🍁زخمیان عشق🍁
همه اسمند و " تو "جسمی همه جسمند و " تو" جانی #سعدی ✍ #شهید_علی_اصحابی ❤️ #سالروز_شهادت 🌹 نشر م
به خاطر اینکه بلحاظ کار درمانی با اکثریت بچه ها تعامل و رفاقت داشتیم این بود که اینبار با بچه های شمال و جنوب و شرق دریک مکان، ایفای وظیفه میکردیم و این باعث شده بود کار از رفاقت تا به حد برادری هم برسه، اول کمی از شهید علی اصحابی برایتان بگویم.ایشان داری 4 فرزند هستند ،درست یک هفته مانده به اعزام، مادر خانم ایشان فوت میکنند و ایشان اطرافیان را مجاب میکنند که به هیچ وجه حرفی به فرمانده نزنند. ایشان به اتفاق دوست و همشهری خود، آقا محسن بعنوان پدافند هوایی اعزام شده بود. کار هر روز و شب ادامه داشت. پیشروی های کندی صورت میگرفت درست سه ماه قبل از عملیات محرم. طبق برنامه قرار شد با قبضه 23 جلوی پیشروی نیرو های متخاصم گرفته شود. محسن نشست پشت قبضه و علی و حبیب روحی کنارش بودند. بطور یکنواخت آتش 23 انجام میشد تا اینکه طی اعلان بی سیم مبنی بر رخنه گروهی از مسلحین محسن و علی جلوتر میروند تا اینکه کار به جایی میرسد که شدت آتش نیروی مقابل به حدی میشود که کار به عقب نشینی میرسد در این اوضاع محسن پشت قبضه مینشد و علی را میگوید با کمک شهید حبیب ماشین را به حرکت در آورد علی تاب نمی آورد و میگوید حاضر نیست رفیق و همشهری خودش را تنها بگذارد لذا می آید و کنار محسن مینشیند تا اینکه یک موشک کوروت به ماشین از سمت شهید اصحابی اصابت میکند. علی علمدار میشود و حبیب ، علی اکبری، محسن هم بر اثر موج اصابت موشک، پرتاب میشود و مجروح.
شهید اصحابی به آرزوی دیرینه اش میرسد چرا که خودش این مهم را در وصیت نامه ذکر کرده بود.
#شهید_علی_صحابی ❤️
#راوی_دوست_شهید ✍
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
ضحكتك المفروض تنباع بصيدليات! خنده تو باید در داروخانهها فروخته شود! #شهید_محمد_هادی_نژاد ❤️ #
#مادر_شهید
#شهید_محمد_هادی_نژاد ❤️
#آغاجاری
چند روز قبل از رفتن به سوریه ازم خواست که بزارم بره سوریه. باهاش مخالفت کردم وگفتم تو مال جنگ نیستی و من فقط یک پسر دارم و اگر تو بری دیگر کسی را ندارم.
شب که خوابیدم حضرت_زینب سلام الله علیها پسرم و ازم خواست و گفت با رفتنش مخالفت نکنم.
وقتی خبر شهادتش و شنیدم اصلا ناراحت نبودم چون حضرت زینب محمد منو انتخاب کرده بود
آخرین حرف محمد قبل از شهادت این بود به دوستانش گفت:
من برای دفاع از حرم تا اسرائیل هم برای جنگ میروم...
شهادت ۱۷ آذر ماه ۹۴
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
لبخندت مرا رَد میکند از حادثهی دلتنگی ... #حمیدرضا_عبداللهی ✍ #شهید_ابراهیم_نوری ❤️ نشر معارف شه
یادمه توو باختران توی اون ساختمان های آناهیتا که گردانمون (گردان_عمار) مستقر بود (سال ۶۶) منو شهید ابراهیم نوری باهم خلوت عارفانه ای کرده بودیم.. هرکدوم برای شهادتمون دعا و آرزو میکردیم .
ابراهیم میگفت برادر مقدم دعا کن من شهید شم.
حتی برای نوع شهادتشم آرزو کرد.. گفتش: "دوست دارم توپ مستقیم بخورم پودر شم".
آخرم توو فکه به همین آرزوش رسید. گوارای وجودش.
رو تنگه ابوقریب فکه هدف ی گلوله مستقیم تانک قرار گرفت و بدنش ازهم پاشیده شد..
#شهید_ابراهیم_نوری ❤️
#راوی_دوست_شهید ✍
·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه چشممون اشکه
یه چشممون لبخند
اصلاً اشکش برای ما
لبخندش برای تـو ؛
فقط بیا و یکبارِ دیگه غافلگیر شو ...
#تولدت_مبارک_آقامحمودرضا
#شهیـد_مدافـع_حــرم
#محمودرضا_بیضایی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه چشممون اشکه
یه چشممون لبخند
اصلاً اشکش برای ما
لبخندش برای تـو ؛
فقط بیا و یکبارِ دیگه غافلگیر شو ...
#تولدت_مبارک_آقامحمودرضا
#شهیـد_مدافـع_حــرم
#محمودرضا_بیضایی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#راز_شهیدی_که_بعد_27_سال_گمنامی
#ادرس_مزارش_را_داد
27 سال از شهادت و مفقودی حمیدرضا گذشته بود. خواهرش دیگر طاقت دوری نداشت؛ رفت کنار مزار شهید پلارک، همرزم برادرش، او را به حضرت زهرا (س) قسم داد که خبری از برادرش حمیدرضا به او بدهد.
گفت: « به حمید بگو به خواب خواهرت بیا و خبری از خودت بده!»
خواهرش با گریه تعریف می کرد: « فردای آن روز خواب دیدم جمعیت زیادی در بلوار سردار جنگل در منطقه پونک تهران در حرکت هستند.
صدای حمیدرضا را شنیدم؛ گفت: «خواهر این ها همه برای تشییع پیکر من آمده اند و به اذن خدا همه ی آنها را شفاعت خواهم کرد. بعد اشاره به عابری کرد که در کنار جمعیت بود اما توجهی به آنها و شهدا نداشت، گفت: « حتی او را هم شفاعت خواهم کرد..
از خواب که بلند شدم فهمیدم در بوستان نهج البلاغه تهران شهید
گمنام تشییع و تدفین کرده اند.
بعدها با پیگیری خانواده ی شهید و آزمایشات dna هویت این شهید اثبات شد.
اگر به بوستان نهج البلاغه تهران رفتید، در کنار مزار شهیدِ وسط یادمانِ شهدای گمنام که متعلق به یکی از ریشوهای با ریشه ، شهید حمیدرضا ملاحسنی است.
#شهیدی_که_تماشاچی_درتشییعش
#راشفاعت_کرد
#شهید_حمیدرضا_ملاحسنی🌷
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh