رفیق مداح ما، تا دیروز میگفت از غزه و فلسطین دم نزنید که اینها سنی هستند.
امروز میگه چرا به لبنان کمک کنیم وقتی در ایران فقیر هست؟!
شاید شبیه همین استوری رو بارها با لحن تندتر دیدم...
شیعیان زخم خورده لبنان! و سنیهای غریب غزه!
برادرانِ تکیه بر توکل زده!
کودکان یتیم شده!
خانههای سر به تیرۀ تراب نهاده!
ای زنان شوی از دست داده!
ای مادران بر خاک جوان نشسته!
ما را ببخشید و حلال کنید...
ما عادت کردیم آب به آسیاب دشمن بریزیم!
شیطان بلد است سواری بگیرد از ما جماعتِ منفعلِ جاهل!
یکی طلای عقدش را فروخت
یکی خانه اش را
یکی ویلایش را گذاشته برای فروش
هرکه هرچه دارد گذاشته برای کمک
آن وقت آقای مداح، در ماشین پای بخاری گرمش دارد استوری میگذارد که فلانی لنگ سه میلیون است...
خوش انصاف!
یک دهم از پاکت امشبت را میدادی به همان خانواده که استوری هم نیاز نباشد!
دریغا و دردا....
هدایت شده از علی مقدم
سر به هم آورده دیدم برگهای غنچه را
اجتماع دوستان یکدلم آمد به یاد
#صائب_تبریزی
امشب توفیق بود در خدمت چند تن از دوستان شاعر باشم و از شنیدن اشعارشان لذت ببرم
#علی_سلیمیان
#حسین_شهریاری
#مسعود_یوسف_پور
#علی_مقدم
۱۸ آبان ۱۴۰۳
۶ جمادی الاولی ۱۴۴۶
ان شالله در اولین فرصت صوت شعرخوانی ها در کانال بارگزاری میشود
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
@alisalimian_poem
@sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از کانال رسمی گزیده مراسم حرم امام رضا علیه السلام
12.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باید آیینه ام النجبا گفت به او
زینت پنج تن آل عبا گفت به او
از همان روز که آمد دلش آرام نداشت
شرح دلتنگی اش انگار سرانجام نداشت
🎙شعرخوانی شاعر آئینی مسعود یوسف پور
#حضرت_زینب (س)
☀️ کانال مراسم حرم رضوی
🆔 @Razavi_Marasem
کانال مسعود یوسف پور
باید آیینه ام النجبا گفت به او زینت پنج تن آل عبا گفت به او از همان روز که آمد دلش آرام نداشت شرح دل
برای بار هزارم اینجا عرض میکنم...
کاش کلیپ شعرخوانی رو تقطیع نکنید
کاش برش ندید.
اون حال و هوای مستمع بد نیست.
اوج شعر رو کات میکنند دوستان متاسفانه!
هدایت شده از فریضه
♨️ افسار
چندان که مطّلع شدهاند از رسیدنش
افسار بستهاند و خوش اند از کشیدنش
پالان سزد به پیر خرفتی چنین که هست
بابِ دلِ سواری صهیون، خمیدنش
دارد زبان سبز و سرش میرود به باد
سبز آنچنان که هست گواهِ چریدنش
باری که این حمارِ به طاحونه متصف
دوریست باطل از پی باطل، دویدنش
در مورد سوالِ جزا میدهد نظر
مُفتی _که هست موجب کفّاره دیدنش_
در سر به فکر قافیۀ آخرم ولی
شرم است در میان قوافی، گزیدنش
🏷️ شاعر: #مسعود_یوسف_پور
🏷️ پویش #آل_سقوط
📌#فریضه
نشست شاعران انقلاب مشهد
@farizeh_ir
هدایت شده از انجمن ادبی مَطلَع
یوسف پور_شهید رئیسی.mp3
زمان:
حجم:
393.5K
تقدیم به شهید آیت الله #رئیسی
شاعر #مسعود_یوسف_پور
انجمن ادبی مطلع
۲۰ آبان ۱۴۰۳
@anjoman_matla
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
• صفحات مسعود یوسف پور در ایتا:
🏷️ رواج | آموزش گرافیک:
https://eitaa.com/ravaaj
🏷️ صفحه اشعار:
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
🏷️ مدرس۸ | آموزش ادبیات:
https://eitaa.com/madras8
🏷️ قفسه | ویژه کتاب:
https://eitaa.com/ghafasehh
🏷️ عطف | فراخوان ادبی:
https://eitaa.com/atf_info
هدایت شده از فریضه
31.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ نماهنگ | جنایت جنگی
• شاعر: #میلاد_حبیبی
• تدوین: #مسعود_یوسف_پور
• تهیه شده در محفل ادبی فریضه
📌#فریضه
نشست شاعران انقلاب مشهد
@farizeh_ir
هدایت شده از کانال مسعود یوسف پور
چنان ز مهر تو قلب بهار، آکنده ست
که از لباس عروسی خویش دلکنده ست
نهالِ خانۀ همسایه زد شکوفۀ سیب
که چون قنات، قنوتت هماره بخشنده ست
اگر که سنگ محک سجدههای روشن توست
کدام بنده در آیینه عمل بنده ست؟
به وصله های جدیدی که میزنی سوگند
که ساده زیستی از چادر تو شرمنده ست
تو دست شستهای از مال خود برای یتیم
چقدر ساقی کوثر تو را برازندهست
علی دلش به تو گرم است، بعد رفتن تو
نه آفتاب فروزان، نه ماه تابنده ست
به یاد خندهات آن لحظههای پایانی
پس از تو بر لب هر زخم کهنهای خنده ست
قلم به وصف غمت باز ای گل یاسین!
چنان گیاهِ «زبان در قفا» سرافکنده ست
مباد از تو نگوییم و بگذرد شب قدر
گذشتن از تو خیانت به نسل آیندهست
مسعود یوسف پور
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
هدایت شده از علی مقدم
مسعود یوسفپور|@sheikh_ali_moghaddammmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm.mp3
زمان:
حجم:
1.07M
💠فرمانده شهید
شاعر #مسعود_یوسف_پور
انجمن ادبی مطلع
۱۸ آبان ۱۴۰۳
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
@sheikh_ali_moghaddam
دوستانی که منو میشناسند میدونند که معمولا شعرهایی که مینویسم ارتجالی هست و بعدا البته منقح میکنم.
این در تمام موضوعات صادقه جز نوشتن برای حضرت صدیقه سلام الله علیها
هیچ وقت نشد من چیزی بنویسم...
هربار در این قریب به شانزده سال آمدم بنویسم دیدم مضامین علوی شده. و ناخواسته شعرم رفته سوی دیگر...
چند شب پیش چیزهایی نوشتم...
خط زدم
بارها نوشتم و خط زدم...
امروز کلافه بودم. گفتم چرا منی که خیر سرم خودم را شاعر میدانم نمیتوانم بنویسم!
در همین حال و هوا بودم و داشتم توی گوشی چیزی مینوشتم که این اولین بیتش بود:
آنچه با دیدن آن پشت حسین تو شکست
بعدِ پهلوی تو، پهلوی علی اکبر بود
باز دیدم که به نام «علی» مزین است.
گفتم نکند شعرم دوباره علوی بشود!
در همین فکر بودم. ناگهان ماشینی بوق زد. سرم را آوردم بالا دیدم روبه روی گنبد امام رضا علیه السلام ایستادم!
گویا کسی میگفت بدون اجازه حضرت محال ممکن است کسی در مورد مادرش چیزی بنویسد... اذن گرفتم و غزل را شروع کردم.
این روزها، اگر دورید اگر نزدیک، دلتان را اول بفرستید زیارت حضرت و اجازه بگیرید. من راه دیگری برای نوشتن شعر فاطمی سراغ ندارم!
یوسف پور
https://eitaa.com/yosefpoor_ir