eitaa logo
کانال مداح اهل بیت علیهم السلام حاج یوسف ارجونی
482 دنبال‌کننده
940 عکس
951 ویدیو
23 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸 زینب‌جان! دخترم! گویا دارم می‌بینم که چگونه تو را به اسیری می‌برند ... لحظات آخر عمر مبارک امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها کنار بستر آن حضرت نشسته و فرمودند: 🥀 پدر جان! أمّ أیمن حرف و حدیثی از «کربلا» برایم گفته است؛ دوست دارم آن را از زبان شما هم بشنوم! امیرالمومنین علیه‌السلام فرمودند: ای دخترم! قضیه از همان قرار است که أمّ أیمن گفته ... 📋 کَأَنِّی بِکِ وَ بِبَنَاتِ أَهْلِکِ سَبَایَا بِهَذَا الْبَلَدِ أَذِلَّاءَ خَاشِعِینَ تَخافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ؛ فَصَبْراً ▪️گویا که دارم می‌بینم، تو و دختران این خانواده را که در آن سرزمین، اسیر و ذلیلِ دست آن جماعت پَست می‌شوید! همانند بید، می‌لرزید در آن ساعتی که آن حرامیان به طرف شما حمله‌ور می‌شوند تا که چیزی از شما را به غارت ببرند! پس بر این مصائب سنگین، صبر کن ای دخترم! 📚کامل الزیارات،ص۲۶۶ ✍ خانه‌ویران شده‌ام، غُصهٔ بابا سخت است حرفِ دیگر بزن امشب غمِ فردا سخت است دیدنِ رویِ تو و لختهٔ خونها سخت است سوختم از نَفَسَت سوختن اما سخت است باز هم روضه نخوان روضهٔ زهرا سخت است شعله هایِ نَفَسِ شعله وَرَت جمع نشد زهرِ این تیغ چه کرده جگرت جمع نشد لکه خون‌های رویِ بال و پَرَت جمع نشد بسته‌ام روسری‌ام را به سَرَت جمع نشد زخمِ پیشانیِ تو وقتِ تماشا سخت است آه ای چشمِ به خون خسته تو بیدار بمان حرفِ نا گفته بگو پیشِ پرستار بمان پشتِ در بودم و گُفتی به علمدار بمان گرچه بی‌دست ولی آب نگهدار بمان از سرِ رو به زمین خوردن سقا سخت است شبِ آخر شده‌ای کوکبِ اِقبال، مَرو روضه ی باز مخوان این همه از حال، مَرو سَرِ آن پیکر اُفتاده‌ی پامال، مَرو جانِ بابا جگرم سوخت به گودال، مَرو بینِ گودال مَیا دیدنم آنجا سخت است کاش میشُد که بگویی بدنش را نکشید پنجه ها از همه سو پیرهنش را نکشید تیر در کتف فرو کرده تنش را نکشید نیزه ها شرم کنید و دهنش را نکشید پیشِ مادر زدنِ سنگ به لبها سخت است منم و دیدنِ او لحظهٔ اُفتادنِ او منم و ضربهٔ سرنیزه به روی تنِ او وقت ضربه زدن و خم شدنِ دشمن او منم و کُندی خنجر به رویِ گردنِ او زدن ضربه به سینه ولی با پا سخت است
🩸حال و روز امیرمؤمنان علیه‌السلام در بستر شهادت از زبان أصبَغ بن نُباتة ... اصبغ بن نُباته (از صحابی خاص امیرالمؤمنین علی علیه السلام) گوید: 🥀 هنگامی که ابن ملجم ملعون، امیرالمؤمنین علیه‌السلام را ضربت زد، من به همراه چند نفر از اصحاب به سوی خانه مولا دویدیم، و صدای گریه شنیده و گریستیم. 🥀 آن‌گاه امام حسن علیه‌السلام به سوی ما آمد و فرمود: امیرالمؤمنین علیه‌السلام به شما می‌فرماید: به خانه هایتان بازگردی!. همه به غیر من برگشتند. پس صدای گریه از منزل او بلند شد و من گریستم. 🥀 امام حسن علیه‌السلام بیرون آمد و فرمود: مگر به شما نگفتم که بازگردید؟ أصبغ گوید:دمن به امام حسن علیه‌السلام عرضه داشتم: 📋 لَا وَ اللَّهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ‏ مَا تُتَابِعُنِي نَفْسِي وَ لَا تَحْمِلُنِي رِجْلِي أَنْ أَنْصَرِفَ حَتَّى أَرَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ▪️نه، به خدا سوگند ای پسر رسول خدا! تا زمانی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام را نبینم نمی‌توانم بر خود مسلط شوم و پایم سست شده و قدرت بازگشت ندارد. 🥀 من گریه کردم و امام حسن علیه‌السلام وارد منزل گشت و طولی نکشید که بیرون آمده و به من فرمود: بیا داخل! من بر امیرالمؤمنین علیه‌السلام وارد شدم. 📋 فَإِذَا هُوَ مُسْتَنِدٌ مَعْصُوبُ الرَّأْسِ بِعِمَامَةٍ صَفْرَاءَ قَدْ نُزِف ▪️ ناگاه دیدم که مولا تکیه داده است و سرش را با عمامه‌ای زرد بسته است. سر مبارکش خونریزی کرده بود. 📋 وَ اصْفَرَّ وَجْهُهُ مَا أَدْرِی وَجْهُهُ أَصْفَرُ أَوِ الْعِمَامَةُ فَأَکْبَبْتُ عَلَیْهِ فَقَبَّلْتُهُ وَ بَکَیْتُ ▪️صورت مبارکش به گونه‌ای زرد شده بود که من نفهمیدم که رنگ چهره‌اش زردتر است یا عمامه‌اش؟! سپس خم شدم و او را بوسیدم و گریستم. 🥀 امام به من فرمود: ای أصبغ! گریه نکن به خدا سوگند آن بهشت است که پیش روی من است. من به امام علیه‌السلام داشتم: جانم فدایتان! به خدا سوگند می‌دانم که شما به بهشت می‌روید، گریه‌ام به خاطر این است که شما را از دست می‌دهم... 📚الأمالي،شیخ مفيد، ص۲۰۸ ✍ شاید این ابیات، زبانحال اصبغ بن نُباته باشد: همه یاران به سر راه تو بودیم ولی خــَـم ابروتْ مــرا دید و ز من یغمـا برد همه دل باخته بودیم و هراسان که غمت همه را پشت سـر انداخت، مرا تنـها برد... ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 📝 چنان وجود مرا کرده مِهر دوست، احاطه که تاب هجر ندارم چو «اَصبَغِ بنِ نُباته»
🩸یا عباس! جانِ تو و جانِ زینب! این دختر، امانت من است در نزد تو ... در نقلی آمده است؛ 🥀 لحظات احتضار امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود که پیوسته از هوش می‌رفت و به هوش می‌آمد. در لحظات آخر چشمان مبارکش را گشود و فرمود: 📋 فَلیَخرُج مَنْ فِی الدّار وَلْیَبقِ بَنو فاطمَة سلام‌الله‌علیها ▪️همه از خانه خارج شوند و فقط فرزندان فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بمانند. 🥀 در این هنگام حضرت‌ عباس علیه‌السلام قصد خروج از خانه را نمود که امیرمؤمنان علیه‌السلام رو به او کرد و فرمود: کجا می‌روی پسرم؟ ابالفضل العباس علیه‌السلام عرضه داشت: شما امر فرمودید که غیر از فرزندان فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، از اتاق بیرون روند! 🥀 مولا علی علیه‌السلام فرمودند: تو نور چشم زهرایی! اینجا بمان! سپس حضرت شروع به وصیت نمود و در آخر رو به ابالفضل العباس علیه‌السلام کرد و با دست اشاره‌ای به حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها کرد و فرمود: 📋 یٰا بُنیَّ هٰذِه وَدیعَةٌ مِنّی إلیک؛ أوصیکَ بِأُختِکَ الحَوراء زَینَب سلام‌الله‌علیها ▪️ای پسرم! این دختر، امانت من در نزد توست؛ تو را وصیت می‌کنم که مواظب خواهرت، زینبِ حوراء سلام‌الله‌علیها باشی! 🥀 در حالیکه که اشک بر گونه‌های اباالفضل العباس علیه‌السلام جاری شده بود، عرضه داشت؛ ای پدرجان! چشم شما را روشن خواهم کرد... 📚مولد العباس بن علی «علیهماالسلام»، ص۷۱ 📚العبرة الساکتة، ج۱ ص۹۶ ✍ چشم های به رنگ خونت را بر پرستار خود کمی وا کن دلِ من شور می زند بابا گریه های مرا تماشا کن گرچه بستم شکاف زخمت را خونِ تازه دوباره می‌ریزد گر چه با معجرم گره زده‌ام لخته خون، پاره پاره می‌ریزد مُردم از روضه خوانی‌ات امشب سوختم پایِ هر وصیت تو سرِ شب از شکاف در دیدم حال عباس را ز نیت تو دست او را گرفتی و گفتی رو سپیدم کن ای رشید علی پیش زهرا کن آبرو داری آبرویم بخر، امید علی جان تو، جان خواهرت زینب ای علمدار کاروان حسین حیدر بی مثال عاشورا جان تو، جان دخترانِ حسین نکند کودکی شود تشنه نکند دختری زمین بخورد نشود با تو خیمه‌ای بی تاب نکند مادری زمین بخورد دست هایت اگر زمین افتاد نام زهرا به لب ببر، جان گیر بدنت را سپر کن و بشتاب خم شو و مشک را به دندان گیر تشنه لب مشک آب را به لب کودک بی زبان بگیر تیر وقتی به چشم هایت خورد مدد از زانوان بگیر دست وقتی که نیست با صورت از سرِ زین به خاک می‌افتی غرق در تیر، ای کمان ابرو به زمین چاک چاک می‌افتی مادری می رسد به بالینت دست دارد به روی پهلویش کاش چشمت نبیندش وقتی جای یک دست مانده بر رویش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در روز عزای مرتضی مغمومیم دلسوختگان «نفس‌المهمومیم» ما را چه به این سیزده فروردین ما دربه‌در چهارده‌ معصومیم حاج سیدمحمدرضا یعقوبی آل به احترام شاه مردان مولا علی علیه السلام گردش در طبیعت را به عید سعید فطر موکول می کنیم . 🔹🔹🔹
قدر در بهار🍃🌸 چرا شب قدر در ماه رمضان است؟ 🔹موسی بعد از آنكه پیغمبر شده است و الواح می خواهد بر او نازل شود به میقات پروردگار می رود، اول سی شب، ولی با سی شب نتوانست دوره سلوك خودش را به پایان برساند. وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثِینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً [اعراف/142.]. 🔹آن سی شب از اول تا آخر ماه ذی القعده بود، و ده شب دیگر كه اضافه شد، از اول تا دهم ماه ذی الحجه بود. در دهم ماه ذی الحجه بود كه «فتح» برای قلب موسی رخ داد و آنچه كه باید، بر او فتح شد. ❗️ما وظیفه داریم شبانه روز پنج نماز بخوانیم ولی یك ماه ماه عبادت است، ماه اختصاص برای عبادت و پاك شدن و سلوك الی اللّه و بالا رفتن✨🕊️ ماه رمضان برای این كار قرار داده شده و به همین دلیل تمام ماه رمضان افضل است از تمام ماههای دیگر 🔹برای پیغمبر اسلام با فضیلت ترین ایام، ماه رمضان است. هر امامی از اول ماه رمضان صد برابر و هزار برابر بیشتر از آن كسانی كه از ماه رمضان بهره می برند، بهره می برد؛ یعنی از اول ماه رمضان آن دوره سلوك خودش را شروع می كند تا می رسد به یك شب كه شب قدر است. در شب قدر، دیگر درها به روی او باز می شود: 🍃تَنَزَّلُ اَلْمَلائِكَةُ وَ اَلرُّوحُ فِیها. 📚مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص:694 •┈•✾•☘️🌸🍀•✾•┈•
🩸امیرالمؤمنین علیه‌السلام در لحظات احتضار، روضهٔ «گودال‌قتلگاه» را می‌خواند ... در نقلی آمده است: 🥀 لحظات آخر عمر مبارک امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بود که سیدالشهداء علیه‌السلام را به نزد خود فراخوانده و دست راست حسینش را در دست گرفت؛ سپس آهی از دل کشید و فرمود: 📋 کأنِّي بِکَ قَد خَرَجتَ مِن مَدینَةِ جَدّکَ. ▪️گویا دارم می‌بینم که با چه حالتی از مدینه جدّت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله (شبانه) بیرون می‌روی! 📋 کَأنّی بِالحَجَرِ یَصُکُّ جَبینَک، ▪️گویا دارم می‌بینم که چگونه با سنگ‌ به پیشانی‌ات می‌زنند! 📋 کأنّی بِالسَّهمِ المُثَلّثِ یَقَعُ في صَدرِک، ▪️گویا آن تیر سه شعبه را دارم می‌بینم که چگونه بر قلبت فرود می‌آید! 📋 کأنّی بِالشِّمر و قَد عَلا صَدرَک ▪️گویا دارم می‌بینم که چگونه شمر ملعون از سینه‌ات بالا می‌رود! 📚الطریق،کاشی،ج۳ ص۱۰۶ ✍ مرهم نزن دوباره، خونِ روی سرم را زینب بیا و بردار، با گریه بسترم را گیرم طبیب امشب زخم مرا دوا کرد پیش تو می‌شکافم صد زخم دیگرم را سی سال پهلوی من حرمت فقط شکستند آنها که بد شکستند، پهلوی همسرم را زهرا میان بستر، رویش کبود بوده بگذار پای آن غم، زردی پیکرم را او را که غسل دادم، سر را زدم به دیوار چه خوب شد ندیدی بازوی پر ورم را زهرا غم حسن را، در کوچه دید و جان داد رویش نشد بگوید بردار زیورم را طبق روال مادر، روضه فقط حسین است رفتم به کربلایت، پایان منبرم را از صبح تا غروبی صدبار گریه کردم گودال را بگویم یا غارت حرم را اصلا ًبیا ابالفضل؛ جان تو، جان زینب در بین کوفه تنها نگذار دخترم را حق می دهم اگر که از نی سرت بیفتد زینب اگر بگوید، بردند معجرم را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️ آجرک الله یامولای یاصاحب العصر و الزمان فی مصیبة امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام و ساعدالله قلبک الشریف فی مصیبة جدک المظلوم ، و لعن الله اعدائکم و جعلنا الله من موالیکم و معکم فی الدنیا و الآخره و عجل الله تعالی فی فرجکم الشریف ▪️ عظم الله اجورنا و اجورکم
در چشم من آیینه علی، آب علی‌ست مهتاب علی، مهر جهان‌تاب علی‌ست خون سر او، کنار سجاده نوشت «مظلوم‌ترین شهیدِ محراب علی‌ست» ◾️ شهادت یاور یتیمان حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام تسلیت باد.