اسبی که روی پیکرت دویده، نجیب نیست...

بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست، به تن این همه سردار سری نیست که نیست...

وحـالاوقت آوارگی قافله اربابست... #امان‌ازدل‌زینب

ایوب کجایی که ببینی یک زن، ‏هفتاد و‌دوتن کشته بی سر دیده…

السَّلامُ عَلَی الدِّمآءِ السّآئِلاتِ سلام بر آن خون های جاری السَّلامُ عَلَی الرُؤُوسِ الْمُشالاتِ سلام بر آن سرهای بالا رفته(بر نیزه ها)

هرکس ز پدر کینه به دل داشت؛ تو را زد...

بنویسید که خورشید به گودال افتاد، و پس از شام غریبان سحری نیست که نیست...

پدر خاک کجایی؟ پسرت خاک نشد...

اَمان، که فصل گلاب‌گیری گلهای فاطمه‌ست فردا... 😭

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَ اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتی جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلی قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً...

چرا روضه را طولانی می‌کنید؟

تا زنده‌ای به هر نفسی یا حسین بگو فردا میان قبر تو مانی و حسرتش...