eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
286 دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
دلتنگے یعنے چه؟ دلتنگے یعنے اینکه: بنشینے خیره شوے به قاب عکسے روے دیوار و مرور کنے تک تک خاطراتت را آن وقت یک لبخند بیاید بنشیند روے لبانت ولے چند لحظه بعد شورے اشکهاے لعنتے، شیرینے آن خاطرات را از یادت ببرد و کامت را تلخ کند. سردار ! احوال دلم یکسَره باران شده بے‌تو😔 @yousof_e_moghavemat
🔷 به عنوان عكاس به گروه روايت فتح معرفی شده بودم. با شور و شوق خاصی صبح اول وقت به صدا و سيما رفتم. 🔹اولين برخوردم با سيد شهيدان اهل قلم آقا مرتضی آوينی در شرايطی انجام شد كه او را در حال وضو گرفتن در صدا وسيما ديدم. خيلی زود فهميدم هر وقت برای مونتاژ برنامه روايت فتح می رود، از قبل وضو می گيرد. 🔹برای او راش های فيلم از مناطق جنگی، متبرک بود. برای همين نگاه شهيد آوينی همواره نسبت به اتفاقات جنگ تحميلی و رزمندگان نگاهی معنوی و خاص بود. صدا و نوع مونتاژ او در حين ضبط برنامه روايت فتح حال و هوای خاصی به اين برنامه می داد. 🔸منبع: «سید مسعود طباطبایی، سایت نوید شاهد، ۱۹ فروردین ۱۳۹۸» @yousof_e_moghavemat
8.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 🌺عن الامام الصادق علیه السلام: 《 قَدِ اسْتَحْيَيْتُ مِمّا اُكَرِّرُ هذَا الْكَلامَ عَلَيْكُمْ، اِنَّما بَيْنَ اَحَدِكُمْ وَ بَيْنَ اَنْ يُغْتَبَطَ اَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ هَهُنا (وَ اَهْوَي بِيَدِهِ اِلَي حَنْجَرَتِهِ) يَأْتِيهِ رَسُولُ اللهِ وَ عَلِيٌّ فَيَقوُلانِ لَهُ: اَمّا ما كُنْتَ تَخافُ فَقَدْ آمَنَكَ اللهُ مِنْهُ وَ اَمّا ما كُنْتَ تَرْجوُ فَاَمامَكَ فَاَبْشِرُوا 》 من بس كه اين سخن را براي شما تكرار كرده‌ام، از تكرارش شرمنده مي‌شوم و آن اين‌كه: ميان شما و بهشت، اين مقدار فاصله است كه جان به اينجا برسدـ (با دست خود اشاره به حلقشان فرمودند) دم جان دادن، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) کنار محتضر می آيند و به محتضر (كه در حال جان دادن است) می گويند: از آنچه می ‌ترسيدي خدا امانت داد و آنچه به آن اميدوار بودی برايت آماده است. آنگاه امام فرمود: شاد باشيد اي دوستان علی🌺 بحارالانوار،ج۲۷ ص‌۱۶۳ 🎉🎊فرا رسیدن ولادت مولی الموحدین حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام را شاد باش عرض میکنیم🎉🎊 @yousof_e_moghavemat
شهید حاج قاسم سلیمانی: من شهادت میدهم پدرم در طول عمر یک گندم حرام وارد زندگی اش نکرد. خداوندا، تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهل‌بیت و پیوسته در مسیر پاکی بهره‌ مند نمودی. از تو عاجزانه می‌خواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهره‌مند فرما 📸تصویر: (سمت راست) و مرحوم پدر گرامی شان (سمت چپ) @yousof_e_moghavemat
نمی‌دانم تقصیر حاج آقا بود که نماز را خیلی سریع شروع میکرد و بچه‌ها مجبور بودند با سر و صورتی خیس درحالی که بغل دستی هایشان را خیس میکردند، خود را به نماز برسانند یا اشکال از بچه ها بود که وضو را می‌گذاشتند دم آخر و تند تند یا الله می گفتند و به آقا اقتدا می‌کردند .... و مکبّر مجبور بود پشت سر هم یا الله بگوید و اِنَّ الله معَ الصّابرین… بنده خدا حاج آقا ؛ هر ذکر و آیه ای بلد بود میخواند تا کسی از جماعت محروم نماند. مکبّر هم کوتاهی نکرده، چشم‌هایش را دوخته بود به ته صف تا اگر کسی اضافه شد به جای او یا الله بگوید و رکوع را کش بدهد... وقتی برای لحظاتی کسی نیومد ظاهراً بنا به عادت شغلی‌اش بلند گفت: یاالله نبود …؟؟؟ حاج آقا بریم ....! نمی‌دانم چند نفر توی نماز زدند زیر خنده ولی بیچاره حاج آقا را دیدم که شانه هایش حسابی افتاده بودند به تکان خوردن… @yousof_e_moghavemat
🌷غالباً روزه دار بود و مدت شش ماه در سلول انفرادی تحت شکنجه های شدیدی قرار گرفت. ساواک نمی توانست مرتضی را که فردی پرتلاش و فعال در صحنه علم و سیاست بود در سلول یا سازمان نگه دارد بنابراین او را به جوخه اعدام سپرد و به شهادت رساند. 🌷اسناد مُهر شده ای مشخصات كسانی كه جسدشان به درياچه نمك انداخته شده بود از ساواك پيدا شد. زير نام مرتضی اين طور نوشته بود نامبرده تير باران نشد؛ چندگلوله به پا و كتفش شیلک شد، قدرت تحرك از او گرفته شد و با خونريزی شديد توسط هلی كوپتر به درياچه نمك در قم منتقل و در حالي كه هنوز زنده بود و جان داشت به آب انداخته شد. راوی هم رزم شهید @yousof_e_moghavemat
🔷 شهید آوینی: «عارف حقیقی می داند که مبارزه مقتضای تجلی اسمای حق است و امر آنگاه به تمامی محقق خواهد شد که عدالت بر جهان حاکم شود. 🔹پس چگونه می توان در مأمن عزلت و انزوا بنشیند و خلق را در کف شیطان رها کند، آنگاه که می داند تا جنگ میان حق و باطل در نگیرد و خون سحر بر افق طلوع ننشیند، طلعت شمس حقیقت ظهور نخواهد کرد و شب سیاه غیبت سپری نخواهد شد؟» 🔸منبع: کتاب «رستاخیز جان»، مقاله «منشور تجدید اهل هنر» @yousof_e_moghavemat
ای از معجزات امیرالمومنین علیه‌السلام 🎉🎊ولادت حضرت امام علی علیه السلام فخر عالم امکان را تبریک میگوییم🎉🎊 @yousof_e_moghavemat
8.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای خنده‌ هایت "وان یڪاد" خوانده‌ایم و در میان نگاهت "صد قل‌ هو الله" یافته‌ایم تا بدانی ما با تــــو به "احسن‌الخالقین" رسیده‌ایم ... 📽 تصاویر کمتردیده شده از حضور حاج قاسم ، فرمانده لشگر ثارالله(ع) در جمع نیروهای گردان ۴۰۷ بم، در نقطه رهایی، قبل از شب عملیات @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🌷شهید طالب لاریان ۱۳ رجب؛ در شهر کربلا به دنیا آمد.... پدر، چند اسم نوشت، گذاشت بین قرآن، رفتیم توی حرم امام حسین, گرفت جلو دخترِ بزرگش, اسمی که او کشید این بود: "طالب" تا حدود سال ۱۳۵۰ ، در کربلا ساکن بودیم که توسط رژیم بعث از عراق اخراج شده و به شیراز آمدیم. بعد از انقلاب, پدرمان به عضویت سپاه در آمد. چون به زبان عربی مسلط بود، او را به عنوان مترجم به سوریه و لبنان اعزام کردند. سال ۶۴ بود که به دست اشرار هم پیمان اسراییل به شهادت رسید. مزدوران صهیونیست، سر از بدنش جدا کرده و برای گرفتن جایزه به اسراییلی ها تحویل می‌دهند. باقی مانده بدنش بعد ها به ایران برگردانده و در گلزار شهدا شیراز دفن شد. طالب خیلی به پدر علاقه داشت، بارها می رفت پایین پای پدر می نشست و می گفت دوست دارم من هم همین جا کنار پدرم دفن شوم. شانزده سال نداشت که در شناسنامه‌اش دست برد و به جبهه اعزام شد و وارد گردان غواصی حضرت‌رسول(ص) شد. پاییز ۶۵ به اتفاق جمعی از بچه های گردان, مشرف شدیم مشهد, بعد هم قم. یکی از بچه ها که همراه و کنار طالب بود, وقت برگشت، از قول طالب، تعریف می کرد: در قم, خیلی گریه و بی‌تابی کردم که یا حضرت معصومه!! دلم برای پدرم تنگ شده! در همان حال گریه، خوابم برد. دیدم خانم حضرت معصومه کنارم آمد و گفت: چه می‌خواهی؟ گفتم: دوست دارم مثل پدرم شهید شوم. خانم قرآنی جلوی من گرفتند که سه کاغذ بین آن بود. یکی را کشیدم. رویش نوشته بود شهادت ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ 🕊🕊(شبیه همان اتفاقی که زمان تولدش در حرم امام حسین-ع پیش آمد) بعد از سفر مشهد، بچه ها رفتند مرخصی. اما همزمان شد با سیل شدید در استان فارس و برگشت آنها با تاخیر مواجه شد. خیلی از بچه‌ها به همین ترتیب از کربلای ۴ جا ماندند من جمله "طالب"!! وقتی برگشت, خیلی ناراحت بود می‌گفت : شما باعث شدید من از عملیات و شهادت جا بمانم! این ناراحتی ادامه داشت، تا اینکه خبر عملیات کربلای ۵ آمد. دیگر سر از پا نمی شناخت. شب عملیات، یعنی ۱۹ دی ماه ۶۵ دستور آمده بود به تعداد لباس غواصی، نیرو ببرم. لباس کم بود، طالب هم قد و قواره کوچکی داشت و لباس برایش گشاد بود ،گفتم: طالب تو نیا لباس نداریم. زد زیر گریه و التماس. آنقدر اشک ریخت که دلم سوخت. با خودم گفتم کسی که آنقدر انرژی و انگیزه برای شرکت در عملیات دارد بیشتر به دردم می خورد تا کسی که بخواهد با اجبار و اکراه بیاید. گفتم بیا… هنوز یک ساعت از شروع عملیات نگذشته، توی آب تیر خوردم. مرتب در آب بالا و پایین می شدم. هیچ کنترلی برای نگه داشتن خودم نداشتم. دیدم جسم سیاهی کنارم است. دست انداختم گرفتمش. یک غواص بود که شهید شده و روی آب شناور بود. با یک دستم مچ دستش را گرفتم با یک دستم مچ پایش را و سرم را از پشت گذاشتم روی کمرش. اینکار مرا از خفه شدن نجات داد. وقتی توانستم خودم را نگه دارم، غواص شهید را چرخاندم، دیدم طالب است!!! چنان آرام و زیبا شهید شده بود که گویی خواب است. (شاید می خواست با نجات من، تصمیمی که برای آمدنش به عملیات گرفته بودم را جبران کند) دوباره او را چرخاندم و ساعتی سرم را روی بدنش گذاشتم تا قایق ها آمدند و من را از آب گرفتند.. (به روایت: رزمنده صادق خوشنامی) @yousof_e_moghavemat
پدر 🌿🦋 همان لحظه که قلب دنیا و ما ساکنان حیرانش پر شده بود از تنهایی و ناامیدی و ترس و آشوب، خداوند، به ما بخشید که اینک در کتاب «پدر» از نرگس شکوریان فرد، داستان‌هایی تربیتی اخلاقی از زندگی او را می‌خوانیم.. این اثر روایتی از زندگانی مولای مومنان،(ع) است🌱🌼 در بخشی از اثر می‌خوانیم: ((در خیابان مقابل حرم که راه می‌روی، گنبد طلایی تمام عرض چشمانت را پر می‌کند و دلت شروع به ارتفاع گرفتن از زمین می‌کند... وقتی که اول ورودی کنار در می‌ایستی و مقابلت او است. فقط یک جمله می‌توانی زمزمه کنی: - السلام علیک یا بابا، السلام علیک یا علی))▫️🌿 ✍🏻نویسنده:نرجس شکوریان فرد ▫️ناشر:عهد مانا ▫️قالب کتاب:داستان و دل نوشته ادبی 📖تعداد صفحات:۹۶ صفحه 💳 قیمت ۴۵ هزارتومان🌱 🎈 ثبت سفارش🌱👇 @ketabkhon78 @yousof_e_moghavemat