🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
🌴 *برخی ازاعمال مستحبی روز عید سعید غديرخم*🌴
۱- *غسل* 🌺
(بهتر است غسل ابتدای روز انجام شود.)
۲- *روزه*🌺
(اگرکسی روزه واجب بدهکار است؛ نمی تواند روزه مستحبی بگیرد. )
۳- *نماز*🌺
✅ نماز روز عید غدیر مانند نماز صبح دو ركعت است؛
در هر ركعت بعد از حمد ده مرتبه «قُلْ هُوَ اللّٰه»
و ده مرتبه «آية الْكُرْسِىّ»
و ده مرتبه «ِانّٰا أَنْزَلْنٰاه»
خوانده می شود.
✳️ نکته:🌸
به جماعت خواندن نماز عید غدیر مشروع نیست.
۴- *اطعام دادن*🌺
(مخصوصا افطاری)
۵- *مصافحه کردن*🌺
۶- *دعای ندبه خواندن*🌺
۷- *عقد اخوت*🌺
۸- *صله رحم*🌺
۹- *رفع حاجت مؤمنان*🌺
۱۰- *پوشیدن لباس پاکیزه ونو*🌺
#اعمال_عید_غدیر
💞#آرامشالهی💞
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲💚🤲
🌸 علامت ولادت حضرت رسالت و امامان بعد از او
شیخ کلینی و صفار و دیگران از ابوبصیر روایت کردهاند که گفت:
در سالی که حضرت امام موسی علیهالسلام متولد شد من در خدمت حضرت صادق علیهالسلام به سفر حج رفتم. چون به منزل (ابواء) رسیدیم حضرت برای ما چاشت طلبید و بسیار نیکو آوردند. در اثنای طعام خوردن پیکی از جانب حمیده به خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد که حمیده میگوید اثر وضع حمل در من ظاهر شده است و فرموده بودی که چون اثر ظاهر شود تو را خبر کنم که این فرزند مثل فرزندان دیگر نیست.
پس حضرت شاد و خوشحال برخاست و متوجه خیمه حرم شد و بعد از اندک زمانی معاودت نمود شکفته و خندان ؛ خداوند دل تو را شادان بدارد و حال حمیده چگونه شده؟
حضرت فرمود: «حق تعالی پسری به من عطا کرد که بهترین خلق خدا است و حمیده مرا به امری خبر داد از او که من از او مطلعتر بودم به آن.»
ابوبصیر گفت: فدای تو شوم! چه چیز خبر داد تو را حمیده؟ حضرت فرمود: «حمیده گفت: چون آن مولود مبارک به زمین آمد دستهای خود را بر زمین گذاشت و سر خود را به سوی آسمان بلند کرد، من به او گفتم که چنین است علامت ولادت حضرت رسالت و هر امامی که بعد از او هست.»
📚منبع
منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج۲، ص ۱۴۵
#امام_کاظم_ع
#ولادت_امام_کاظم_ع
#مداحی_عالمانه
🌹 سیره عبادی امام موسی کاظم(ع)
بر اساس منابع شیعه و سنی، امام کاظم(ع) بسیار اهل عبادت بودند به همین دلیل، برای ایشان از لقب عبد صالح استفاده میشود.(۱)
امام کاظم(ع) آن قدر عبادت میکرد که زندانبانان او نیز تحت تأثیر قرار میگرفتند.(۲)
شیخ مفید، موسی بن جعفر(ع) را عابدترین مردم زمان خود دانسته و گزارش کرده است که آن حضرت چنان از ترس خدا گریه میکرد که محاسنش از اشک خیس میشد.
او دعای «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ» را تکرار میکرد و دعای «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ» را در سجده میخواند.(۳)
حتی هنگامی که به دستور هارون به زندان منتقل شد، خدا را سپاس میگفت که فرصتی برای عبادت یافته است: «خدایا همواره از تو فراغتی برای عبادتت طلب میکردم و تو آن را برایم فراهم کردی؛ پس تو را سپاس میگویم.»(۴)
نقش انگشتری امام کاظم «حَسْبِيَ اللَّهُ حَافِظِي»(۵) و ِ «الْمُلْكُ لِلَّهِ وَحْدَهُ» (۶) بوده است.
📚منبع
(۱) تاریخ بغداد، بغدادی، ج۱۳، ص۲۹
تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۴۱۴
(۲) تاریخ بغداد، بغدادی، ج۱۳، ص ۳۲
(۳) الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۲۳۱
(۴) الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۲۴۰
(۵) مکارم الاخلاق، شیخ طبرسی، ص ۹۱
(۶) بحارالانوار، مجلسی، ج۴۸، ص۱۱
#امام_کاظم_ع
#فضائل_امام_کاظم_ع
#مداحی_عالمانه
✅ سیره اخلاقی امام موسی کاظم(ع)
در منابع شیعه و سنی، گزارشهای مختلفی درباره بردباری(۱) و سخاوت امام کاظم(ع) وجود دارد.(۲)
شیخ مفید او را بخشندهترین مردم زمان خودش دانسته که شبها برای فقیران مدینه آذوقه میبردند.(۳)
ابن عنبه درباره سخاوت موسی بن جعفر گفته است: او شبها از خانه بیرون میرفت و کیسههایی از درهم همراه داشت و به هرکس میرسید یا به کسانی که به احسان او چشم داشتند، میبخشید تا بدانجا که کیسههای پول او ضربالمثل شده بود.(۴)
همچنین گفته شده موسی بن جعفر به کسانی که به او آزار میرساندند نیز بخشش میکرد و وقتی به او خبر میدادند فردی در صدد اذیت او بوده برایش هدیه میفرستاد.(۵)
همچنین شیخ مفید امام کاظم(ع) را کوشاترین فرد در صله رحم با خانواده و دیگر بستگان دانسته است.(۶)
دلیل ملقب شدن امام هفتم شیعیان به کاظم، این بود که خشم خود را کنترل میکرد.(۷) گزارشهای مختلفی در منابع آمده که امام کاظم(ع) خشم خود را در برابر دشمنان و کسانی که به او بدی میکردند فرو میبرد.(۸)
از جمله گفته شده مردی از نوادگان عمر بن خطاب در حضور امام کاظم(ع)، به امام علی(ع) توهین کرد. همراهان امام خواستند به او حمله کنند اما امام مانع شدند و سپس به مزرعه آن مرد رفت. مرد با دیدن امام کاظم(ع) شروع به داد و بیداد کرد که محصولش را لگدمال نکند.
امام به او نزدیک شد و با خوشرویی پرسید چقدر خرج کاشت مزرعه کردهای؟ مرد گفت: ۱۰۰ دینار! سپس پرسید: چه اندازه از آن برداشت خواهی کرد؟ مرد پاسخ داد غیب نمیدانم. امام کاظم(ع) پرسیدند: امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد: ۲۰۰ دینار! امام ۳۰۰ دینار به او داد و گفت: این ۳۰۰ دینار برای توست و محصولت هم برایت باقی است. سپس به سوی مسجد رفت.
آن مرد زودتر خود را به مسجد رساند و با دیدن امام کاظم(ع) برخاست و این آیه را بلند خواند: «اللَّه أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ؛ خدا بهتر میداند رسالتش را کجا قرار دهد. »(انعام-۱۲۴) (۹)
بشر حافی نیز که بعدها از مشایخ صوفیه گردید، تحت تأثیر سخنان و اخلاق او توبه کرد.(۱۰)
📚منبع
(۱) الکامل، ابن اثیر، ج۶، ص۱۶۴
تذکرة الخواص، ابن جوزی، ص۳۱۲
(۲) تاریخ بغداد، بغدادی، ج۱۳، ص۳۰
حیاة الامام موسی بن جعفر، قرشی، ج۲، ص۱۵۴
(۳) الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۲۳۱
(۴) عمده الطالب، ابن عنبه، ص۱۷۷
(۵) تاریخ بغداد، بغدادی، ج۱۳، ص۲۹
(۶) الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۲۳۲
(۷) الکامل، ابن اثیر، ج۶، ص۱۶۴
تذکرة الخواص، ابن جوزی، ص۳۱۲
(۸) الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۲۳۳
حیاة الامام موسی بن جعفر، قرشی، ج۲، ص۱۶۲-۱۶۰
(۹) تاریخ بغداد، بغدادی، ج۱۳، ص۳۰
(۱۰) باب الحوائج، حاج حسن، ص۲۸۱
منهاج الکرامه، علامه حلی، ص۵۹
#امام_کاظم_ع
#فضائل_امام_کاظم_ع
#مداحی_عالمانه
❇️ سیره سیاسی امام موسی کاظم(ع)
امام کاظم(ع) به شیوههای مختلفی از جمله مناظره و عدم همکاری، بر عدم مشروعیت خلفای عباسی تأکید میکرد و میکوشید اعتماد مردم را نسبت به آنان سست کند.(۱)
نمونههای تلاش ایشان برای بیاعتبار کردن عباسیان:
او در مواردی که خلفای عباسی با انتساب خود به پیامبر(ص) در صدد مشروعیتبخشی به حکومت خود بودند، نسب خود را مطرح میکرد و نشان میداد که او از عباسیان به پیامبر(ص) نزدیکتر است.
از جمله در گفت و گویی که میان او و هارون عباسی رخ داد، امام کاظم(ع) با تکیه بر آیاتی از قرآن از جمله آیه مباهله، انتساب خود به پیامبر را از طریق مادرش حضرت زهرا(س) اثبات کرد.(۲)
هنگامیکه مهدی عباسی رد مظالم میکرد، امام کاظم فدک را از او مطالبه کرد،(۳) مهدی از او خواست تا حدود فدک را مشخص کند و امام مرزهایی را تعیین کرد که با قلمرو حکومت عباسیان برابری میکرد.(۴)
امام هفتم شیعیان اصحاب خود را به عدم همکاری با عباسیان سفارش میکرد، از جمله صفوان جمال را از کرایهدادن شتران خود به هارون منع کرد.(۵)
در عین حال از علی بن یقطین که در حکومت هارون الرشید، عهدهدار وزارت بود، خواست تا در دربار بماند و به شیعیان خدمت کند.(۶)
با این وجود، از موسی بن جعفر(ع) مخالفت علنی در برابر حکومت وقت گزارش نشده است. او اهل تقیه بود و شیعیان را نیز به رعایت آن سفارش میکرد.
به عنوان مثال، در نامهای به خیزران مادر هادی عباسی، مرگ او را تسلیت گفت.(۷)
بر پایه روایتی هنگامیکه هارون او را احضار کرد، فرمود: «چون تقیه در برابر حاکم واجب است، پیش هارون میروم». او همچینن هدایای هارون را، برای ازدواج آل ابیطالب و جلوگیری از قطع نسل آنان میپذیرفت.(۸) حتی امام کاظم(ع) در نامهای از علی بن یقطین خواست مدتی به شیوه اهلسنت وضو بگیرد تا خطری او را تهدید نکند.(۹)
📚منبع
(۱) حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، جعفریان، ص۴۰۶
(۲) عيون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج۱، ص۸۴
الاتحاف بحب الاشراف، شبراوی، ص۲۹۵
(۳) تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج۴، ص۱۴۹
(۴) حیاة الامام موسی بن جعفر، قرشی، ص۴۷۲
(۵) رجال، کشّی، ص۴۴۱
(۶) رجال، کشّی، ص۴۳۳
(۷) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۸، ص۱۳۴
(۸) عيون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج۱، ص۷۷
(۹) الارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۲۲۷
#امام_کاظم_ع
#فضائل_امام_کاظم_ع
#مداحی_عالمانه
🟢 صلابت و مقاومت حضرت موسی بن جعفر(ع)
در آن هنگام که امام کاظم(ع) را به زندان سخت سندى بن شاهک بردند و در آن جا تحت شکنجههاى شدید قرار گرفت، هارون یکى از درباریان خود به نام ربیع را طلبید و او را مأمور کرد که به زندان نزد امام کاظم(ع) برود و از او دلجویى نماید و پیشنهاد آزاد شدن از زندان را به او بدهد و به تقاضاهایش توجه کند. ربیع در زندان، به محضر امام کاظم(ع) رسید و به آن حضرت چنین گفت:
برادرت (هارون) مرا نزد تو فرستاده، او سلام رساند و گفت به شما چنین عرض کنم. چیزهایى درباره تو به من خبر دادهاند که مرا پریشان ساخت. از این رو از مدینه تو را به این جا (بغداد) نزد خودم آوردم، در مورد آن چیزها تحقیق کردم دیدم تو از همه عیوب پاک هستى و فهمیدم که نسبت دروغ به تو دادهاند. اینک با خود فکر کردم که تو را به خانهات (در مدینه) بازگردانم یا نزد خود نگهدارم. به این نتیجه رسیدم که اگر در نزد من باشى سینهام از عداوت تو خالىتر خواهد شد و دروغ بدخواهان را آشکارتر خواهد کرد.
من ربیع را مأمور نمودم تا هرگونه غذایى را مایل هستى و هرگونه تقاضایى دارى تامین کند. با کمال روگشادى از او بخواه که بر آورده خواهد شد.
امام کاظم(ع) با کمال بى اعتنایى به پیام هارون، در دو جمله کوتاه و پرمعنى که نشاندهنده مقاومت و صلابتش بود در پاسخ ربیع فرمود:
«لا حاضر مالى فینفعنى و لم اخلق سوولا؛ اموال خودم در نزد من حاضر نیست تا از آن بهرهمند گردم و خداوند مرا درخواست کننده از خلق نیافریده است.»
آن گاه امام بى درنگ برخاست و گفت: «الله اکبر و مشغول نماز شد.»
ربیع پس از انجام مأموریت، نزد هارون بازگشت و ماجراى ملاقات خود را با امام کاظم(ع) به هارون گزارش داد. هارون به ربیع گفت: روحیه موسى بن جعفر(ع) را چگونه دیدى؟ و نظرت درباره او چیست؟
ربیع در پاسخ گفت: یا سیدى! لو خططت فى الارض خطه فدخل فیها موسى بن جعفر(ع) ثم قال لا إخرج منها ما خرج منها؛
اى سرور من! هرگاه بر روى زمین خطى ترسیم شود و موسى بن جعفر(ع) وارد آن خط گردد سپس بگوید از آن خط خارج نمىشوم هرگز خارج نخواهد شد.
هارون که امام کاظم(ع) را مىشناخت و از مقاومت و اراده قاطع آن حضرت باخبر بود، سخن ربیع را تصدیق کرد و گفت: همین گونه است که گفتى و من بیشتر دوست دارم که او در نزد من در همین جا (زندان بغداد) بماند. (یعنى مقاومت و استوارى او آن چنان محکم است که بازگشت او به مدینه براى حکومت ما خطر آفرین خواهد بود)
آنگاه هارون به ربیع گفت: این موضوع محرمانه بماند. مبادا آن را براى کسى نقل کنى.
ربیع مىگوید: تا هارون زنده بود از ترس او این ماجرا را به کسى نگفتم.
📚منبع
انوارالبهیه، محدث قمی، ص ۳۰۳
#امام_کاظم_ع
#فضائل_امام_کاظم_ع
#مداحی_عالمانه
🟩 ماجرای زندان و کنیز
هنگامىکه امام کاظم(ع) در زندان بود هارون به دلیل مقاصد شومى که داشت، کنیز زیبارویى را به عنوان خدمتگذارى به امام، به زندان فرستاد. آن کنیز را به زندان آوردند و مراحم و الطاف هارون را به عرض امام رساندند (هارون مىخواست از این طریق, امام را از خود خشنود سازد) امام آن کنیز را نپذیرفت و به عامرى (شخصى که واسطه رساندن کنیز شده بود) فرمود: «به هارون بگو: بل انتم بهدیتکم تفرحون؛ بلکه این شمایید که به هدایایتان شاد هستید.» (۱)
عامرى بازگشت و ماجرا را به هارون گفت. هارون خشمگین شد و به عامرى گفت: به موسى بن جعفر(ع) بگو نه ما با رضایت تو، تو را زندانى کردهایم و نه با رضایت تو خدمتگذار به نزد تو فرستادهایم. سپس کنیز را در آن جا رها کن و بیا. آنگاه خادم خود را مأمور کرد تا محرمانه وضع امام و کنیز را به او گزارش دهد. خادم پس از مدتى به هارون گزارش داد که آن کنیز آن چنان تحت تاثیر چهره ملکوتى امام کاظم(ع) قرار گرفته که به سجده افتاده و سر از سجده برنمىدارد و مکرر خدا را تسبیح و تقدیس مىکند و مى گوید: «قدوس سبحانک سبحانک.»
هارون گفت: سوگند به خدا موسى بن جعفر(ع) او را جادو نموده، او را نزد من بیاور. عامرى کنیز را نزد هارون آورد، در حالىکه کنیز از خوف خدا به شدت مىلرزید. هارون گفت: این چه حالى است که پیدا کردهاى؟ کنیز گفت: امام را دیدم شب و روز غرق در عبادت و تسبیح است به آن حضرت گفتم براى خدمتگذارى شما آمدهامُ چه کارى دارى تا انجام دهم؟
فرمود: «نیازى به تو ندارم. اینها چه خیال مىکنند.» ناگاه به سویى متوجه شد، من نیز به آن سو متوجه شدم، باغى پرصفا با حوریان و غلمان دیدم، بىاختیار به سجده افتادم تا این غلام مرا به این جا آورد.
هارون خشمگین شد و دستور داد آن زن را تحت نظر بگیرند تا وقایع زندان را به کسى خبر ندهد. او هم چنان تحت نظر مشغول عبادت بود تا از دنیا رفت. (۲)
📚منبع
(۱) سوره نمل، آیه ۳۶
این سخن در قرآن از زبان حضرت سلیمان(ع) نقل شده که به هدیه آورندگان بلقیس (ملکه کافر سبا) فرمود.
(۲) مناقب آل ابى طالب، محقق سروى، ج ۴، ص ۲۹۸
#امام_کاظم_ع
#فضائل_امام_کاظم_ع
#مداحی_عالمانه
🌸🍃🌸🍃
امام باقر (ع) میفرمایند: «حضرت موسی (ع) در طور سینا از خدا پرسید که خدایا در حکمت این کار تو ماندهام که تو ارحمالراحمینی پس برای چه پدری را میگیری تا طفل صغیر او گریه کند و در سختی بیفتد؟»
سلطان علیالاطلاق، حضرت حق فرمودند: «ای موسی! آیا تو دوست نداری من آفریده خود را روزی دهم و سرپرست او شوم؟ پدرش چه میتوانست برای فرزندش فراهم کند که من از آن ناتوانم؟ من میخواهم با این کار به بندگانم نشان دهم که روزی شما دست من است نه والدینتان و فرصتی در اختیار گنهکاران قرار دهم تا با احسان به آن طفل یتیم٬ گناهان سنگین خود را نزد من قلم عفو بکشند.
#عید_سعید_غدیر
پیامبر اکرم (ص):
یَومُ غَدیرِ خُمٍّ أفضَلُ أعیادِ اُمَّتی
ترجمه: روز غدیرخم، برترین عید امّت من است.
📚امالی صدوق، ص ۱۲۵
ویرانگر بنیاد تباهیست غدیر
بر، نامهی انبیا گواهیست غدیر
از جمعه و عید فطر و قربان برتر
تاج سر اعیاد الهیست غدیر
✍ #کمیل_کاشانی
شعر مسمط در مدح امیر الموئمنین
علی (علیه السلام) از استاد سازگار
بخدای منان به تمام قرآن
به جلال احمد به مقام حیدر
به کمال زهرا به وقار زینب
به شبیر وشبر به بهشت وکوثر
به قتال حمزه به نبرد مالک
به صفای سلمان به خلوص بوذر
به حقیقت دین به تمام ایمان
به حبیب ومیثم به بلال وقنبر
که علیست مولا که علیست سرور
که علیست هادی که علیست رهبر
که علیست ظاهر که علیست باطن
که علیست آدم که علیست خاتم
چه خوش است عمری شب وروز دائم
زعلی بگویم زعلی بخوانم
به علی ببالم به علی بنازم
زعلی بخواهم زعلی ستانم
که علیست عشقم که علیست عمرم
که علیست قلبم که علیست جانم
گرازاو نگویم گرازاو نخوانم
به چه کارآید سخن و زبانم
به فدای حیدر من ودودمانم
من و خاندانم من و دوستانم
که علیست مظهر بخدای کعبه
که علیست یاور به رسول اکرم
چه شوند خصمم چه شوند یارم
چه برند هستم چه دهند کامم
به علی مطیعم به علی مریدم
به علی محبم به علی غلامم
بوداو حیاتم بود او مماتم
بوداو امیرم بوداو امامم
بوداو رکوعم بوداو سجودم
بوداو قعودم بوداو قیامم
به علی سپاسم به علی ثنایم
به علی درودم به علی سلامم
به جلال داور که زکوی حیدر
به دیار دیگر نروم مسلم
علی ای صلاتم علی ای زکاتم
علی ای صیامم علی ای نمازم
به رُخت بخندم به سویت بپویم
به رهت بمیرم به غمت بنازم
به توافتخارم به تواعتبارم
زتوسربلندم زتوسرفرازم
که تویی دعایم که تویی ثنایم
که تویی امیدم که تویی نیازم
اگرم نخواهی اگرم نخوانی
اگرم برانی به که دل ببازم
به ولایت تو به محبت تو
زشرار دوزخ نبود مرا غم
تو طبیب فردی تودوای دردی
تو یگانه مردی تو گره گشایی
توخدا خصالی توخدا جمالی
تو خدا جلالی تو خدانمایی
توولی داور تووصی احمد
توابوالائمه توامام مایی
زمَلک نکوتر زبشر فراتر
به فدات گردم تومگر خدایی ؟
به لباس انسان به جلال منان
نه ازاین برونی نه ازآن جدایی
به نوای قنبر به زبان میثم
ز تو میزند دم زتو میزند دم