✅ شعر زیبای اول مجلسی ...
خوش به حال هر کسی که روضه دعوت می شود
«هیأتی» از جانب زهرا حمایت می شود
بس که شأن و منزلت در روضه خانه ریخته
هر که یک دفعه بیاید ، پیش کسوت می شود
این وسط آن عاشقی بُرده است که در روضه ات
بی ریا می آید و مشغول خدمت می شود
یک پر کاهی اگر چشم کسی نمناک شد
کوه عصیان هم اگر باشد شفاعت می شود
گریه کن با گریه اش غسل تقرّب می کند
قطره ای از اشک ، مُنجر به طهارت می شود
هر که در ماه محرّم کار و بارش شد حسین
چون «رسول ترک» آخر با سعادت می شود
رازق ما کربلایی ها حسینِ فاطمه است
روزی یک سال ما این ماه ، قسمت می شود
در میان هیأتش انگار زیر قُبّه ای
تا که لب وا میکنی فوراً اجابت می شود
تا به سجده می روم سمت خدا پَر میکشم
علّت معراج هایم مُهر تربت می شود
آن قدَر آقاست این آقا به عبّاسش قسم
ارمنی هم زیر این پرچم هدایت می شود
ناله های مادری پهلو شکسته می رسد
روضه خوان تا وارد ذکر مصیبت می شود
«یا بُنَیّ» حال ما را زود می ریزد به هم
قلب ما با آهِ زهرا پُر حرارت می شود
صبح محشر تا که می گوید حسین من کجاست ؟
می رسد آقا ... ولی بیسر ... قیامت می شود
#شاعر_گرانقدر_محمد_فردوسی
http://eitaa.com/yousofarjonei
#آموزش_مداحی
#آموزش_دعاخوانی_و_مناجات
همانطور که می دانید متن دعا و زیارت عربی است و کمتر مخاطبی معانی عبارات را متوجه می شود . راهکار های زیر به شما کمک می کند، ارتباط مستمع را با متن دعا و زیارتنامه حفظ کنید.
1. ترجمه ی بعضی از عبارات کلیدی
2. توضیح و تفسیر بعضی از واژه های کلیدی
3. تکرار بعضی از فرازهای زیبا و دعوت مخاطبین به همراهی
4. استفاده از تک بیتی های مرتبط با فراز دعا و زیارتنامه
5. گفتن داستان های مناجاتی
6. خواندن روضه های کوتاه
7. تکرار بعض از اذکار خارج از متن دعا مثل الهی العفو ، البته بجا و با توجه به متن دعا
8. دعا کردن ، مثلا در فرازی از زیارت عاشورا بگوییم خدایا بحق این زمزمه ها ما را به کربلا برسان
و ....
http://eitaa.com/yousofarjonei
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
زمینه جانسوز شهادت امام صادق(ع)
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
شعروسبک :حمید رمی
〰〰〰〰〰〰
حالا دارم می فهمم ، آتیش در یعنی چی
حالا دارم می فهمم ، سوختن پر یعنی چی
حالا دارم می فهمم ، تو کوچه های غربت
حمله به یک خونه با چهل نفر یعنی چی
نفس نمونده تا بگم ، یه دریا گریه هم کمه
خدا میدونه چی گذشت ، تو کوچه ها به فاطمه
وای ، از حال مادرم
وای ، از چشمای ترم
اینجا بین کوچه ها
ارث از علی می برم
***
حالا دارم می بینم ، گرد و غبار و دودو
حالا دارم می بینم ، شعله های نمرودو
حالا دارم می بینم ، چیزی رو که مادر دید
با دست بسته حیدر ، جلوی مردم بود و
یکی نگفت تو کوچه ها ، بذار عبا به تن کنه
میون شهر کسی نبود ، فکری به حال من کنه
وای ، از تنها موندنم
وای ، از غصه خوردنم
با پای برهنه ام
تا کوچه کشوندنم
******
حالا دیگه حس کردم ، عطش رو در اوج تب
حالا دیگه حس کردم ، ترک های روی لب
حالا دیگه حس کردم ، چرا همش خون بارید
میون چندتا بچه ، چشای عمه م زینب
با روضه ها خمیده شد ، زنی که مثل حیدره
آخه یکی رو نیزه ها ، سر حسینو می بره
وای از روضه های نی
وای، از ردّپای نی
سنگ میخورد به بچه ها
هِی از لا به لای نی
➰➰➰➰➰➰➰➰
قبلا بابت شعر سنگین عذر خواهی میکنم,سعی شود در جاییکه حقش ادا میشود خوانده شود
مرثیه_امام_صادق(ع)
هی نکش این طناب را دلسنگ
او رفیق خدا و جبریل است
این همه ناسزا نگو نامرد
با رسول و بتول ، فامیل است
پیرمرد است احترامش کن
هی نزن با لگد به پهلویش
یاد موی رقیه می افتد
جان زهرا نگیر از مویش
شیخ شهر است، آبروی شهر
بی عمامه است و بی عصا مانده
زیر لب ذکر فاطمه دارد
آخر از مادرش جدا مانده
از غم عمه زینبش نالان
قلب او گشته پر غم و آشوب
یاد عمه می افتد ای بی دین
هی تعارف نزن به او مشروب
دود این خانه کرده چشمش را
پر ز اشک از غم مدینه ، خدا
در که آتش گرفت او افتاد
یاد مسمار و سینه ی زهرا
#شاعر_گرانقدر_جناب_جعفر_ابوالفتحی
🌷🍀🌷🍀🌷
🍀🌷🍀🌷
🌷🍀🌷
🍀🌷
🌷
🌹منم آن امام مبین...🌹
عمار بن یاسر گوید: در یکی از جنگ ها با امیرالمومنین (ع) بودم که به سرزمین مورچگان رسیدیم. آن زمین پر از مورچه بود. گفتم: یا امیرالمومنین، فکر می کنی از خلق خداوند کسی هست که تعداد این مورچه ها را بداند؟
حضرت فرمود: آری ای عمار، من مردی را می شناسم که تعداد آنها را می داند، و می داند چند عدد از آنها نر و چند عدد از آنها ماده است!
گفتم: کیست؟ فرمود: ای عمار آیا در سوره یس نخوانده ای: «و کل شی ء احصیناه فی امام مبین» ما همه چیز را در امام مبین جمع کرده ایم. عرض کردم: آری ای مولای من، خوانده ام. فرمود: منم آن امام مبین.
📚1. بحارالانوار، ج 40، ص 176.
📚2. ینابیع المودة، ص 77.
http://eitaa.com/yousofarjonei
🌼✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂
✨
#شهادت_امام_صادق_ع
پیرمردی که حضرت جبریل
زائر غربت نگاهش بود
کوچه ها را همین که طی می کرد
صد فرشته کنار راهش بود
با ارادت تمامی ارکان
پیش پایش خشوع می کردند
بر قد و قامت کهن سالش
آسمان ها رکوع می کردند
نفَس قدسی پُر اعجازش
مایه ی اعتبار عیسی بود
جانماز «فرشته بارانش»
افتخار تبار عیسی بود
حرف هایش برادر قرآن
سخنش بوی «اِنّما» می داد
از همان مال فاطمیّ خودش
خرجیِ راه کربلا می داد
در و دیوار خانه ی آقا
وقف مرثیه های عاشوراست
به خدا خانه نیست این خانه
این حسینیّه ی بنی الزّهراست
این حسینیّه ای ست که مردم
از حضورش ستاره می گیرند
هر شبِ جمعه بین این خانه
روضه ی شیر خواره می گیرند
از سر بی کسی و بی یاری
در و دیوار خانه یارش شد
بهر غم های مادرش آن قدر
گریه کرد عاقبت دچارش شد
آی مردم! دویدنِ آقا
از نفس های خسته اش پیداست
آی مردم! شکستگی دلش
از صدای شکسته اش پیداست
خوب شد شب شد و تو را بردند
دور تا دور شهر گرداندند
خوب شد در شلوغی این شهر
کوچه کوچه تو را نچرخاندند
گریه کردی و زیر لب گفتی
این تو و ریسمان و این سر من
آه... پیراهنم شده خاکی
آه... افتاده است پیکر من
#علی_اکبر_لطیفیان
http://eitaa.com/yousofarjonei
#زمینه_شهادت_امام_صادق_ع
بند اول
مدینه ای شد/هرقلب عاشق
امدعزای /امام صادق
ماه شوال وموسم غم شد
شهر پیغمبر غرق ماتم شد
اه واویلا
بند دوم
جانش فدا شد /از زهر کینه
دارلعزاشد/شهرمدینه
سوزدل داغ بی کران او
مادرش زهرا نوحه خوان او
اه واویلا
بند سوم
گرچه وجودش /غرق محن شد
جسم شریفش /اخرکفن شد
دل بسوزد با یاد کربلا
بی کفن مانده یوسف زهرا
آه ووایلا
http://eitaa.com/yousofarjonei