eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
346 دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
10.7هزار ویدیو
137 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادی کنیم از: سردار دلها و حججی و ابراهیم هادی و بقیه شهدا..که حاضرند اما جایشان در این روزها خالی.. بر پیکر غرق در خون شهیدان صلوات.. (ماح): @bicimchi1
قبل از عروسی یه کارت دعوت می‌نویسه برای حضرت زهرا(س) و میندازه تو حرم حضرت معصومه(س). بعد از عروسی خواب می‌بینه که حضرت زهرا(س) اومده بودن مراسم عروسیش. با تعجب می‌پرسه: خانم واقعا باور کنم که شما تشریف آوردید عروسی من؟ حضرت زهرا(س) هم جواب میدن: "مصطفی جان! ما اگه به مجالس شما نیاییم کجا بریم؟!"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویری از دیدار مادر و فرزند روز ۵ خرداد ۱۴۰۱ 💐 حالا مادر، در رضوان الهی هم‌جوار فرزند شهیدش است طُوبَىٰ لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دخترانه‌ها با حاج قاسم نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همسر محمد صلاح در ورزشگاه آنفیلد با حجاب اسلامی ... اونوقت یک مشت دلقک ایرانی به عنوان سلبریتی با زنانشون بی حجاب عکس میذارن تو فضای مجازی، افتخار هم میکنن که این بزک کرده بی‌حیا زن منه ببینیدش ... نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند سلام بر آنهایی که پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بیمزار بمانند ... شهدا شرمنده‌ایم، میشود که ما را هم دعا کنید.... یعنی میشود قسمت ما هم شهادت شود؟؟؟؟ 😭😭😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند سلام بر آنهایی که پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بیمزار بمانند ... شهدا شرمنده‌ایم، میشود که ما را هم دعا کنید.... یعنی میشود قسمت ما هم شهادت شود؟؟؟؟ 😭😭😭😭😭😭
هر سربازی ؛ در جیب‌ هایش در موهایش و لای دکمه‌های یونیفورمش زنی را به میدان جنگ می‌برد  آمار کشته های جنگ  همیشه غلط بوده است! هر گلوله دو نفر را از پا در می‌آورد! سرباز و دختری که در سینه‌اش می‌تپد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فالی در آغوش فرشته گیسوان تو شبیه است به شب اما نه شب که اینقدر نباید به درازا بکشد نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 «♡بـسـم رب العشق ♡» 📗رمــان 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 🌻 روی پله های آخر بودیم که دستم توسط آنالی به عقب کشیده شد . + مروا ! تو چه فکری توی اون سرت میگذره ! میخوای بری شمال ؟! کدوم وضعیت شغلی خوب ؟! دیوونه شدی ؟! میخوای بری خوابگاه ! تو ! مروای فرهمند ! چشم غره ای بهش رفتم و گفتم : - بله ، میخوام برم شمال ! حالا تو به اون چیزاش کاری نداشته باش ! کلافه گفت : + من نمیتونم توی خوابگاه بمونم ! نمیام خوابگاه ! حالا رستمی گفته تا فردا صبر کنید ، تو تا فردا میخوای کجا بمونی ؟! نگو خونه شما که مامانم سایه ام رو با تیر میزنه ها . از من گفتن بود . نگاهم رو ازش گرفتم و از پله ها پایین اومدم . - خونه شما که نه ! یه جای خیلی خوب میریم . آنالی بیا برو بوفه یه چیزی بخر که حسابی گرسنمه . + خیلی خوب بحث رو عوض میکنی ها ! پول ندارم خانوم خانما ! به روبروم نگاهی انداختم و سریع به سمت آنالی برگشتم . مچ دوتا دستش رو گرفتم و گفتم : - ببین آنالی ! اونجا رو ببین . اون مریمه ، می بینیش ؟! برو پیشش ازش راجبه کاملیا بپرس ! بدو تا نرفته ! دستش رو از دستم جدا کرد و بدون هیچ حرفی به سمت مریم دودید . دستی به لباس هام کشیدم و گوشه ای روی پله ها نشستم . در حال فکر کردن بودم که دو تا دختر چادری کنارم ایستادند ، تمام حواسم به سمت صحبت هاشون رفت. × گفتی کاروان راهیان نور کی میان ؟! = از فاطمه شنیدم که می گفت اون دختره که گمشده رو پیدا نکردند ، احتمالا سه روز دیگه میان . × ای وای طفلک ! دختری که قدش بلند تر بود با خنده دستای اون یکی دختره رو گرفت و گفت : ‌= راستی ! میدونی اون پسره هم باهاشون بوده ! × کدوم پسره ؟! = همین داداش آیه حجتی ، آیه اون دختره بود که پارسال اینجا بود بعدش رفت . داداشش که اسمش آراده ، آراد حجتی . آخرین سالی که من دیدمش سه ، چهار سال پیش بود که با هم رفتیم راهیان نور بعدش دیگه گفتن مدیریت رو بر عهده یه نفر دیگه گذاشتن . حالا امسال هم دوباره رفته ، اگر میدونستم که امسال هم رفته اولین نفر بودم که ثبت نام می کردم . دستام رو مشت کردم . دختره بی حیا ! چادر سرش میکنه بعد دنبال پسره مردمه ! چقدر فرق هست بین این دختر و مژده . مژده‌ ی من به کسی چشم نداشت . با این که دختر بود ، ولی غیرت داشت. برای ناموس دیگران احترام خاصی قائل بود . چقدر دلم براش تنگ شده بود . آراد . الان چیکار میکنه ؟! حتما داره برای مراسم عقد و عروسیش برنامه ریزی میکنه . شایدم داره با نامزدش چت میکنه . پوزخندی زدم و از روی پله ها بلند شدم و خیلی سریع از کنارشون رد شدم . اصلا دیگه نمیخواستم به آراد فکر کنم ! به سمت درختی رفتم که آنالی اونجا نشسته بود . &ادامـــه دارد ...... ~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~ نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 «♡بـسـم رب العشق ♡» 📗رمــان 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 🌻 کنارش نشستم و گفتم : - خب شیری یا روباه ؟! مریم اون شب اونجا بوده یا نه ؟! لبخندی زد و به سمتم برگشت : + اوهوم . اونجا بوده ، گفت کاملیا اصلا تو حال و هوای خودش بوده ، حتی وقتی پلیس ها هم اومدن نتونسته فرار کنه ، چون خیلی خورده بود و اصلا درک نداشت توی چه موقعیتی هست . آها ! راستی گفت که ساشا هم اونجا بوده ها ! تو ندیدیش وگرنه بوده . - خودش چه جوری الان اینجا بود پس ؟! مگه اینا رو نگرفتن ‌؟! + گفت که فرار کردن . پلیس ها افتاده بودن دنبالشون ولی بهشون نرسیده بودند. - باید اینا هم می رفتن اون تو آب خنک می خوردن . ولی خوشم اومد ! کاملیا حقش بود ! از روی صندلی بلند شدم و دست آنالی رو گرفتم : - یالا بلند شو بریم که دیر میشه . در حالی که بلند می شد گفت : + کجا بریم ؟! - یه جای خیلی خوب . + عجب ... - بلی . به سمت ماشین راه افتادیم . سریع سوار شدم و به طرف ساندویچی راه افتادم . جلوی ساندویچی پارک کردم و از آنالی خواستم دوتا ساندویچ فلافل برامون بگیره . سرم رو گذاشتم روی فرمون و به آینده نامعلوم مون فکر کردم . این فشار ها خیلی روم اثر گذاشته بود . خیلی بی حوصله و کم تحمل شده بودم . برای هر چیز کوچیکی از کوره در میرفتم . خدایا خودت کمکم کن . نمیخوام دل کسی رو بشکونم . تو حال و هوای خودم بودم که تقه ای به شیشه خورد. سرم رو بلند کردم که ... &ادامـــه دارد ...... ~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~ نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
جمعه با دعای پرفیض کمیل باما همراه باشید 👇👇👇👇👇👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم و شهدا مهمانان ویژه سرود سلام فرمانده 🌴💎🌴💎🌴 🎥این اجرا را تا بحال ندیده اید.. 🌴💎🌹💎🌴
براتون اون لحظه رو آرزو میکنم که... 🌴💙🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم میخواد شب شب جمعه با امام زمان کربلا بودم🕌 عجل لولیک الفرج 😔😔😭😔😔 🌴💎🌹💎🌴
نگاه من، نفسم، دست‌های کوتاهم بگو بریده شود هر چه کم رسیده به تو 🖇💌
فَرّوا اِلَی الحُسين...
‌غیر آغوش تو هر جا بروم نا امن است... 🖇💌
أَلسَّلامُ عَلَى النّازِحینَ عَنِ الاَْوْطانِ سلام بر آن دور افتادگان از وطن‌ها 🖇💌
ما با فراق‌ها ساخته‌ایم اما با فراق تو سوخته‌ایم... _شادی روح شهدا صلوات🌹 🖇💌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا