صدای یڪ پرواز
فرود یڪ فرشته
آغـاز یڪ معراج
و شروع یڪ زندگی ...
#تولدت_مبارڪ
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
أنت ربيع|🖇💚
+تو بهارے
#شهید
❤نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#خوابهای_مشترک
یه وقتایی من خواب می بینم و بعد می فهمم همون شب عروسمم خواب پسرمو دیده و به هر دومون در مورد یک موضوع صحبت می کنه☺️. مثلا بعضی موقعها که دیر به دیر میاد به من سر میزنه شبش آقا رضا به خواب من و خانمش میاد و از خانمش می خواد که حتما جویای احوال من باشه و از منم می خواد که جویای احوال زن و بچش باشم👌. ما بغیر از مادرو فرزندی باهم مثل دوتا دوست صمیمی بودیم و زمانیکه ماموریت نبود و تهران بود هرشب میامد بهم سر میزد و خیلی روی من حساس بود و هوای من مادر و داشت بعداز شهادتشم خیلی بیشتر از قبل هوامو داره😊 که اگر خانمش یه هفته نیاد منزلمون بخوابش میره و میگه برو به مادرم سر بزن. هر لحظه هم که از سفر برمی گشت اول به من سر میزد بعد میرفت خانه ی خودشون.☺️🌹
#شهید_رضا_خرمی
راوی : #مادر_شهید🌹
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بشارت بزرگی که سردار سلیمانی به حاج مهدی سلحشور داد❗️:
به شما اطمینان میدهم روزهایی را پیشرو خواهیم داشت که شهدا به حال آن حسرت میخورند...🕊
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
بنمای رخ که قوت دل و جانم آرزوست....!
پ.ن:
#جاویدالاثر_شهید_جوهرزاده
در کربلای شلمچه برای همیشه جاودانه شد سالهاست که نام و نشانی در گمنامی یافته است معلوم نیست پیکر پاکش کجای زمین #شلمچه نور افشانی می کند اما به یقین مهدی فاطمه ومادرش زهرا سلام الله علیها میزبان تنهایی و غربت او خواهند بود ...
بیا ای ناصرم ای جوهر پاک
بیا ای یار دیرین سینه صد چاک
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
در عشق
اگر چه
منزل آخر
#شهادت است
تکلیفِ
اول است شهیدانه زیستن.....
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
سخنران: شهید #اوهانی
کوتاه ترین سخنرانی جهان
بسم الله الرحمن الرحیم
أَلَمْ يَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ
والسلام علیکم
پ.ن: شهیدرحمت الله اوهانی(سمت چپ)
فرمانده محورعملیاتی لشکر ۳۱عاشورا
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✅ خاطره
خیلی وقته هیچ خاطره ای در گروه درج نکرده ام، زمانی در گروه هر روز از شهدا میگفتم، نمیدانم چه خاکی بر سرم شده که فراموش کرده ام .
🌴 اوایل سال ۶۳ بود، آن زمان موبایل نبود، مشکلی داشتم که به پول نیاز داشتم، خیلی فکر کردم که چکار کنم، چکار نکنم، بالاخره تصمیم گرفتم به داداش رحمت بگم....
خجالت میکشم حضوری بگم، دست نوشته ای حاضر کردم و نیاز خود را بیان کردم، موتور را برداشتم و رفتم سنگر سردار #شهید_رحمتالله_اوهانی
🎋 الحمدلله خودش نبود، نامه را دادم به عزیزی و سفارش کردم حتما حتما بدهید به خودِ برادر اوهانی.
🌹 بعد از نماز مغرب و عشا، دیدم رحمت با ماشین اومد و کمی صحبت کردیم و احوالپرسی، هیچ از یادداشت من حرفی نزدند. موقع رفتن، پاکتی دادند و سریع رفتند.
🌸 پاکت را باز کردم پنج هزار تومن پول بود، ( آنزمان ما دو هزار و هشتصد حقوق میگرفتیم ). داخل پاکت دست نوشته ای هم بود که داداش رحمتم نگاشته بود، چند جمله ی کوتاه. یادگاری برایتان عین جملات رحمت را می آورم:
✅ بسم الله
سلام داداش اسماعیلم
فدایتان شوم نمیدانم با چه زبانی از این لطف شما تشکر کنم که دست رحمت بیچاره را گرفتین، امروز شاد و خرامان هستم که هنوز در این دنیا کسی هست که دستم را بگیرد ، روز قیامت این لطف داداشم را به خدا عرضه خواهم کرد.
مجددا تشکر میکنم
التماس دعا رحمت
🌹 همین
🌸 شادی ارواح مقدس شهدا صلوات .
بازمانده
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🌹شهادت را برای همسرم خواستم
سال گذشته وقتی ایشان برای بار اول به کربلا رفتند من دو تا نامه نوشتم که یکی برای خودشان بود که گفتم در بین الحرمین روبه حرم حضرت ابولفضل(ع) ایستاده و این نامه را از طرف من بخوانید و دیگری را بعد از اربعین در حرم امام حسین(ع) بیانداز و نخوان!
با اینکه مطمئن بودم نمی خواند اما نمیدانم چرا آن دفعه نامه را خوانده بود. من در نامه شهادت آقا صادق را از آقا خواسته و نوشته بودم:
« آقا جان تو رابه جان خواهرت زینب(س) قسم می دهم که تمام مسلمانان مشتاق را به نهایت سعادت، ارج و قرب واسطه شوی در نزد حق تعالی. صادقم، پاره ی تنم در مسیر تو قدم گذاشته و به تو می سپارمش! آقا جان آرزوی شهادت در سر دارد من نیز عاشق شهادتم اما آتشم به اندازه ی عشق و علاقه صادق تند نیست آرزویی همچون برادر زاده ی شیرین زبانت قاسم را دارد و شهادت شیرین تر از عسل است برایش.»
آقا صادق که این نامه را خوانده بود وقتی به خانه برگشت خوشحال بود و گفت: باور نداشتم که اینگونه از ته دل برایم بخواهی تا شهید شوم.
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🌷دعا برای شهادت
در اولین روز ماه رجب عقد کردیم و صادق که روزه هم بود، در هنگام خواندن خبطه عقد چندین بار در گوش من زمزمه کرد که «آرزوی من را فراموش نکنید و دعا کنید» ....
خاطره شهید تجلایی را یاد آور می شدند که همسرشان برایش آرزوی شــــهادت کرده بوداولین مکانی که بعد از عقد رفتیم، گلزار شهـــــدا بود.
وقتی که در گلزار شهدا با هم قدم می زدیم، فقط در ذهنم با خود کلنجار می رفتم که می شود انسان کسی را که دوست دارد برایش یک چنین دعایی بکند که با شهادت از کنارش برود؟
با خود گفتم اگر در بین این شهـــــدا، شهیدی را هم نام آقا صـــــادق ببینم این دعا را خواهم کرد.
دقیقا همان لحظه ای که به این مسئله فکر می کردم مزار شهید صـــــادق جنگی را دیدم در آن لحظه حال عجیبی پیدا کردم اما بعداز آن به این دعا مصمم شدم.
🔅راوی همسر شهید
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🌸فرازےازوصیتـــــنامہ
✍ ای خدای عالمیان هیچ توشهای به جر گناه ندارم ولی چشم به عطای تو دارم؛ الهی ما را بیامرز و بعد بمیران
🔹اگر نمیبود عشق حسین(ع) دلها هم زنگ زده و سیاه و کدر میشد. پس ای ثارالله ما را از عاشقان حقیقی قرار بده و عشقمان را افزون کن و از شراب عشقت سیرابمان بنما و از شهدای کربلا ما را جدا مفرما.
▫️فرمانده والامقام▫️
شهیــد رضـا داروئیــان
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh