🌙 #ماه_رمضان
🍃 #دعای_ماه_مبارک_رمضان
🗓 دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
4_5893201124504110918.mp3
4.6M
💠 تلاوت تحدیر (تندخوانی) 💠
⚜ #جزء_18 #قرآن_کریم ⚜
📥توسط استاد معتز آقایی
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
میگفت؛
خدایا تو اینقد ستار العیوبی
که دیگه خودمم باورم شده،
من آدم خوبیم...(((:
امام باقر(ع)در ارزش دعای سحر میفرمایند:
اگر قسم بخورم که اسم اعظم الهی
در آن پیچیده است، کلام حقی است
و اگر مردم به ارزش این دعا آگاه بودند،
براییادگیریآنباشمشیرازهمسبقتمیگرفتند.
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ...»🌱.•
آیا در گفتگوی زن و مرد نامحرم، فرقی بین گفت و گوی مستقیم و از راه دور هست؟
آیا چت کردن با جنس مخالف و رد و بدل کردن صحبت های معمولی جایز است؟
چقدر مراقب رفتارمون با نا محرم در فضای مجازی هستیم؟
حضور در شبکه های اجتماعی و گروه های مختلف تلگرام، واتس اپ، وایبر و بسیاری نرم افزارهای دیگر تحت عناوین مختلف مثل گروه های کاری، شعر، خرید و فروش و ... اگر چه افراد همدیگر را نمی بینند حتی با رعایت رفتار و گفتار خود اما نمی توانند بی قید شدن در سهولت برقراری رابطه با نامحرم حتی در چت و گفت و گو را منکر شوند.
دختران و زنانی که در دنیای واقعی در روابط خود رسمیت و جدیت را رعایت می کنند اما با عضویت در گروه های مختلف شبکه های اجتماعی به مرور و ناخواسته راه و هدف خود را گم می کنند.
این صمیمیت ها ممکن است در دنیای واقعی بروز نکند اما حضور بی ضابطه در فضای مجازی می تواند فرد را دچار نوعی دوگانگی کند که بر اثر آن ناچار است در فضای مجازی که تعدادی از دوستان و آشنایان را دارد و در دنیای حقیقی عده ای دیگر، رفتاری متفاوت و در مواردی متناقض از خود بروز دهد.
به همه شما پیشنهاد میکنم داستان دایرکتی ها رو حتما بخونید تا متوجه بشید که این ارتباط با نامحرم در فضای مجازی ممکنه چه عواقب بدی داشته باشه عواقبی که شاید بنیان یک خانواده رو از هم بپاشه و باعث جدایی و اختلاف بین زن و شوهر بشه...
#رمان
#تلنگر
#داستان
#رفیق_شهیدم
. •
چشمانت !
نقشه گنج خوشبختیست _✨🌱
#شهیدانه ~نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
...دست_به_دامان_توام...❤️
هـــجدهم شـــد،قلب من
حــتـے تــکانے هــم نخورد
چشم دارم بر شب قَـدْرَت
علــــــــے جـــان رحمتــــے
الهــے_العــفــو
#ماه_مبارک_رمضان
#امام_علی
#شب_قدر
*🌷 اعمـال شب قـدر 🌷*
شب نوزدهم مـاه رمضـان اولین شب از شبهای قدر است و شب قدر همان شبی است که در تمـام سال شبۍ به خوبۍ و فضیلت آن نمۍرسد در آن شب تقـدیـر امور سـال مۍ شود و ملائڪہ و روح به اذن پروردگـار بہ زمین نازل مۍ شوند و خدمـت امـام زمـان(عج) مشـرف مۍ شوند و هـر آنچہ بـراے هر ڪہ مقدر شده است بر امام زمــان(عج) عرضہ مۍ ڪنند و عمـل در آن بہتـر است از عمـل در هـزار مـاه.
اعمـال شب قـدر بر دو نوع است:
❶اول در هـر سه شب انجـام مۍشود
❷ و دیگـری مخصـوص هـر شبۍ است.
🔵 اول: مشتـرڪ شبهاے قــدر
*❶ غسل:* بهتر است غسل شب قدر در هنگام غروب آفتاب انجام گيرد،كه نماز شام را با غسل بخواند.
*❷ دو رکعت نماز وارد شده است: كه در هر ركعت پس از سوره«حمد»، هفت مرتبه«توحيد»خوانده، و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگويد، 〖استغفر اللّه و اتوب اليه〗 در روايت نبوى است: كه از جاى برنخيزد تا خدا او و پدر و مادرش را بيامرزد.*
❸ قرار دادن قرآن بر سر.
*❹ ده مرتبه ۱۴ معصوم راصدازدن*
*❺ زیارت امام حسین علیه السلام است؛* در روايت آمده هنگامى كه شب قدر مےشود، منادى از آسمان هفتم از پشت عرش ندا سر می دهد كه خدا هركه را به زيارت مزار امام حسين عليه السّلام آمده آمرزيد.
*❻ احیا داشتن این شبها:* روايت شده هركه شب قدر را احيا بدارد، گناهانش آمرزيده مےشود، هرچند به شماره ستارگان آسمان و سنگينى كوهها و پيمانه درياها باشد.
❼ صد رکعت نماز
❽ خواندن جوشن کبیر
*🌻 مخصوص شب ۱۹ رمضـان🌻*
۱- صد مرتبه "اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَ اَتوبُ اِلَیه".
۲- صد مرتبه " اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ".
۳- دعای "یا ذَالَّذی کانَ..." خوانده شود .
۴- دعای " اَللّهَمَّ اجعَل فیما تَقضی وَ..." خوانده شود.
ادعایی
در تو نبود!
تمام هویت تو،
خلاصه شده در همین...
#بیادعا... #گمنام...
کابوس آمریکاییها در خلیج فارس...
تکاور دریادار #شهیدمحمدناظری
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
ما اسلحه رو بالای سرمون گرفته بودیم و تیر اندازی می کردیم ،چون تنهاراه همین بود وگرنه ما رو میزدن.کم کم به ما نزدیک تر شدن اما خلیل ایناحمایت نمی کردن. نیروی پژاک به طرف ما نارنجک انداختن .نارنجک اول گوشه ی سنگر خورد و قسمتی از سنگر فرو ریخت .نارنجک دوم رو که زدن افتاد تو سنگر و دست من زخمی شد و دیگه نتونستم تیر اندازی کنم و یکی از بچه ها هم خیلی زخمی شد .حدوداساعت 2:15 بود، نیروی دشمن فکر کردن ما کشته شدیم ، پس رفتن. من دوباره به این فکر افتادم که چرا خلیل و مهدی دیگه تیر اندازی نکردن ؟
هرچقدر با بی سیم با خلیل تماس گرفتم خلیل جواب نداد.سردار ،فرمانده ی تیپ ، همه تماس می گرفتن و می پرسیدن از خلیل خبر داری؟و من میگفتم نه . هرچند مجبور بودم یواش و با نفس حرف بزنم تا اونا نفهمن مازنده ایم چون تعدادشون زیاد بود و اگه می فهمیدن ما زنده ایم ما رو میکشتن.من تا صبح با خلیل تماس می گرفتم اما کسی جواب نمی داد.ساعت 6- 5:30 صبح هنوز هوا تاریک بود و ما نمی تونستیم بیایم بیرون چون ما رو میزدن چون دوربین های دید در شب داشتن .
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
به طرف کنار دست
ما که یه دفعه دیدیم حدودا 15- 10 نفر از نیروی پژاک حمله کردن اما ما
متوجه اونا نشده بودیم چون تاریک بود و عمدا شبی انتخاب شده بود که
تاریک باشه و اونا نتونن ما رو بزنن اما خلیل و مهدی اونا رو دیده بودن ورگبار بستن رو اونا. که اگه اونا رو ندیده بودن واقعا وضعیت خیلی خراب
می شد. ما رو اسیر می کردن و میومدن بالای تپه و تعداد زیادی تلفات
می دادیم. نیروی پژاک ما رو ندیده بودن . بین این تیر اندازی و زمانی که ما
هم خلیل اینا رو حمایت کردیم کمتر از 20 ثانیه شد. تعداد اونا بیشتر از ما
بود ما اجازه ی بیرون اومدن از سنگر رو نداشتیم چون ممکن بود نیروهای
خودی ما رو بزنن . خلیل و مهدی چند نفر از اونا رو کشتن . وقتی ما رگبار
بستیم رو اونا ، اونا هم متوجه ما شدن. ما تعدادی تلفات از اونا گرفتیم اونا
هم شروع کردن به تیر اندازی طرف ما ، اما من متوجه شدم که از طرف
سنگر خلیل اینا دیگه تیر اندازی نمیشه . از اونجایی که قرار بود خلیل اینا و
ما همدیگه رو پشتیبانی کنیم ، وقتی دیدم خلیل اینا تیر اندازی نمی کنن
احساس کردم مشکلی پیش اومده .
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
بعدا قضاش رو بگیرید " . اما شهید خلیل تو همه ی این
روزها تمرینات رو که حاضر بود یه طرف ، روزه هاش رو هم تا آخر ماه مبارک
گرفت .
چندروز تو ارومیه تمرین می کردیم،سپس رفتیم به سردشت.
قرار بودگروهان ما که از گردان صابرین بود به عنوان گروهان یکم یا دوم،
عمل کننده ی تیپ المهدی باشه ؛
یعنی به عنوان اولین یا دومین گروهان وارد منطقه بشه و عملیات رو آغاز
کنه .
اما همه ی گروهان های تیپ المهدی رفتن منطقه ولی گروهان ما نرفت.
شهید خلیل خیلی بحث می کرد که "چه وضعیه ؟ما این همه تمرین کردیم
، این همه زحمت کشیدیم ، ما رو نمیبرین منطقه ، گروهان های دیگه
می رن ؟ اصلا مگه قرار نبود ما زودتر بریم؟ " ، خیلی بحث می کرد ...
سه چهار روز بود همه ی گروهان ها به نوبت می رفتن جلو. تا حدودا روز
سوم یا چهارم بود که داخل پادگان دیگه گروهانی وجود نداشت . فقط ما
بودیم. بلاتکلیف...
عصر اون روز اعلام کردن که عملیات شروع شده و همه ی ما ناراحت بودیم
که جاده حتما بسته میشه و ما نمی تونیم به منطقه بریم و باید چند روز
داخل پادگان بی فایده بمونیم - خب تو مناطق عصر هر روز ، حدودا غروب ،
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
خلیل وفرمانده گروهان بلند شدن و یکی از بچه های دیگه و من هم سعادت داشتیم که اونجا باشیم. از صبح همون روز بچه ها درگیر شده بودند و یکی از ارتفاعات رو گرفته بودن و چند تا از بچه ها هم تو گرفتن این ارتفاع شهیدشده بودن قرار شده بود که ما اون شب بریم و کمک کنیم که اون ارتفاع برای شب اول عملیات حفظ بشه. بچه ها اطراف این ارتفاع سنگر زده بودن .من و خلیل حرکت کردیم ، ساعت نه ونیم شب بود سنگرها رو از دورمی دیدیم که سمت خاک عراق بود. خلیل به من گفت که " احسان من میرم سنگر مهدی مولانیا تو هم برو تو سنگر اون یکی" . ما دو کیلومتر باروستاهای عراق فاصله داشتیم که این مسیر هم کاملا جنگل بود .سنگرخلیل و مهدی ده متر با ما فاصله داشت و اونا به ارتفاع نزدیک تر بودن و اگه درگیری به وجود می اومد می تونستن عقب نشینی کنن اما ما نمی تونستیم.اون شب پیش بینی می شد که نیروی پژاک حمله کنن و همه ی بچه هادور این تپه تقسیم شده بودن. حدودا ساعت 2 بود که تو اون سکوت که فقط صدای باد می اومد و بعضی وقتا صدای توپ خونه ی خودمون می اومدمتوجه شدیم که از طرف سنگر خلیل اینا تیر اندازی شد نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
نزدیکای صبح که دیگه هوا گرگ و میش شد دیدم آقا مهدی به حالت نشسته تو سنگرهست . هرچی صدا زدم دیدم کسی جواب نمیده . حدودا ساعت 7 صبح بابالا هماهنگ کردم که منو حمایت کنن که از تو جنگل منو نزنن خودمو به عقب رسوندم و به مسئول بهداری گفتم فکرکنم تو سنگر مهدی و خلیل مشکلی پیش اومده . حدودا ساعت 8 صبح بود رفتیم پایین و دیدیم که
خلیل و مهدی شهید شدن. اصلا نمی تونستم باور کنم . خلیل تیر به چشمش خورده بود ومهدی تیر به سینه و گردنش.وقتی هم اومدیم بالا هر کی می پرسید اصلا نمی دونستم چی باید بگم...فقط یه چیزی رو من فهمیدم، قبلا شنیده بودیم یا خونده بودیم که شهادت الکی نیست شهید شدن لیاقت می خواد، اما حالا دیدم که هیچ کدوم از مالیاقت اینکه بخوایم شهید بشیم رو نداشتیم چون بیشتر از هزار تا تیر به طرف سنگر ما زدن اما یه تیر هم به ما نخورد و حتما اینا خیلی خوب بودن که شهید شدن...اینا جونشون رو برای این نظام دادن تا این نظام پایدار باشه فقط انشا الله خود شهدا ما رو نگاه کنن که روز به روز بهتر بشیم و روز به روز به اعمالمون نگاه کنیم چون یکی از راه های شهادت اینه که ما کارای خوبمون مورد قبول خدا قرار بگیره.
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
شهید خلیل فرمانده ی دسته ی ما بود و خدا خواست تو این ماموریت با هم
باشیم...
اون روزی که حرکت کردیم به طرف ارومیه که بریم منطقه و وارد عملیات
بشیم ، با اتوبوس از جهرم حرکت کردیم. سه راهی خاوران شهید خلیل
پیاده شد که با پدرشون که اومده بود سه راهی و وسایلش رو آورده بود
خداحافظی کنه. یادم میاد زمانی که خلیل سوار شد ، بابای خلیل هم اومد
با بچه ها داخل اتوبوس سلام علیک کرد. وقتی ایشون رفتن پایین ، بچه ها
گفتن مثل اینکه خبر نداره که بابای دو تا شهیده ( داداش آقا خلیل هم مثل
ما تو این ماموریت شرکت داشت ) . مثل اینکه مشخص بود ، حداقل تو دل
بچه ها افتاده بود که ایشون قراره پدر شهید باشن...
حرکت کردیم تا به ارومیه رسیدیم...
دهه ی آخر ماه مبارک رمضان بود اما به خاطر فعالیت ها و تمرینات زیادی که
داخل ارومیه داشتیم ، ازطرف فرماندهی اعلام شد که " اگه روزه هم نگیرید
مانعی نداره ، چون که این کار مهم تره . آماده بشید برای رزم، آماده بشید
برای اینکه بتونیم از نظام اسلامیمون دفاع کنیم. درصورتیکه در توانتون نباشه
روزه واجب نیست .نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
با ستارهها راه را پیدا کنیـم! ✭
『 تكبعدینبــاشیم! 』
🌿_ شهید یک بعدی نبود، #کوهنوردی میرفت، #ورزش میرفت، دعای #ندبه میرفت. #شبهای_جمعه به بهشت زهرا ـسلاماللهعلیها و از آنجا هم به شاه عبدالعظیم میرفت.
در هیئتهای مختلفی شرکت میکرد از جمله #هیئت ریحانهالنبی را خیلی دوست داشت.
بصیرتی که در دفاع از حریم ولایت داشت این مجالس مذهبی بود که در استحکام ستونهای زندگی اش مؤثر بود.
به #راپل و کوهنوردی خیلی علاقه داشت و برای آموزش سلاح نیز میرفت. از دوران کودکی به دنبال نقاشی و درس عربی و قرآن بود. سوریه هم که رفته بود در آنجا با بچهها عربی صحبت میکرد. به زبان عربی تسلط کامل داشت و در خانه هم اخبار را به زبان عربی گوش میداد.
﴿ شـهید رسول خلیلی ﴾
#دل_تکونی2 🍂 ← 🍃
#ماه_مبارك_رمضان | #ماه_بندگی | #شب_قدر | #حاج_قاسم
#کانال_زخمیان_عشق