💌 هیئت متواضعت میکند #روضه_نوشت

💌 بده بستانی که باید تجربه کرد #روضه_نوشت

حیاتنا حسین حسین مماتنا حسین حسین وَ حُبُّهُ یَجمَعُنا ، نجاتنا حسین حسین عشقیووه دل باغلاموشام ، سنه عزا ساخلاموشام قارووی من باغلاموشام، سینمی من داغلامیشام هایاندا ذکر اولوب آدوون، حاضر اولوب آغلاموشام آغلیانون سروری یا ، سیدنا حسین حسین حیاتنا حسین حسین مماتنا حسین حسین وَ حُبُّهُ یَجمَعُنا ، نجاتنا حسین حسین بهشتی من گورمه میشم ، منزلتین اشیتمیشم یوخدی بهشته حاجتیم، کرب و بلایه گیتمیشم من که بهشت آقاسینا ، عرض ارادت ایتمیشم ای حرمی گوزل آقا ، جنتنا حسین حسین حیاتنا حسین حسین مماتنا حسین حسین وَ حُبُّهُ یَجمَعُنا ، نجاتنا حسین حسین

حسین ره هدایتدی ، سوره فجره آیتدی تاج سر جماعتدی، او آبروی خلقتدی حسین یولوندا جان ویرسم، عاقبتیم سعادتدی مکتبیمیز اولوب بنا ، ملتنا حسین حسین حیاتنا حسین حسین مماتنا حسین حسین وَ حُبُّهُ یَجمَعُنا ، نجاتنا حسین حسین حسین حسین شعاریمیز ، شهادت افتخاریمیز گوزوم گزیر کی یاریمیز ، پناه دل قراریمیز الینده پرچم فرج ، گله بی گون نگاریمیز منتقم خون خدا، حجتنا حسین حسین حیاتنا حسین حسین مماتنا حسین حسین وَ حُبُّهُ یَجمَعُنا ، نجاتنا حسین حسین

اشعار اربعین حسینی(ع) - محمد بیابانی بگیر جان مرا بر همین تراب حسین که جان بگیرم از این لطف بی حساب حسین نه نای ماندن دارم نه پای برگشتن مخواه اینکه بمانم در این عذاب حسین ندیده مثل شب و روزهای زینب را به عمر خویش نه ماه و نه آفتاب حسین اسیر دردم اسیر غمم چهل روز است چهل شب است ندارم به دیده خواب حسین چهل شب است که میگویم السلام علیک چهل شب است که نشنیده ام جواب حسین گمان کنم که شب و روز مادرم اینجاست معطر است مزارت به یاس ناب حسین چگونه میرود از خاطر من آن روزی که میزدند تو را از پی ثواب حسین کسی به نیزه دهان تو را نشانه گرفت و یک سه شعبه تو را کرد انتخاب حسین چه خوب شد که سرت زود کوفه رفت و نبود شبی که بر سرمان خیمه شد خراب حسین هنوز هم سرم از آن شراره می سوزد هنوز هست به دستم رد طناب حسین چگونه با که بگویم یک آستین پاره برای اهل و عیال تو شد حجاب حسین به سنگ و چوب پذیرایی از لبت کردند و همچنان به لبت ماند داغ آب حسین محمد بیابانی

#امام_زمان_عج_مناجات الا قرار دل و جان بی‌قرار ظهورت! کدام جمعه بُوَد روز و روزگار ظهورت؟ کدام روز به شب می‌رسد که آمده باشی؟ کدام جمعه شود شنبه بر مدارِ ظهورت؟ خوش آن سپیده! که نور از خیام سبز تو گیرد خوش آن سحر! که برآید به افتخار ظهورت دعای عهد بخوانم در آرزوی قیامت سرشک شوق فشانم به ره‌‌گذار ظهورت بهار مبعث پیغمبری گرفت جهان را شکوه دیگر بعثت بُوَد بهار ظهورت گره‌گشای دو عالم، دعای من همه این است که دست حق بگشاید گره ز کار ظهورت ز قطره‌قطرۀ آن چشمه‌چشمه نور بجوشد ز کوثری که برآید ز آبشار ظهورت ز بس شکوفۀ رحمت بریزد از همه جانب شکوفه‌زار شود خاک ره‌گذار ظهورت خوش آن سحر! که نصارا گشوده چشم ببینند بُوَد مسیح مقدّس، طلایه‌دار ظهورت شرایطی‌ست در این انتظار و من که ندارم دلم خوش است که هستم در انتظار ظهورت مرحوم استاد #سیدرضا_مؤید