eitaa logo
yosefpoor.ir
817 دنبال‌کننده
86 عکس
74 ویدیو
4 فایل
مسعود یوسف پور آموزش ادبیات | مجموعه آثار @Brandravaaj 💠 کارگاه شعر: @madras8 💠 کارگاه گرافیک: @ravaaj
مشاهده در ایتا
دانلود
برای برنامه «سرزمین شعر» که شب‌ها ساعت 22:30 از شبکه چهار پخش می‌شود، گفتند سه شعر شاخص ارسال کنید. باور کنید من چهار شبه دارم فکر می‌کنم و به این نتیجه می‌رسم شعر ندارم! از طرفی شعرهای من و قالبی که در آن کار می‌کنم دچار اطناب است و از طرف دیگر غزل‌ها یا آثار کوتاهم چنگی به دل نمی‌زند. نیک می‌دانم که در مشهد از من بهترها هزارانند ولی چه کنم که من صاحب رای نیستم. چنانچه مجال خوانش داشتم، پیشاپیش از شاعران ولایی معاصر عذرخواهم و امیدوارم حضرتش بر من ببخشد. مسعود یوسف پور اسفندماه ۱۴۰۲ https://eitaa.com/yosefpoor_ir
زن آن زنی که در اسلام، ثروتش همه رو به ذوالفقارِ یدلله می زند پهلو زن آن زنی که سلام آورَد بر او جبریل زن آن زنی که ملک نزد او زند زانو زنی که هست از القاب او بزرگ قریش نداشته ست پیمبر زنی به رتبه ی او زنی که معنی و مصداق صِبغةَ الله است بدون جلوه ی او دین نه رنگ داشت نه بو چه زن؟ زنی که تمام پیمبران خدا برای بردن نامش گرفته اند وضو خدیجه پشت نبی بسته بود قامت عشق در آن زمان که کسان داشتند با بت خو هر آنچه داشت شتر بذل کرد و داد، مکن شتر سوار جمل را قیاس با بانو خدیجه بود و علی پیشتاز در اسلام دوبار آمده السابقون خود از این رو خدیجه مادر شیعه ست، لفظ مادر را به آن زنی که سزاوار لعنت است نگو خدیجه مادر شیعه ست، مادر شیعه بگو بلند اگر چه کرست گوش عدو به سال رفتن او گفته اند عام الحزن غم خدیجه و قلب نبی‌ست، سنگ و سبو خدیجه بود که در هجمه ی حسودان داشت چنان عبای علی بر دلش نشان رفو خدیجه بود کز آن ثروت عظیمِ نخست به قدر یک کفنی هم نداشت رویارو کفن مرا به کجاها نبرد در این شعر به یاد داغ عزیزی شکست بغض گلو... https://eitaa.com/yosefpoor_ir
هدایت شده از شعرکده
بگو شاعر که یا نور است او، یا آسمان، یا چه؟ یقیناً ماه، وصفش خارج است از درک دریاچه مگر بالاتر از این منزلت هم هست؟ پس او را چه باید خواند غیر از مادر امّ ابیها؟ چه؟ سلامش داده جبرائیل، در وصفش یقین دارم که باید از شب معراج چیزی گفت... اما چه؟ حسودانِ قریش او را رها کردند، حق می‌خواست، که رأس المال او عشق نبی باشد، به این‌ها چه! همه دار و ندارش خرج شد در راه پیغمبر چه سودی هست بالاتر از این در دار دنیا؟ چه؟ کسی که با خدیجه روز را شب کرده، شب را روز به غیر از دیدن زهرا دلش را خوش کند با چه؟ @sherkade_mgh
این کانال، جدی‌ترین منبع فروش کتاب‌های نایاب ادبیات و کلی مقاله خاص ادبیه: https://eitaa.com/ghafasehh
از فرزند شما به دلیل قرابت و مشاهدۀ هر روزه‌اش، چهره‌ای در خاطرتان نقش بسته که عادت کرده‌اید. این در خصوص همه کسانی که آن‌ها را می‌بینید صادق است البته... بعدا برمی‌گردید و به عکس ها نگاه می‌کنید و می‌گویید: عجب! فلان موقع این شکلی بوده! انگار که یک شکل جدید داشته... این خاصیت فاصله است. شعر در واقع به قول شکلوفسکی در همین خروج از عادات است. از شعرهای خودمان که فاصله بگیریم، تازه می‌فهمیم که صورت دیگری دارد و متوجه نبودیم. شاید شانزده ساله بودم که می‌رفتم دیدن استاد سید حسن خوشزاد رحمة الله علیه، در همان جلسه اول گفتم اگر می‌شود شعرهایم را نقد کنید. برگشت یک نگاهی کرد و گفت: بهترین منتقد شعرت خودتی. این حرف، زیربنای فکری من شد. آن روزها در اوایل شاعری هر چیزی می‌گفتم به دلم نمی‌نشست. هر چه جلوتر رفتم دیدم دیگران دارند تحسین می‌کنند و من هنوز هیچ مصرع موفقی نگفتم. هر ماه، هر سال، برمی‌گردم و به شعرهای قبلی نگاه می‌کنم و باز چندین بیت تغییر می‌کند و اصلا ناراحت نیستم. شما هم ناراحت نباشید و این وسواس را بد ندانید. قریب به سیصد صفحه شعر را خط زدم و مصرعی هم از دلشان درنیامد. برای اهل بیت علیهم السلام، بهترین هدیه را ببرید و بدانید جا پای چه کسانی گذاشتید. من همیشه فکر می‌کنم یک صفی هست از بزرگان شعر ولایی. از امثال فرزدق و کمیت و عبدی و حمیری گرفته تا شهریار و غروی اصفهانی و نیر و معاصرین... انتهای این صف اصلا جای من نیست و هر وقت فکر می‌کنم این میراث رسیده به ما، از خجالت آب می‌شوم. واقعا این چیزهایی که ما می‌گوییم شعر نیست. شاید نام درد دل یا حرف دل بهتر باشد.
ماه، گرم همزبانی با یتیمی دیرجوش سرو، آن سروی که دارد بار خرما روی دوش گوهر، آن گوهر که از شوق ظهور روی او رودها از روز اول گشته‌اند آئینه پوش نام او را می‌برم، نامی که بعد از بردنش می‌شود شیرین دهانِ میثم خرمافروش بند بند من گدای مدحت آن شاه شد کاسه پیش آورده چشم و مشت وا کرده‌ست گوش من دلم سنگ است اما کعبه یادم داده‌است گاه لب وا می‌کند از شوق، سنگ سخت کوش ای خوشا تیغی که در پیکار بردارد خراش یک دم اما در دفاع از او نیفتد از خروش ای خوشا همامِ عاشق دید مولا را و گفت «نرخ جام باده، جان کرده ست پیر می فروش»* نام او را خوانده اما در مقامش مانده‌ام چشم نابینای من درکی ندارد از نقوش جای گل رویید چاه و رفت بالا نخل آه خون خاک از غربت او بارها آمد به جوش کاسۀ صبر یتیم آن‌شب سرآمد پشت در رفت او و در خیالم بارها رفتم ز هوش قرن‌ها بعد از علی دنیا بهارانی ندید عاقبت از راه می‌آید سواری سبز پوش ______________________________ * وامی از میرداماد مسعود یوسف پور https://eitaa.com/yosefpoor_ir
هدایت شده از مَدرَس/ ۸
• امشب / شبکه چهارم سیما برنامه «سرزمین شعر» شعرخوانی مسعود یوسف پور ساعت ۲۲:۳۰
15.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• شعرخوانی مسعود یوسف پور • شبکـه چهــار | سرزمیــن شعــر اگر ارتباط گرفتید، لطفا نام شاعر را به عدد 3000043 ارسال کنید https://eitaa.com/yosefpoor_ir
هدایت شده از پیشانی‌نوشت
• امشب / شبکه چهارم سیما برنامه «سرزمین شعر» شعرخوانی عاطفه جعفری ساعت ۲۲:۳۰
استاد کاظمی عزیز، فراز ملکیان و منِ کمترین... لحظاتی قبل از مسابقۀ مرگ
چنان ز مهر تو قلب بهار، آکنده ست که از لباس عروسی خویش دل‌کنده ست نهالِ خانۀ همسایه زد شکوفۀ سیب که چون قنات، قنوتت هماره بخشنده ست اگر که سنگ محک سجده‌های روشن توست کدام بنده در آیینه عمل بنده ست؟ به وصله های جدیدی که می‌زنی سوگند که ساده زیستی از چادر تو شرمنده ست تو دست شسته‌ای از مال خود برای یتیم چقدر ساقی کوثر تو را برازنده‌ست علی دلش به تو گرم است، بعد رفتن تو نه آفتاب فروزان، نه ماه تابنده ست به یاد خنده‌ا‌ت آن لحظه‌های پایانی پس از تو بر لب هر زخم کهنه‌ای خنده ست قلم به وصف غمت باز ای گل یاسین! چنان گیاهِ «زبان در قفا» سرافکنده ست مباد از تو نگوییم و بگذرد شب قدر گذشتن از تو خیانت به نسل آینده‌ست مسعود یوسف پور https://eitaa.com/yosefpoor_ir
از سرکار خانم مستشار نظامی کمال تشکر را دارم که بنده را دعوت به این برنامه کردند. هر دو اثری که در این برنامه خواندم، شب قبل از مسابقه سروده شد و به رقابت با آثاری رفت که دست کم ده الی سی سال! از سرودنشان می‌گذشت! خودم را محک زدم و برای همه آرزوی موفقیت دارم