🌷شهید محمد اروجی
▪️او سال 1342 در تبریز به دنیا آمد. پدرش عباس و مادرش سکینه نام داشت. محمد بهدلیل مشکلات اقتصادی خانوادهاش تا پنجم دبستان درس خواند. پدرش بنای ساختمان بود و از ناحیه دست و پا مشکل داشت و مجبور بود یک هفته کار و یک هفته استراحت کند.
▫️محمد پس از ترک تحصیل به شغل خیاطی مشغول شد و از این طریق کمک خرج خانوادهاش بود. وی خیلی به پدر و مادرش کمک میکرد. محمد به دلیل علاقهاش به فوتبال اوقات بیکاریاش را با فوتبال پُر میکرد.
◾️ سرانجام در 25مهر1362 در سن 20سالگی در جاده مهاباد به سمت بوکان توسط گروهک تروریستی کومله بهشهادت رسید.
شهید#محمد_اروجی🕊🌹
✍💞سرباز ولایت 💞
خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
شهادت آمدنی نیست، رسیدنی است
باید آنقدر بِدَوی تا به آن برسی
اگر بنشینی تا بیاید،
همه السابقون میشوند
میروند و تو جا میمانی..!
#قهرمانان_وطن
#دفاع_مقدس
✍💞سرباز ولایت 💞
خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
قانع بودند و راضی..!
از هرچه که متعلق به دنیا بود
کمترین را انتخاب میکردند!
امّا در مرگ بهترین و بالاترین ...
#زندگی_در_جنگ
#قهرمانان_وطن
#دفاع_مقدس
✍💞سرباز ولایت 💞
خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
نخستین ماه پاییز سال ۱۳۶۴ به انتها میرسید که در عملیاتی برقآسا نیروهای بعثی را از اطراف دریاچه النعاج در هورالهویزه عقب راندیم و ضربه محکمی به دشمن زدیم. این عملیات با مجاهدت نیروهای تیپ۹ بدر به فرماندهی شهید اسماعیل دقایقی اجرا شد.
۳۰ مهرماه سالروز
عملیات عاشورای ۴ گرامیباد
✍💞سرباز ولایت 💞
خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
نامشاندردنیاشهید است
ودرآخرتشفیع
بھامیدشفاعتشان ..🌸
بوی عطر شهادت❤️
♦️چه گمنام پرمیکشند یاران آسمانی
♦️تصاویری از شهید رضا عواضه که روز پیش همراه با همسرش، توسط پهپاد اسرائیلی ترور و به شهادت رسید.
🔹شهید رضا عواضه دکتری مهندس کامپیوتر در گرایش معماری کامپیوتر را در دانشگاه تهران به اتمام رساند و یکی از نخبگان برجسته در زمینه شبکه های کامپیوتر بود. به جرات میتوان گفت در زمینه لینوکس ایشان یکی از برترین اساتید موجود در جهان بودند.
🔹کارشناسی ارشد خود را در سال ١٣٨٩ از دانشگاه آمریکایی علوم و فناوری در بیروت دریافت کرد و به عنوان یک نیروی اصلی در پروژه روتر ملی در دانشگاه تهران به مدت ۳ سال فعالیت کردند و بخش مهمی از این پروژه را توسعه دادند و در راستای همین پروژه ایشان یک اختراع را به ثبت رساندهاند.
🔹همسر ایشان خانم معصومه (آرزو) کرباسی اهل ایران و از فعالان رسانهای دغدغه مند مقاومت بود. از این زوج شهید ۵ فرزند به یادگار ماند.
یادشان گرامی
هدیه محضر همه شهدا صلوات
✍💞سرباز ولایت 💞
خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🌷 شهید یونس رزمجو
▪️او در سال 1337 در روستای گوگتپه از توابع شهرستان بیلهسوار بهدنیا آمد. پدرش حسینقلی و مادرش کوچکخانم نام داشت. وی بهدلیل کبود امکانات در روستا پس از دوران ابتدایی ترک تحصیل کرد و به کار در روستا در کنار پدر و مادرش مشغول شد. یونس فردی منظم و دقیق در کارش بود. وی به نماز جماعت علاقه زیادی داشت و همه را به این امر تشویق میکرد.
▫️در سال 1356 به خدمت مقدس سربازی اعزام گردید. پس از سپری کردن دوران سربازی در شرکت کشت و صنعت و دامپروری مغان به عنوان راننده مشغول به کار گردید. وی در سال 1362 از طرف بسیج به جبهه اعزام گردید.
🔹سرانجام یونس رزمجو در 28مهر1362 در جاده بانه به سمت مریوان توسط گروهک تروریستی کومله بهشهادت رسید.
شهید#یونس_رزمجو🕊🌹
📙منبع:کانال هابیلیان
✍💞سرباز ولایت 💞
خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
♨️ تصویر سند لو رفته توسط مقامات آمریکا از محل اهداف تعیین شده در ایران
🇮🇷#کانال_سیاسی
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کمک ۲ میلیاردیِ کشاورز همدانی به مردم مظلوم لبنان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️😭دو شب پیش نیز هم صهیونیستها ۸۰ زن و کودک را در غزه یک جا شهید کردند
أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى القوم الظَّالِمِينَ
و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ
نماهنگ قصه عزت.mp3
2.76M
📣 قصه قصه عزت و قصه قصه غیرت است
حرف مرد و مردانگی حرف ایثار و جرأت است
تاریخ گواه است جنگ جنگ اراده هاست
امروز همان دیروز است میدان نبرد کربلاست
#طریق_الاقصی
#اربعین
YEKNET.IR - zamine 2 - hafteghi 25 mehr 1403 - mohamadreza taheri.mp3
4.03M
بشنو ظالم غاصب
از مشرق تا مغرب
گویند با سید حسن
نحن شیعة علیبنابیطالب
#حماسی🔊
#تک🔊
#جدید 🔄
#امام_زمان(عج)🍃🍃
#محمدرضا_طاهری🎙
.
🚨امیر موسوی، فرمانده کل ارتش ایران:
تهران تهدید به حمله اتمی دریافت کرد و پاسخ آن این بود که پاسخ در همان سطح و اندازه خواهد بود
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠فیلمی که توسط منابع غیر رسمی از درگیری های خانه به خانه در جنوب لبنان منتشر شده، اگرچه ما قادر به تایید یا تکذیب آن نیستیم اما منابع عبری اعلام میکنند تصاویر متعلق به جنوب لبنان و پهپاد های شناسایی رژیمصهیونیستی است.
✍منابع محلی با استناد به این فیلم مدعی شدند حداقل 7 دقیقه زمان لازم است تا از زمان رصد تحرکات رزمندگان حزب الله پشتیبانی هوایی برای متجاوزین اسرائیلی ایجاد شود، جنگ نابرابر است و آسمان به طور کامل در اختیار دشمن
#وضعیت_میدان #محور_مقاومت
📲اخبارجبهه مقاومت
📌«جفری ساکس» نظریهپرداز سرشتاس امریکایی : چیزی که به من گفته شده و باور دارم و آموختهایم اینست که ایران توانایی موشکی بالستیک بسیار بسیار قابل توجهی دارد.
این سامانه تاد یک سامانه جادویی نیست که از اسرائیل در برابر موشکهای ایرانی محافظت کند.
❌ مهم/مخاطبین عزیز
یکی از صاحب دلان فرمودند؛
مردم جهت رفع فتنه دشمن ۴۳ بار سوره نصر را بخوانند
برای سلامتی امام جامعه صدقه بدهید و قربانی انجام دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا باید برای شهید سید حسن نصرالله شعر بخوانیم؟
حاج #سعید_حدادیان
.
.
.
🔘وئام وهاب، سیاستمدار لبنانی: حال سید هاشم صفی الدین خوب است و او در حال مدیریت عملیات ها علیه اسرائیل است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بيّضالله وُجُوهَكُم في الدنيا والآخِرة...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️آیتالله جوادی آملی: کوشش رهبر انقلاب در نماز #جمعه_نصر آبرویی برای اسلام بود
💢آیتالله جوادی آملی در سخنانی درباره حوادث اخیر لبنان و فلسطین:
امیدواریم که ذات اقدس اله طولی نکشد که نصرت الهی را شامل همه شما بنماید و کوششی که رهبر محترم مخصوصاً در آن نماز باشکوه انجام دادند که واقعاً در آن روز آبرویی بود برای اسلام، مأجور باشد! خدا رحمت کند فردوسی را! میگوید: «فلک گفت احسنت ملک گفت زه» که ما این را درباره وعده صادق دوم گفتیم! این یک چیز عادی نبود؛ همه ماندند. تنها اسرائیل که نیست؛ شما میبینید که پشت سر هم، هم آمریکا است، هم انگلیس است، هم فرانسه است؛ همه هستند. این جنگ احزاب است؛ کدام کشور بود که به اینها کمک نکرد؟!
هیچ نگرانیای نیست در پیروزی اسلام و اینها! سلام را به رهبر میرسانید، تشکر میکنید! امیدواریم که ذات اقدس اله سعی شما را مشکور بکند!
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
#رمان
#زیبای
#مهر_مهتاب
✍💞سرباز ولایت 💞
🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
📚 #مهر_و_مهتاب
📝 نویسنده #تکین_حمزه_لو
♥️ #قسمت_صد_شصت_نهم
فصل پنجاه و یکم
خسته و نالان به طرف دستشويى دويدم. واى از اين حال بدى كه داشتم، دلم بهم مى خورد. سرم سنگين و دهانم خشک شده بود. به تصويرم در آينه توپيدم:
- خوب بالا بيار و راحت شو ديگه!
اما خبرى نبود. فقط دلم بهم مى خورد. شمارۀ موبايل شادى را گرفتم، صداى خفه اش بلند شد: بله؟
بى حوصله گفتم: شادى... منم! زنگ زدم بگم امروز نمى آم با حواس جمع جزوه بردار!
صداى پچ پچش در گوشى پيچيد: باز چه مرگته؟ دوباره مسموميت غذايى؟ بابا جون مواد غذايى رو از مغازه بخر، از تو آشغال ها پيدا نكن!!
غريدم: بس كن، بى مزه. ليلا آمده؟
- آره، سلام مى رسونه... بعداز ظهر جلسۀ توجيهى پروژه داريم، يادت هست؟
ناليدم: آره، يادمه. اما استاد از آشناهاست، مهم نيست اگه نيام.
استادى كه قرار بود راهنماى پروژه پايان نامه مان باشد، شوهر شادى، استاد راوندى بود. شادى با خنده اى در گلو گفت: كور خوندى، بهش مى گم حذفت كنه!
- غلط مى كنى، شر رو كم كن، مى خوام استراحت كنم!
در حال ناليدن بودم كه صداى زنگ در بلند شد. چند لحظه بعد، گلرخ وارد خانه شد و با ديدن من خنديد: چى شده؟ دوباره مسموم شدى؟
روى مبل افتادم: نمى دونم چه مرگم شده؟ از صبح انقدر عرق نعنا و نبات داغ خوردم كه معده ام مثل استخر شده... اما حالم خوب نمى شه.
گلرخ سرى تكان داد و با شيطنت گفت: شايد به درد من مبتلا شدى...
متعجب پرسيدم: تو ديگه چته؟ دل بهم خوردگى دارى؟
گلرخ خنديد: الان نه، ولى يكى، دو ماه پيش تو تعطيلات عيد، پدرم در آمد. هر چى مى خوردم بالا مى آوردم و همش معده ام ناراحت بود.
ناليدم: خوب، حالا چطور؟ رفتى دكتر؟
دستش را بالا آورد: آره...
- خوب چت بود؟ زخم معده؟
- نه يه نى نى كوچولو اون تو بود كه حالم هى بهم مى خورد.
وقتى متوجه مفهوم حرفش شدم، از جا پريدم: گلى... راست مى گى؟ واى، چه قدر خوب!
گلرخ چشمكى زد و گفت: حالا فكر كنم تو هم همين درد رو دارى!
وحشتزده بر جاى ماندم. « اگر حدس گلرخ درست باشد، چى مى شه؟ » اما چند دقيقه اى با فكر كردن به جوانب و شرايط، شادى عجيبى زير پوستم دويد. در دل آرزو كردم تشخيص گلرخ درست باشد. گيج پرسيدم:
- حالا چه كار كنم؟ از كجا بفهمم؟
- كارى نداره، برو آزمايشگاه سر كوچه آزمايش ادرار بده. البته بايد ناشتا باشى.
سرى تكان دادم و در فكر فرو رفتم. چند روز بعد، وقتى براى گرفتن جواب آزمايش به طرف آزمايشگاه نزديک خانه مى رفتم، دل تو دلم نبود كه چه جوابى به دستم مى رسد. به هيچكس چيزى نگفته بودم. مى خواستم اول مطمئن شوم و بعد حرفى بزنم. صداى زن از فكر بيرونم آورد:
- خانم ايزدى؟...
دستپاچه گفتم: خودمم، چى شده؟
دخترک سرى تكان داد و خشک و بى روح گفت: تبريک مى گم، جواب مثبته...
از خوشحالى دلم مى خواست صورت پر از جوشش را ببوسم: خيلى ممنون...
فورى به خانه گلرخ و سهيل رفتم و به گلرخ كه در حال سرخ كردن كتلت بود، برگه آزمايش را نشان دادم: گلى، مثبته!
اخمى دوستانه كرد و گفت: اى حسود! فكر كنم بچه هامون به فاصله چند ماه متولد بشن!
با تجسم بچه ها، چرخى زدم و گفتم: واى گلى! تصور كن بچه ها با هم بازى كنن، دنبال هم بدون...
گلى قاشق روغنى را در هوا تكان داد: اوووه! چه رويا پردازى! اين حرفها مال سه، چهار سال ديگه است. الان بايد بترسى كه با هم گريه كنن و خونه رو بذارن رو سرشون!
با خنده گفتم: قربونشون برم.
شب، به محض رسيدن حسين، سلام كردم. حسين با خنده جوابم را داد:
- سلام از ماست خانم، انگار شنگولى، چى شده؟
ليوان شربت را جلويش گذاشتم: بيا خنكه...
حسين صورتم را بوسيد: بذار دست و صورتمو بشورم.
وقتى روبرويم نشست با دقت نگاهش كردم. چقدر نقش پدرى به او مى آمد. مى دانستم با اخلاقى كه دارد بهترين پدر دنيا مى شود. حسين با خنده گفت:
- حواست كجاست؟
- چى گفتى؟
- مى گم چرا آنقدر خوشحالى؟ مامان و بابات زنگ زدن؟
سرى تكان دادم: نه، ديگه خودمون مامان و بابا هستيم، بايد به فكر خودمون باشيم.
حسين اولش متوجه معناى حرفم نشد، ولى بعد شربت را روى ميز گذاشت و با دهانى باز از تعجب پرسيد: چى؟
لحظه اى بعد هر دو در آغوش هم و در حال خوشحالى كردن بوديم. تقريبا تا اذان صبح راجع به بچۀ آينده مان خيال پردازى مى كرديم، اسمش، قيافه اش، صدايش، مدرسه و تفريحش، طرز تربيتش... انقدر حرف زديم و بحث كرديم تا صداى اذان بلند شد.
با خوشحالى خبر باردارى ام را به پدر و مادرم و دوستانم دادم. همه برايم خوشحال بودند و تبريک مى گفتند.
ادامه دارد....
┄┅┅✿💐🍃💕🌹🌸✿┅┅┄
✍💞سرباز ولایت 💞
خادم الشهدا مدیر کانال
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh