#ڪــلامشهـــید
شهـید دڪتر بهشـــــتۍ:
🌼در زندگی #دنبال ڪسانی حرڪت
ڪنید ڪه هرچــه به جنـــــبه های
خصوصی ترِ زندگیِ شان نزدیڪتر
شوید تجـلی #ایـــــماݩ را بیشتــر
می بینیــد.
#شهدایی
🆔نشر. معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رزمندگان مقاومت با نام و یاد فرماندهان شهید خود "حاجقاسم سلیمانی" و "حاج ابومهدی المهندس" عملیات آزادسازی ریف جنوبی حلب را آغاز کرده و در حال پیشروی هستند.
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#خاطرات_شهید
خیلی کم خانه بود، اکثراً ماموریت بودند..اطرافیان همیشه اعتراض میکردند و به من میگفتند که شما چگونه تحمل میکنید بچهها یک دل سیر پدرشان را ندیدند....
روزی به او گفتم: «خسته نشدی؟ نمیخواهی استراحت کنی؟؟
گفت: «مگر دنیا چقدر است که من خسته شوم؟ برای استراحت هم وقت زیاد است...
#جاویدالاثر_شهید_رحیم_کابلی🌷
#شهدای_خان_طومان
#ایام_ولادت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
شهید
نگاههایت گاهی نگران است، گاهی ناراحت، شاید هم دلگیر!
اما هرچه هست، هیچگاه سایه چشمهایت را از سرم بر ندار...#نگاهم کن؛ همیشه نگاهی...
نگاه_شهدا_نصیبتان...
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
خطبه عقد ڪه خوانده شد، سرش
را نزدیڪ آورد و پرسید:
با یه سفر موافقی؟
گفتم:ڪجا
گفت:دلت میخواد ڪجا بریم؟
گفتم:هر جا ڪه شما بخوای
جواب داد:پس جایی میریم ڪه
هر دومون دوست داشته باشیم، قبوله؟
قبول ڪردم و گفتم: نگفتی ڪجا؟
خنده ای ڪرد و گفت:
مشهد پابوس امام رضا علیه السلام،اگه دوست داری بریم زودتر آماده شو.
راوی_همسر
شهید حسن شوڪت پور
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
شھید شدن اتفاقے نیست
اینطور نیست ڪہ بگویے:گلولہ اے خورد و مُرد...
شهــــید...
رضایت نامہ دارد...
و رضایت نامہ اش را اول حسین(ع)
و علمدارش امضا میڪنند...
بعد مُھر
حضرت زهـــــرا(س)میخورد...
شهـــید...
قبل از همہ چیز دنیایش را بہ قربانگاه برده...
او
زیر نگاه مستقیم خدا زندگے ڪرده...
شھادت اتفاقے نیست...
سعادتے ست ڪہ نصیب هرڪسے نمیشود..
باید شهیدانہ زندگے ڪنے
تا شهیدانہ بمیرے...
شهادت هنر مردان خداست
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🔻تصویری از شهید سپهبد سلیمانی یک سال قبل درمسیر دمشق برفراز آسمان
💠 ·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ مراقب باشید دم انتخابات دوباره با انواع حاشیه ها شما رو فریب ندن..
#دختر_آبی ، #ننه_ذغالی ، #خوانندگی_زنان #حجاب ، #شبهات #کشف_حجاب ، #جشنواره_فجر
#رائفی_پور
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#رمان_زیبای_سجاده_عشق_
آوار شده عشق تو بر روی دل من
این سخت ترین زلزلۂ زلزله ها بود
شاعر
#یاس خادم الشهدا رمضانی
#کانال_زخمیان_عشق
·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
#رمان_زیبای_سجاده_عشق_ آوار شده عشق تو بر روی دل من این سخت ترین زلزلۂ زلزله ها بود شاعر #یاس خا
#رمان_مذهبی_سجاده_صبر
#قسمت_99
بالاخره دکتر از اتاق عمل بیرون اومد، سهیل خسته و با چشمهایی پف کرده فورا به سمتش دوید: دکتر چی شد؟
-شما چه نسبتی با خانم فاطمه شاه حسینی دارید؟
سهیل که از این سوال متنفر بود، با صدایی که لرزش محسوسی داشت گفت: شوهرشم...
انگار امیدش ناامید شده بود ... انگار منتظر بود این دکتر هم بهش بگه متاسفم ... بقیه هم چشم دوخته بودند به دهن
دکتر که مادر فاطمه فورا رفت جلو و گفت: جون عزیزتون بگید چی شده؟ من مادرشم
دکتر لبخندی به مادرفاطمه زد و گفت: نگران نباشید، دخترتون خوب میشه... ان شاالله تا چند ساعت دیگه به هوش
میاد ... نگران نباشید مادر
انگار آب یخی روی افکار سهیل ریخته باشند: دستش رو به صورتش زد و از ته دل گفت: خدایا شکرت ...
گرچه غم علی هنوز روی دلش بود، اما خوشحال بود که مجبور نیست دو غم بزرگ رو باهم تحمل کنه.
همه نفس راحتی کشیدند و خدا رو شکر کردند...
تن ناز خانم گفت: علی چی شد؟ عمل اون کی تموم میشه؟
سهیل که اشکهاش بی اختیار می اومد، به مادرش نگاهی انداخت و آروم گفت: علی .. علی رفت مامان ... رفت ...
بعد هم در میان نگاههای مبهوت بقیه بلند شد و گریه کنان از بیمارستان خارج شد، سوار ماشینش شد و رفت ...
+++
صدای قرآنی میشنید که بهش آرامش میداد، انگار همون صدا ازش میخواست بیدار بشه، چشمهاش رو به سختی باز
کرد، درد خفیفی توی قفسه سینش احساس میکرد، اما نمی تونست حرف بزنه، یادش نمی اومد چی شده، که با
دیدن مادرش که کنارش مشغول قرآن خوندن بود به سختی لباش رو تکون داد و گفت: مامان
زهرا خانم سرش رو بالا آورد و با دیدن فاطمه چشمهای اشک بارش رو پاک کرد و گفت: جان مامان، عزیز دل
مامان ... بیدار شدی؟
-توی بیمارستانی عزیزم، چیزی نشده، داشتن خونه کناریتون رو گود برداری میکردن، دیوار خونتون ریخت... چی شده؟ من کجام؟
فاطمه که انگار یادش اومده بود ، مضطرب در حالی که از درد به خودش میپیچید گفت: علی... مامان علی کجاست..
#ادامه دارد...
🚫
#لطفا_کانال_را_به_دوستان_خود_معرفی_کنید.
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#رمان_مذهبی_سجاده_صبر
#قسمت_100
زهرا خانم دوباره اشکهای چشمهاش رو پاک کرد و گفت: علی تو آی سی یو بستریه، حالش خوبه نگران نباش..
فاطمه نفس راحتی کشید و دوباره چشمهاش رو بست و خدا رو شکر کرد...
دو ماه بعد ...
حرفهای زهرا خانم هم فایده ای نداشت، انگار روح از بدن فاطمه رفته بود و تنها چیزی که مونده بود رباتی از جسم
بود که فقط غذا میخورد و میخوابید، گاهی هم گریه میکرد، اما به جز در حد ضرورت حرف هم نمیزد ...
سهیل کلافه بود، غم از دست دادن علی از یک طرف و ترس از دست دادن فاطمه از طرف دیگه اذیتش میکرد .... از
اینکه میدید فاطمه داره خود خوری میکنه و دم نمیزنه ... از اینکه میدید فاطمش داره جلوی چشمهاش آب میشه ...
از اینکه هیچ کاری از دستش بر نمیاد ... دلش میخواست هر جور شده فاطمه رو برگردونه به زندگی، دلش
میخواست تنها با فاطمه حرف بزنه، بهش بگه به خاطر خودش بود که نخواسته بود جسد علی رو ببینه، به خاطر
خودش بود که خبر مرگ علی رو بهش نداده بود، به خاطر خودش بدون وجود اون علی رو به خاک سپرده بودند...
گرچه زهرا خانم دلش راضی نمیشد، اما وقتی میدید اینجوری زندگی دخترش داره از هم میپاشه تصمیم گرفت از
پیش فاطمه بره، شاید تنها شدن سهیل و فاطمه بهشون بفهمونه که زندگی ای هست و باید ادامه داد...
موقع رفتن به سهیل نگاهی کرد و با چشمانی اشک بار گفت: پسرم، من فاطمم رو خوب میشناسم، الان لجبازی
میکنه، حتی با خودش، تو صبوری کن، تنها راه درمان فاطمه صبوری سهیل جان ... نکنه یک موقع صبرت تموم بشه
...
بعد هم به گریه افتاد، سهیل که غم زیادی از چشمهاش میبارید گفت: نگران نباشید مادر جون، تا اینجای زندگی
فاطمه در مقابل کارهای من صبوری کرد، از اینجا به بعدش نوبت من ...
-خدا پشت و پناهت باشه پسرم ... فاطمم رو به تو سپردم
سهیل وقتی زهرا خانم رو به ترمینال رسوند با یک شاخه گل رز برگشت خونه، خونه ای که بعد از خراب شدن خونه
قبلی اجاره کرده بود و همه وسایلش رو به توصیه پزشک عوض کرده بود، در اتاق رو باز کرد و گفت: سلام خانوم
خانوما ... خوبی؟
فاطمه که به پنجره نگاه میکرد حرکتی نکرد، سهیل کنارش روی تخت نشست و گل رو به سمتش گرفت و گفت: بو
کن، ببین .. خوش بو ترین گلی که تونستم پیدا کنم برات خریدم ... میدونم تو همیشه گلی خوش بو رو بیشتر از
گلهای خوشگل دوست داری...
فاطمه سرش رو برگردوند و به گل نگاهی کرد، اما نه لبخندی زد و نه چیزی گفت، دوباره به سمت پنجره برگشت.
-مامانت رفته ناراحتی؟
#ادامه دارد...
🚫
#لطفا_کانال_را_به_دوستان_خود_معرفی_کنید.
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🕊 دلم گرفته برایت
زبان ساده عشق است
سلیس و ساده بگویم
دلم گرفته برایت...💔
#حسین_منزوی
شبتون شهدایی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
امام گفته بود مثل چمران بمیرید،
اگه قراره مثل چمران بمیریم و شهید بشیم
باید مثل چمران زندگی کنیم ،
چمران تو یه لحظه شهید نشد
یه عمر شهید زندگی کرد ...
#شهیدچمران
شبتون شهدایی
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗
قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان
اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ،
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ.
أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى.
اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ
اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ
اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ،
وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
اللهم عجل الولیک الفرجــ✨
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
اشتیاقی که به دیـدار تـو دارد دل مـن
دل من داند و من دانم و دل داند و من...
پ.ن:
یادداشت سردار شهید سلیمانی روی لوح یادبود 6500 شهید کرمان: "خداوندا مرا از وصول به آنان محروم نفرما"
اسفند 97
صبحتون شهدایی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
مغازه ای شهدایی در کوهدشت لرستان
⭕️ تصاویر شهدا و رزمندگان کوهدشتی که فرزند شهید دارابی آن را در مغازه خود در خیابان رهبری برپا نموده است...
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh zakhmiyan_eshgh
#وصیتنامه
شهید « #دادخدا_احمد_یوسفی» آمده است: در زمینه *کشاورزی* و *اقتصادی* فعالیت بیشتری کرده و کمتر استراحت کنید و بیشتر به کار و کوشش بپردازید و در مقابل مشکلات صبر و استقامت داشته باشید. زیرا خداوند صابرین را دوست دارد.
·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🔹️دست نوشته ای منتشر نشده از #سردار_دلها برای یکی از دوستانش:
(علی عزیز! چهار چیز را فراموش نکن)
۱_اخلاص، اخلاص، اخلاص
یعنی گفتن، انجام دادن و یا ندادن برای خدا
۲_قلبت را از هر چیز غیر او خالی کن و پر از محبت او و اهل بیت(علیهالسلام) کن
۳_نماز شب توشه عجیبی است.
۴_یاد دوستان شهید ولو به یک صلوات
"برادرت، دوستدارت سلیمانی"
۹۱/۷/۲۱
پ.ن: به راستی هنوز مانده است تا ابعاد پنهان شخصیت حاج قاسم مکشوف شود!
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
عشـق بـه فـرمـانـده •••
اسلحه را سمت کاوه گرفته بود
و تندتند با او حرف میزد ...
نزدیکتر که شدم
شنیدم محراب گفت:
شما نیا ، من تنها میروم
کاوه گفت: من فرمانده ام
باید در عملیات باشم ...
وقتی محراب از قانعکردن کاوه ناامید شد
گفت: اگر بیایی یک تیر به پایت میزنم !!
اینطوری حداقل زخمی میشوی
ولی باز بینِ ما هستی ، اما اگر بروی ...
این عشق و محبت دوطرفه
تا زمان شهادت ادامه داشت ...
#شهید_سردار_محمود_کاوه
#شهید_علیاصغر_حسینی_محراب
#فرماندهان_لشکر_ویژه_شهدا_خراسان
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
📸دیوارنگاره جدید میدان ولیعصر (عج) با تصویری از شهید حاج قاسم سلیمانی و مردم ایران با شعار «جاویدان ایران عزیز ما» نصب شد.
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh