eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
344 دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
10.7هزار ویدیو
137 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁زخمیان عشق🍁
آب باران رفته بود زیر گونی‌های برنج وقتی به آقا مهدی باکری خبر دادیم نشست و شروع کرد به گریه می‌گفت:
🌷ناراحتی کتف، مزاحمی دائمی برای آقا مهدی بود. جایی که قبلاً مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود. روی این حساب نمی توانست بارهای سنگین بلند کند. یک روز تصمیم می گیرد برای سرکشی و اطلاع از کمبودهای انبار بازدید به عمل آورد. مسئول انبار، حاج امراله بود. پيرمردی با لباس سفید و چهره ای گشاده. 🌷وقتی آقا مهدی به آن قسمت می رسد حاج امراله و هشت بسیجی جوان در حال خالی کردن بار کامیون بودند که تازه از راه رسیده و اذوقه آورده بود. حاج امراله که مهدی را از روی قیافه نمی شناخت، وقتی می بیند ایشان در کناری ایستاده و آنها را تماشا می کند، داد می زند: جوان.... چرا همینطور کناری ایستاده ای و بِرو بِر ما را نگاه می کنی؟! تا حالا ندیده ای از کامیون بار خالی کنند؟ بیا بابا بیا این گونی ها را تا انبار ببر. آمده ای اینجا که کار کنی. یادت باشد.از حالا تا هر وقت که من بگویم باید پا به پاى این هشت نفر اين بارها را خالی کنی فهمیدی؟!! 🌷....و آقا مهدی با معصومیتی صمیمی پاسخ مى دهد: بله.... چشم. با آنكه حمل گونیهایی به آن سنگینی روی کتف مجروح بسیار مشکل بود، اقا مهدی بدون اینکه حتی ناله ای کند چابک و تند گونی ها را خالی می کند. نزدیکیهای ظهر، طیب برای دادن آمار به حاج امراله به آنجا می آيد. بعد از سلام و احوالپرسى حاج امراله می گوید: یک بسیجی پُر کار امروز به ما کمک می کند. نمی دانم از کدام قسمت است. می خواهم بروم و از پرسنلى بخواهم که او را به قسمت ما منتقل کند. طیب مى پرسد: حاج امراله کدام بسیجی؟ و حاج امراله اقا مهدی را نشان می دهد. 🌷طیب متعجب می شود و به سرعت به طرف آقا مهدی می دود و گونی را از روی شانه های او بر می دارد و بعد با ناراحتی به حاج امراله می گوید: هیچ می دانی این شخص کیست؟ این آقا مهدی است. آقا مهدی باکری، فرمانده لشکرمان. حاج امراله و هشت بسیجی دیگر با تعجبی بغض آلود جلو می آيند و آقا مهدی بدون اینکه بگذارد آنها حرفی بزنند صورتشان را می بوسد و می گوید: حاج امراله.... من یک بسیجی ام. 🌹خاطره اى به ياد سردار جاويدالاثر شهيد مهدى باكرى نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#روایٺــ_عِـشق ✒️ 📎فرمانده ای ڪہ خبر شھادتش را امام زمان( عج) داد 💢به او گفتم: «مادر چرا اتاق تو حال دیگری دارد؟» گفت: «چیزی نیست» خیلی اصرار کردم ولی چیزی نمی‌گفت، پس از کلی خواهش گفت: «به شرطی می‌گویم که تا زمانی که من زنده‌ام به کسی نگویید..من قول دادم‌ومحمدابراهیم گفت: 💢«همین الان حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشریف آورده بود در اتاق من و با هم صحبت کردیم. اول خوشحالم که سعادت دیدار مولایم نصیبم شد، دوم اینکه آقا مرا به عنوان سرباز اسلام بشارت دادند و سرانجام کارم را شهادت در راه خدا نوید دادند و من در جبهه و خط مقدم همچنین صحنه‌هایی را دیده‌ام.» " مسئوول طرح و عملیات لشگر ۲۵ کربلا" #شهید_محمدابراهیم_موسی‌پسندی🌷 #سالروز_شهادت نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸حال و هوای منزل شهید قاسمی😔 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرا مبین ڪہ چنین آب رفتہ لبخندم هنوز غرقہ سردِ امواجِ اروندم...😔 #رزقک_شهادت نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
أَلَا وَ إِنَّ الْيَوْمَ الْمِضْمَارَ وَ غَداً السِّبَاقَ وَ السَّبْقَةُ الْجَنَّةُ وَ الْغَايَةُ النَّار ... ! امروز روز تمرین و آمادگی ! و فردا روز است ! پاداش برندگان ، بهشت ... و کیفر عقب ماندگان آتش است ... نهج البلاغه خطبه 28 ... فکر به حسرت های آخرت ... می کُشد آدم را ... نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
💠 محیط گناه لازمه‌ی رسیدن به مقامات بالا این است که آدم از یکسری ها و خوشی ها صرف نظر کند؛ این را محمدرضا در به ما می‌فهماند... یادم می آید یک روز با بچه ها قرار گذاشتیم که برای تفریح جایی بیرون از شهر برویم؛ زمان و محل که مشخص شد! محمدرضا را هم خبر کردیم ولی بهانه آورد که کار دارد! خوب که پاپیچش شدم گفت: "محیط جایی که می خواید برید، طوریه که همه تیپ آدمی میاد؛ رو گواه میگیرم که چون آماده اس نمیام..." 🌷شهید محمدرضا ارفعی🌷 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🕊💕🕊💕🕊💕🕊 🌷 سـردار شــღـــید 🍃ولادت: 1343 شیراز 🍂شــــــهادت :1365 مـسئولیت: فرماندهی گردان امام مهدي (عج)از لشكر 19 فجر ، عملیات کربلای 5 : شـلمچه 💠شـادی روحـش 🕊💕🕊💕🕊💕🕊 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
🕊💕🕊💕🕊💕🕊 #معرفی_شهید 🌷 سـردار شــღـــید #جعفر_عباسی 🍃ولادت: 1343 شیراز 🍂شــــــهادت :1365 مـسئو
💕🕊💕🕊💕🕊 ✍فرازی ازوصیت نامه ⇩⇩⇩ ❇️بار پروردگارا!از عجب و ريا و خودپسندي به تو پناه مي ورم واز تو عاجزانه مي خواهم تنها ،عملي را به ما بياموزي كه با آن عمل به تو نزديكتر شويم. 〽️از اعمالي كه بين ما و تو فاصله مي اندازد به تو پناه مي آوريم. به ما توفيق عطا كن كه حسين وار زندگي كنيم ،حسين وار بميريم و با حسين (ع)و حسينيان محشور شويم. نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh 💕🕊💕🕊💕🕊💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت‌های مظلومانه فرزند شهید طلبه همدانی از روز حادثه نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
خداےِ‌من براے‌دلم‌أمَن‌یُجیب‌بخوان ‌أمَن‌یُجیب‌بخوان‌تاآرام‌شود‌این‌دلِ‌مُضطَر تاآرام‌گیرد‌این‌قلب‌ناآرام‌من/: خداے‌من به‌قلبت به‌حضورت ‌به‌نگاهت نیازمندم♥️😔 @zakhmiyan_eshgh
🌱 راه‌راگم‌ڪرده‌ام دستانم‌را‌گرفتـہ‌ام‌بالا می‌بینۍ؟! اینجا‌صدا‌بـہ‌صدا‌نمیرسد چشم‌چشم‌را‌نمۍبیند عقل‌بـہ‌جایۍ‌قد‌نمۍدهد حال‌این‌روزهایم‌خوب‌نیست باور‌ڪن... @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 گوش کنید : خود شهید با شما حرف می زند !!! صدا و تصاویر شهید مهدی رضاخانلو #شهدا_شرمنده_ایم . نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🍃🌸🍃🌺 #شهـادت خطِ پایان عاشقی❤️ است #شهـادت آخرین مقام قرب💞 است که #احرار را فقط بدان راہ می دهند و لا غیر⛔️ #شهید_محمدتقی_سالخورده(ابوزینب #شهید_مرتضی_عطایی (ابوعلی) نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🎊🎈🎊🎈🎊🎈🎊🎈🎊 دست خالی نرود موقع بخشیدن تو  کودک و این همه اوصاف و جلال و جبروت  به خدا نیست غلط معجزه نامیدن تو  محشری ، معجزه ای ، بی بدلی غوغایی❤️  دختری نیست به اندازه تو بابایی❤️  شاعر:محمدحسین رحیمیان ولادت دختر ارباب مبارک ولادت بابایی ترین دختر دنیا مبارک #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh 🎊🎈🎊🎈🎊🎈🎊🎈🎊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای خوش به حال اهل مدینه که شد عیان در چهره تو حضرت زهرا از این به بعد تو آمدی و لفظ عمو تازه پا گرفت تکمیل گشت معنی بابا از این به بعد به روایت‌هایی ۱۷ ویا ۲۳ شعبان سالروز ولادت حضرت رقیه (س) بوده است.
🍃❤️ و‌اگر مـرا‌وارد ِدوزخ‌ڪنۍ بـہ‌اهـلِ‌آن‌آگاهۍ‌دهم‌ڪـہ‌تو‌را‌‌خیلۍ‌دوست‌دارم
✨نیست نشان زندگے تا نرسد نشانِ تو... #اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج💚 نذرظهورش‌صلوات:) نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
✨نیست نشان زندگے تا نرسد نشانِ تو... #اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج💚 نذرظهورش‌صلوات:) نشر معارف شهدا در ا
✨لا تَحْجُبْ مُشْتاقیکَ عَنِ النَّظَرِ اِلی جَمیلِ رُؤْیَتِکَ شیفتگانت را از نگاه به زیبایی دیدارت محروم مساز.. یعنی می‌شود من تو را ببینم؟! 💚 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطرات و زندگی نامه #شهید_مصطفی_چمران نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
خاطرات و زندگی نامه #شهید_مصطفی_چمران نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 بہ روایت غاده جابر قسمت:6⃣3⃣ 🍃از همه سخت تر روزهای جمعه بود .هر کس می خواهد جمعه را با فامیلش باشد و من می رفتم بهشت زهرا که مزاحم کسی نباشم .احساس می کردم دل شکسته ام ، دردم زیاد ، و به مصطفی می گفتم: تو به من ظلم کردی . از لبنان که آمدیم هرچه داشتیم گذاشتیم برای مدرسه .در ایران هم که هیچ چیز .بعد یک دفعه مصطفی رفت و من ماندم کجا بروم ؟شش ماه این طور بود ، تا امام این جریان رافهمیدند .خدمت امام که رفتیم به من گفتند: مصطفی برای دولت هم کار نکرد.هرچه کرد به دستور مستقیم خودم بود و من مسئول شما هستم.بعد بنیاد شهید به من خانه داد. خانه هیچی نداشت ."جاهد" یکی از دوستان دکتر، از خانه خودش برایم یک تشک ،چند بشقاب و... آورد تا توانستم با پدرم تماس بگیرم و پول برایم فرستادند .به خاطر این چیزها احساس می کردم مصطفی به من ظلم کرد . البته نفسانی بود این حرفم .بعد که فکر می کردم ، می دیدم مصطفی چیزی از دنیا نداشت ، اما آنچه به من داد یک دنیا است .مصطفی در همه عالم هست ، در قلب انسان ها . 🍃یادم هست یک بار که از ایران می آمدم ، در فرودگاه بیروت یک افسر مسیحی لبنانی با درجه بالا وقتی پاسپورتم را که به نام"غاده چمران" بود دید ،پرسید: نسبتی با چمران داری ؟گفتم: خانمش هستم. خیلی زیر تاثیر قرار گرفت ، گفت: او دشمن ما بود ، با ما جنگید ولی مرد شریفی بود. بعد آمد بیرون دنبالم .گفت: ماشین نیامده برای شما ؟ گفتم: مهم نیست.خندید و گفت: درست است ،تو زن چمران هستی !وگاهی فکر می کرد به همین خاطر خدا بیش تر از همه ،از او حساب می کشد ،چون او با مصطفی زندگی کرد ، با نسخه کوچکی از امام علی علیه السلام .همیشه به مصطفی می گفت: توحضرت علی نیستی .کسی نمی تواند او باشد.فقط حضرت امیر آن طور زندگی کرد و تمام شد.و مصطفی هم چنان که صورت آفتاب خورده اش باز می شد و چشم هایش نم دار ،می گفت: نه ، درست نیست ! با این حرف دارید راه تکامل در اسلام را می بندید .راه باز است .پیامبر می گوید هر جا که من پا زدم امتم می تواند، هر کس به اندازه سعه اش . 🍃همه جا مصطفی سعی می کرد خودش کم تر از دیگران داشته باشد ، چه لبنان ، چه کردستان ، چه اهواز . لبنان که بودیم جز وسایل شخصی خودم چیزی نداشتیم .در لبنان رسم نیست کفششان را در بیاورند و بنشیند روی زمین.وقتی خارجی ها می آمدند یا فامیل ، رویم نمی شد بگویم کفش در بیاورید .به مصطفی می گفتم: من نمی گویم خانه مجلل باشد ،ولی یک مبل داشته باشد که ما چیز بدی از اسلام نشان نداده باشیم که بگویند مسلمانان چیزی ندارند ، بدبختند.مصطفی به شدت مخالف بود،می گفت: چرا ما این هم عقده داریم ؟چرا می خواهیم با انجام چیزی که دیگران می خواهند یا می پسندند نشان بدهیم خوبیم ؟این آداب و رسوم ما است ،نگاه کنید این زمین چه قدر تمیز است ، مرتب و قشنگ !این طوری زحمت شما هم کم می شود ،گرد و خاک کفش نمی آید روی فرش .از خانه ما در لبنان که خیلی مجلل بود همیشه اکراه داشت ... ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا