eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
349 دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
9.8هزار ویدیو
136 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
test.mp3
9.57M
(🏴)همراه با مداحی های ویژه پیاده روی👣 اربعین ۲۶ پای پیاده اومدید 🎙کربلایی مهدی رعنایی
🏴اتباع افغانستانی و پاکستانی غیر مقیم از طریق مرز زمینی ایران نمی‌توانند وارد عراق شوند 🔹میراحمدی، رییس ستاد مرکزی اربعین حسینی: اتباع افغانستانی مقیم ایران که به صورت قانونی در ایران زندگی می‌کنند، بدون ویزا می‌توانند از مرز شلمچه برای سفر به عراق تردد کنند، اما اتباع پاکستانی و افغانستانی غیر مقیم ایران که برای زیارت قصد سفر به عراق را دارند طبق آن چیزی که مقامات عراقی به تازگی به ما اعلام کرده‌اند آنها نمی توانند از طریق خطوط زمینی از مرز ایران وارد عراق شوند و باید از مرز هوایی وارد این کشور شوند و امکان ورود زمینی به عراق از طریق مرز ایران را ندارند./
هزینه‌های سفر اربعین در عراق به دینار💳 (هر هزار دینار معادل ۲۰ تا ۲۲ هزار تومان) 🚐 خودرو ون عمومی: مهران_نجف: ۱۷۰۰۰ دینار مهران_کربلا: ۱۵۰۰۰ دینار مهران_کاظمین: ۱۹۰۰۰ دینار مهران_سامراء: ۲۰۰۰۰ دینار مهرانسامراءکاظمین: ۲۰۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰ دینار کاظمین_نجف: ۹۰۰۰ دینار نجف_کربلا: ۳۵۰۰ تا ۴۰۰۰ دینار کربلا_مهران: ۱۸۰۰۰ دینار 🚎 ون‌های عتبه حسینی از کربلا: سیدمحمدسامراکاظمین: ۱۲۰۰۰ دینار سیدمحمد_سامرا: ۱۰۰۰۰دینار دوطفلان مسلم_کاظمین: ۷۰۰۰ دینار سهلهکوفهنجف: ۵۰۰۰ دینار مرز مهران: ۱۲۰۰۰ دینار 🔸 نرخ های چدید کربلا _ مهران ۱۴۰۰۰ دینار کربلا _ کاظمین_ سامرا ۱۴۰۰۰ دینار کربلا _ نجف .کوفه.سهله ۵۰۰۰ دینار کربلا _ اولاد مسلم . کاظمین ۷۰۰۰ دینار 🔸حرکت هر روز ساعت ۵ تا ۶ صبح نزدیک مقام صاحب الزمان 🔸جهت دریافت بلیط روز قبل به دفتر ابتدای خیابان سدره مقابل باب سدره حرم امام حسین مراجعه نمایید. 🔻 سایر هزینه‌های جانبی(مبتلا به): نوشابه قوطی کوچک: ۲۵۰ دینار نوشابه قوطی متوسط: ۵۰۰ دینار نوشابه ۱ لیتری: ۷۵۰ دینار ساندویچ شاورما: ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ دینار آب انار: ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ دینار کرایه موتور سه چرخه(کل): ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ دینار کرایه خودرو درون شهری: نفری ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ دینار دمپایی پلاستیکی: ۲۰۰۰ دینار 🔶 این لیست از هزینه‌های انجام شده در سال های گذشته می‌باشد که مطابق شرایط فعلی عراق بروزرسانی شده است.
مداحی آنلاین - آه من الفراق - مهدی رسولی.mp3
7.58M
🔳 🌴آه من الفراق ای کعبه‌ی عراق 🌴از حال دلم میشه بگیری سراغ 🎤
کارهای نقاشی تبلیغات لشکر با او بود. بارگاه امام حسین (ع) را کشید، خطاب به دوستش با اشاره به پرچم کنار گنبد گفت: حیف است، این پرچم باید قرمز خونی رنگ بشود! هنوز جمله‌اش تمام نشده بود که ترکشی بزرگ به پیشانی‌اش بوسه زد و خون سرش بر بالای گنبد، درست در محل پرچم پاشیده شد. 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
ترین_ بهانه به‌"طیــن"سر بزن! حالِ‌توخوب‌میشود‌، به‌اندازه‌درآغوشِ‌خدا‌بودن 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
📚 📝 (تبسم) ♥️ وقتی به فرودگاه رسیدیم همه وجودم چشم شد تا پویا را پیدا کنم هر چ بیشتر میگشتم از آمدنش ناامیدتر می شدم . بلاخره شماره پروازمان را خواندن من که ناامید شده بودم برای آخرین بار به در ورودی نگاه کردم در دلم دعا کردم بیاید تا بتوانم امانتی هایش را بدهم . دیگر ناامید شده بودم به سمت پدرم رفتم که احساس کردم یکی اسمم را صدا کرد به پشت سرم نگاه کردم پویا را دیدم که تیپی سر تا پا مشکی زده بود دلم گرفت هر چند مثل همیشه خوش تیپ بود و نگاه خیره دختران را به سمت خودش جلب میکرد . یک قدم به سمتش رفتم و ایستادم در حالی که به زمین نگاه می کردم گفتم : سلام - سلام .خوبید ؟ - ممنونم که اومدید - نیازی به تشکر نیست بخاطر دل خودم اومدم .اینجا اومدم تا اخرین حرفامو بهتون بزنم راستش خیلی فکر کردم به ابن مدتی که باهم نامزد بودیم لحظه های خوبی رو که کنارتون داشتم . گذشتن از شما برام سخته مثل جون دادن ولی آرامشتون از هر چیزی حتی از خودم هم برام مهمتره. پس شاد زندگی کنید .بجای هردوتامون زندگی کنید چون خودتون میدونید نفس کشیدن واسه عاشقی که عشقش ترکش میکنه سخته. با این حال به خواستتون احترام میذارم و در صورتی حلالتون میکنم که خوشبخت زندگی کنید .مواظب خودتون باشید .هرموقع نیاز به کمک داشتید من در خدمتم. _ممنونم که اومدید.من هیچ وقت دلم نمیخواست اینطور بشه ولی شد از همون چیزی که میترسیدم سرم اومد هرچند گفتنش هم دردی رو دوا نمیکنه.میخواستم قبل رفتن این بسته رو بهتون بدم فکرکنم حالا که هرکدوم میریم دنبال زندگی خودمون بهتره یادگاری های مشترک روبهتون پس بدم. بفرمایید این تمام هدیه هایی هست که به من دادید . _هدیه رو که پس نمیدن ثمین خانم. _میدونم بی ادبی هستش ولی تو اعتقادات من نگه داشتن یادگاری از یک آقای نامحرم خوبیت نداره. از توی کیفم جعبه حلقه را بیرون آوردم و به سمتش گرفتم و گفتم: _این حلقه ای که برام خریده بودید .من لیاقتش رو نداشتم امیدوارم کسی دیگه لایقش باشه _ثمین خانم کسی دیگه ای در کارنخواهد بود.حلقه های نامزدی رو به یک زوج جوان هدیه میدم راضی باشید.برام دعا کنید تا بتونم باخودم کنار بیام و روزهای خوب گذشته رو فراموش کنم چون تو قاموس من نمیگنجه که به ناموس ک.......کسی دیگه چشم داشته باشم با شنیدم حرفای پویا دوباره اشکانم جاری شد و دو زانو روی زمین نشستن و اشک ریختم پویا هم مثل من روی زمین نشست در حالی که او هم اشک می ریخت گفت: ثمین خانم بزارید اخرین تصویرم از شما همون تصویر روز اول باشه نه قیافه گریونتون ،بخاطر آرامش پدرتون هم که شده گریه نکنید! اشکامو پاک کردم و بهش نگاه انداختم که پویا گفت : - ثمین خانم فکرکنم دیگه وقتی نمونده باشه. خدانگهدارتون در حالی که لبخند میزدم گفتم : - مواظب خودتون باشید به زندیگتون برسید منتظر رماناتون هستم تا بخونمشون. دوباره اشکام جاری شد و گفتم : - فراموشم کنید آقا پویا ،من لیاقت عشقتون رو نداشتم . خدا حافظ رامین به سمتم اومد و گوشه چادرم را گرفت بلندم کرد و دنبال خودش کشید ولی من در حالی که اشک میریختم به پویایی نگاه می کردم که ایستاده بود و به زمین چشم دوخته بود. کم کم مردم جلوی دیدم را گرفتن و من با ناامیدی از آینده نه چندان دور سوار هواپیما شدم . . . . ادامه دارد... 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 . 💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇 ❤️👆 @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تعریف درد واقعی شاید همونجاییه که به‌جز امام حسین ؛ به هیچ‌کس نمی‌تونی بگی¡😭
-
که حسین است تکیه‌گاه نوکرها ... 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 📝 (تبسم) ♥️ فصل نهم وقتی چشمانم را باز کردم خودم را در فرودگاه فیومیچینو رم دیدم . همه ی غم های عالم ریخت تو دلم. بغض راه نفس کشیدنم را بسته بود. نگاهی به رامین کردم ,هیچ وقت تصور نمی کردم زندگی اینگونه برایم رقم بخورد. در طول پرواز به حرفهای پویا و به چشمان دریایی و طوفانی اش فکر می کردم به این که چقدر ظالمانه اولین و اخرین عشق زندگی ام را تنها گذاشتم و در کنار مردی دیگر قدم بر میداشتم . پدرم نگاهی به من کرد و گفت : ثمین جان حالت خوبه ؟ رسیدیم پاشو باید پیاده بشیم پاشو عزیزم وقتی به منزل خاله حنانه رسیدیم همه اقوام خاله جمع بودن خاله میگفت: همه بخاطر دیدن عروس خوشگلم اومدن از نگاه های عجیب و غریب مهمان ها میترسیدم و سعی می کردم از پدرم فاصله نگیرم . وقتی خان بابا و عزیز جون را دیدم دوان دوان به سمتشان دویدم و خودم رادر بغل عزیز جون انداختم و بلند بلند گریه کردم و با دیدن خان بابایی که با نامردی تمام به خاطر گناهی که پدرم کرده بود مرا مجازات کرد بیشتر دلم شکست و بلندتر گریه کردم. عزیزم جون که از رفتار من تعجب کرده بود دستی روی سرم کشید و گفت : - دختر گلم نمی دونی چقدر از دیدنت خوشحالم ثمینم چه قدر بزرگ شدی - عزیز جونم سلام خیلی دلم براتون تنگ شده بود الهی من پیش مرگتون بشم چقدر شکسته شدید؟ - خدا نکنه عزیزم پیر شدیم دیگه کم کم وقت رفتن رسیده در حالی که اشک می ریختم گفتم عزیز جون این حرف رو نزنید امید وارم هزار سال زنده باشید و با خان بابا زندگی کنید. در حالی که به خان بابا زل زده بودم ادامه دادم وگفتم : زندگی بدون عشق برابر با مرگ عزیزجون سرم را از شانه عزیز جون برداشتم وبه خان بابا نگاه کردم با بی میلی به سمتش رفتم و در آغوشش گرفتم و گفتم: _سلام خان بابا خوشحالم میبینمتون پدرم به همراه شوهر خاله ام و خاله به سمت ما آمدن. پدرم به سمت خان بابا رفت دستش را دراز کرد و گفت :سلام خان بابا حالتون چطوره ؟ ولی خان بابا به پدرم و دستش که دارز شده بود اعتنایی نکرد و فقط با سردی جواب سلام پدرم را داد و از سالن خارج شد. پدرم در حالی که غرورش خرد شده بود دستش را مشت کرد و با لبخندی تلخ با عزیز جون احوال پرسی کرد . شوهر خاله ام رو به پدرم و من کرد و گفت: - بهتره برید تو اتاقتون اماده بشید و بیاید پایین . بعد به خاله گفت : حنانه جان لعیا رو صدا کن اتاق ثمین جان رو نشون بده منم با عماد میرم بالا خاله رو به خدمتکارشان که یک زن جوان ایرانی بودکرد و گفت : -لعیا اتاق عروس خوشگلمو بهش نشون بده من پشت سر لعیا به راه افتادم و وارد اتاق شدم لعیا نگاهی به سروپای من کرد و گفت: - ببخشید خانم این سوال رو میپرسم ،شما می خواین همیشه چادر سرتون کنید؟ - اره چطور مگه! مشکلی پیش اومده ؟ - نه فقط تعجب کردم خانم اقا رامین چادر می پوشه !!! - اولا من هنوز همسرشون نشدم و ثانیا ممنون اتاقمو نشون دادید حالا میتونید برید _خواهش میکنم خانم جان .راستی یادم رفت بگم این اتاق رو به رویی اتاق آقا رامین با اجازه من میرم. . . . ادامه دارد... 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 .
{بسم الله الرحمن الرحیم...
{صَبَاحَاً أتَنَفَّسُ بِحُبِّ الحُسَین...
سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗 قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ اللهم عجل الولیک الفرجــ✨ @zakhmiyan_eshgh
خدایا امید ما به رحمت بی انتهای توست
🌴🥀🌴🥀🌴
روحش شاد و یادش گرامی و راهش پر رهرو اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌴🥀💎🥀🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاره هـای جگرت بغض تـو را فاش نمود قاتلت غیر همان کوچۀ تاریک نبود🖤 👤 «میونِ کوچه» با نوای کربلایی محمدحسین 🌴🥀🏴🥀🌴
خدایا چنانم کن که از تو بترسم... گویا که تو را می‌بینم... فرازی از دعای امام حسین علیه‌السلام