لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🎗آموزش روضه خوانی مضمون
ازشعرمصیبت به روضـــــه اصلی
(قسمت دوم)
.
💚 لبیک یا مهدی 💚
آرشیو فایلهای کلاس مداحی
حضرت ام البَنین(س)👇
https://eitaa.com/zakerinehomolbanins2
کانال اصلی ذاکرین حضرت ام البَنین (س)👇
https://eitaa.com/zakerinehomolbanins
@zakerinehomolbanins
وبلاگ👇
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
کپی با ذکر صلوات
4_5855216287709399127.pdf
693.3K
ـــــ مُفاخره و مُلاطفه ـــــ
#موضوع: حدیثی در کتاب «الفضائل» و کتاب «عوالم العلوم و المعارف» وجود دارد که معروف به حدیث «مُفاخره و مُلاطفه» است. یک مناظرۀ زیبا و دلنشین از حضرت علی علیه السلام با حضرت زهراء سلام الله علیها، نَقل شده است. #محتوا: تعریف مفاخره - اهداف مفاخره - منبع شناسی - متن حدیث و ترجمه. #صفحه: ۵ #فرمت: فایل pdf
💚 لبیک یا مهدی 💚
آرشیو فایلهای کلاس مداحی
حضرت ام البَنین(س)👇
https://eitaa.com/zakerinehomolbanins2
کانال اصلی ذاکرین حضرت ام البَنین (س)👇
https://eitaa.com/zakerinehomolbanins
@zakerinehomolbanins
وبلاگ👇
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
کپی با ذکر صلوات
مرثیه استاد مطیعی.pdf
516.1K
•"السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ"•
💠متن روضه و مرثیه💠
#امام_باقر علیه السلام
🔸 #استاد_مطیعی
🔻شهادت امام باقر علیه السلام 🔻
#شهادت_امام_باقر علیه السلام
💚 لبیک یا مهدی 💚
آرشیو فایلهای کلاس مداحی
حضرت ام البَنین(س)👇
https://eitaa.com/zakerinehomolbanins2
کانال اصلی ذاکرین حضرت ام البَنین (س)👇
https://eitaa.com/zakerinehomolbanins
@zakerinehomolbanins
وبلاگ👇
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
کپی با ذکر صلوات
مرثیه استاد پناهیان.pdf
493.4K
•"السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ"•
💠متن روضه و مرثیه💠
#امام_باقر علیه السلام
🔸 #استاد_پناهیان
🔻شهادت امام باقر علیه السلام 🔻
#شهادت_امام_باقر علیه السلام
💚 لبیک یا مهدی 💚
آرشیو فایلهای کلاس مداحی
حضرت ام البَنین(س)👇
https://eitaa.com/zakerinehomolbanins2
کانال اصلی ذاکرین حضرت ام البَنین (س)👇
https://eitaa.com/zakerinehomolbanins
@zakerinehomolbanins
وبلاگ👇
http://mtaghizade.blogfa.com
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
کپی با ذکر صلوات
کمیت قافیه لنگ و زبان شاعر لال
چرا که وصف امام است در قصیده محال
صدای پای مسیحا حیات میبخشد
به عشق او فوران کرده ذوق رو به زوال
چه خوب جهل ندارد مَحلی از اعراب
چه خوب از اینکه میآید جواب هر چه سوال
به حکمتِ کلمات امام خورده گره
کلام و فلسفه و منطق و اصول و رجال
وَلَو ولیّ خدا را به احتجاج کِشی
ابوحنیفه که باشی نمیرسی به کمال
ز" قال باقرعلیهالـسلام" فهمیدم
دمش به حوزۀ علمیه میدهد پَر و بال
رواست گر بنویسد جناب شیخ صدوق
برای رحمتِ بیمنتش دوباره "خَصال"
خلاصۀ غزلِ من به قولِ "شیخ اجل"
بس است عشق گران مایۀ محمد و آل
دَمِ حرم متحول شود دل سنگم
چه شد مدینۀ من، ای مُحَوَّلُ الاَحوال!؟
به دوش خود بکِشم حسرت بقیعش را
چه میشود که خدا روزیام کند امسال
ببار چشم که تنها به داد ما برسد
میان قبر همین چند قطره اشکِ زَلال
به حشر گریه کنانش چه آبرومـنـدند
فروختند ز داغش جمال را به جَلال
به آیه آیۀ قرآن قسم نمیآید
به طفلِ بیسپرِ پنج ساله، قَد هِلال
غروبِ عصر دهم با دو چشمِ خود میدید
تمام روضۀ مکشوفه را...برایِ مثال:
کنار اهل حرم دید، دستِ پُر برگشت
حرامزادۀ ذی الجوشن از ته گودال
#شاعر علیرضا خاکساری
تفسیر شعر بود که سر رویِ نیزه رفت
زینب به روی ناقه ی عریان سوار شد
*عَمّار دُهْنی اومد پیشِ آقا امام باقر علیه السلام، گفت: آقا! یه جوری روضه ی کربلا رو برام مجسم کن، که گمان کنم من تویِ کربلا بودم...*
آقا! شنیده ایم که تهمت شنیده ای
در مجلسِ شراب چه غم ها ندیده ای
آقا! بگو به ما که چه شد مجلسِ شراب
از خنده های حرمله و گریه ی رباب
بس کن رباب حالِ تو بهتر نمی شود
این گریه ها برایِ تو اصغر نمی شود
آقا شنیده ایم در انظار رفته اید
با عمه هایتان سَرِ بازار رفته اید
*تا اسمِ امام باقر میاد، تویِ ذهنت یه اسمِ دیگه ای رو هم میاری...بگم؟...*
از کودکانِ ناله کنان، روضه ای بخوان
از عمه ی سه سالهِ تان روضه ای بخوان
آه ای پدر سکوت نکن، نیست دشمنی
چوب از یزید خورده ای و قهر با منی؟
بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
از خیمه گاه تا ته گودالِ قتلگاه
دنبال عمه هام دویدم به کودکی
آن شب که در مقابل عمه، مرا زدند
فریادِ اَلفَرار شنیدم به کودکی
عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی
من ضربِ دستِ شمر چشیدم به کودکی
آن شب که درخرابه سَر آمد میان مان
چون عمه ام رقیه، خمیدم به کودکی
با کعبِ نی لباس همه پاره پاره شد
بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی
یک سرخ مو زقافله ی ما کنیز خواست
این را به گوشِ خویش شنیدم به کودکی
در مجلس شراب که شخصیتم شکست
من آستین صبر جویدم به کودکی
شاعر قاسم نعمتی
*اومد خونه ی آقا امام باقر علیه السلام، آقا فرمود: اهلِ کجایی؟ گفت: آقا اهلِ کوفه ام. از کجایِ کوفه اومدی؟ گفت: از قبیله ی بنی اسد، تا اسمِ بنی اسد رو آقا شنید، دیدن رنگِ صورتِ آقا برگشت... اما چون مهمان داشت فوری آقا حرف رو عوض کرد، فرمود: خدا رحمت کنه حبیب بن مظاهر رو...
بعد از اینکه مهمان رفت، اصحاب خاص اومدن دورِ آقا، گفتن: آقا! چی شد تا گفت: از قبیله ی بنی اسدم رنگ چهره ی شما عوض شد؟ فرمود: آخه تا اسمِ بنی اسد اومد یادِ حرمله افتادم، نمی دونید حرمله کربلا با دلِ ما چه کرد...
یا امام باقر! شما فقط شنیدی اسمِ قبیله ی حرمله رو بهم ریختی، اما من یه آقازاده میشناسم، تو کوچه می رفت اون دوتا ملعون رو میدید، مسجد می رفت او دوتا رو می دید، قنفذ رو می دید، مغیره رو میدید، هی زیر لب می گفت: ای وای مادرم!
اما یا امام حسن! شما هم همیشگی این ملعون ها رو نمی دیدید، بعضاً چشمتون می افتاد، مرد کجا، زن کجا؟ اینکه بخوای چهل روز با یه عده بی حیا، نمک به حروم، حروم زاده، همسفر بشی، دلا بسوزه برا خواهرِ شما زینبِ کبری...*
رسید وقتِ سفر سر به زیر شد زینب
حسین! چشمِ تو روشن، اسیر شد زینب
السَّلَامُ عَلَیکُمْ یا أَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّهِ ذِكْرُكُم فِى الذّاكِرينِ وَ أسْماؤُكُمْ فِى الأْسْماءِ وَ أجْسادُكُمْ فِى الْأجْسادِ وَ آثارُكُمْ فِى الآْثارِ وَ قُبُورُكُمْ فِى الْقُبُورِ،وَرَحْمَةُ ٱللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ
آفتابِ ابن حسین ابن علی
راوی نور شکافنده ی علم ازلی
مادرش آینه؛ فرزند فرستادهٔ عشق
بنده ی خوب خداوند، خداوند علی
آدم و جنّ و ملک پیش تو زانو زدهاند
خانه ی کوچک تو با دو سه دیوار گِلی
همه سُبحانَک لا عِلمَ لَنا میگویند
گاهِ تفسیر تو از آیه ی الله ولی
ناگهان روز الست از همه پرسید خدا
دوست دارید علی را همه گفتند بلی
شعر من جابرِ عَبدُلَه انصاری شد
که سلامی برساند با تنگ دلی
*اصلا وارد ذی الحجه میشی نزدیک یوم الترویه و روز عرفه و..اصلاً دلا انگار دیگه از دروازه ی عرفه میخواد وارد محرم بشه.. امروز آخرین یادگار و عزیز جامانده از قافله ی کربلا از دنیا میره. «میگن شنیدن کی بود مانند دیدن» امروز اگر امام باقر بخواد روضه بخوانه به گمانم باید اینجوری باشه...آی گریه کُنا....
بیابون بود وصحرا بود آنجایی که من بودم
هزارن خیمه برپا بود آنجایی که من بودم
شمیم یاسِ یاسین دشت را پر کرده بود اما
گلابِ اشک زهرا بود آنجایی که من بودم
قیام عاشقانِ راست قامت بود عاشورا
قیامت آشکارا بود آنجایی که من بودم
تمام سورهٔ ایثار و آیات جوانمردی
به هفتاد و دو معنا بود آنجایی که من بودم
پیامِ روشن «اَلموت اَحلیٰ مِن عَسل» یعنی
شهادت هم گوارا بود آنجایی که من بودم
چرا آتش بگیرند از عطش گلهای زهرایی
اگر بین دو دریا بود آنجایی که من بودم
کسی از اسب میافتاد، پشت نخلها آری
عَلم در دست سقا بود آنجایی که من بودم
*این آقا همه چی رو کربلا دیده...
خودم دیدم چه جوری بین لشگر صدا می زد جوانان بنی هاشم بیایید.. خودمدیدم لای عبا علی اکبر رو داشتن می آوردن...
خودم دیدم چه جوری بدن قاسم رو تو خیمه آوردن... وقتی توخیمه آوردن خودم کنار عبدالله بودم دیدمچه جوری کنار داداش ناله می زد...خودم دیدم پشت خیمه رباب ناله می زد...*
لالا لالا یه کم دیگه دووم بیار
یه کم دیگه دندون روی جگر بزار
رفته عمو آب بیاره الان میاد
داره صدای تکبیرش میاد
*وضع و اوضامون خوب نبود عمومونو کُشتن،امید همه به سقا بود، لذا ابی عبدالله صدا می زد*
اباالفضل..
رفتی و با رفتنت چه بر سر من رفت
هرچه توان داشتم زپیکر من رفت
اباالفضل..
گفتم اباالفضل هست غصه ندارم
عیب ندارد اگر اکبر من رفت
اما اباالفضل ..
صدای هلهله آنقدر بلند است
گَمانم کوفه خبردار شد که لشگر من رفت
عدالت زیر سُمِّ اسبها پامال شد، آری
ستم در حد اعلا بود آنجایی که من بودم
*امام زمان هم توی ناحیه مقدسه اینجوری روضه می خونه، شاید خیلیا فکر می کنن فقط زینب اومد بالای تلِّ زینبیه، ولی نه! اونجایی که امام زمان فرمودند: "بَرَزْنَ من الخُدور" اونجایی که ذوالجناح برگشت خیمه همه ی زنها و بچه ها دنبال زینب دویدن.
امام باقر همه ی اینها رو دیده دوان دوان آمدن بالای تل زینبیه... همینکه بالای تل رسیدن..*
وَالشٍّمرُ جالِسٌ..نَفس مادرش برید
سر را برید و روبه روی خواهرش گرفت