eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
344 دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
10.7هزار ویدیو
137 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عکس دیده نشده از حاج قاسم سلیمانی در ماه رمضان سال گذشته دلنوشته «مرتضی قربانی» از افطاری سال گذشته: افطاری پارسال در کنار شهید قاسم سلیمانی و دیگر بچه‌های جنگ که همه با لباس شخصی و همراه فرزندان و خانواده شان در منزل آقا محسن حضور داشتند و نه روی صندلی که روی فرش و موکت کنار همدیگر نشسته بودند چقدر صفا کردیم. چقدر بغض کردیم و خندیدیم از دیدار دوستان و اشک حسرت ریختیم به یاد یاران سفرکرده... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
آن بٰاد که آغشته به بویِ نفسِ توست؛ از کوچه‌ی مٰا کاش گذر داشتِه باشد ... پ.ن: وقتی در عملیات بیت المقدس مفقود می‌شود، هیچ اثری جز یک کلاه نیم‌سوخته از او باقی نمی‌ماند.... این کلاه ۳۲ سال نزد یکی از همرزمانش "مصطفی آهوزاده" می‌ماند تا در آستانه سالگرد شهادتش به خانواده‌اش تقدیم می‌گردد.... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عبدالحسین در وصیت نامه اش می نویسد: « خانواده ی عزیزم! اگر در جبهه شهید شدم، جسم مرا بدون غسل و کفن و با همان لباس هایم به خاک بسپارید » و با بقیه ی رفقایش در «ستاد ذخیره سپاه» دزفول، راهی می شود برای عملیات بیت المقدس...  اردیبهشت ۶۱_ هوای خوزستان گرم بود قبل از عملیات، تعدادی از بچه های ذخیره سپاه می روند و کلاه های پارچه ای  تهیه می کنند و مشخصاتشان را زیر لبه های کلاه می نویسند یکی شان با خنده می گوید: «اگر طوری شهید شدیم که چیزی از بدنمان باقی نماند، از روی مشخصات زیر کلاه، شناسایی‌مان می کنند» و بقیه هم می زنند زیر خنده! عملیات شروع شد. بچه ها سنگر و جان پناهی ندارند و آنقدر گلوله های تانک در گوشه و کنار شان منفجر می شود که  منطقه از شدت دود و خاک و غبار تیره و تار می شود. کار به جایی می رسد که دشمن برای هر نفر یک گلوله ی تانک شلیک می کند؛  بعضی از بچه ها به وسیله اصابت گلوله مستقیم تانک به شهادت می رسند و چیزی از پیکرشان یا باقی نمی ماند و یا باقی مانده ی پیکر قابل شناسایی نیست. در آن شرایط بچه ها مجبور می شوند که یک خاکریز برگردند عقب. غروب می شود، اما خبری از «عبدالحسین» نیست. شب بچه­ ها دوباره برای بازپس‌گیری مواضع قبلی و شناسایی و انتقال پیکر شهدا می روند، اما تنها نشانه ای که از عبدالحسین  پیدا می شود، فقط یک کلاه نیم سوخته است که نامش در آن نوشته شده بود. اهل دزفول بود و تا به امروز پیکرش هیچ وقت پیدا نشد. مادر شهید بعد از سی و اندی سال انتظار به فرزند شهیدش پیوست.. نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
آنچنان فاصله ها بسته راه نفسم تو بیا زود بیا ثانیه ی هم دیر است شاعر خادم الشهدا رمضانی نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
آنچنان فاصله ها بسته راه نفسم تو بیا زود بیا ثانیه ی هم دیر است شاعر #یاس خادم الشهدا رمضانی #رمان
💠بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ💠 💟 حالا امیرحیدر و قلب وفکر آرام شده اش کنار هم توی حجره نشسته بودند. این نگرانی را از خود کند و به خدا سپرد...اصلا حاج رضا علی پیامبر بود...پیامبر آرامش...سکون... ازخودت به خودت میرساند تورا این پیر مرد گوشی همراهش را برداشت و شماره خانه شان را گرفت و بعد از چند بوق الیاس گوشی را برداشت: _سلام داداش _سلام مامان هست؟ _سرش درد میکنه دراز کشیده _گوشی رو بده بهش الیاس گوشی را سمت مادرش میگیرد و طاهره خانم به ناله هایش آب و تاب بیشتری میدهد:بله؟ لبخند امیرحیدر در آمده بود از این نمایش ها:سلام مامان جان _کاری داشتی؟ _باالاخره کار خودتونو کردید؟ _چی میگی امیرحیدر؟ _شما بردید...قرار خواستگاری رو با هرکی که میخوای بزار طاهره خانم متعجب میپرسد:حالت خوبه حیدر؟ _امشب یکم دیرمیام با بچه ها تو کارگاه کار داریم کاری نداری؟ و طاهره خانم گنگ خداحافظی میکند! آخوند! عبایش را روی دوشش جابه جا میکند و یاعلی گویان از جا برمیخیزد... او کارش را کرده بود تلاشش را کرده بود وخوب میدانست با اشک مادر و اذیت کردنش حتی اگر به خواسته اش برسد هم خوشبخت نخواهد بود.....امیدوار تر از قبل میرفت تا امتحان پس دهد او میدانست داییش اش هم با هر شرایطی کنار نمی آید...اما اگر میشد هم.. *** خانه مان غلغله بود.همین امروز ابوذر مرخص شده بود و تا جاگیر شد اولین سری عیادت کننده ها که خانواده ی زهرا جان باشند آمده بودند سینی چای را بر میدارم و تعارفشان میکنم سرم از شدت خستگی ودرد داشت میترکید دیشب شیفت شب بودم و امروز هم گرفتار کارهای ترخیص ابوذر آرام دم گوش مامان پری میگویم::من برم خونه بخوابم؟ سرم داره میترکه...فردا میام _اگه خیلی حالت بده بریم دکتر؟ _نه عزیزم از خستگی خیلی زیاده برم حالا؟ چادرش را مرتب میکند و میگوید: برو عزیزم شامتم میدم کمیل بیاره برات با خدا حافظی از جمع راهی خانه میشوم. سوز زودهنگام زمستان لرز به تنم می اندازد قفل در را با بدبختی باز کردم و خودم را تقریبا داخل انداختم. صدای خنده از سوئیت می آمد و من تصور میکردم امیرحیدر با لبهای خندان زیباییش چند برابر میشود. بی حرف پله ها را بالا میروم که در میانه راه در سوئیت باز میشود و بعدصدای مردی می آید که میپرسد:حالا قرار خواستگاری رو کی گذاشتن آقا سید؟ مات میمانم...آقا سید؟ خواستگاری؟ چه میگفتنداینها! اشتباه نمیکردم صدای کلافه ی امیرحیدر بود که میگفت: نمیدونم والابا این عجله ای که مامان داشت فکر کنم همین فردا پس فردا باشه! دست میگذارم روی قلبم...نکن دلکم! اینچنین خودت را بر درو دیوار سینه ام نکوب میشکنی! خیس عرق با زانوان شل شده به در خانه میرسم و در را باز میکنم... سکوت فریاد میکرد در خانه و هیچکس نبود...گفته بودم پرده های خانمان حریر قهوه ایست و مبلهایمان با آن ست است؟ فرشمان هم تم گردویی دارد. آشپزخانه مان هم ست سفید ... بی حوصله سمت اتاقم میروم ومثل خلسه ای ها لباس از تنم خارج میکنم.... (کوثر_امیدی) . نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
💠بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ💠 💟 #عقیق_149 حالا امیرحیدر و قلب وفکر آرام شده اش کنار هم توی حج
💠بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ💠 💟 راستی آیه آقا سید با آن عجله ای که مادرش داشت فکر کند همین فردا پس فردا برود به خواستگاری! راستی من حالا باید چه کار کنم؟نگاهم میرود سمت کشو میز مطالعه ام. همانجا گذاشتمش ...کشو را باز میکنم و جعبه ی حاوی اعتراف نامه ی آرمیده میان گلبرگ های یاس را بیرون میکشم... نگاه میکنم به برگه ی خوشبو...چه روز خاصی بود آنر روز درست اندازه ی دوست داشتنم! حاال چطور باید لحظه ویرانی یک احساس را اعلام کرد؟ لحظه متلاشی شدن رویاهای شبانه ات را؟یک عاشق چطور میتواند لحظه شکسته شدنش را ترسیم کند؟ راستی دلم یک جوری شد! شکستنی بود دیگر....تقصیر خودم بود که نگذاشتمش توی جعبه ای و رویش ننوشتم مراقب باشید شکستنی است آنوقت شاید هیچ احساسی بی هوا پا رویش نمیگذاشت که این بشود حال و روزش!راستی چطور باید یک آرزو را به خاک سپرد؟ غسل و کفن من نمیدانم که! تقصیر من نیست...باید یقه ی این داستان سراها را گرفت که همه پایانشان خوش میشود آدم خیال برش میدارد که ماهم یکی از آنها! آیه تو چه خونسردی!دوستش داشتی آخر!دانای کل * کربلایی ذوالفقار کتش را می اندازد روی دوش امیرحیدرش ...حیدر تعارف میکنداما کربلایی بی توجه به تعارفاتش کنارش مینشیند و درآن شب سرد نگاه میکند به آسمان ابری و بعد میگوید:کم آوردی حیدر؟ امیرحیدر متعجب نگاهش میکند:کم آوردم؟ _پشت و پا زدن به دلتو میگم حیدر میخندد:پشت و پا نزدم به دلم...تلاشمو کردم باقیشو سپردم به خودش _چطور دلت اینقدر قرصه؟ _یه ترسی که هست ولی بهش اعتنا نمیکنم...یعنی نباید بکنم! راحله دست میگذارد روی یقه ی امیرحیدر و غر میزند:یه دقیقه آروم بگیردارم مرتبش میکنم امیرحیدر کمی بیشتر از کمی بی حوصله بود آن شب...داشتند میرفتند خواستگاری آخر! طاهره خانم گیره ی روسری اش را میبندد و بعد از سر کردن چادرش بلند آوا میدهد:حاضرید؟ دیر شد! راحله هم کارش راتمام میکند و سارا را از بغل الیاس بیرون میکشد و جمع از خانه بیرون میزند. الیاس راننده میشود امیرحیدر پشت پیش مادرش مینشیند... (کوثر_امیدی) . نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بِسْمِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداى بخشنده مهربان سُبْحَانَكَ يَا اللَّهُ تَعَالَيْتَ يَا رَحْمَانُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى خدا! بلند مرتبه‌ اى اى بخشاينده! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا رَحِيمُ تَعَالَيْتَ يَا كَرِيمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى مهربان بلند مرتبه ‌اى كريم! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا مَلِكُ تَعَالَيْتَ يَا مَالِكُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى پادشاه وجود! بلند مرتبه‌ اى اى مالك عالم! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا قُدُّوسُ تَعَالَيْتَ يَا سَلاَمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى ذات كامل مبرا از نقص! بلند مرتبه‌ اى اى سلامت بخش! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا مُؤْمِنُ تَعَالَيْتَ يَا مُهَيْمِنُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى ايمن كن ترسناكان! بلند مرتبه‌ اى اى شاهد عالميان! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا عَزِيزُ تَعَالَيْتَ يَا جَبَّارُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى با عزت و اقتدار! بلند مرتبه‌ اى اى با جبروت و جلال! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا مُتَكَبِّرُ تَعَالَيْتَ يَا مُتَجَبِّرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى با كبيريا! بلند مرتبه‌ اى اى صاحب بزرگى و جلالت! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا خَالِقُ تَعَالَيْتَ يَا بَارِئُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى آفريننده عالم! بلند مرتبه‌ اى اى پديد آرنده خلق! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا مُصَوِّرُ تَعَالَيْتَ يَا مُقَدِّرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى صورت آفرين! بلند مرتبه‌ اى اى تقدير كننده امور! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا هَادِي تَعَالَيْتَ يَا بَاقِي أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى رهنماى خلق! بلند مرتبه‌ اى اى باقى ابدى! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا وَهَّابُ تَعَالَيْتَ يَا تَوَّابُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى بخشنده بى ‌عوض! بلند مرتبه‌ اى اى توبه پذير! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا فَتَّاحُ تَعَالَيْتَ يَا مُرْتَاحُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى گشاينده درهاى رحمت! بلند مرتبه‌ اى اى وسعت بخش ما را از آتش درپناه خود آر اى پناه بخش سُبْحَانَكَ يَا سَيِّدِي تَعَالَيْتَ يَا مَوْلاَيَ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى سيد من! بلند مرتبه‌ اى اى مولاى من! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا قَرِيبُ تَعَالَيْتَ يَا رَقِيبُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى نزديك به خلق! بلند مرتبه‌ اى اى نگهبان عالم! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا مُبْدِئُ تَعَالَيْتَ يَا مُعِيدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى پديد آرنده! بلند مرتبه‌ اى اى باز گرداننده! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا حَمِيدُ تَعَالَيْتَ يَا مَجِيدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى ستوده صفات! بلند مرتبه‌ اى اى صاحب مجد! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا قَدِيمُ تَعَالَيْتَ يَا عَظِيمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى ذات قديم! بلند مرتبه‌ اى اى حقيقت بزرگ! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا غَفُورُ تَعَالَيْتَ يَا شَكُورُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى آمرزنده گناهان! بلند مرتبه‌ اى اى نعمت بخش شاكران! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا شَاهِدُ تَعَالَيْتَ يَا شَهِيدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى گواه خلق! بلند مرتبه‌ اى اى مشاهده كننده عالم! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا حَنَّانُ تَعَالَيْتَ يَا مَنَّانُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى مهربان! بلند مرتبه‌ اى اى نعمت بخش! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا بَاعِثُ تَعَالَيْتَ يَا وَارِثُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى برانگيزاننده خلقان! بلند مرتبه‌ اى اى ارث بر عالميان! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا مُحْيِي تَعَالَيْتَ يَا مُمِيتُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى زنده كننده مردگان! بلند مرتبه‌ اى اى ميراننده زندگان! ما را از آتش پناه بده ای پنا
آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا مُجِيبُ تَعَالَيْتَ يَا حَسِيبُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى اجابت كننده دعاى خلق! بلند مرتبه‌ اى اى به حساب آرنده بندگان! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا عَادِلُ تَعَالَيْتَ يَا فَاصِلُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى خداى عادل! بلند مرتبه‌ اى اى جدا كننده! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا لَطِيفُ تَعَالَيْتَ يَا شَرِيفُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى با لطف و كرم! بلند مرتبه‌ اى اى با عزت و شرف! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا رَبُّ تَعَالَيْتَ يَا حَقُّ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى پروردگار! بلند مرتبه‌ اى اى ثابت ابدى! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا مَاجِدُ تَعَالَيْتَ يَا وَاحِدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى با مجد و بزرگى! بلند مرتبه‌ اى اى ذات يگانه! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا عَفُوُّ تَعَالَيْتَ يَا مُنْتَقِمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى عفو كننده! بلند مرتبه‌ اى اى انتقام كشنده! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا وَاسِعُ تَعَالَيْتَ يَا مُوَسِّعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى وسيع رحمت! بلند مرتبه‌ اى اى گشايش و وسعت بخش! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا رَءُوفُ تَعَالَيْتَ يَا عَطُوفُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى مهربان! بلند مرتبه‌ اى اى با عطوفت! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا فَرْدُ تَعَالَيْتَ يَا وِتْرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى يكتابلند مرتبه‌ اى اى خداى بى ‌همتا! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا مُقِيتُ تَعَالَيْتَ يَا مُحِيطُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى نگهدارنده حد هر كس! بلند مرتبه‌ اى اى احاطه كننده! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا وَكِيلُ تَعَالَيْتَ يَا عَدْلُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ
ه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا شَفِيقُ تَعَالَيْتَ يَا رَفِيقُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى مهربان با شفقت! بلند مرتبه‌ اى اى رفيق با عنايت! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا أَنِيسُ تَعَالَيْتَ يَا مُونِسُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى انيس خلق! بلند مرتبه‌ اى اى مونس بندگان! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا جَلِيلُ تَعَالَيْتَ يَا جَمِيلُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى با جلالت و بزرگى! بلند مرتبه‌ اى اى با حسن و جمال! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا خَبِيرُ تَعَالَيْتَ يَا بَصِيرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى آگاه از امور خلق! بلند مرتبه‌ اى اى بيناى به احوال بندگان! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا حَفِيُّ تَعَالَيْتَ يَا مَلِيُّ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى حقيقت پنهانى! بلند مرتبه‌ اى اى غنى الذات! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا مَعْبُودُ تَعَالَيْتَ يَا مَوْجُودُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى معبود حقيقى! بلند مرتبه‌ اى اى موجود بالذات‌ما را از آتش در پناه خود آر اى پناه بخش سُبْحَانَكَ يَا غَفَّارُ تَعَالَيْتَ يَا قَهَّارُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى بخشنده گناه،! بلند مرتبه‌ اى اى با قهر و سطوت! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا مَذْكُورُ تَعَالَيْتَ يَا مَشْكُورُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى يادآورنده! بلند مرتبه‌ اى اى پاداش بخشنده! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا جَوَادُ تَعَالَيْتَ يَا مَعَاذُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى بخشنده بى عوض! بلند مرتبه‌ اى اى پناه بى‌ پناهان! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا جَمَالُ تَعَالَيْتَ يَا جَلاَلُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى نيكو! بلند مرتبه‌ اى اى بزرگ! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا سَابِقُ تَعَالَيْتَ يَا رَازِقُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى پيش از همه! بلند مرتبه‌ اى اى روزى دهنده خلق! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا صَادِقُ تَعَالَيْتَ يَا فَالِقُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى صادق الوعد! بلند مرتبه‌ اى اى شكافنده روشنى! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا سَمِيعُ تَعَالَيْتَ يَا سَرِيعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى شنواى دعاى خلق! بلند مرتبه‌ اى اى زود اجابت كننده! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا رَفِيعُ تَعَالَيْتَ يَا بَدِيعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى رفيع منزلت! بلند مرتبه‌ اى اى نو به نو پديد آرنده! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا فَعَّالُ تَعَالَيْتَ يَا مُتَعَالُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى كار كن نظام عالم بلند مرتبه‌اى اى بزرگوار! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا قَاضِي تَعَالَيْتَ يَا رَاضِي أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى داور خلق! بلند مرتبه‌ اى اى خوشنود! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا قَاهِرُ تَعَالَيْتَ يَا طَاهِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى غالب قاهر! بلند مرتبه‌ اى اى پاك و منزه! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا عَالِمُ تَعَالَيْتَ يَا حَاكِمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى داناى به خلق! بلند مرتبه‌ اى اى حكمفرماى به حق! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا دَائِمُ تَعَالَيْتَ يَا قَائِمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى هستى هميشگى! بلند مرتبه‌ اى اى قائم بالذات! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا عَاصِمُ تَعَالَيْتَ يَا قَاسِمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى حفظ كننده! بلند مرتبه‌ اى اى قسمت كننده! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا غَنِيُّ تَعَالَيْتَ يَا مُغْنِي أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى ذات بى ‌نياز بلند مرتبه ‌اى بى ‌نياز كننده! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا وَفِيُّ تَعَالَيْتَ يَا قَوِيُّ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى وفا كننده به عهد! بلند مرتبه‌ اى اى تواناى مطلق ما رااز آتش در پناه خود آر اى پناه بخش سُبْحَانَكَ يَا كَافِي تَعَالَيْتَ يَا
شَافِي أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى كفايت كننده امور بلند مرتبه‌اى اى شفا بخش بيماران! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا مُقَدِّمُ تَعَالَيْتَ يَا مُؤَخِّرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى مقدم دارنده! بلند مرتبه‌ اى اى مؤخر كننده! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا أَوَّلُ تَعَالَيْتَ يَا آخِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى اول موجود! بلند مرتبه‌ اى اى آخر هستى! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا ظَاهِرُ تَعَالَيْتَ يَا بَاطِنُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى ذات پيدا! بلند مرتبه‌ اى اى حقيقت پنهان! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا رَجَاءُ تَعَالَيْتَ يَا مُرْتَجَى أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى اميد اميدواران! بلند مرتبه‌ اى اى مرجع آرزوها! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا ذَا الْمَنِّ تَعَالَيْتَ يَا ذَا الطَّوْلِ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى خداوند نعمت! بلند مرتبه‌ اى اى خداوند احسان! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا حَيُّ تَعَالَيْتَ يَا قَيُّومُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى زنده ابدى! بلند مرتبه‌ اى اى نگهدار عالم! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا وَاحِدُ تَعَالَيْتَ يَا أَحَدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى خداى يگانه! بلند مرتبه‌ اى اى خداى يكتا! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا سَيِّدُ تَعَالَيْتَ يَا صَمَدُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى سيد خلق! بلند مرتبه‌ اى اى غنى مطلق! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا قَدِيرُ تَعَالَيْتَ يَا كَبِيرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى توانا! بلند مرتبه‌ اى اى بزرگ! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا وَالِي تَعَالَيْتَ يَا مُتَعَالِي (يَا عَالِي) أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى سلطان عالم! بلند مرتبه‌ اى اى برتر از همه عالم! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا عَلِيُّ تَعَالَيْتَ يَا أَعْلَى أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى با علو با شأن! بلند مرتبه‌ اى اى بالاتر! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا وَلِيُّ تَعَالَيْتَ يَا مَوْلَى أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى صاحب اختيار عالم! بلند مرتبه‌ اى اى سلطان عالم! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا ذَارِئُ تَعَالَيْتَ يَا بَارِئُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى آفريننده بلند مرتبه‌ اى پديد آرنده! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا خَافِضُ تَعَالَيْتَ يَا رَافِعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى ذليل و پست كننده! بلند مرتبه‌ اى اى رفعت بخشنده! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا مُقْسِطُ تَعَالَيْتَ يَا جَامِعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى عدل و داد كننده! بلند مرتبه‌ اى اى جمع آورنده متفرقها! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا مُعِزُّ تَعَالَيْتَ يَا مُذِلُّ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى عزيز كننده! بلند مرتبه‌ اى اى خوار كننده! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا حَافِظُ تَعَالَيْتَ يَا حَفِيظُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى نگهبان! بلند مرتبه‌ اى اى نگهدار! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا قَادِرُ تَعَالَيْتَ يَا مُقْتَدِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى ذات قادر! بلند مرتبه‌ اى اى سلطان مقتدر! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا عَلِيمُ تَعَالَيْتَ يَا حَلِيمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى دانا! بلند مرتبه‌ اى اى بردبار! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا حَكَمُ تَعَالَيْتَ يَا حَكِيمُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى داور! بلند مرتبه‌ اى اى با حكمت و عنايت! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا مُعْطِي تَعَالَيْتَ يَا مَانِعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى عطا بخش! بلند مرتبه‌ اى اى مانع عطا! ما را از آتش پناه بده ای پناه دهنده! سُبْحَانَكَ يَا ضَارُّ تَعَالَيْتَ يَا نَافِعُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ پاك و منزهى اى ضرر رساننده! بلند مرتبه‌ اى اى سود بخشنده! ما را از
و چگونه در بند خاک بماند آن‌که پرواز آموخته است... نشر معارف شهدا در ایتا شبتون شهدایی نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗 قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ اللهم عجل الولیک الفرجــ✨ @zakhmiyan_eshgh
دعای روحبخش يَا عَلِيُّ يَا عَظِيمُ يَا غَفُورُ يَا رَحِيمُ أَنْتَ الرَّبُّ الْعَظِيمُ‏ @zakhmiyan_eshgh
🌻دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان 🌸تقدیم به همه شما عزیزان التماس دعا از شما خوبان✋🌸 @zakhmiyan_eshgh
1_1677622.mp3
4.06M
💐 💐 💐 ١٧_اردیبهشت_ماه_۹٩ 💐 ۱۲ 💐 ╔═ ⚘════⚘ ═╗ @zakhmiyan_eshgh ╚═ ⚘════⚘ ═╝
✅سحر دوازدهم دوازده سحر از ماهِ اهل روزه گذشت خوش است وقت گدایے به بارگه آید به یازده گل زهرا قسم ڪه یک عمر است نشسته ام ڪه چه روزے دوازده آید @zakhmiyan_eshgh
🌸 سحر دوازدهم دوازدهمین،بزم عاشقی مان رسید؛ دلبرم دوازده،عدد عاشقی من است. من از چشمان دوازدهمین تجلی تو در زمین، روي ماهت را شناخته ام،و راه نور را یافته ام. دلبر دردانه من؛ همه اعداد،در زمینِ تو،یک طرف ... عدد زمین و آسمانت،یک طرف چه رازی در آن ریخته ای، که هر بار به زبانم سرازیر می‌شود؛ غم همه عالم را به یکباره در جانم می ریزد! دوازده سحر است،که آغوش گشوده ای به روی من،تا کمی درد تنهایی ام را التیام ببخشی. اما اله بی همتای من؛ درد من،با یکی دو سحر،دوا نمی شود ... من،گمشده ای دارم که آیینه تمام قد تو، در زمین است. من بدون او، راه آغوش تو را هزار بار گم کرده ام. چاره ای نمی کنی؟ یک اذنِ بيگاه تو، تمام آوارگی هزار ساله او را، و تمام درد غریبِ سینه مرا، به یکباره درمان می کند. دوازدهمین سحر ضیافتت، پُر است از بوی نرگسین پیراهن یوسفم، که سالهاست همه اهل زمین را، به حیرت وا داشته است. مـــرا، به لمس نگاهش، اجابت کن ... خد 🍀🔹🍀🔹🍁🔹🍀🔹🍀 @zakhmiyan_eshgh
وصیتنامه صوتی شهید.ogg
4.04M
وصیت نامه صوتی شهید حمید سیاهکالی مرادی
سلام برخدای حمید سیاهکالی مرادی♥️
👋🏼 حاج حسین یڪتا می‌گفت : در عالم رویا ؛ بہ شـ‌هید گفتم : چرا برای ما دعا نمی‌ڪنید ڪہ شـ‌هید بشیم ! شـ‌هید گفت: ما دعا میڪنیم براتون هم شهادت مینویسند ولی گناه میڪنید پاڪ میشه ... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
با اینکه سن و سالی نداشت ولی در این یکی دو سال آخر زیاد مطالعه می‌کرد و نهج البلاغه هم زیاد می‌خواند🌿. اهل هیئت و عزای حسین بود و این جمله را زیاد به زبان می‌آورد: «کاری نکن که شرمنده خدا بشوی.» علاقه به جنگ و شهادت از کودکی در او نمایان بود. متولد مشهد بود و از مبارزین ایرانی الاصل لشکر فاطمیون به حساب می‌آمد👌. در وصیت نامه ای که از او به یادگار مانده به ماهیت فانی و گذرای دنیا اشاره کرده و می‌گوید: «برای دنیا نجنگید و حرف مردم برایتان اهمیتی نداشته باشد، غیبت دیگران را نکنید🚫، اگر در این دنیا حرمت من را نگه بدارید در آن دنیا شفاعت تان خواهم کرد.» از پدر و مادرش خواسته بود تا برای او نگریند: «اگر گریه‌ای هست برای امام حسین(ع) باشد، چون من را برای حضرت زینب (س) داده‌اید.»💔 🌹 🕊 ✌️ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
این اواخر یک بعد از ظهر حسین آقا به من گفت: شما چرا دعا می‌کنی من شهید نشوم؟ تو هنوز شهادت را درک نکرده‌ای. دعا کن من شهید شوم که آن دنیا شفاعت شما را بکنم. من گفتم: مگر می‌شود یک زن برای شهادت شوهرش دعا کند؟ گفت: هنوز شما بهشت را درک نکرده اید. من گفتم: انشاءالله همیشه باشی، نذر حضرت زینب باش. بروی مدافع حرم حضرت زینب باشی. می‌گفتم: من حاضرم یک سال تو را نبینم فقط زنگ بزنی بگویی من سالمم. من هم بگویم من سایه سر دارم. حسین آقا گفت: می‌دانی اجر شهید گمنام چقدر است؟ زدم روی پایم و  گفتم: تو را به خدا نگو! حالا می‌خواهی شهید بشوی شهید شو اما شهید گمنام نشو دیگر! ❤️ 🌹 ----------------------------------------- نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
مراسم عروسی ما ، به خواست خودمان نیمه شعبان در مسجد برگزار شد و من حجاب کامل داشتم . جالب است برایتان بگویم وقتی فیلمبردار آمد داخل از من پرسید چه آرزویی داری ؟ می دانستم رضا دوست دارد شهید شود چون بارها گفته بود ، من هم در جواب فیلمبردار گفتم : انشاء الله عاقبت ما ختم به شهادت شود . من رضا را خیلی دوست داشتم ، فکر می کنم عشق ما خیلی خاص بود . بعد از رضا پرسید : شما چه آرزویی دارید ؟ گفت : همین که خانم گفت . 💔 🌹 ✍ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh