسوز امام 🖤سجاد(ع) تسلیت باد.
هدایت شده از .
بسم الله الرحمن الرحیم نقل شده است؛ مردى با کسی که گمان می‌کرد قاتل پدرش بوده، خدمت امام سجاد(علیه السلام ) رسید و گفت: یا ای پسر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) این مرد پدرم را به قتل رساند. امام زین العابدین(علیه السلام) از متهم حقیقت را پرسید، آن مرد نیز اعتراف به قتل نمود. امام حکم به قصاص داد، اما از فرزند مقتول درخواست بخشش نمود و فرمود: چون عفو، ثواب و أجر بسیاری از سوی پروردگار دارد، از قتل وی درگذر. فرزند مقتول به عفو راضى نشد. امام سجاد(علیه السلام) رو به وى نمود و گفت اگر این مرد بر تو حقّی دارد باید به یاد آرى و این جنایت را بر وی ببخشى و او را به بهانه آن حقّ نکشى، و به خاطر این گناه از خدا برایش طلب بخشش نمایى و او را برای این جرایم عفو کنی. آن مرد گفت: ای فرزند رسول خدا(صلی الله علیه وآله) او بر من حق دارد، اما آن‌قدر نیست که به خاطر آن او را عفو نمایم و از خون پدرم درگذرم. امام سجاد(علیه السلام) فرمود: از او چه می‌خواهى؟ گفت: اگر اراده شما باشد که من به همان حقّ اندک او با وی مصالحه به دیه کنم و از قصاصش درگذرم، من نیز صلح کردم و او را عفو نمودم. حضرت سجاد پرسید: حقّ او در ذمّه شما چیست؟ گفت: وی توحید خداى مجید و نبوّت حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) و امامت علىّ بن أبى طالب و أئمّه معصومین(علیهم السلام) را به من آموخت. امام سجاد(علیه السلام) فرمود: آیا به نظر شما این کفایت از خون پدرت نمی‌کند؟! و اللَّه به خداى عالم که این تعلیم حقایق دین و آداب شریعت، به خونبهای تمام مردم زمین از أوّلین و آخرین – غیر از انبیای مرسل و ائمه معصوم- اگر کشته شوند می‌ارزد، امابه خونبهای أنبیاى مرسلین و أئمّه معصومین(علیهم السلام) کفایت نمی‌کند. آیا به دیه راضی می‌شوی؟! گفت: بله. 📚 التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام، ص ۵۹۶، 📚الاحتجاج علی أهل اللجاج، ج ۲، ص ۳۱۹، ✨انتشار بازمزمه صلوات ودعای اللهم کن لولیک بلامانع است  
هدایت شده از .
بسم الله الرحمن الرحیم تکلیف عَلَم حضرت اباالفضل علیه السلام بعداز عاشوراچه شد؟ مرحوم روضه خوان تبریزی رحمه الله علیه می فرماید؛بعداز شیون درگودال قتلگاه سیدالشهداعلیه السلام جناب حضرت ام کلثوم سلام الله علیهاازکنارحضرت زینب سلام الله علیها جداشد وبه سمت بدن مطهر حضرت ابالفضل علیه السلام رفت وبه مرثیه سرایی پرداخت و علم برادرزاده از روی زمین برداشت ودرطول اسارت از خود جدانکرد و همانند حضرت اباالفضل علیه السلام برای حضرت زینب سلام الله علیها و امام سجاد علیه السلام علمداری مینمود. 📚بزرگترین غوغا جهان درکوفه وشام ص۲۲۱ ✨انتشار بازمزمه صلوات ودعای اللهم کن لولیک بلامانع است
هدایت شده از .
بسم الله الرحمن الرحیم نفرین سخت حضرت اُم کلثوم سلام الله علیها عذاب قهر الهی درقصر امُ حجا لعنت الله علیها کاروان اسرابعد از دِیر راهب به قصری رسیدند که از برای عجوزه ای ملعونه بودکه اورا اُم حجا میخواندند وقتی سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام راازجلوی قصر اوعبور می دادند آن خبیثه از بالای بام چنان چنان سنگی به سر مطهر امام حسین علیه السلام پرتاب کرد که خون تازه از چهره منور حضرت جاری شد.حضرت ام کلثوم سلام الله علیها دیدند که خون تازه ای بر صورت برادر آمده است باناخن برسرصورت خود لطمه زدند و دودست بلند نمودند وفرمودند واغوثا وامصیبتاه وامحمداهُ واعلیاهُ واحسناهُ واحسیناهُ آن گاه از هوش رفت.چون به هوش آمد پرسید چه کسی این جنایت رابر برادرم ونوردیده ام رواداشت گفتند این پیرزن اُم حجا حضرت ام کلثوم سلام الله علیها نفرین نمود اللهم اهجم علیها قصرها واحرقها نارالدنیا قبل نارالاخره بارخدایا کاخش رابرسرش فروریز واوراپیش از آتش جهنم به آتش دنیا بسوزان هنوز کلام حضرت ام کلثوم سلام الله علیها تمام نشده بود که آتش ازقصر ان عجوزه شعله ورشدچنان سوخت که همه فاصله گرفتند ساعتی بعد بادی وزید واثری از قصر نماند گویاهرگز درآن جا هیچ عمارتی نبود حضرت زینب کبری سلام الله علیها بامشاهده چنین رویدادی فرمودند الله اکبر نفرین خواهرم چه زود مستجاب می شود 📚ریاحین الشریعه ج۳ص۱۵۸ 📚ذریه النجاه ص ۲۲۲ 📚حضرت زینب صغری سلام الله علیها ص۹۵ 📚غریب ترین آشناص۸۹ ✨انتشار بازمزمه صلوات و دعای اللهم کن لولیک بلامانع می باشد