🍁زخمیان عشق🍁
✍بـا تـو خوشبخت ترین آدم ایـن قافلـه ام کـم نشـو دور نشـو بی تـو جهـانم خـاليست #سردار_خنده_های_بی
#خاطرات_شهدا 🌷
📚برشی از کتاب #مهمان_شام
📖بعد از چاپ کتــ📙ـاب #شهید ابراهیم هادی (سلام بر ابراهیم) منطقه فکه و مخصوصا #کانال_کمیل خیلی سر زبونها افتاد. همراه با #سیدمیلاد و چند تا از خادمین شهدا🌷 رفتیم فکه.
📖فکه بوی #کربلا می داد غربت عجیبی داشت ، عطش رمل گرمای سوزان♨️ بیابان #فکه عجیب شبیه کربلا بود😔 این حالات در رفتار سید میلاد مشهود بود که قدم👣 در وادی #مقدسی گذاشته، پاهای برهنه اش گواه مدعی من بود.
📖رسیدیم پشت کانال، #سیم_خاردار ها مانع عبور به کانال شد. بی اختیار زانوهامون سست شد و دیگه اشک امان نمی داد😭 تنها چیزی که #مرحم دلمون بود💗 روضه آقا سید الشهدا (علیه السلام) بود.
📖بعد از اینکه یک دل سیر #گریه کردیم سید بلند شد رفت به #خادمهایی که جلوی نرده ایستاده بودند گفت: خواهش می کنم🙏 من می خوام خاک این مکان مقدس رو #ببوسم، اونها گفتند به هیچ وجه نمی شه⛔️ اجازه نداریم ، #سید بغض کرد😢
📖بالاخره اونها رو راضی کرد وارد #کانال شدیم. گفت: بچه ها وارد که شدید #سجده کنید و از شهدا🌷 حاجت بخواهید. تا درب کانال باز شد گویی درب #بهشت باز شده🕊 بوی عجیبی آمد، لحظه های سنگینی بود.
📖سید میلاد در #قتلگاه ابراهیم هادی🌷 در سجده بود و فقط داد می زد😭 خاکها رو بر می داشت و به سر و #صورتش می کشید.
📖با هر زحمتی سید رو از کانال آوردیم بیرون و سوار ماشین🚘 شدیم و همه تا #اردوگاه فقط گریه کردند. #سید_میلاد نتونست رانندگی کنه🚫 و نشست عقب و تا اردوگاه توی حال و هوای خودش بود.....💔
#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_بی_سر
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh