📎 کلام شهید
همه حركتهاى ما بر مبناى عقيده و ايمان است، مىبينيم كه امام حسين(ع) در جنگ عقيدتى خويش شكست نخورد و اكنون راه حسين(ع) زنده است و امام حسين(ع) توانست براى هميشه عقيده خويش را زنده نگه دارد و گسترش دهد.
اى خدا! تو میدانى كه من براى هيچ چيز، جز عشق تو به جبهه نيامدهام،
اى خدا! من شرمنده از خون شهدا هستم كه تا كنون زنده ماندهام.
اى خدا! ياريم كن كه رهرو خون شهيدان باشم....
#شهید_علیاصغر_منفرد
ولادت: ۱۳۴۱ مشهد
شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۴ عملیات بدر
·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
🩸روایت خبرنگاری که هدیه #سردار_قاسم_سلیمانی را پس داد
فاطمه بویرده، خبرنگار العالم روایت دیدار خود با سردار شهید سلیمانی را اینگونه توصیف کرده است: چند روز قبلتر از این در ایام عید نوروز، روزها و شبهای خیس و غرق شده در سیل را در خوزستان سپری می کردیم. خبری از عید نبود. شهر پیراهن ژنده گلآلود بر تن کرده بود؛ نمیدانستم حواسم به خوزستان همیشه سرافراز باشد، که اکنون سیل بیرحمانه به جنگ نخلهای سوخته در جنگ اش آمده بود یا حواسم به ارتباط های زندهای باشد که دقیقه به دقیقه با شبکه داشتیم.
در همین حال و هوا باخبر شدیم سردار سلیمانی به منطقه آمده است؛ من باید با سردار سرافراز اسلام، مردی که نامش دشمن را به لرزه در می آورد مصاحبه می کردم.
شبها و روزها گذشت، کار آسانی نبود، ولی اصرار داشتم که مصاحبه انجام شود.
از صبح سر آفیش حاضر می شدم و برای مصاحبه با سردار سلیمانی تلاش می کردم اما متاسفانه موفق نمی شدم؛ نا امید شدم ازبس تلفن زدم و پیگیری کردم. برای سردار هرجا میرفتیم، سردار آنجا را ترک کرده بود.
مهمان یکی از مردم شریف شادگان به نام حاج عوفی شدیم، حاج عوفی در خانه اش را در این روزهای بحرانی برای همه باز کرده بود؛ «موکب امام حسن عسکری سپیدان» آنجا به مدت ده روز مستقر شده بود و به مردم سیل زده شادگان و خوزستان کمک رسانی میکردند، ۵ ساعت کنارشان بودیم، مردمی که خودشان را خادم الحسین معرفی کردند به من گفتند ما از سردار دعوت کردیم و سردار به نوکرای حسین نه نمیگوید همینجا منتظرشان بمانید.
غروب شد؛ دلهره داشتم، سرانجام خبر رسید سردار به موکب می آید؛ راه افتادیم، من از بس که به بنبست خورده بودم، گریه کردم.
وسط جاده بودیم که تماس گرفتند و گفتند: سردار به موکب رسیده است.
با سرعت خودمان را به موکب رساندیم لحظه ورودم، سردار را که دیدم با روی باز از گروه ما استقبال کرد، از او درخواست مصاحبه کردم، عذرخواهی کرد و به من گفت «دلخور نشو دخترم و رفت»
با ابومهدی المهندس از مجاهدین برجسته عراقی مصاحبه گرفتم، اما از شدت گریه حالم بد شد راه افتادم سمت ماشین و از آنها فاصله گرفتم که یکی از خادمان موکب به من گفت: «گریه نکن سردار انگشترش را به تو هدیه داده است».
از خوشحالی سر از پا نمی شناختم ولی من طمع به مصاحبه دوخته بودم، گفتم نمی خواهم، با اخلاقی که از سردار انتظار داشتم به هدف می رسیدم، هدیه را رد کردم و گفتم من قول دادم به شبکه مصاحبه بگیرم.
این را گفتم و به راه خودم ادامه دادم، که خودرو سردار توقف کرد و سردار سلیمانی با لحنی پدرانه گفت «دخترم میشود گریه نکنی، حالا بگو چه بگویم» و من گفتم هرچی درحق این مردم باید گفته شود.
جمعه 30 فروردين 1398
·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
همیشه نمازهای شبش را با گریه میخواند، در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را میخواند، هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود، همیشه با وضو بود، به من هم میگفت داری دستت را میشوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش، آب وضویش را خشک نمیکرد، در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود، حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو میزدند نه نمیگفت.
گاهی اوقات نمیگذاشت من متوجه کمکهایش شوم ولی به فکر همه بود، احترام زیادی به خانواده و پدر و مادرش میگذاشت، پدر و مادر خودش با پدر و مادر من از لحاظ احترام گذاشتن برایش یکی بودند، شدت احترام گذاشتن به من و دخترمان به حدی بود که در جمعهای خانوادگی میگفتند مسلم خیلی به زن و بچهاش میرسد، اگر مبینا گریه میکرد تا نیمه شب بغلش میکرد و راه میرفت تا خوابش ببرد، هیچ موقع نمیگفت من خسته هستم، خیلی صبور بود.
🌷شهید مسلم نصر🌷
راوی: همسر شهید
🌸برایم پدری کردی!
جواد، خُلق کریمی داشت، هر جا که منکری را از کسی می دید، به نصیحت طرف، اقدام، و نسبت به رعایت حقوق همسایه ها بسیار سفارش میکرد، با دوستان، رئوف و مهربان، و در مقابل دشمنان، شیری قوی پنجه بود، هر کس که با امام طرف بود، با جواد طرف بود، و در این مسأله ملاحظه هیچ مقامی را نمی کرد، به حلال و حرام بسیار اهمیت می داد، نماز و روزه اش هرگز ترک نشد، مگر در جبهه که پنج سال نتوانست روزه بگیرد و وصیّت کرد و برایش گرفتیم، با مهدیه تهران، و دعاهای کمیل و ندبه اش بسیار مأنوس بود، عفّت نفس عجیبی داشت، گاه که قول و فعل ناخوشایندی از ما می دید، با کمال متانت و احترام، به نصیحت می ایستاد و هرگز داد و هوار نمی کرد.
هنگامی که به شهادت رسید، در برابر پیکر مطهّرش شکسته ایستادم و چنین با او درد دل کردم: بابا! درست است که من پدرت بودم، ولی حقیقتاً تو برایم پدری کردی! تو به ما عزّت دادی، ما باید افتخار کنیم به تو، ما پنجاه، شصت سال مسجد رفتیم، نماز خواندیم، به خیالمان که کاری کرده ایم، اما وقتی شماها آمدید، دیدیم ما هیچ نیستیم، هیچ.
🌷شهید محمدجواد دل آذر🌷
راوی: پدر شهید
پیداست
از آن بالا هم
هوایمان را دارید ...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#دفاع_مقدس
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
آنچنان فاصله ها بسته راه نفسم
تو بیا زود بیا ثانیه ی هم دیر است
شاعر
#یاس خادم الشهدا رمضانی
#رمان
#عقیق
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
آنچنان فاصله ها بسته راه نفسم تو بیا زود بیا ثانیه ی هم دیر است شاعر #یاس خادم الشهدا رمضانی #رمان
💠بِسمـِاللهِالرَّحمنِالرَّحیمِ💠
💟 #عقیق_91
با کمی تعلل و تردید نزدیک ماشین شدم بسماللهی گفتم و بعد درصندلی عقب جای گرفتم. دروغ نگویم خیلی نگران حرف و حدیث های پشت سرم بودم! وقتی سوار شدم دیدم با تعجب سرش را به سمتم برگردانده... من هم متعجب میپرسم: چیزی شده؟
خیره ام می ماند و چیزی نمیگوید...
دوباره میپرسم: اتفاقی افتاده؟
به خنده می افتد...
گیج نگاهش میکنم که میگوید:من واقعا شبیه راننده آژانس یا تاکسی هستم؟
_من همچین چیزی گفتم؟
اشاره به مکان نشستنم کرد و گفت: پس معنی کاری که کردید چیه؟
تازه متوجه منظورش میشوم.
اه چقدر از این گفتگوی کلیشه ای بدم می آید... آدم خوب است خوش فهم باشد.
جدی میگویم: من اصولا زمانی که با پدر و برادرم جایی میرم و یا زمانی که سوار تاکسی میشم جلو میشینم! فیالحال نه شما برادر منید نه راننده تاکسی!
سری تکان میدهد و با همان لبخند اعصاب خورد کنش ماشین را روشن میکند.
نگاهی به ساعتم می اندازم. ما ساعت 9 دعوت بودیم! خوب فهمیده بودم که باید عذر بخواهم از زهرا چون مطمئنا به میهمانی نمیرسم.
نفس عمیقی میکشم و کمی چشمهایم را روی هم میگذارم.... از وقتی که سوار ماشین شدم یک
عطر خاصی بینی ام را نوازش میداد. یک عطر عجیب. غریب در عین حال قریب!
بیشتر بو کشیدم... دوست داشتنی هم بود. مغزم درگیر بود. مدام از خودم میپرسیدم این عطر را
کجا استنشاق کردم؟
دکتر آیین ضبط را روشن میکند و موسیقی بی کلامی پخش میشود. از آیینه نگاهم میکند و میگوید:
با صداش که مشکلی ندارید؟
مشکل که داشتم...از خستگی سرم درد میکرد و واقعا اعصاب سر و صداها را نداشتم. اما به احترام صاحب ماشین گفتم: نه مشکلی نیست!
جای ابوذر خالی بگوید: تعارف دروغه خواهری!دنده را عوض میکند و میگوید: اهل موسیقی هستید؟
دکتر آیین کاش حرف نزنی بگذاری در سکوت کمی استراحت کنم! ناچار میگویم: نه خیلی...
_چرا؟
_تمرکزمو بهم میزنه... اعصابمو ضعیف میکنه یه جورایی خیلی بی اعصاب میشم وقتی خیلی
موسیقی گوش میدم. شما که خودتون تخصص مغز و اعصاب دارید بهتر میدونید تاثیراتشو
لبهایش کج میشود و میگوید: اگه همه ی ما به دانسته هامون عمل میکردیم دنیا گلستون میشد.
خب این خوب بود که بالآخره من یک کلام حرف حساب از این مرد شنیدم.
_بله همینطوره که میفرمایید.
دوباره سکوتی بینمان برقرار میشود و من حواسم میرود پی این عطر پیچیده در این فضا. خیلی آشناست و خیلی دور.
خدایا خدایا خدایا کجا!؟ این عطر برای کجاست؟
صدایش را میشنوم که میگوید: رسیدیم خانم کم حرف.
سر بلند میکنم و محوطه فرودگاه امام(ره) را میبینم.
_خیلی ممنونم آقای دکتر.
پیاده میشوم و در همان حین تماس دریافتی از ابوذر را پاسخ میدهم:
_سلام داداش
_سلام ...کجایی تو؟
شرمنده لب میگزم و میگویم: تو رو خدا شرمنده داداشی برام یه کاری پیش اومده نمیتونم بیام.
صدای عصبی اش را میشنوم: آیه باز تو جای اینو اون شیفت وایسادی؟
_نه شیفت نیستم راستش به یکی یه قولی دادم فکر کنم تا حدود ساعت نه و نیم بتونم برسم خونه.
_از دست تو آیه...
#نویسنده_نیل2(کوثر_امیدی)
#لطفا_کانال_را_به_دوستان_خود_معرفی_کنید.
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
💠بِسمـِاللهِالرَّحمنِالرَّحیمِ💠 💟 #عقیق_91 با کمی تعلل و تردید نزدیک ماشین شدم بسماللهی گفتم و
💠بِسمـِاللهِالرَّحمنِالرَّحیمِ💠
💟 #عقیق_92
صدای زهرا را میشنوم که گوشی را ابوذر میگیرد و بعد بیسلام با صدای بلندی میگوید: آیـــه خیلی نامردی!
_علیک سلام عروس
بغ کرده میگوید: سلام ... واسه چی نمیای؟
_عزیز دلم من شرمنده... به خدا یه کار یهویی پیش اومد. جبران میکنم...
با همان لحن ناراحت میگوید: تلافی میکنم بدجنس
_ناسلامتی من خواهر شوهرما! من بد جنس نباشم کی باشه.
_لوس...مواظب خودت باش. کاری نداری؟
_نه عزیز دلم. بازم شرمنده
_دشمنت شرمنده...
گوشی را دوباره به ابوذر میدهد و ابوذر برای آخرین بار میگوید: واقعا نمیشه بیای؟
_نه ابوذرجان نمیشه قربونت برم. من شرمنده ...
خداحافظی میکند و گوشی را قطع میکنم. کمی سردم میشود. دوباره بو میکشم. در کمال تعجب
میبینم که آن عطر و بو مخصوص ماشین نبود... گویی در فضای همینجا تولید میشود!
دکتر آیین که ماشین را پارک کرده کنارم میایستد و به درب ورودی اشاره میکند.
این عطر مجهول و در عین حال آشنا اعصابم را خورد کرده است. کمی چشم میچرخانم و شهرزاد آتل به پا را پیدا میکنم که کنار دکتر والا ایستاده و با هیجان برایم دست تکان میدهد. با لبخند سراغش میروم. کنارش که میرسم بی مقدمه در آغوشم میگیرد و با صدای جیغ جیغویش میگوید:
وای مرسی آیه که اومدی... خیلی میخوامت اصلا چاکرخواتم اساسی مخلصتم حسابی چش مایی آبجی!
با تعجب نگاهش میکنم که دکتر والا میخندد و میگوید: چند تا اصطلاح امروز یاد گرفته همه رو
داره پشت سر هم ردیف میکنه عمق ارادتشو برسونه.
دسته ای از موهای سرکشش را به داخل روسری اش هول میدهد و میگوید: خوشت اومد؟خندان میگویم: خیلی !
دکتر آیین کنار پدرش می ایستد و میپرسد: کی میاد؟
دکتر والا نگاهی به ساعتش می اندازد و میگوید: فکر کنم یه ربع دیگه باید بشینه.
بعد کمک میکند تا شهرزاد از جایش بلند شود. دستهای شهرزاد را میگیرم و میگویم: شما با دکتر والا برید من و شهرزاد هم پشتتون میایم.
باشهای میگوید و همراه آقا آیینش جلو راه می افتد و شهرزاد ذوق زده میگوید: وای آیه مامان
اینقدری دوست داشت ببینتت. نمیدونم چرا ولی خیلی اسمتو دوست داره
با غرور میگویم: اصلا من کلادوست داشتنیم!
مشتی به بازویم میزند،میگویم: میدونن پات اینجوری شده؟
_اوهوم...گفتم که اومد و اینطور دیدتم سکته نکنه!
_از بس شیطونی دیگه.
به پشت شیشه های سالن انتظار رسیدیم و شهرزاد بی صبرانه به پله های برقی نگاه میکند و من بی آنکه خودم بخواهم فکرم درگیر عطر پیچیده در این فضااست. لحظه ای می اندیشم نکند حواس بویاییم دچار مشکل شده؟
یک جوری شده ام. یک استرس عجیب که نمیدانم از چیست! حواس پرتم را شهرزاد با صدای بلندش سرجایش می آورد: اوناهاش ...اوناهاش اومد...
نگاهم میرود سمت پله برقی. انگشت اشاره شهرزاد خانم جا افتاده و زیبایی را نشان میدهد.
خیره اش میشوم. بومی آید!
او نیز شهرزاد را پیدا میکند و دست تکان میدهد. بو می آید!!!
خیره اش میشوم. دسته ای ازموهای بلوند و تقریبا کوتاهش از روسری اش بیرون زده و آن عینک فرم مشکی شیک روی چشمهایش زیبایی صورتش را دو چندان کرده!
#نویسنده_نیل2(کوثر_امیدی)
#لطفا_کانال_را_به_دوستان_خود_معرفی_کنید.
·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#حضرت_مآه ♥️•~°
🕊 جانا،
حدیث شوقت در داستان نگنجد
رمزی
ز راز عشقت در صد بیان نگنجد...
شبتون ماه
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
💐 #تلاوت_روزانه_قرآن_کریم
💐#دوشنبه١٨فروردین_ماه_۹٩
💐 #امروز_صفحه۵٩٧
💐 #کانال_زخمیان_عشق
╔═ ⚘════⚘ ═╗
╚═ ⚘════⚘ ═╝
🌻روز دوشنبه روز امام حسن و امام حسین علیهما السّلام است، در زیارت حضرت امام حسن علیه السّلام میگوییم:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صِفْوَةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صِرَاطَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَیَانَ حُکْمِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نَاصِرَ دِینِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّیِّدُ الزَّکِیُّ،السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْقَائِمُ الْأَمِینُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَالِمُ بِالتَّأْوِیلِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْهَادِی الْمَهْدِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الطَّاهِرُ الزَّکِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا التَّقِیُّ النَّقِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقِیقُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الشَّهِیدُ الصِّدِّیقُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ.
سلام بر تو اى فرزند فرستاده پرودگار جهانیان،سلام بر تو اى فرزند امیر مؤمنان،سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا،سلام بر تو اى محبوب خدا،سلام بر تو اى برگزیده خدا،سلام بر تو اى امین خدا،سلام بر تو اى برهان حکم خدا،سلام بر تو اى نور خدا،سلام بر تو اى راه خدا،سلام بر تو اى بیان حکم خدا،سلام بر تو اى یار دین خدا،سلام بر تو اى سرور پاک نهاد،سلام بر تو اى نیکوکردار وفادار،سلام بر تو اى قیام کننده امین،سلام بر تو اى آگاه به تأویل،سلام بر تو اى راهنماى راه یافته،سلام بر تو اى پاک و پاکیزه،سلام بر تو اى پرهیزکار پاکدامن،سلام بر تو اى حقیقت راستین و آشکار،سلام بر تو اى شهید راست کردار سلام بر تو اى ابا محمّد حسن بن على،و رحمت و برکات خدا بر تو باد.
🌻زیارت امام حسین (علیه السلام) در روز دوشنبه:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ عَبَدْتَ اللهَ مُخْلِصا وَ جَاهَدْتَ فِی اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَعَلَیْکَ السَّلامُ مِنِّی مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. أَنَا یَا مَوْلایَ مَوْلًى لَکَ وَ لِآلِ بَیْتِکَ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ جَهْرِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ لَعَنَ اللهُ أَعْدَاءَکُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللهِ تَعَالَى مِنْهُمْ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا عَبْدِ اللهِ هَذَا یَوْمُ الْإِثْنَیْنِ وَ هُوَ یَوْمُکُمَا وَ بِاسْمِکُمَا وَ أَنَا فِیهِ ضَیْفُکُمَا فَأَضِیفَانِی وَ أَحْسِنَا ضِیَافَتِی فَنِعْمَ مَنِ اسْتُضِیفَ بِهِ أَنْتُمَا وَ أَنَا فِیهِ مِنْ جِوَارِکُمَا فَأَجِیرَانِی فَإِنَّکُمَا مَأْمُورَانِ بِالضِّیَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَصَلَّى اللهُ عَلَیْکُمَا وَ آلِکُمَا الطَّیِّبِینَ.
سلام بر تو اى فرزند رسول خدا،سلام بر تو اى فرزند امیر مؤمنان،سلام بر تو اى فرزند سرور زنان جهانیان،گواهى مى دهم که تو نماز را بپا داشتى،و زکات را پرداختى،و امر به معروف و نهى از منکر نمودى،و خدا را خالصانه عبادت کردى و در راه خدا به نحو شایسته به جهاد برخاستى تا مرگ تو را دربر گرفت،از من بر تو سلام تا هستم و تا شب و روز باقى است و سلام بر خاندان پاک و پاکیزه ات،
اى مولاى من،من دل بسته تو و خاندان تو هستم،در صلحم با آنکه با شما در صلح است،و در جنگم با آنکه با ما در جنگ است،من به نهان و آشکار و ظاهر و باطن شما ایمان دارم،لعنت خدا بر دشمنانتان از گذشتگان و آیندگان،من از آنان به سوى خدا بیزارى مى جویم،اى مولاى من اى ابا محمّد،اى سرور من اى ابا عبد اللّه،امروز روز دوشنبه است و روز شما دو بزرگوار و به نام شماست و من در این روز مهمان شما هستم،پذیراى من باشید و نیکو پذیرایى کنید،چه خوشبخت میهمانى است آنکه شما میزبانش باشید،و من در این روز از پناهندگان به شمایم،پس مرا پناه دهید،به یقین شما از سوى خدا مأمور به پذیرایى نمودن و پناه دادنید،خدا بر شما و خاندان پاکتان درود فرستد.
#کانال_زخمیان_عشق
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗
قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان
اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ،
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ.
أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى.
اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ
اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ
اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ،
وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
اللهم عجل الولیک الفرجــ✨
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
سلام امام مهربانم✋🌸
لحظه ها رامتوسل به دعاییم بیا
سالیانی است که دلتنگ شماییم بیا
آسمان خواهش یک جرعه نگاهت دارد
نه که مافاطمه(س)هم چشم به راهت دارد
صبحتون مهدوی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
سلام علیڪم و رحمه الله
صبح قشنگتون بخیر
تقویم نجومے اسلامی
تقدیم به شما خوبان
✴️ دوشنبه
👈 18 فروردین 1399
👈12 شعبان 1441
👈6 آوریل 2020
🕌مناسبت هاے اسلامی.
⏺بزرگداشت شیخ ڪلینے رحمت الله علیه.
🌙🌟احڪام اسلامے و دینی.
📛صدقه صبحگاهے رفع نحوست ڪند.
👶مناسب زایمان و نوزاد اسان تربیت شود ان شاءالله.
🤒بیمار امروز شفا یابد ان شاءالله.
🛫 مسافرت مڪروه است اگر ضرورے است حتما همراه صدقه باشد.
👩❤️👩حکم مباشرت امشب.
مباشرت شب سه شنبه مستحب و فرزند ان دهانے خوشبو دارد نرم دل و پاک زبان است. ان شاءلله.
🔭 احڪام و اختیارات نجومی.
🌓انجام امورے از قبیل:
✳️خرےد باغ و زمین و ملڪ.
✳️زراعت و ڪشاورزی.
✳️و اغاز امور تعلیم و تعلم نیک است.
💇♂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمرے ،خوب و موجب هیبت و شڪوه است.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری،خوب نیست و باعث ضعف بدن است.
🔵 دوشنبه براے #گرفتن_ناخن، روز
مناسبے است و برڪات خوبے از جمله قارے و حافظ قران گردد.
👕 دوشنبه براے بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبے است و آن لباس موجب برڪت میشود.
✴️️ وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشاے آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذڪر روز دوشنبه : یا قاضے الحاجات ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذڪر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف ڪه موجب یافتن مال ڪثیر میگردد
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه ڪنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴تعبےر خواب
شب سه شنبه اگر ڪسے خواب ببیند
تعبیرش از ایه 13 سوره مبارڪه رعد است.
یسبح الرعد بحمده والملائڪه من خیفته و یرسل الصواعق...
و از معناے ان استفاده مے شود ڪه چیزے ڪه موجب ملال خاطر خواب بیننده شود به او برسد. شما مطلب خود را در این مضامین قیاس ڪنید.
🍁زندگیتون مهدوی🍁
🌸🌱🌸🌱❤️🌱🌸🌱🌸
·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
در سن ۱۱ سالگی ...
به عضویت پایگاه مقاومت بسیج
مسجد سیدالشهداء باغملک درآمد
و فعالیت مذهبی خود را بهعنوان
مؤذن و مکّبر دراین مسجد شروع
کرد.او توانست جوانانزیادی را به
محافل مذهبی جذب نماید که این
فعالیت در سطح اسـتان بی نظیر
و قابل تحسین بوده است .
#جوان_انقلابی
#شهید_حجتاله_رحیمی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
این جوانان ما
به راههای آسمان آشناترند ؛
تا به راههای زمین ...
" شهید آوینی "
#پاسدار_مدافع_حرم
#یار_جوان_حاجقاسم
#شهید_وحید_زمانینیا
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
وَ اَبلَیتُ شَبابی
فی سَکرَتِ التَّباعُدِ منک
وفرسودم جوانی ام را ،
درمستیِ دور از تو....
#خسته_ازین_جوانی_که_فقط_میگذرد
#مناجات_شعبانیه
#روز_جوان
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
یه عمر توسط افرادی فحش خوردید که شاید امروز بخاطر کرونا بستری شده بودن، و شما بدون هیچ چشم داشتی رفتید تخت و اتاقشون رو تمیز کردید، کاری که حتی برخی از پرستاران زحمتکش هم ازش ترس داشتند.
از امسال روز مرد که بشه، من یاد شماها میوفتم.
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
در کـوی
نیکنامــــان
بجـز وفـا نباشد!
#حضرت_ماه😍
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
پیـری و #مرگ
عجَب غصه ی
جان فرسایی است
تا جـوانیم
دعـٰا کـنـیم
به #شهـادَت
برِسیم.
#شهید_حسین_معزغلامی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#رسم_خوبان
🔰هادی بعد از وقت اداري به علت علاقه اي كه به امور تربيتي داشت به مدرسهٔ شاهد مي رفت و در آنجا نيز فعاليت مي كرد. گاهي اوقات من نيز همراهش مي رفتم و به علت مشغلهٔ زياد مجبور مي شديم شب را نيز همانجا بمانيم.
🔰هيچ گاه يادم نمي رود حتي نمي گذاشت دانه اي قند از امكانات آنجا استفاده كنيم حتي شب اولي كه در خوابگاه قرار شد بخوابيم هادي پتوي خود را به من داد و گفت شما مهمان من هستي و من هم يك پتو بيشتر سهميه ندارم و حق استفاده از دو پتو را نداريم. ايشان در مورد بيت المال حساسيت بسيار زيادي به خرج مي داد...
#سردارشهید_هادی_شهابیان🌷
#سالروز_شهادت