شده ست آینه ی حیّ لایموت، صفاتش
کسی که خورده لب خضر هم به آب حیاتش
به غیر او که جمالش إذا تَنَفّسِ صبح است
کدام نور به خورشید میرسد برکاتش؟
بگو به کعبه عقب تر بایستد که تنِ طور
به لرزه آمده قبلا مقابل جلواتش
میاید او که جهان روزه ی سکوت بگیرد
به زیر سایه ی نهج البلاغه ی کلماتش
ربیع الاول و آخر...تمام سال بهار است
اگر که ریشه دواند به فصل ها نفحاتش
کسی که گفت امام ششم به او "لَخَدِمتُه"
به راستی که محال است وصف کردن ذاتش
در الغدیر شریک است طبق قول امینی
کسی که بوی "وَعَجّل" میاید از صلواتش
مسعود یوسف پور
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
24.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• به پیشگاه حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها
شعرخوانی مسعود یوسف پور در حرم مطهر رضوی | رواق امام خمینی
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
41.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زنگ نقاره تو باز...
• کنگره یطهرکم تطهیرا - خمینی شهر اصفهان
مسعود یوسف پور
برگزیده کنگره یطهرکم تطهیرا ( اصفهان )
#پلان_سه
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
• فرایند سه بعدی سازی و دیجیتال پنت یک تصویر...
مسعود یوسف پور
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
این اولین پروژه رندرینگ از شاگرد دوره انیمیشن سه بعدی منه. اقای حسین احراری.
پروژه تیزر انیمیشن شرکت « قلک »
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
بگو شاعر که یا نور است او، یا آسمان، یا چه؟
یقینا ماه وصفش خارج است از درک دریاچه
مگر بالاتر از این منزلت هم هست؟ پس او را
چه باید خواند غیر از مادر امّ ابیها؟ چه؟
سلامش داده جبرائیل، در وصفش یقین دارم
که باید از شب معراج چیزی گفت...اما چه؟
حسودان قریش او را رها کردند، حق میخواست
که رأس المال او عشق نبی باشد، به اینها چه!
همه دار و ندارش خرج شد در راه پیغمبر
چه سودی هست بالاتر از این در دار دنیا؟ چه؟
شد از پی غم بر آن عاشق روان، چون رفت از دنیا
عجب دردیست، تسکین میدهد پیغمبرش را چه؟
کسی که با خدیجه روز را شب کرده، شب را روز
به غیر از دیدن زهرا دلش را خوش کند با چه؟
#مسعود_یوسف_پور
نفر اول کنگره حضرت خدیجه قم سلام الله علیها. سالهای ۹۸ و ۹۹
----------
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• روضه شب دهم
سید حجت بحرالعلوم | روضه الزهرا سلام الله علیها
#استوری_موشن
• طراح: مسعود یوسف پور
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
زن آن زنی که در اسلام، ثروتش همه رو
به ذوالفقارِ یدلله می زند پهلو
زن آن زنی که سلام آورَد بر او جبریل
زن آن زنی که ملک نزد او زند زانو
زنی که هست از القاب او بزرگ قریش
نداشته ست پیمبر زنی به رتبه ی او
زنی که معنی و مصداق صِبغةَ الله است
بدون جلوه ی او دین نه رنگ داشت نه بو
چه زن؟ زنی که تمام پیمبران خدا
برای بردن نامش گرفته اند وضو
خدیجه پشت نبی بسته بود قامت عشق
در آن زمان که کسان داشتند با بت خو
هر آنچه داشت شتر بذل کرد و داد، مکن
شتر سوار جمل را قیاس با بانو
خدیجه بود و علی پیشتاز در اسلام
دوبار آمده السابقون خود از این رو
خدیجه مادر شیعه ست، لفظ مادر را
به آن زنی که سزاوار لعنت است نگو
خدیجه مادر شیعه ست، مادر شیعه
بگو بلند اگر چه کرست گوش عدو
به سال رفتن او گفته است عام الحزن
غم خدیجه و قلب نبیست، سنگ و سبو
خدیجه بود که در هجمه ی حسودان داشت
چنان عبای علی بر دلش نشان رفو
خدیجه بود کز آن ثروت عظیمِ نخست
به قدر یک کفنی هم نداشت رویارو
کفن مرا به کجاها نبرد در این شعر
به یاد داغ عزیزی شکست بغض گلو...
#مسعود_یوسف_پور
10 رمضان 1402
https://eitaa.com/nokhostein
15.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یقینا ماه، وصفش خارج است از درک دریاچه...
رحلت حضرت ام المومنین خدیجه سلام الله علیها
#مسعود_یوسف_پور
#قم_المقدسه
#سوگواره
@nokhostein
شود با بوسه ات کشته به یک ضرب الاجل احیا
مسیحا نیز میخواند لبت را یا أب الإحیا!
میان جنگ می خندد چرا تیغت؟ نمیداند
که جای زخم می گردد همیشه با عسل احیا؟
قسم بر جوشنت جای تعجب نیست در صفین
شود قرآن به سر نیزه، بگیرد در محل احیا
به قرآن، کشته ی عشقت نباشد در صف اموات
که بعد از "فی سبیل الله امواتا"ست "بل احیا"
کلام الله ناطق! عرش بر سر برده ات یعنی
گرفته قرب أو أدنا هم از صبح ازل احیا
سر گیسوی مشکینت صبا تا صبح بیدار است
شب قدری چنین را هست دستور العمل احیا
چه باک از مرگ دارد حار همدان؟ من یمت گویان
از آغوش تو میریزد در آن سو صد بغل احیا
من آن *همّام بی تابم که بعد از خواندن خطبه
به بالینم بیایی میشوم با یک غزل احیا
.......................
*همّام، نام شخصی بود که بعد از شنیدن خطبه ی حضرت جان داد. آن خطبه در نهج البلاغه به خطبه ی متقین معروف است.
@nokhostein
شُرطه ای داد زد و شاعرتان را کشتند
پشت این پنجره ها زائرتان را کشتند
ارث برد از پدر خاک، غم و درد و محن
چه قدر خاک نشسته ست روی قبر حسن
زیر این هرم عطش خیز، سراسر روضه ست
سایه انداختن بال کبوتر روضه ست
یادم افتاد از آن مرثیه ی عالم سوز
بدن شاه رها شد وسط دشت، سه روز
جگرم سوخت از این غربتِ بی پشت و پناه
دفن شد شاه به دستان دهاتی ها، آه...
گریه کردیم و در این حال نمردیم ببخش
تازه شد داغ تو هرسال، نمردیم ببخش
روضه خوان گفت که مرکب به تنت تاخته است
ای تن پاک تو پامال...نمردیم ببخش
روضه خوان گفت و شنیدیم و هنوز اینجاییم
اگر از روضه ی گودال نمردیم ببخش
دل ما سنگ خرابه ست، از آن هم بدتر
پا به پای غم غسال نمردیم...ببخش
سوم ماه محرم به تو قولی دادیم
ما اگر هشتم شوال نمردیم ببخش
مسعود یوسف پور
هشتم شوال
@nokhostein
شاعر مثال روشنی دارد
مثل کمیت و عبدی کوفی
از دید من شاعر فرزدق بود
شاعر نمی گویم به هر صوفی
دعبل قریب شصت و اندی سال
بر شانه دار خویش را می برد
یک عده نانِ شعر می خوردند
او پای شعرش خون دل می خورد
یک شاعری هم در عرب داریم
در مدح جزء اولین ها بود
ظهر غدیر از مرتضی دم زد
شام سقیفه خصم مولا بود
باید برای دم زدن از حق
چشم قلم پیوسته خون باشد
گمراهی محض است هر بیتش
شاعر که «ما لایفعلون» باشد
سخت است بر قوم قلم در دست
گویا مطیع رهبری بودن
باری که در این مقطع حساس
سخت است مثل حمیری بودن
دلدادگان نام اسرائیل
حالا که می آیند در میدان
بنگر کدامی... خارج از این نیست
یا دعبلی در فتنه یا حَسّان!
مسعود یوسف پور
@nokhostein