یاد لبخندی بخیر ؛
که عشق را به بینهایت
تکثیر می کرد ...!
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#دفاع_مقدس
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
از کجا بدانم
از کجا ؟
بارانی که روی گلدان های ایوان نشسته تو نیستی؟
شاید آمده ای تماشایم کنی
که در آشپزخانه راه می روم
و هنوز هم
دلم که می گیرد
پشتِ آن ستون
پناه می گیرم و آه می کشم....
#رویا_شاه_حسین_زاده ✍
#شهید_خداداد_رضایی ❤️
#فاطمیون ✌️
بر سر مزار
#شهید_رضا_بخشی(فاتح) ❤️
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
•~ أَنتَ الجواد و أَنا البَخيل
و هَل يَرحمُ البخيلَ إِلا الجَوادَ ~•
صحن انقلاب
ازدحام حـــرم
و صدای بال ملائک...
و بزمی که؛
با قدوم دردانه ات ،کامل میشود...!
خداوند تمام #جودش را
همه ی سفره ی دلش را گشود
جز بخشش ،
هیچ در آن نبود...!
تام و تمامش را در جان جوادِ تو ،
ریخته است!
تولدش مبارک ؛ يا ابالحسن....
#دلم_جز_هوايت_هوايی_ندارد
خاطرات و زندگی نامه
شهید مرتضی جاویدی
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
خاطرات و زندگی نامه شهید مرتضی جاویدی #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_شهید_مرتضی_جاویدی
✫⇠قسمت :5⃣
#نیمه_پنهان_ماه
✍ به روایت همسر شهید
✏️آن شب بعد از صحبتها دوباره من را در خلوت تفکر فرو برد و به آینده ام فکر می کردم . خدایا تو خودت کمکم کن من که نمیدانم فردایم چگونه آغاز می شود و زندگی مشترکمان به چه شکل آغاز و ادامه خواهد یافت.
✏️آنشب هر چه کردم که بخوابم درست موفق نشدم و همه اش توسل به خدا می بستم اینکه فردا صبح که قرار خرید گذاشته شده چه پیش خواهد آمد. گفتم: خدایا توکل بر تو...
✏️صبح با صدای مادرم از خواب بیدار شدم و نمازم را خواندم و منتظر شدم که چه موقع درب منزل به صدا در می آید. بالاخره حدود ساعت 8 صبح بود که درب منزل به صدا در آمد. متوجه شدم که خود آقا مرتضی هست. در نهایت تعدادی از خانواده ما و خانواده ایشان از روستا به سمت شهر فسا برای خرید عروسی حرکت کردیم. یادم نمی آید که مدت خرید چقدر طول کشید. فقط یک دست لباس و یک حلقه طلا به قیمت 600 تومان خریده شد و مجددا به روستا مراجعت نمودیم.
✏️روز بعد به فسا آمدیم و در محضر جناب آقای شریعتی در یک مجلس ساده و بدون آب و رنگ به عقد یکدیگر در آمدیم. و اینجا سر آغاز زندگی جدیدی بود که تا آن موقع از ان خیلی هراس داشتم. ولی به هر ترتیب این سرنوشت انسان را رها نمی کند و یک روز او را به دام خواهد انداخت. من هم مثل همه زوج هایی که در آغاز راه هستند، خوشحال بودم و احساس غرور می نمودم که با یک چنین انسانی ازدواج نموده ام. آن روز نمی دانم چقدر طول کشید که از فسا به روستای جلیان آمدیم ما که آنچنان گرم صحبت بودیم که زمان هم از دستمان در رفته بود.
✏️پس از مراجعت به روستا سفره ی مختصری در عصر آن روز پهن شد و جشن ساده و کوچکی با حضور گرم و پر شور خانواده های دو طرف برگزار کردیم و آن روز با شکوه و خرم هم گذشت و چند روزی در همین حال و هوا با هم زندگی نامزدی را شروع کردیم. یک روز به منزل ما آمدند و عنوان کردند که من می خواهم به جبهه بروم. تعجب کردم و به ایشان گفتم آقا مرتضی ما تازه با هم وصلت کرده ایم مدتی بمانید بعد می خواهید بروید آن وقت حرفی ندارم .
✏️آقا مرتضی رو به من کرد و با همان چهره خندان همیشگی گفت: خودت می دانی که جبهه بیشتر به من نیاز دارد تا اینجا. من یادم نمی آید جز همان صحبت اولیه حرفی پیرامون این موضوع به ایشان زده باشم بالاخره او هم بار سفر خود را بست و عازم جبهه شد و ما را برای اولین بار در تنهائیهای مادی زندگی قرار داد و راستش رابخواهید من آن انسان قبلی نبودم که نسبت به رفتن ایشان به ماموریت حساس نباشم او دیگر جزء من بود و من هم جزئی از او.
📚 منبع:پیشانی و بوسه(جلد ۶، شمع صراط)
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نقارههای حرم مطهر رضوی میلاد فرزند علی بن موسی الرضا (علیه السلام) را بشارت دادند
🏷 #امام_جواد
·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh.
آنچنان فاصله ها بسته راه نفسم
تو بیا زود بیا ثانیه ی هم دیر است
شاعر
#یاس خادم الشهدا رمضانی
#رمان
#عقیق
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
آنچنان فاصله ها بسته راه نفسم تو بیا زود بیا ثانیه ی هم دیر است شاعر #یاس خادم الشهدا رمضانی #رمان
💠بِسمـِاللهِالرَّحمنِالرَّحیمِ💠
💟 #عقیق_29
ابوذر خسته لبخندی زد و گفت: گدا بهت پسش میدم! یه جوری ننه من غریبم بازی در میاری هر کی ندونه فکر میکنه گشنگی میدیم بهش!!
آیه خندید و گفت: آره بهم پسش میدی!! تو برو کلاه خودتو بچسب که پس معرکه است. نمیخوام بهم پول پس بدی چند روز دیگه تولد پرینازه میخوام به اون هدیه بدم!!!!
ابوذر متعجب نگاهش کرد و گفت: آیه من سبب خیر شدم و اونوقت تو اینقدر پر رویی؟
خواست جوابش را بدهد که کمیل از نظر ابوذر همیشه مزاحم سر و کله اش پیدا شد و دست در
گردن آیه انداخت و گونه هایش را بوسید:
احوال آبجی خانم ما چطوره؟
آیه هم با لبخند نگاهش کرد و در دلش بد و بیراهی نثار ابوذر کرد که این روزها آنقدر فکرش را مشغول کرده که از برادر کوچکش که حالا حسابی بزرگ شده بود غافل شده بود!
_خوبم داداش کوچیکه ...تو رو که میبینم با این قد دیلاق و قیافه به بلوغ رسیده شبیه مارمولکت بهترم میشم.
کمیل و ابوذر هر دو قهقه ای زدند که توجه سامره هم به آنها جلب شد ...حسودی سامره در آن خانواده زبانزد بود همیشه از نزدیکی کسی به آیه حسودی اش میشد.
کودکانه دوید سمت آیه و بی صدا خودش را بین کمیل و آیه جا کرد و تهدید کنان به کمیل گفت:
آبجی خودمه.
کمیل هم چشمهایش را لوچ کرد و گفت: خب تو ام عتیقه بیا همش مال تو!
بعد رو به آیه گفت: میگم آیه تو خسته نمیشی اینقدر به این ابوذر توجه میکنی؟ بابا به خدا تو
داداش دیگه ای هم داریا!
ابوذر خم شد و آهسته ضربه ای پس گردن کمیل زد و گفت: زشته با این قد دیلاق و ریش و پشم
رو صورتت حسودی میکنی!
سامره کودکانه و شیرین خندید که باعث شد کمیل و ابوذر یک صدا جانمی نثارش کنند!
محمد و پریناز با لذت به جمع چهار نفره دوس داشتنی رو به رویشان نگاه میکردند! پریناز با خودش اندیشید بهشت مگر جز همین لحظات است. محمد هم زیر لب الحمدللهی گفت به این همه خوشبختی!
آیه به ساعت نگاهی انداخت و سامره را در آغوش گرفت: بریم بخوابیم آبجی فردا باید بری
مدرسه ها!
سامره نق نق کنان گفت: نه نه من خوابم نمیاد.
بوسه ای روی پیشانی اش زد و گفت : من میخوام امشب تو تخت تو بخوابما!
سامره شادی کنان سمت اتاقش دوید تا شب را کنار خواهرش سر کند آیه دست کمیل را هم
گرفت و گفت : شما هم برو تو اتاقت درستو بخون سامره خوابید میخوام بیام کارت دارم
کمیل متعجب گفت: درسمو خوندم!! چیکار داری با من؟
چشم غره ای نثارش کرد و گفت: برو اتاقت ترک دیواراتو بشمار!!! چه میدونم هر کاری میکنی فقط اینجا نباش.
_وا آیه حالت خوبه؟
_میگم برو تو اتاق یعنی حتما یه چیزی هست دیگه!
و بعد سمت ابوذر کرد و گفت: تو هم این مسخره بازیا رو جمع کن امشب همه چیزو بهشون بگو!
کمیل متعجب گفت چیو؟
آیه گوشش را گرفت و سمت اتاقش برد و گفت: به تو قرار بود ربط داشته باشه بهت میگفت دیگه.
و بعد در اتاقش را بست و لبخند زنان سمت اتاق سامره رفت.
ابوذر دل دل میکرد... نمیدانست باید چه بکند! او هیچگاه در عمرش این چنین در موضع ضعف
نسبت به احساساتش قرار نگرفته بود!
اصل اصلش را که در نظر میگرفت او هیچگاه اینچنین احساسی عمل نکرده بود!
قدری اندیشید برای آخرین بار مرور کرد که چه چیز باعث شده تا زهرا انتخابش باشد... وقار... متانت... تن پایین صدا... کم حرفی اش با مردهای اطرافش... رفتار سنجیده اش...
#نویسنده_نیل2(کوثر_امیدی)
#لطفا_کانال_را_به_دوستان_خود_معرفی_کنید.
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
💠بِسمـِاللهِالرَّحمنِالرَّحیمِ💠
💟 #عقیق_28
متعجب به مرد کنارش نگاه کرد! بیخود نبود این همه پول از پارویشان بالا میرفت!
خنده اش گرفت و برادر زهرا که آیه نامش را در ذهنش آقای صادقی کوچک سیو کرده بود با
تعجب به سمتش برگشت:
اتفاقی افتاد خانم؟
خنده اش را جمع کرد و گفت: خب راستش من از شنیدن قیمتش شکه شدم! این فقط یه تابلو
دست بافت نیم در نیمه! از فرش و صنایع نساجی سر در نمیارم واسه همینه دارم فکر میکنم یا اینا واقعا خیلی گرونه یا...
صادقی کوچک کمی اخم هایش را در هم کرد که باعث شد خیلی غیر ارادی عضلات آیه منقبض
شود و سوالی رو به آیه پرسید: یا؟
شجاعتش را جمع کرد و گفت: یا ... یا شما دارید گرون میدید!
به نظر صادقی کوچک دختر روبه رویش خریدار نبود! خواست جوابش را بدهد که پیر مردی قالی به دست وارد مغازه شدسلامی کرد و صادقی کوچک جوابش را داد:
_عباس جان... بابا بیا این قالی رو ازم بگیر ببر انبار من به مشتری میرسم.
صادقی کوچک معذرت خواهی کوتاهی کرد و به سمت پیرمرد تازه وارد رفت. دروغ نبود اگر آیه
اعتراف میکرد از هیبت پیرمرد تازه وارد لرزی به تنش افتاد!
ناخودآگاه به گلوی ابوذر فکر کرد و لقمه ای که اگر خوب از پسش بر نیاید حتما در آن گیر میکند.
صادقی کوچک که حالا آیه نامش را به عباس آقا در ذهنش تغییر داده بود قالی را به انبار برد و
صادقی بزرگ به سمت تنها مشتری مغازه اش رفت.
_ببخشید دخترم بفرمایید من در خدمتم آیه با کمی ترس آب دهانش را قورت داد و خودش را لعنت کرد... او را چه به این بزرگتر بازی ها.
خودش را جمع و جور کرد و گفت: راستش دنبال یه تابلو فرش میگشتم حدود هفتصد تومن نهایتا یک میلیون. از این تابلو خوشم اومد اما آقازادتون با اون قیمتی که گفتن راستش یه شوک قوی بهم وارد کردن! صادقی بزرگ لبخند باوقاری زد و گفت: اولا اینکه قابلتو نداره دخترم
_اختیار دارید حاجی
_ممنونم ولی دخترم این کار از کارهای درجه یک یکی از بهترین بافنده های اصفهانه که تقریبا
شهرت جهانی داره... راستش از این قبیل کارها خیلی هم کم تو بازار پیدا میشه
_تو بی بدیل بودن این طرح و ظرافتش که شکی نیست ولی خب ... جیب ما خیلی خالی تر از این حرفاست!
صادقی بزرگ با خوش رویی تابلو فرش کم قیمت تری را به آیه نشان داد و گفت: خب من با توجه به قیمت مد نظر شما این کارو بهتون پیشنهاد میدم البته یکم از قیمت پیشنهادی شما بالاتره اما راه میاییم با هم...
آیه لبخندی زد ... پیدا کرده بود هر آن چیزی را که میخواست ... بلند نظری.... بلند طبعی... تواضع و بزرگ منشی ... مردم داری...
به نظرش آمد راه ابوذر آنقدرها هم که خودش و ابوذر فکر میکنند ناهموار نیست!
****
سیب های قرمزی را که هیچ وقت پوست نمیکرد قطعه قطعه کرد و به سمت ابوذر گفت... ابوذر اما فارغ از دنیای اطرافش به فکر فرو رفته بود...
_ابوذر من باید بشینم و به فکر فرو برم و غصه یک میلیون و دویست هزار تومن پولی که از چنته ام رفته رو بخورم نه تو!!! میفهمی؟ من کل این یک ماهو باید با سیصد هزار تومن سر کنم!! تو چرا تو فکری؟ تو چرا اینقدر تابلویی؟ همه فهمیدن یه چیزیت هست!
به خودش آمد و به آیه ای که پیش دستی به دست کنارش نشسته بود نگاهی انداخت: فرق و موی گیس خیلی بهت میاد!
_میخوای یه تومن پولی رو که تو جوب ریختم با این حرفا فراموش کنم؟....
#نویسنده_نیل2(کوثر_امیدی)
#لطفا_کانال_را_به_دوستان_خود_معرفی_کنید.
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
4_345554935284237021.mp3
5.54M
🎤 بانوای: سیـد رضـا نریمـانــی
🎊شبـــ جشن پسـر ارباب ایرونـه
🎉ولادت جواد الائمه بر شما مبارررک🎉
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
سرچشمه ی جودِ بیکران است جواد
صاحب دم و عیسایِ زمان است جواد
تا کور شود چشمِ همه بد گویان
محبوب ترین خلقِ جهان است جواد
شبتون امام رضایی
حاجت روا
التماس دعا دوستان ولایی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
امشب هرآنچه آرزو دارین از حضرت سلطان، آقای رئوف، امام رضا(ع) بخواین که از آمدن جوادشون دلشون غرقِ شادیه...
التماس دعا🙏🌱
انا لله و انا الیه راجعون
سردار پورقاسم ؛ سردار رشید اسلام ؛ به یاران شهیدش پیوست...
سردار رمضان پورقاسم یادگار هشت سال دفاع مقدس و جانباز شیمیایی، برادر شهید و مسئول ستاد برگزاری نماز جمعه ساری بود.
ایشان دیروز به علت شدت جراحت شمیایی که مدتی بود در بیمارستان امام شهر ساری بستری بود به یاران شهیدش پیوست
سردار روحت قرین رحمت، سلام ما را به حاج قاسم و یاران شهیدش برسان
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗
قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان
اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ،
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ.
أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى.
اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ
اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ
اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ،
وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
اللهم عجل الولیک الفرجــ✨
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💐 #تلاوت_روزانه_قرآن_کریم
💐#پنجشنبه١۵اسفند_ماه_۹۸
💐 #امروز_صفحه۵۶٩
💐 #کانال_زخمیان_عشق
╔═ ⚘════⚘ ═╗
╚═ ⚘════⚘ ═╝
هدایت شده از 🍁زخمیان عشق🍁
🌻روز پنجشنبه به نام حضرت امام حسن عسکرى علیه السّلام است. زیارت آن حضرت :
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ وَ خَالِصَتَهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِینَ وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِینَ صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَنَا مَوْلًى لَکَ وَ لِآلِ بَیْتِکَ وَ هَذَا یَوْمُکَ وَ هُوَ یَوْمُ الْخَمِیسِ وَ أَنَا ضَیْفُکَ فِیهِ وَ مُسْتَجِیرٌ بِکَ فِیهِ فَأَحْسِنْ ضِیَافَتِی وَ إِجَارَتِی بِحَقِّ آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.
سلام بر تو اى ولىّ خدا، سلام بر تو اى حجّت حق و بنده پاك خدا، سلام بر تو اى پيشواى مؤمنان، و وارث پيامبران، و برهان محكم پروردگار جهانيان، درود خدا بر تو و اهل بيت پاكيزه و پاكت باد، اى سرور من يا ابا محمّد حسن بن على، من دل بسته تو و اهل بيت توام، اين روز روز پنجشنبه و روز توست و من در آن ميهمان و پناهنده به توام، پس به نيكى پذيرايم باش و پناهم ده، به حق خاندان پاكيزه و پاكت.
#کانال_زخمیان_عشق
سلام علیکم و رحمه الله
صبح قشنگتون بخیر
تقویم نجومی اسلامی
تقدیم به شما خوبان
✴️ پنجشنبه
👈15 اسفند 1398
👈10 رجب 1441
👈5 مارس 2020
🕋 مناسبت هاے دینے و اسلامی
🎉ولادت با سعادت امام محمد التقے الجوادعلیه السلام(195 هجری)🎉
🎊ولادت حضرت علے اصغر علیه السلام(60 هجری)🎊
🎇امور اسلامے و دینی.
❇️روز خوبے براے امور زیر است.
✅زراعت و ڪشاورزی.
✅شخم زدن زمین.
✅و سلف خریدن خوب است.
👶برای زایمان مناسب و نوزاد روزے دار و عمرش طولانے است. ان شاءالله.
🤒مرےض امروز زود خوب مے شود.
🚘 مسافرت:
مسافرت خوب است.
🔭احڪام و اختیارات نجومی.
✳️ڪندن چاه نهر ابراه و ڪانال.
✳️انجام امور ڪشاورزی.
✳️و ڪاشت و برداشت نیک است.
👩❤️👩امروز (روز پنجشنبه)
مباشرت هنگام زوال ظهر مستحب و فرزند حاصل از ان عاقل سیاستمدار بزرگوار و هیچگونه انحرافے در او نخواهد بود ان شاءالله.
💑 امشب: امشب (شبِ جمعه)
مباشرت #پس_وقت_فضیلت_نماز_عشاء
مباشرت امشب مستحب و فرزند حاصل از ان امید است از ابدال و یاران امام زمان عجل الله فرجه الشریف گردد. و براے سلامتے مفید است.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمرے خوب و باعث عزت و احترام است.
💉💉حجامت فصد خون دادن زالو انداختن
#خون_دادن یا #حجامت و فصد در ان روز خوب نیست باعث درد و الم است.
😴 تعبیر خواب امشب:
اگر شب جمعه خواب ببیند تعبیرش از ایه ے 11 سوره مبارڪه هود علیه السلام است.
الا الذین صبروا و عملوا الصالحات اولئک لهم مغفره و اجر ڪبیر ...
وچنےن برداشت میشود ڪه ڪارے براے خواب بیننده پیش اید ڪه در نظر مردم مشڪل باشد و چون صبر ڪند موجب نیڪنامے و راحتے ایام عمرش باشد .ان شاءالله. و در این مضامین قیاس شود.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه براے #گرفتن_ناخن، روز خیلے خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفاے درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه براے بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذڪر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذڪر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسڪری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه ڪنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🕊 زندگیتون مهدوے 🕊
🎊🌱🎊🌱🎉🌱🎊🌱🎊
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
عشق گاهی
یک اجابت نزد حاجتمند هاست...
عشق گاهی
بین باباها و تک فرزندهاست...
#میلادت_مبارک_دردانه_امام_رضا
#سلطان_ایران_مدد
صبحتون رضوی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
توی راه مدينه بود
به مسجدی رسيد،توی مسجد رفت
كوزه ی آبی برداشت و كنار درخت خشكی وضو گرفت.
نماز خواند وبيرون رفت
همه ديدند كه درخت ميوه داد...
#امام_جواد_علیه_السلام💚
دلش می خواست يكی از لباس های امام را بگيرد برای تبرک، اما خجالت می كشيد بگويد.
حتی نامه نوشت، اما نامه را نفرستاد ...
نااميد شد داشت بر می گشت شهر خودش كه كسی از پشت صدايش زد ،برگشت...
غلام امام بود.
گفت:
"اين لباس را آقا برايت فرستاده."
#امام_جواد_علیه_السلام💚