گزارش تصویری از نمازجمعه این هفته شهر سردشت زیدون به امامت امام جمعه بخش زیدون با لباس مقدس سپاه و جمعی از نمازگزاران در مصلای نمازجمعه
شهدای آینده ...
از میان همین ها
گُل می ڪنند ...
#سیل
#سپاه_پاسداران
#من_یک_سپاهی_هستم
http://eitaa.com/joinchat/2538668050Cf6cc334d85
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
4_5861741086061364333.mp3
8.65M
🎙 بشنوید |
▫️واکنش استاد حسن عباسی به قرار دادن سپاه در لیست گروههای تروریستی
🔴 هدیه ویژه دونالد ترامپ به ملت ایران
🔺قراردادن سپاه در لیست گروههای تروریستی برای ما اهمیتی ندارد و از آن استقبال هم میشود؛ از حالا دیگر آمریکا تا شعاع ۵ هزار کیلومتری مرزهای ایران هیچ جای امنی نخواهند داشت.
🔸۱۹ فروردین ۹۸ - دانشگاه قم
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹اگر خار چشمتان این سپاه است
شعر خوانی کربلایی سید رضا نریمانی در رابطه با سپاه
#سپاه
#من_هم_سپاهی_ام
نشر معارف شهدا در ایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🔻ماجرای دیدار خانواده
#شهید_مدافعحرم_محمدرضا_بیات
با مقام معظم رهبری و کار جالب
برنامه خندوانه در فرزند دار کردنِ
خانواده شهدای جاویدالاثر
🔹 پدر شهید :
ماه رمضان خدمت رهبر انقلاب رسیدیم من به ایشان گفتم جانم به قربان شما هیچی از شما نمیخواهیم و ادعایی نداریم، جانمان فدای حضرتزینب (س) تنها خواستهای دارم و اینکه مزاری در بهشت زهرا (س) به ما بدهید که پنجشنبهها آنجا برویم و درد دل کنیم.
📲 چند روز بعد از ماه رمضان برای دعوت در برنامه خندوانه تماس گرفتند.
توضیح دادند پنج شهید بهزیستی هستند که پدر و مادر نداشتهاند و از ما که هنـوز پیکر پسرمان برنگشته خواستند تا این شهـدا را فرزنـد خودمان کنیم . چند خانواده بودیم که به هر کدام از ما یک شهید دادند.
🔹 سرانجام هم خواسته ما محقق شد و مزار یادبودی در قطعه ۲۶ بهشت
زهرا (س) به شهید بیات داده شد.
📎 پی نوشت :
شهید مدافعحرم محمدرضا(علی) بیات در ۲۴ فروردین ۱۳۹۵ در دفاع از حریم اهلبیت در تلالعیس (ریف جنوبیحلب) به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش به میهن بازنگشت.
#روحش_شاد_با_ذکرصلوات
نشر معارف شهدا در ایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🌸 فرماندهای که از شلوغی مراسم تشییعش میترسید ...
یڪ روز بعد از پایان عملیات والفجر۸ تویوتا را روشن کرد و به سمت آبادان حرکت کردیم. حالش آشفته بود تا به حال اینگونه او را ندیده بودم، یک به یک شهدا را یاد میکرد و برایشان گریه میکرد، گفتم حالا چرا اینقدر ناراحتی گفت: «بیشتر برای زمان بعداز شهادتم ناراحتم»
متوجه حرفش نشدم با تعجب گفتم: بعداز شهادت که ناراحتی نداره ! گفت: « برای ما داره از آنجایی که من فرمانده بودم، مردم و مسئولین مرا میشناسند. ناراحتم و میترسم از آن روزی که وقتی شهید بشوم، تشییع جنازهام شلوغ شود، مسئولین بیایند، برایم تبلیغات ڪنند. کل استان اعلامیه پخش کنند. این است که برای بعداز شهـادتم هم ناراحتم ، من خودم را شرمنده شهدایی که واقعاً زحمت کشیدند و نامی از آنها نیست میدانم.
با این اعتقادی که داشت، خدا به او عنایت کرد و بعد از شهادتش، مفقود ماند و تشییع نشد. مدتها از زمان شهادتش گذشت تا اینکه در سال ۱۳۷۴بهمراه هفتاد و چند تن از شهدای مازندران تشییع شد.
✍ راوی: همرزم شهید
شهید سردار محمدحسن طوسی
جانشین فرمانده لشکر۲۵کربلا
شهادت عملیات کربلای۸
نشر معارف شهدا در ایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
خاطرات و زندگی نامه #شهید_مصطفی_چمران نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh
بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
#خاطرات_شهيد_چمران
بہ روایت غاده جابر
قسمت:3⃣2⃣
🍃در نوسود که بودیم من بیشتر یاد لبنان می افتادم ، یاد خاطراتم ، طبیعت زیبایی دارد نوسود ، و کوههایش بخصوص من را یاد لبنان می انداخت .من ومصطفی در این طبیعت قدم میزدیم و مصطفی برای من درباره این جریان صحبت می کرد، درباره کردها و اینکه خودمختاری می خواهند ،من پرسیدم: چرا خود مختاری نمیدهید ؟مصطفی عصبانی شد و گفت: عصر ما عصر قومیت نیست .حتی اگر فارس بخواهد برای خودش کشوری درست کند ، من ضد آنها خواهم بود .
🍃در اسلام فرقی بین عرب و عجم و بلوچ و کرد نیست .مهم این است ، این کشور پرچم اسلام داشته باشد .البته ما بیشتر روزهای کردستان را در مریوان بودیم .آن جا هم هیچ چیز نبود .من حتی جایی که بتوانم بخوابم نداشتم .همه اش ارتش بود و پادگان نظامی و تعدادی خانه های نیمه ساز که بیشتر اتاقک بود تا خانه .در این اتاق ها روی خاک می خوابیدیم ،خیلی وقتها گرسنه می ماندم و غذا هم اگر بود هندوانه و پنیر. خیلی سختی کشیدم .یک روز بعداز ظهر تنها بودم ،روی خاک نشسته بودم و اشک می ریختم .
🍃غاده تا آن جا که می توانست نمی گذاشت که مصطفی اشکش را ببیند ،اما آن روز مصطفی یکدفعه سر رسید و دید او دارد گریه می کند.آمد جلو دو زانو نشست شروع کرد به عذر خواهی .گفت: من می دانم زندگی تو نباید اینطور باشد . تو فکر نمی کردی به این روز بیفتی .اگر خواستی می توانی برگردی تهران . ولی من نمی توانم ، این راه من است ، خطری برای خود انقلاب است .امام دستورداده که کردستان پاک سازی شود و من تا آخر با همه وجودم می ایستم. غاده ملتمسانه گفت: بیایید برگردیم ، من نمی توانم اینجا بمانم .
🍃مصطفی گفت: تو آزادی ، می توانی برگردی تهران. چشمهایش پرآب شد گفت: می دانی که بدون شما نمی توانم برگردم .این جا هم کسی را نمی شناسم با کسی نمی توانم صحبت کنم . خیلی وقتها با همه وجود منتظر مینشینم که کی می آیید و آن وقت دو روز از شما هیچ خبری نمی شود. مصطفی هنوز کف دستهایش روی زانوهایش بود ، انگار تشهد بخواند ،
گفت: اگر خواستید بمانید به خاطر خدا بمانید ، نه به خاطر من ...
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
نشر معارف شهدا در ایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh