eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
355 دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
11.1هزار ویدیو
140 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 امروز؛ تصویری از دیدار اقشار مختلف مردم با رهبر انقلاب. ۹۸/۱۱/۱۶ 📥 تصاویر به مرور تکمیل میشود، در👇 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🚨 طرح آمریکایی ، قبل از مردن ترامپ خواهد مرد رهبر انقلاب، صبح امروز: زورگویان و سرگردنه‌بگیران آمریکایی اخیراً از یک طرحی رونمایی کردند؛ اسم آن را هم گذاشتند معامله‌ی قرن. 🔻خودشان را دلخوش میکنند به اینکه یک اسم بزرگی برایش بگذارند، شاید بگیرد، شاید بشود. 🔻به نظر بنده این کاری که اینها انجام دادند و دنبالش هستند، اولاً احمقانه است، ثانیاً نشانه‌ی خباثت است، ثالثاً از همین الان و شروع به کار به ضرر خودشان است. 🔻احمقانه‌ است، چرا؟ چون این طرح قطعاً به نتیجه نمیرسد. این طرح قبل از مُردن ترامپ، میمیرد. 🔻بنابراین {براى}یک کاری که قطعاً تحقّق پیدا نخواهد کرد، آمدن و نشستن و خرج کردن و دعوت کردن و این و آن را دعوت کردن و در دنیا جنجال راه انداختن و رونمایی کردن ، یک عمل احمقانه‌ است. 🔻ثانیاً نشانه‌ی خباثت و دغل‌کاری آمریکایی‌ها است؛ ... چرا؟ برای خاطر اینکه آنها آمده‌اند با یک طرف دیگری که همان صهیونیست‌ها هستند، معامله کرده‌اند، موضوع معامله یک چیزی است که متعلق به آنها نیست؛ ... فلسطین، مال فلسطینی‌ها است؛ شما چه ‌کاره‌ هستید که بیایید راجع به فلسطین تصمیم بگیرید؟ 🔻بعد هم گفتیم از اوّل کار، این کار به ضرر خودشان است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه همه‌ی تلاش دستگاه استکبار این بود و هست که نام فلسطین و یاد فلسطین را به فراموشی بسپرند. ... این کاری که اینها کردند، بعکس موجب شد که مسئله‌ی فلسطین زنده شد. الان همه‌ی دنیا نسبت به مظلومیّت مردم فلسطین و اینکه حق با اینها است، دارند حرف میزنند و آمریکا را محکوم میکنند. حالا به چهار نفر سران خائنِ عرب نباید نگاه کرد. ۱۳۹۸/۱۱/۱۶ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🔻سازمانهای مسلّح فلسطینی مقاومت را ادامه خواهند داد 🔹رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار اقشار مختلف مردم: حالا آنها تلاشهایی خواهند کرد برای اینکه این طرح را پیش ببرند. آنها برای اینکه این کار را پیش ببرند به سلاح و پول تکیه میکنند؛ بعضی‌ها را با رشوه، بعضی‌ها را با اسلحه تطمیع میکنند، تهدید میکنند. علاجش چیست؟ علاج عبارت است از ایستادگی و مقاومت شجاعانه. ملّت فلسطین و عناصر فلسطینی و سازمانهای فلسطینی بایستی با جهاد فداکارانه‌ی خودشان، عرصه را بر دشمن صهیونیست و بر آمریکا تنگ کنند؛ راهش فقط این است. همه ی دنیای اسلام هم باید از اینها کمک کنند و حمایت کنند. همه‌ی ملّتهای مسلمان باید از فلسطینی‌ها پشتیبانی کنند و حمایت کنند. البتّه من عقیده‌ام این است که سازمانهای مسلّح فلسطینی خواهند ایستاد؛ مقاومت را ادامه خواهند داد. راهش مقاومت است. 🔹 این مقاومت خوشبختانه امروز در منطقه‌ی غرب آسیا مخصوص فلسطین نیست؛ در یک دایره‌ی وسیعتری از فلسطین این مقاومت وجود دارد و روزبه‌روز ان‌شاءالله این مقاومت بیشتر خواهد شد. و ما به عنوان نظام جمهوری اسلامی وظیفه ی خودمان را پشتیبانی از گروههای مبارز فلسطینی میدانیم و هر جور بتوانیم، هر مقدار بتوانیم با همه‌ی وجود از آنها پشتیبانی خواهیم کرد. ۱۳۹۸/۱۱/۱۶ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
یادش بخیر سفره‌های ساده ؛ خنده‌های معصومانه صفا و یکرنگی که در کلام و نگاه‌شان هویدا بود ... نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
سرباز خط مقدم 🇮🇷💫🇮🇷💫🇮🇷 خانمها،  بودند و این به معنای واقعی کلمه است و من به عنوان یک مبالغه نمیگویم. ما در جریان شاهد بودیم که زن در کشور ما، سرباز خط مقدم انقلاب شد. اگر زنها با انقلاب سازگار نبودند و این انقلاب را نمیپذیرفتند و به آن باور نداشتند، مطمئناً این انقلاب واقع نمیشد. رهبر انقلاب؛ ۶۸/۱۰/۲۶ ✨ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
عشق به فرمانده ... در حلقه محبت رزمندگان لشکر۱۰سیدالشهداء نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
آرزوی سلامتی و شفای عاجل داریم برای این فرمانده عزیز و پیشکسوت دفاع‌مقدس⚘
آوار شده عشق تو بر روی دل من این سخت ترین زلزلۂ زلزله ها بود شاعر خادم الشهدا رمضانی ·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
#رمان_زیبای_سجاده_عشق_ آوار شده عشق تو بر روی دل من این سخت ترین زلزلۂ زلزله ها بود شاعر #یاس خا
بعد هم با گل موهای فاطمه رو کنار زد و گفت: دختر جون تو دیگه بزرگ شدی، مامانت که نمیتونست همیشه اینجا بمونه که ... سهیل نفسی کشید، گل رو روی پاهای فاطمه گذاشت و گفت: میدونی دکتر گفته اگر از پاهات استفاده نکنی ممکنه فلج بشی؟ ... میای بریم توی حیاط یک کم قدم بزنیم؟ ...- سهیل آروم دست فاطمه رو گرفت و سعی داشت بلندش کنه که فاطمه با خشونت دستش رو کشید. سهیل چند لحظه ایستاد و دوباره دستش رو گرفت، اما این بار فاطمه با دست دیگش شروع کرد به زدن سهیل، سهیل دست فاطمه رو ول کرد، اما فاطمه دست بردار نبود، با دو دست سهیل رو میزد، سهیل هم اجازه داد سر و سینش از فاطمه کتک بخوره، چیزی نمیگفت، حاضر بود به قیمت تخلیه شدن فاطمه کتک هم بخوره، اشک از چشمهای فاطمه سرازیر میشد ... دست از کتک زدن سهیل برداشت و مشغول کتک زدن خودش شد ... خودش رو میزد و گریه میکرد، مویه میکرد ... اشکهای سهیل هم سرازیر شد، مستاصل دستهای فاطمه رو گرفت ...فاطمه تقلا میکرد... اما سهیل دستهاش رو محکم گرفته بود و با گریه میگفت: آروم باش فاطمه ... تو رو جون ریحانه آروم باش... فاطمه خسته از این همه تقلا دست از تلاس برداشت و با صدای بلند مشغول گریه شد ... سهیل دستهای فاطمه رو نوازش میداد و همراه باهاش گریه میکرد ... کمی که گذشت هر دو آروم تر شده بودند، سهیل که از این همه غم فاطمه تحت فشار بود دستهاش رو نوازش کرد و گفت: -این همه مدت از اون اتفاق تلخ گذشته، فاطمه تو یک بچه دیگه هم داری، نمیخوای به ریحانه فکر کنی؟ میفهمی اگر به لج بازیت ادامه بدی بیشترین ضربه رو ریحانه میخوره؟ ...- -بازم نمی خوای حرف بزنی نه؟ سهیل عصبانی بود، از جاش بلند شد و چرخی دور اتاق زد، دستاش رو به کمرش زد و خیلی جدی گفت: تو خیلی خودخواهی... علی هم از این کارات راضی نیست مطمئن باش. فاطمه به سمت سهیل برگشت و توی چشمهاش نگاه کرد، برای اولین بار بعد از این مدت مستقیم مخاطب قرارش داد و گفت: تو خودخواهی نه من ... تو حتی نذاشتی من پسرم رو برای آخرین بار ببینم ... تو یک آدم بی شعوری ... ازت بدم میاد سهیل ... ازت بدم میاد ... دارد... . نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
#رمان_مذهبی_سجاده_صبر #قسمت_101 بعد هم با گل موهای فاطمه رو کنار زد و گفت: دختر جون تو دیگه بزرگ ش
سهیل به فاطمه که در حال گریه کردن بود نگاه کرد، خوشحال بود از اینکه بالاخره فاطمه باهاش حرف زد ... حتی اگر هم بهش فحش داد، اما باهاش حرف زد... چقدر دلش برای سهیل گفتن فاطمه تنگ شده بود ... آروم گفت: به خاطر خودت اینکار رو کردم... وضعیت جسمیت خیلی بد بود ... نمی تونستی اون صحنه ها رو ببینی ... دکتر گفته بود کوچکترین اضطرابی که بهت برسه مرگت حتمیه ... تا زمانی که وضع قلبت بهتر نشده بود، نمی تونستم چیزی بهت بگم ... ، هر لحظه ممکن بود قلبت از حرکت بایسته ... فاطمه پرید وسط حرف سهیل و فریاد زد: به درک ... به ... درک سهیل چیزی نگفت، میدونست توی این لحظه دلیل آوردن فایده ای نداشت، فاطمه با گریه فریاد زد: گمشو بیرون ... نمیخوام ببینمت ... سهیل از جاش بلند شد، به سمت در اتاق رفت، برگشت و نگاهی به فاطمه انداخت و گفت: من نمیخواستم از دستت بدم ... تو تمام زندگی منی ... بدون علی شاید بتونم زندگی کنم ... اما بدون تو نه ... هر چقدر دوست داری به لجبازیت ادامه بده ... از اتاق بیرون رفت و در رو بست... نذر کرده بود... نذر کرده بود اگر خدا فاطمه رو مثل روز اولش بهش برگردونه برای همیشه نماز خون میشه، تصمیم گرفته بود نذرش رو قبل از اجابت دعاش ادا کنه... صدای گریه فاطمه اذیتش میکرد ... وضو گرفت ... سجاده آبی رنگی که فاطمه روز ازدواجشون بهش کادو داده بود پهن کرد، اشکهاش رو پاک کرد و مشغول ادای نذرش شد: الله اکبر .. انگار صدای گریه فاطمه قطع شد ... حالا اون بود و ادای نذرش ... اون بود و خدایی که وعده داده بود : الا بذکر الله تطمئن القلوب بدانید و آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد چشمهای معصوم ریحانه دلش رو به درد آورده بود، هر روز جلوی در اتاق می ایستاد و به مادرش نگاه میکرد، فاطمه هم بهش نگاه میکرد، گاهی وقتها آغوشش رو باز میکرد و محکم بغلش میکرد و عاشقانه می بوسیدش، خودش هم به این نتیجه رسیده بود که به خاطر اون چشمها، به خاطر ریحانش باید با این غم کنار بیاد ... به یاد علی بودن چیزی رو عوض نمیکرد ... با خودش ناله میکرد: کاش حداقل برای آخرین بار میذاشتن ببینمش ... کاش میتونستم فقط یک بار دیگه صورت معصومش رو ببوسم ... از دست سهیل خیلی شاکی بود، هر کاری میکرد نمیتونست به خاطر اینکه نذاشت علی رو ببینه و فقط یک سنگ قبر سفید رو نشونش داد ببخشتش... اما زندگی بود ... و باید بلند میشد ... +++ دارد... @zakhmiyan_eshgh zakhmiyan_eshgh نشر معارف شهدا در ایتا
هر ڪہ در عشـق سر از قله در آرد هنر است همه تا دامنه‌ی ڪوه تحمل دارند ... 🌷 شبتون شهدایی معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا