#ساعتی_پیش
🏴 ورود پیکر مطهر یار سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، سردار شهید مدافع حرم حاج اصغر پاشاپور به فرودگاه شهید هاشمی نژاد مشهد
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
حوالیِ شما
دلتنگی چگونه است؟
" اینجا که باران میزند "
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#دفاع_مقدس
·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیرباران مزار شهید رسول خلیلی
#ارسالی_کاربران
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
از زمانی که به دنیا آمد همه او را با نام «علیآقا» صدا میزدند. علیآقا شب و روز در راه دین کار میکرد هرگز خسته نمیشد☺️، علی آقا بهمعنای واقعی کلمه مجاهد فی سبیلالله، خستگیناپذیر و مسئولیتپذیر بود. او دغدغه دین داشت، امر به معروف را در تمام برنامههایش مد نظر داشت☝️ و از هر نظر ممتاز و بهمعنای واقعی کلمه مرد اقدام و عمل بود. حتی در وصیتنامهاش هم اشاره کرده که در این راه چه دغدغههایی داشت و چه خون دلهایی خورده😞، علیآقا اگر کاری را شروع میکرد برای اتمام آن شبانهروز پای کار میایستاد. علیآقا مظلومترین و مخلصترین بسیجی بود که هیچکس او را نشناخت. علیآقا عاشق زیارت عاشورا و مناجات حضرت علی(ع) بود✨، بر سر مزار شهدای گمنام مینشست و مناجات حضرت علی(ع) را میخواند🌸. علیآقا بهدنبال شهرت و پست نبود و بیریایی از ویژگیهای بارز علی بود. علیآقا تمام کارهایش در گمنامی بود او در بسیج سازندگی فعال بود و به مناطق محروم در سیستان بلوچستان برای کمک میرفت و در آن مناطق همه علیآقا را میشناختند.😊🌹
راوی:مادرشهیدمدافعحرم
#علی_جمشیدی
#جاویدالاثر💔
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
ای صاحب بخشش و عطا
ای صاحب جلالت و بزرگواری
بہ حُرمتِ خوبانت
" حَرِّمْ شَیْبَتى عَلَى النّار"
#حلول_ماه_رجب_مبارک
#التماس_دعای_شهادت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
رفتنـدتا زنـدگۍ را
درڪوچـه ها فریـادڪنند!
اینگونـه بود
ڪه ما بـارخودرا
تاخط پایاݩ ڪشیدیم
حالا
چه خنداݩ و سرمست
ازآݩ زمستـاݩ گذشتیم
حالا.
چـه بۍ درد وآسـاݩ
دست از #شهیداݩ ڪشیدیم
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند
روز و شب دارد
روشنی دارد
تاریکی دارد
کم دارد
بیش دارد
دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده
تمام می شود بهار می آید ...
#محمود_دولت_آبادی
#حدیث_دل ❄️
هر لحظه تماشای تو آید یادم
در بندِ تو هستم از جهان آزادم
دیروز فقط غصّه و غم کارم بود
امروز که در دلم نشستی، شادم.
#حسینعلیزارعی
#حدیث_دل ❄️
کجاست اهل دلی
تا دعا کند قدری
که از دعای چو من
هیچ اثر نمی آید ...
#لحظات_استجابت_دعا
#شهید_حمید_باکری
#سالروز_شهادت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطره شهید سلیمانی از شهادت حمید باکری
💎ماجرای شهادت حمید باکری را از زبان سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی بشنوید.
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 طواف پیکر شهید مدافع حرم، شهید «اصغر پاشاپور» در حرم امام رضا(ع)
#کانال_زخمیان_عشق
·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🕊آخرین مأموریت شهید اصغر پاشاپور با شهادت تکمیل شد از زبان خواهر شهید اصغر پاشاپور (همسر شهید پورهنگ)
🌺همسر شهید پورهنگ از سفات اخلاقی جالب برادر شهیدش چنین میگوید: همه خاطراتم از حاج اصغر آمیخته به خنده و شوخی بود. همیشه دنبال خوب کردن حال دیگران بود. یک ویژگی که خیلی در او پررنگ بود مسئولیت پذیریش بود. محال بود مسئولیت قبول کند و آن را به سرانجام نرساند. در روزهای آخر هم منطقه که فرماندهان دستور به آزاد شدنش را داده بودند، را به یاری رزمندگان دیگر به طور کامل آزاد کرد و بعد به شهادت رسید و این یعنی آخرین ماموریت خود را هم تکمیل کرد و بعد رفت. الان هم که پیکر ایشان بازگشته است احساس میکنم بخشی از این وظیفه و مسئولیت باعث بازگشت پیکرش بود زیرا او مقبولیتی در بین مردم دارد که با این بازگشت وظیفهاش به سرانجام خواهد رسید.
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
سه مهندسی که در لشکر فاطمیون آسمانی شدند
#شهید_مصطفی_کریمی ❤️
از رزمندگان افغانستانی لشکر فاطمیون و از نخبگان جامعه افغانستانی در ایران بود که دانشجوی رشته معماری دانشگاه تهران بود و در حین تحصیل برای دفاع از حریم اهل بیت (ع) و نبرد با نیروهای تکفیری وهابی عازم سوریه شد. وی در پاییز سال ۱۳۹۵ به شهادت رسید.
#شهید_محمود_حیدری ❤️
دیگر شهید فاطمیون در رشته مهندسی معدن دانشگاه قزوین بود. او سال ۱۳۷۰ در افغانستان به دنیا آمد و سپس با خانواده خود به ایران مهاجرت کرد. با بالاگرفتن آتش جنگ در سوریه به همراه همقطاران خود در لشکر فاطمیون برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به سوریه رفت و در ۲۰ شهریور سال ۱۳۹۷ در حین اجرای ماموریت به شهادت رسید.
#شهید_سیدمجتبی_حسینی 💚
دانشجوی رشته مهندسی کامپیوتر از دانشگاه قم بود که در ۳۰ فروردین سال ۱۳۹۴ در جریان عملیات معروف به «بصرالحریر» به همراه تعدادی از همرزمان خود به شهادت رسید.
·نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
آنچنان فاصله ها بسته راه نفسم
تو بیا زود بیا ثانیه ی هم دیر است
شاعر
#یاس خادم الشهدا رمضانی
#رمان
#عقیق
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
آنچنان فاصله ها بسته راه نفسم تو بیا زود بیا ثانیه ی هم دیر است شاعر #یاس خادم الشهدا رمضانی #رمان
💠بِسمـِاللهِالرَّحمنِالرَّحیمِ💠
💟 #عقیق_13
ابوذر بهت زده شد! گردو بازی؟ عاشقی؟
حاج رضاعلی عرقش را پاک کرد!. گفت: معمار قصه قصه ماهاست! بعضی وقتا یه حرفایی میزنیم خدا خنده اش میگیره! در حدش نیستیم! وگرنه حتما میگفت برو گردو بازیتو بکن! خسته شدی معمار؟
معمار خنده کنان گفت: شما که حرفای قشنگ میزنی خستگی از تن آدم در میره!
ابوذر حس میکرد دیگر نا در زانوانش نماند! خسته تنها خداحافظی کوتاهی کرد و رفت.
حاج رضاعلی تنها با لبخند بدرقعه اش کرد و نگاهی به در بسته حجره انداخت.
این روزها شاداب تره شده گل قرمز رنگ قالی....
*
به عدد ۱۸ که تعدا تماس های از دست رفته ام از جانب پری ناز بود خیره شدم! آرام به پیشانیم زدم چرا یادم نبود امروز از مشهد برگشته است. شماره اش را گرفتم گویا منتظر تماسم بود که بلافاصله گوشی را برداشت:
__سلام پری جوونم تو رو خدا ببخش واقعا شرمنده گوشی روی سایلنت بود. ببخش جای یکی از بچه ها شیفت بودم دیشب تا الآن خواب بودم.
صدایش که ته مانده نگرانی در آن موج میزد آرامش خاصی انتقال داد: سلام عزیزم فدای سرت. من که مردم از نگرانی. همیشه نرسیده میومدی برای سوغاتیا این بود که نگران شدم. از خواب بیدارت کردم؟
دوستش داشتم او بهترین همسر پدر دنیا بود. کش و قوسی به تنم دادم و گفتم: نه قربونت برم. باید بیدار میشدم باید آماده شم... امشب با مامان عمه شام مهمونتونیم!! اگه بدونی چقدر هوس کشک بادمجوناتو کردم!
میخندد و میگوید: تشریف بیارید صاحب خونه. به روی چشم حتما برات درست میکنم.
_قربان دل مهربونت عزیزم اگه خسته سفری نمیخواد به زحمت بیوفتیا!
_زحمت کشیدن برای آیه عین از رحمت نصیب بردنه! منتظرتم.
_چوب کاری میفرمایید سالار
_به جای این حرفا آماده شو منم برم به کشک بادمجونام برسم
_فدای دست همیشه دست به نقدت چشم
گوشی را قطع کردم و دستهایم را کش آوردم و با تمام قدرت داد زدم تا خستگی و کوفتگیم در برود. مامان عمه طبق معمول بعد از این حرکتم یک (مرض) بلند میگوید و من را به خنده می اندازد!
از توی حال صدایش را میشنوم که میپرسد پریناز بود؟
خمیازه ای میکشم و میگویم: آره مامان عمه پاشو تا من دوش میگیرم آماده شو بریم شام اونجا دعوتیم.
دوش آب سرد حسابی حالم را جا می آورد. مامان عمه مدام به در میزند و من علی رقم میل باطنیم دل میکنم از این حس خوب.
_اومدم
زنگ در را میفشارم و میدانم مثل همیشه با آیفون باز نمیشود صدای پای کوچک سامره را از پشت در میشنوم... در باز میشود و چهره خندان خواهر کوچک و دوست داشتنی ام را میبینم. زندگی یعنی همین اینکه یک منحنی رو به پایین کسی اینچنین دلت را روشن کند
سلام آبجی آیه... دلم برات تنگ شده بود.
خم میشوم و محکم در آغوشش میکشم.
سلام الهی من فدات شم. کجا رفتی تو نمیگی دل آیه میگیره؟
_آی آی آلوچه شدم آجی یواشتر
رهایش کردم مامان عمه هم بوسیدتش پریناز را منتظر نگذاشتم و محکم در آغوشش گرفتم. چندمین بار بود که با خودم اعتراف میکردم بهترین غیرمادر و در عین حال عین مادر دنیا، خود خود شخص پیش رویم است؟
#نویسنده_نیل2(کوثر_امیدی)
#لطفا_کانال_را_به_دوستان_خود_معرفی_کنید.
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
💠بِسمـِاللهِالرَّحمنِالرَّحیمِ💠 💟 #عقیق_13 ابوذر بهت زده شد! گردو بازی؟ عاشقی؟ حاج رضاعلی عرقش
💠بِسمـِاللهِالرَّحمنِالرَّحیمِ💠
💟 #عقیق_14
کم کم بابامحمد و ابوذر هم از راه میرسند و سفره شام را مچینیم! خدای من در این یک هفته دوری چقدر دلم برای پدر نازنینم تنگ شده بود. موهای جو گندمیش و چشمهای مشکی اش را از نظر میگذرانم و جان تازه میگیرم. آنقدر در بدو ورود بوسیدمش که صدای کمیل و ابوذر را در آوردم!
کشک بادمجانهای روی سفره عجیب هوس انگیز شده بودند. بدون تعارف پیش دستی ام را پر
بادمجان و نعناع و پیاز داغ کردم! و با لذت کشک و این مخلوط خوش طعم را مزه مزه کردم!
کمیل با خنده گفت: آبجی یواشتر !! خفه نشی همه اش برای خودت.
ابوذر چشم غره ای به این برادر کوچکتر انداخت و من با خنده مرموزی گفتم: داداشم نگفتی ترازت تو آخرین آزمون چند شد؟
به آنی لبخندش را قورت داد و بی ربط گفت: نوشابه نداریم؟
ابوذر باخنده گفت: حناق داریم!!!
حرفش همه را به خنده انداخت. مامان عمه مدام از پدر و سفرش به اصفهان میپرسید و سامره مدام میان حرف های بابا میپرید و شیرین زبانی میکرد! نگاهی به چهره پریناز انداختم! نوع نگاهش مشکوک بود میدانستم نقشه ای در ذهن دارد! میدانستم این حجم مهر در یک نگاه مطمئنا به نفع من نخواهد بود! خودم را به آن راه زدم ولی لبخند زد و بعد بی مقدمه پرسید: راستی جواب خانم فضلی رو چی بدم؟
غذا میان گلویم پرید و به سرفه افتادم! میان سرفه هایم دیدم که شانه تمام اهل خانه میلرزد.
نفس عمیقی کشیدم و گفتم: حالا بعدا در موردش حرف میزنیم پری جون غذات سرد میشه!
پری ناز آدم باهوشی بود و خوب میدانست کی حریف را فتیله پیچ کند: به نظرم الآن بهترین وقته. ابوذر که اوضاع را درک کرده بود رو به پریناز گفت: مامان جان بزار برای بعد نمیبینی مگه سرخ شده؟
پریناز پشت چشمی نازک کرد و گفت: شما دوغتو بخور تو کار بزرگترا دخالت نکن!
بله! شمشیر را از رو بسته بود. خیره به غذایم بی خیال گفتم: با کمال احترام بفرمایید ان شاءالله یکی بهتر از من نصیب فرزند گرامشون بشه.
با لحن تقریبا تندی پرسید: یعنی موافق نیستی حتی پسره رو ببینی؟
نگاهی به جمع کردم پریناز هم وقت گیر آورده بود... آن هم چه وقتی.
دوباره نگاهم را به سفره دادم و گفتم: نع!
گویا خیلی عصبانی شده بود چون تند تر از قبل گفت: از بس خری آیه!
کمیل که داشت لیوان دوغش را سر می کشید با این حرف پریناز تمام محتویاتش را بیرون داد و روی
صورت سامره ریخت و جیغش را در آورد.
ابوذر و بابا با صدای بلند خندیدند! و من هنوز شکه این رک گویی پریناز بودم و مامان عمه که گویی دلش خنک شده بود فقط میخندید!
نگاهی به پریناز برافروخته کردم و گفتم: خب چرا اینجوری میگی!
لیوان آبی برای خودش ریخت و گفت: پسره دکتره بدبخت! تو خوابتم نمیتونی ببینی که همچین کسی در خونتو بزنه! با شعور با درک با کمالات! با معرفت !! خوش تیپ! خوش لباس و پولدار! دیگه چی میخوای؟
خنده ام گرفته بود: خب پری جان این چه استدلالیه؟ حالا چون پسره دکتره من باید خودمو بدبخت کنم؟ بعضیا مثل ابوذر هم مهندسن هم آخوند! بعضیا هم مثل باباجونم هم معلم هستن.
سامره کودکانه میان حرف پرید و گفت: من چی؟ من چیم؟
محکم لپ های بزرگش را بوسیدم و گفتم: بعضیا هم مثل سامره خانم عزیز دل همه ان نگاهی به
کمیل که منتظر نگاهم میکرد کردم و با لبخند گفتم: بعضیا هم مثل ایشون حمالن!! شغل که مالک انسانیت و برتری آدمها نیست!!
ابوذر و بابا شانه هایشان می لرزید و کمیل با دست به پیشانی اش میکوبید و مامان عمه میخندید بدون هیچ حرفی تنها نظاره گر این اتفاقات بود.
پریناز اما هر لحظه خشمگین تر میشد: آیه دونه دونه اینا رو رد کن! آخرش بگو پری جون دبه ترشی رو درست کن کار از کار گذشت...
#نویسنده_نیل2(کوثر_امیدی)
#لطفا_کانال_را_به_دوستان_خود_معرفی_کنید.
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#آرزوی_شهید:
گفــتم: اگر جنگ تمام شد آرزوی شما به عنوان یک فرمانده چیست؟
گفــت: تنها آرزوی من این است که یک مرکزفرهنگے داشته باشم و روے بچههای جوان کــارکنم و بتوانم مسائـل مربوط به دوران #دفاع_مقدس را به نسل جـــوان منتقل کنم.
#شهیدحاج_منصورخادم_صادق🌷
شبتون شهدایی
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗
قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان
اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ،
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ.
أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى.
اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ
اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ
اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ،
وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
اللهم عجل الولیک الفرجــ✨
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💐 #تلاوت_روزانه_قرآن_کریم
💐#چهارشنبه٧اسفند_ماه_۹۸
💐 #امروز_صفحه۵۶۴
💐 #کانال_زخمیان_عشق
╔═ ⚘════⚘ ═╗
╚═ ⚘════⚘ ═╝
سلام علیکم و رحمه الله
صبح قشنگتون بخیر
تقویم نجومی اسلامی
تقدیم به شما خوبان
✴️ چهارشنبه
👈7 اسفند 1398
👈2 رجب 1441
👈26 فوریه 2020
🕋مناسبت های دینی اسلامی.
🌺ولادت امام هادی علیه السلام به روایتی.❤️تولد...
🎆امور اسلامی و دینی.
📛صدقه صبحگاهی رفع نحوست کند ان شاءالله.
✅شروع به بنایی.
✅زراعت و کشاورزی.
✅و تجارت و داد و ستد نیک است.
👶برای زایمان مناسب و نوزادش خوب تربیت گردد و مبارک است.
🚘مسافرت مکروه و اگر ضروری باشد با صدقه همراه باشد.
🔭احکام و اختیارات نجومی.
✳️دید و بازدید بزرگان.
✳️ارسال کالاهای تجاری.
✳️و اغاز معالجات و درمان نیک است.
💑احکام مباشرت و انعقاد نطفه.
مباشرت مستحب و فرزند حاصل از آن یا حاکم شود یا عالم.و برای سلامتی نیز مفید است.
💉💉حجامت خون دادن فصد خوب نیست.
💇♂💇اصلاح سر و صورت سبب حاجت روایی است.
😴🙄 تعبیر خواب.
خوابی که شب پنجشنبه دیده شود تعبیرش از قران ایه 3 سوره مبارکه ال عمران است.
نزل علیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه ..
و مفهوم ان این است که سه چیز پی در پی به خواب بیننده برسد ان شاءالله و شما مطلب خود را در هر باب قیاس کنید.
✂️ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث خارش میشود.
👕👚 دوخت ودوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🍁زندگیتون مهدوی🍁
💐🌱💐🌱💠🌱💐🌱💐
@Shamim_best_gift