9.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ولنگاری سازمان یافته ...!؟
🔹عشق های چند ضلعی، خیانت، خشونت و ... پای ثابت آثار شبکه نمایش خانگی که در فرهنگ ایرانی اسلامی جایگاهی ندارد.
🆔@zahrast
آیا برای حریم قلبتان سگ دربان دارید ؟!
حریم کبریایی برای اینکه هر کسی ورود نکند نیاز ب دربان داشت ؛
خداوند شیطان را آفرید که مشام قوی دارد در ردیابی عدم اخلاص ؛ و انسانهای ناخالص (مدعی بندگی) را شکار میکند !
تو هم برای دلت سگی بر در بگمار ک مشام او به نامحرم حساس باشد و هر فکر مریض ؛ خیال باطل و آدم اشتباهی از محدوده قلبت خواست عبور کند او را بدرد🔪
#اقتدار_اخلاقی👊
🆔@zahrast
🍃🌹ختم های سفارش شده برای #چله_حاجت
🔷1- سوره یاسین 💫همه ی حاجات
🔹2- سوره حشر 💫همه ی حاجات💫
🔷3 - سوره شعرا 💫جمیع حاجات💫
🔹4-سوره واقعه 💫افزایس رزق و روزی، اعم از ثروت و علم و توفیق انجام عمل خیر و ....💫
🔷5 -دعای مجیر 💫همه ی حاجات، مجرب به جهت ازدواج💫
🔹6- سوره لیل 💫جهت وسعت رزق💫 به ایه 19 که رسیدین سه مرتبه انرا تکرار کنبد.
🔷7- سوره حمد 💫دستور ویژه داره (دستوری توی کانال هست که از روز یکشنبه شروع میشه سرچ کنید یکشنبه)
🔹8- سوره فتح 💫جهت گشایش در کارها و جهت رفع دشمن💫
🔷9-سوره طه 💫مجرب به جهت ازدواج💫
🔹10- سوره انشراح 💫جهت وسعت رزق💫
🔷11- زیارت عاشورا و یا هر زیارت دیگه مثل زیارت ال یاسین 💫هر دو بسیار سفارش شده برای جمیع حاجات💫
🔹12- حدیث کسا 💫جهت جمیع حاجات💫
🔷13- همه سوره های مسبحات 💫سوره هایی که با تسبیح خداوند شروع میشن💫 سوره های حدید حشر تغابن جمعه صف و الاعلی،💫 اثرات خوبی در زندگی دنیا واخرت دارد💫
🆔@zahrast
✅آفرینشزن
پسرکی از مادرش پرسید : مادر چرا گریه می کنی؟
مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت : نمی دانم عزیزم ،
نمی دانم. پسرک نزد پدرش رفت و گفت : بابا ، چرا مامان همیشه گریه می کند؟ او چه می خواهد؟ پدرش تنها دلیلی که به ذهنش
می رسید ، این بود : همه ی زنها گریه می کنند ، بی هیچ دلیلی. پسرک متعجب شد ولی هنوز از اینکه زنها خیلی راحت به گریه
می افتند، متعجب بود یکبار در خــــــواب دید که دارد با
خـــــــــدا صحبت می کند، از خـــــــــدا پرسید:
خـــــــــدایا چرا زنها این همه گریه می کنند؟
خــــــــــدا جواب داد : من زن را به شکل ویژه ای آفریده ام .
به شانه های او قدرتی داده ام تا بتواند سنگینی زمین را تحمل کند .به بدنش قدرتی داده ام تا بتواند درد زایمان را تحمل کند. به دستانش قدرتی داده ام که حتی اگر تمام کسانش دست از کار بکشند ، او به کار ادامه دهد به او احساسی داده ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشـــــــق بورزد ، حتی اگر او را هزاران بار اذیت کنند. به او قلبی داده ام تا همسرش را دوست بدارد ، از خطاهای او بگذرد و همواره در کنار او باشد و به او اشکی داده ام تا هر هنگام که خواست ، فرو بریزد . این اشک را منحصرا برای او خلق کرده ام تا هرگاه نیاز داشت بتواند از آن استفاده کند
زیبایی یک زن در لباسش ، مو ها ، یا اندامش نیست .
زیبایی زن را باید در چشمانش جست و جو کرد ،
زیرا تنها راه ورود به قلبش آْنجاست.
🆔@zahrast
#امتحان😊
🍃رفقا اگه یه نامحرمی بهتون پیام داد...
اگه موقعیت دیدن یه صحنه ی حرام🔞 براتون فراهم شد...
اگه موقعیت غیبت کردن براتون فراهم شد و...
فکر نکنید اتفاقیه!!
👈🏻نه ابدا.... این موقعیتی تا باهاش خودتو قوی کنی(در واقع خدا تحویلت گرفته و یه امتحان برات درست کرده😉)
🚫مبادا بهشون به چشم یه موقعیت برا لذت بردن نگاه کنی🤨
🚨همونطور که گفتیم این یه #امتحانه👍(بگو الان خدا منو داره میبینه
داره...امتحانم میکنه....پس باید بهترین برخوردو داشته باشم✌️)
✨اگه ازشون بگذری بهت تبریڪ میگمم امتحانو قبول شدی🌹
👈🏻 و یه درجه روحتو قوی کردی💪🏻
✔️یادت باشه همه ی این موقعیتا فقط برا رشد دادن توعه
🚫مبادا امتحانو رد بشی و این موقعیتا باعثه الوده شدنت بشه؟مبادا باعث قوی تر شدنه هوای نفست بشه🤨
💞خودتو پیش مولات سربلند کن😌
🍃🍃🍃🍃
🆔@zahrast
💢از اعتياد و تارک الصّلاة بودن تا شهادت
روايت بسيجي پاسداري که مظلومانه شهيد شد و خانواده اش در تشييع و تدفين پيکر پاکش شرکت نکردند!!!💢
❤️ *بسيجيِ پاسدار مهندس مهيار مهرام* ❤️
✅از دوره دبستان تا دوره دبيرستان باهم بوديم. ما ۳ تا رفيق بوديم که هيچ وقت از هم جدا نمي شديم. توي محلّه يوسف آباد تهران، شب و روز باهم بازي مي کرديم و درس مي خوانديم. البتّه هوش و استعداد مهيار از همه دوستان ما بيشتر بود. او کمتر از ما درس مي خواند و نمره اي بهتر از ما مي گرفت. از طرفي خانواده ي آن ها، خيلي اهل مُد روز و... بودند.
من و شهريار و مهيار، سال ۱۳۵۲ باهم ديپلم گرفتيم. پدر مهيار بلافاصله کارهاي پسرش را انجام داد. مهيار از ما خداحافظي کرد و رفت. او در دانشگاه برايتون انگليس در رشته هوافضا مشغول تحصيل شد.
سال ۱۳۵۴ بود که روزنامه ها نوشتند: يک دانشجوي ايراني به نام مهیار مهرام در انگليس به خاطر مصرف زياد مواد مخدر به حالت کما رفت!
خيلي براي دوست قديمي خودم نگران شدم. اما خدا را شکر او حالش خوب شد و سال ۱۳۵۶ به ايران برگشت. همسر انگليسي او هم به نام جِين همراهش آمده بود.
مهيار و خواهران و برادرانش در قيد و بند مسائل ديني نبودند. مهيار مدتي در شرکت فيليپس و بعد در دفتر شرکت هواپيمايي پان آِمريکَن در تهران مشغول شد. با پيروزي انقلاب، دفتر هواپيمايي تعطيل شد و مهيار در يک هتل مشغول به کارشد.
در زماني که آيت الله خلخالي با معتادان مواد مخدر برخورد مي کرد، مهيار دستگير و زنداني شد. در زندان و بين معتادهايي که ترک کرده بودند مسابقه اي برگزار شد و نفرات اول آزاد شدند. مهيار هم از زندان آزاد شد.
در اين فاصله جنگ شروع شده بود، من هم راهي مريوان شدم و همراه با حاج احمد متوسليان و در واحد مهندسي سپاه، مشغول فعاليّت بودم.
ارتباط ما با يکديگر کمتر شده بود. او موضع گيري هاي سياسي ضدّ نظام داشت و از منافقين حمايت مي کرد. اما با اين حال، وقتي به مرخصي آمده بودم، به ديدن مهيار رفتم.
خانم او ايران را ترک کرده و به انگليس رفته بود. پدر مهيار با من صحبت کرد و گفت: پسرم به خاطر مهندسي در رشته هوا و فضا، قصد استخدام در يگان بالگرد صدا و سيما را داشت، اما به خاطر موضوع اعتياد، نمي تواند استخدام شود. پدرمهيار با ناراحتي از من خواست کاري براي مهيار انجام دهم.
با مهيار صحبت کردم. گفتم: من مي خوام برم جبهه، مياي با هم بريم؟ او هم که توي حال خودش نبود گفت: باشه.
خانواده مهيار از او قطع اميد کرده بودند، با اين خبرخوشحال شدند. انگار مي خواستند يک جوري از دست او راحت شوند!
فردا صبح، قبل از اذان آمدم منزل آنها ، يک ساعت طول کشيد تا مهيار از دستشويي بيرون بيايد! حسابي خودش را ساخت! پدرش يک شيشه آب سياه به من داد و گفت: اين شيره سوخته ترياک است. هر روز ۳ بار به او بده تا تَرک کند.
بعد مکثي کرد و گفت: البته اين دفعه چهاردهم است که قصد ترک کردن دارد! ايشان قرص هاي واليوم نيز به من داد و گفت: در شرايط خيلي سخت اين قرص ها را به او بده.
وقتي راه افتاديم، با خودم گفتم: عجب اشتباهي کردم، حالا آبروي خودم را هم مي برم.
بعد گفتم: مهيار، تو اگر شده الکي دولّا راست شوي، بايد بغل من بايستي نماز بخواني، وگرنه بر مي گرديم.
شب رسيديم به يکي از مقرها. من مشغول نماز شدم. مهيار هم که حسابي خمار بود، زير چشمي من را نگاه مي کرد.
بعد از نماز برگشت و گفت: ببين، نمازت غلط بود. تو يه بار دولّا شدي، اما ۲ بار سرت رو زمين گذاشتي!
با تعجّب نگاهش کردم. يعني اين پسر رکوع و سجود و اعمال نماز را هم بلد نيست!؟
فردا رفتيم يکي از مقرهاي سپاه مريوان، به دوستم گفتم: اين آقا که همراهم آمده مريضه، اگه حالش بد شد يه دونه از اين قرص ها بهش بده.
آن روز وقتي من نماز مي خواندم، مهيار هم کنار من ايستاد. او هيچ چيزي از نماز بلد نبود. به من گفت: توي نماز چي ميگي؟ بين ۲ نماز چه دعايي مي خوني؟
روز بعد بردمش يه مقرّ ديگه و همينطور تا ۷ روز او را جا به جا کردم تا کسي به مشکل او پي نَبَرد.
روز هفتم حال و روز مهيار بهتر شد. گفت: من ديگه ترک کردم، ديگه خماري ندارم .
پدرش به من گفته بود وقتي مهيار ترک کنه، به خوراک مي افته و بايد حسابي غذا بخوره.
من هم چند کارتن تن ماهي با روغن زيتون براي مهيار گرفتم. او حسابي غذا مي خورد.
✅مهيار را به يکي از مقرهاي کوهستاني بردم. آنجا بالاي ارتفاع بود و چند متر برف نشسته و شرايط بسيار سختي داشت.
آن ايام زمستان سال ۱۳۶۰ بود. مهيار در آن مقرّ کوهستاني در کنار چند بسيجي و مجاهد عراقي در واحد مخابرات مشغول شد....
✅ادامه دارد
📖برگرفته از کتاب تا شهادت اثر گروه شهید هادی
🆔@zahrast
🌹🌺حجابم حجاب زهراست🌹🌺
شب جمعه است یادی کنیم از شهدا و رفتگان با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🤲
#السلامعلیڪ_یامظلوم🌷
#شبهاے_جمعہ فٰاطِمہ "ایواݩ" ڪربلا
با اَشڪ #مـادرانـہ تو را میزند صدا
اے ڪشتہے فتاده بہ هامون #حسیݩ مݩ
بر تو #ڪـفݩ نبوده مگر غیر بوریا؟
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
#شب_جمعه🌙🍃
دلم هوای حرم دارد....
🍃🌷🍃🌷
🆔@zahrast
#سلام_امام_زمانم 🌱🤚❤️
یابنالحسن اگر چه نهانی ز چشم من
در عالمِ خیال هویدا کنم تو را...
هر صبح #جمعه ندبهکنان در دعای صبح
از کردگارِ خویش تمنا کنم تو را...
#اللهمعجللولیکالفرج 🌱🤲
🆔@zahrast
#سوره_درمانے #جمعه_بخوان
🍃#سورهمبارڪهدهر🍃
☄هرڪس با ایمان درشب یاروز
جمعه این سوره مبارکه رابخواند
دربهشت براے خودمقام عالی بسازد
📚خواص الآیات۱۹۲
🆔@zahrast