May 11
پدر بی تو هوای حوصله ام ابری است
بی تو انگار آفتاب زندگی ما نمی تابد
بی تو هرصبح مثل یک غروب آدینه است
بی تو آرزوهایم قد خمیده اند
و تو نیستی تا بدانی چقدر تنهایی سخت است
تو نیستی تا بدانی اندوه و نبودن و نداشتن تو
برای ما بزرگ و سخت است
پدر براستی چقدر صبوری سخت است
چقدر جایت خالی است
اما یاد تو تنها التیام بخش نبودن توست..
#دلنوشته_فرزند_شهید✍
#شهید_سید_مجید_مهدوی❤
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#ستاره_های_زینبی
🔹شبهای جمعه به بهشت زهرا میرفت و پس از نماز جماعت مغرب و زیارت مزار شهدا، میرفت آن قبرهای شهدای گمنام را که رنگ نوشتههایش رفته بود، با قلم بازنویسی میکرد. قلمهایش را هنوز نگه داشتیم.
🔹بعد از آن به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام میرفت و در مراسم احیای حاج منصور ارضی شرکت میکرد و تا صبح آنجا بود.
🔹این برنامه ثابت شبهای جمعهاش بود..صبح میآمد خانه، استراحت مختصری میکرد و دوباره بلند میشد و میرفت بیرون..هیچ وقت بیکار نبود.
🔹وقتی که شهید شده بود، سر مزارش مداح میگفت تا حالا هیچ وقت استراحت نکردی. الآن وقت استراحتت است! شب و روز در تلاش و کوشش بود، برای اینکه پایههای ایمان و تقوایش را محکم کند.
#شهید_رسول_خلیلی🌷
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زهره بابا حجاب که میگن یعنی همین
#ارسالی
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
4_6033069358723368097.mp3
13.6M
یه خواهشی دارم...
یه کربلا میخوام😭😭😭
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
#خاطرات_شهدا
احمد برام تعریف می کرد که در شهرری تیغ کش بودم ! ، هر کسی از روحانی و امام جلوی من حرف می زد با تیغ او را می زدم !!
از شانس خوبش در جبهه ، خورده بود به پست حاج بابا و از این رو به آن رو شد .
به خاطر خالکوبی های بدنش از بچهها خجالت می کشید و در رودخانه ، حمام می کرد ،
همیشه می گفت ، کاش جوری شهید شوم که روی سنگ غسال خانه این خالکوبی ها معلوم نشود ! ، تا آبروی سربازان خمینی برود !!
سرانجام در اثر خمپاره بدنش سوخت.....
#شهیداحمد_بیابانی
📕 پلاک 10
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh.