هدایت شده از هیئت منتظران ظهور
▪️گزارش تصویری
▪️جلسه هفتگی هیئت منتظران ظهور
▪️دوشنبه 1403/10/03
#محفل_مداحی_هیئت_منتظران_ظهور
@montazeran_zohoor_qom
هدایت شده از هیئت منتظران ظهور
▪️گزارش تصویری
▪️جلسه هفتگی هیئت منتظران ظهور
▪️جمعه 1403/10/07
#محفل_قرآنی_هیئت_منتظران_ظهور
@montazeran_zohoor_qom
🔰🖼 تصویرسازی/ فریب مردم با تغییر در دغدغهها
تهیه و تولید: مجلهی طنز انقلت
#فیلترینگ
#اقتصاد
#تصویرسازی
🔰🖼 عکس نوشته/ سپاس و ناسپاسی
طراح: #امیرحسین_شوپایی
تهیه و تولید: مرسلون
#قرآن
#لحظه_های_مرا_دریاب
#عکس_نوشته
🔰🖼 پوستر/ معلم دوست داشتنی
🔻به مناسبت زادروز استاد محبوب قرآن، حجت الاسلام والمسلمین قرائتی
تهیه و تولید: Nojavan_khamenei
#معلم
#محسن_قرائتی
#پوستر
12.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰🎥 کلیپ تصویری/ او را محبوب ترین معلم قرآن مینامند
تهیه و تولید: فرزند ایران
#معلم
#محسن_قرائتی
#کلیپ_تصویری
#مدح_و_منقبت
#حضرت_امکلثوم سلاماللهعلیها
ای مقامت، فراتر از مریم!
ای شکوهت، رساتر از حوّا!
«امّ کلثوم»! خواهر زینب!
عصمتالله دوّم زهرا!
پیش پایت، قیام حور و ملک
در رکوع و سجود افتاده
نسل نور و ز خانوادۀ نور
دخت مولا و فاطمهزاده
از نفسهایت، ای نسیم بهشت!
بوی عطر و گلاب میآید
به دعایت، دعای اهل یقین
در دمی، مستجاب میآید
تو کجا و تبار ناپاکان؟
تو ملیکه ز عالم ملکوت
تو بهشتی؛ چه نسبتی داری؟
به کویر و به دوزخ و برهوت
قرص خورشید و زمهریر سیاه؟
جمع ایمان و کفر، ممکن نیست
هرکه این قصّه را کند باور
به خدا شیعه نیست، مؤمن نیست
انتهای عروج جبراییل
اوّلین پلّه مقام شما
کربلا زنده مانده امّا با
خطبۀ زینب و کلام شما
مثل زینب، غروب عاشورا
داغدار برادرت بودی
آمدی در حوالی گودال
و کمکحال خواهرت بودی
✍ #یاسر_حوتی
شعر روضه حضرت #امّ_كلثوم_س
قسمت این بود از همان اول
عاشقان پایِ هم کنند ایثار
یک نفر صاحبِ حرم باشد
یک نفر بی نشان، بدون مزار
یک نفر شد خدیجه خانوم و
قبر او مانده خاکی و تنها
همه هستیِ خودش را ریخت
پایِ مدفونِ گنبدِ خضرا
یک نفر نیمه هایِ شب رفت و
مانده چون گوهری میانِ صدف
یک نفر قبلگاهِ عالم شد
صاحبِ صحن و بارگاهِ نجف
یک نفر سيّدِ بنی الزّهرا
در بقیع و بدون صحن و سراست
همه عزت و شکوه ِ او
همگی نذر شاهِ کرببلاست
در میانِ دو دخترِ زهرا
یک نفر پایِ ماه، کوکب شد
امِّ کلثوم با تمامِ وجود
هستی اش نذر نامِ زینب شد
در مدینه دو داغِ سنگین دید
او عزادارِ جد و مادر بود
آن دوشنبه که مادرش افتاد
شاهدِ بی حیائیِ در بود
دید مادر نفس نفس میزد
دید مسمارِ نانجیب چه کرد
دید سنگینیِ لگدها با
شاخه باردارِ سیب چه کرد
دید یک زن چگونه دوره شده
دید زیرِ قلاف بازو را
دید چادر چگونه خاکی شد
کتکِ یک شکسته پهلو را
دید وقت هجوم نامَحرم
دردسرهایِ زن چه چیزی شد
عاقبت هم رسید جایی که
پیش او صحبت کنیزی شد
پا به پایِ عقیله هر منزل
بارِ ماتم کشیده این بانو
دیده بر رویِ نیزه هجده تا
یوسفِ سربریده این بانو
با تمامِ مخدراتِ حرم
سرِ بازارِ شام گیر افتاد
پایِ راسِ بریده عباس
وسط ازدحام گیر افتاد
دید سنگی ز راه ِ دور آمد
سرِ بر نیزه را تکانی داد
بارها پیشِ چشم خواهرها
همه سرها ز نیزه ها افتاد
میشنید از کنارِ راسِ حسین
هرقدم ناله هایِ زهرا را
نالة یا بُنَی می آمد
هر چهل منزل از دل صحرا
مادری قد کمان صدا میزد
تشنه لب جان سپُردی ای پسرم
بین گودال من خودم دیدم
چِقَدَر نیزه خوردی ای پسرم
دست انداخت بر محاسن تو
جایِ حنجر زیرِ گلویت ماند
چون گلو از جلو بریده نشد
پیش چشمان من تو را چرخاند
#قاسم_نعمتی