با سلام و ارادت خدمت خادمیاران عزیز و گرانقدر شهرستانها،با توجه به برنامه ریزی برای برگزاری اجتماع بزرگ خادمیاران رضوی استان خراسان شمالی ملبس به لباس خادمیاری حرم مطهر،عزیزانی که برایشان مقدور است صبح شنبه ۲۵شهریور ساعت ۹صبح در محل میدان شهید با لباس خادمیاری حضور داشته باشند تا آن شاالله این اجتماع هرچه با شکوه تر برگزار گردد،مسیر دسته روی از میدان شهید تا امامزاده سید عباس بن موسی بن جعفر(ع) می باشد،اجرکم عندالله

▪️اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه▪️ 🏴 فرارسیدن سالروز رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه و آله و سلّم) و شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) تسلیت باد.

باسلام احترام درخراسان رضوی مشهد الرضا صحن پیامبر اعظم(س)امروز ساعت۱۶:۰۰مراسم سینه زنی برگذار می شود.

🏴مراسم سوگواری شهادت امام رضاعلیه السلام ▪️جمعه۲۴شهریور۱۴۰۲ همزمان بانمازمغرب وعشاء ▪️بجنورد ، میدان آزادگان ، خیابان بهزیستی ، مسجدامام رضا(ع) #همه_خادم_الرضاییم

تنها گریه کن مزارش حضرت مهدی عج است ..... ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ مداحان آقایان کربلایی محمود مقتدایی و کربلایی حمید زیبایی در سالروز شهادت امام حسن مجتبی (ع) #ماه صفر #سالگرد شهادت امام حسن مجتبی(ع) #کانون بسیج مداحان شهرستان مانه و سملقان #کانون مداحان استان خراسان شمالی #کانال رسمی ذاکرین خراسان شمالی https://eitaa.com/zakerin12

دکلمه خوانی مداح نوجوان آقای محمد حسین مقتدایی در سوز شهادت غریبانه امام حسن مجتبی (ع) #ماه صفر #شهادت غریبانه امام حسن مجتبی(ع) #کانون بسیج مداحان شهرستان مانه و سملقان #کانون مداحان استان خراسان شمالی #کانال رسمی ذاکرین خراسان شمالی https://eitaa.com/zakerin12

قرائت زیارت پیامبر(ص)_ از بعید بمناسبت دهه آخر ماه صفر #کانون بسیج مداحان شهرستان مانه و سملقان #کانون مداحان استان خراسان شمالی #کانال رسمی ذاکرین خراسان شمالی https://eitaa.com/zakerin12

شهادت امام_رضا_علیه السّلام باز آتش به دلِ زخمیِ دریا افتاد شعله‌ای سُرخ روی سینه‌ی صحرا افتاد ملکوت است عزادارِ عزیزِ حیدر بر زمین بارِ دگر قِبله‌ی دنیا افتاد چه غریبانه در این غُربتِ خود می‌میرد چه نفس گیر به خاک، این گُلِ زهرا افتاد صورتش خورد به دیوار، صدا زد: مادر! فاطمه بود کنارش؛ ولی از پا افتاد گاه می‌گفت: حَسن؛ گاه حُسین؛ گاه عبّاس یادِ اولادِ علی بود به هرجا افتاد باز هم شُکر، جَوادش به کنارش آمد روی دامانِ پسر صورتِ بابا افتاد کربلا قصّه عَوَض شد، پسری پرپر شد پدری آمد و بر نعشِ پسر تا افتاد_ گفت: بعد از تو دگر خاک بر این دَهر علی بعدِ تو بر دلِ من ماتم عُظمی افتاد ✍ #رضا_رسول_زاده مجمع الذاکرین مداحان شهرستان بجنورد

─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ زمزمه_با_امام_رضا_ع ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پایان صـفـر دلــم شــود تنـگ حـرم مرغی شـوم و بـســوی مشـهد بپرم درسوگ رضا(ع) به سینه وسر بزنم مانند رضا(ع) ز غــم بسـوزد جگرم 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یامولا غریب الغربا مارا بطلب در حرم معین الضعفا(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ در سـوگ رضـا دل هـمه خون بشود هر عاشق او ز غصـه مجنـون بشود کــفتـر رضـــا ســر به گـریــبان ببرد آهوی صحـرا غمین و محزون بشود 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یا مولا غریب الغربا ما را بطلب درحرم معین الضعفا(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ پایان صفر مولا شــده مسموم کین در خـانه خــود تنــها فتاده برزمین از درد جگـر مولا بود در پیچ وتاب اوج غــربت و شــرار زهـری آتشین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یا مولا غریب الغربا ما را بطلب درحرم معین الضعفا(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ در غـربت خـود جـوادش آمد یاد او رو ســوی مدیـنــه می رود فریاد او می زند زطوس جوادخود را اوصدا تا که آیـد و رســد پســـر بـر داد او ࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یا مولا غریب الغربا ما را بطلب درحرم معین الضعفا(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مجمع الذاکرین مداحان شهرستان بجنورد

امام رضا_علیه السّلام یابن‌الشبیب عمه‌ی ما راه دور رفت می‌خواست قتلگاه بماند، به زور رفت آتش گرفت چادرش؛ اما کسی ندید پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید پنجاه و پنج سال بدون غمی نبود تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود پنجاه و پنج سال پرش را گرفته‌اند مردانِ خانه دور و برش را گرفته‌اند یابن‌الشبیب عمه‌ی ما احترام داشت چندین امام زاده و چندین امام داشت پیش بزرگ قافله فریاد می‌زدند یابن‌الشبیب بر سرِ او داد می‌زدند داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود یک نیزه‌ی بلند سرش را شکسته بود یابن‌الشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت می‌خواست راه علقمه گیرد، توان نداشت یابن‌الشبیب! دختر دلگیر را زدند پنجاه و پنج ساله زنی پیر را ... اما رُباب زخم پَرَش را گرفته بود از بسکه درد داشت، سرش را گرفته بود از پیش نیزه‌های شکسته عبور کرد او را به دست‌های خودش جمع و جور کرد او را به ریگ‌های پریشان سپرد و رفت او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت..‌‌.. ✍ #حسن_لطفی مجمع الذاکرین مداحان شهرستان بجنورد