عوامل و عناصر تدبیر خیانت کار
رسوایی از آن چه فکر میکنید به
شما نزدیک تر است ...(:
"السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِمِ"
سلام بر آن خورشیدی که همه مردمان تاریـخ
در انتظارش بودهاند و با طلوعش همگان زیر
سایه محبّتش یکدل و یک نوا می شوند.
سلام بر او و بر لحظههای طلوعش...💫!
مفاتیح الجنان،
زیارتامامزمان(عج)بهنقلازسیدبنطاووس🌱•.
راهیان عید بسوی جبههها ...
تصویری از اعزام نیروهای دانشکده افسری
گردان قدس ارتش به جبهه که مصادف با
عید نوروز بوده است.
#اعزام_به_جبهه
#رزمندگان_ارتش
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
آقاسجاد روز عملیات گشته بود و یک کاغذ کوچک پیدا کرده بوده و روی آن نامهای نوشته بود و خواسته بود تا خانم یکی از دوستانش در جمع خانمها بخواند.
نوشته بود که «اگر من رفتم فکر نکنید از سر دوست نداشتن بوده، اتفاقاً از سر زیادی دوست داشتن است.» بعد خطاب به من گفته بود که اگر کسی گفت شوهر شما، شما را دوست نداشت که گذاشت و رفت، همه اینها حرفهای دنیاییست و من شما را از خودم جدا نمیدانم
به پسرش هم نوشته بود با اینکه خیلی دوست داشتم تو را ببینم ولی نشد. من صدای بچههای شیعیان سوریه را میشنیدم و نمیتوانستم بمانم
راوی: همسرشهید
شهید سجاد طاهرنیا
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
✂️برشی از کتاب دلتنگ نباش👇
با هم رفتند روبهروی گنبد و روی فرشهایی که پهن بود، نشستند روحالله کتاب دعا را دست زینب داد« چرا انقدر گریه کردی؟»
زینب سرش را بلند کرد و به گنبد نگاه کرد « یاد اون سالی افتادم که تنها اومدم مشهد از امام رضا خواستم یه همسر خوب سر راهم بذاره
روحالله سرش را تکان داد «اتفاقا منم دوماه قبل از اینکه خاله تو رو بهم پیشنهاد بده، اومدم مشهد منم خیلی دعا کردم عنایت امام رضا بود که خدا تو رو سر راهم قرار داد
قلبشان مملو از عشق بود عشق به امام رئوفی که حاجتش را داده بود روحالله روی دو زانو نشسته بود و قرآن میخواند قرآن خواندنش که تمام شد، دستانش را رو به آسمان بلند کرد آهسته دعا میکرد زینب خیلی متوجه دعاهایش نشد از بین آنها فقط یکی را شنید
شهیدمدافعحرم روحالله قربانی
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
مرخصی چند ساعته ...
فاصله فتحالمبین تا بیت المقدس کمتر از
یک ماه بود و نیروهـا خستـه شده بودنـد.
از حاج احمـد خواستیـم نیروهـا پیـش از
سازمانـدهی مـجـدد بـرای انجـام عملیـات
به مرخصی بروند. اصرار کمکم نتیجه داد
و حاجـی راضی شد تا نیروهـا به مرخصی
بروند؛ بهشرطی که او هم همراه آنان باشد.
همهی گردان سوار اتوبوس شدند و حاجی
هم همراهشان بود. تا اینکه به منطقهٔ گلـف
در نزدیکی اهواز رسیدیم. حاجی نیروها را
ابتدا به حمام فرستاد و سپس برای هر نفر
یک آلاسکا خرید و گفت: مرخصی تمام شد!
برمیگردیم منطقه. این فرصت چند ساعته
تمام مرخصی گردان بود، در فاصله سه ماه
وَ دو عملیات بزرگ ....
#فرمانده_لشکر8_نجفاشرف
#شهید_احمد_کاظمی
#دفاع_مقدس
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh