از همه خواهران و از همه زنان امت رسوال الله مي خواهم روز به روز حجاب خود را تقويت كنيد مبادا تار مويي از شما نظر نامحرمي را به خود جلب كند مبادا رنگ و لعابي بر صورتتان باعث جلب_توجه شود، مبادا چادر را كنار بگذاريد
هميشه الگوي خود را حضرت زهرا(س) و زنان اهل بيت پيامبر قرار دهيد، هميشه اين بيت شعر را به ياد بياوريد آن زماني كه حضرت رقيه(س) خطاب به پدرش گفت:
غصه حجاب من را نخوري بابا جان
چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز
از همه مردان امت رسول الله مي خواهم كه فريب فرهنگ و مدهاي غربي را نخوريد همواره علي ابن ابي طالب اميرالمومنين(ع) را الگو و پيشواي خود قرار دهيد و از شهدا درس بگيريد.
خودتان را براي ظهور امام زمان روحي لك الفدا و جنگ با كفار به خصوص اسرائيل آماده كنيد كه آن روز خيلي نزديك است. هميشه برايbخدا بنده باشيد كه اگر اين چنين شد بدانيد عاقبت همه شما ختم به خير مي شود.
شهید محسن حججی
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
ترم های اول ورود به دانشگاه به پیشنهاد یکی از بچه ها قرار شد یه گروه تشکیل بدیم از بچه های مشتی و بااخلاص و پای کار که کارای صلواتی برای بچه های دیگه انجام بدیم.
مثلا واکس زدن پوتین بچه ها، کارهای خدماتی و نظافتی و... طوری که هیچکس شناخته نشه جلسه گرفتیم و چند تا تیم تشکیل دادیم. هر تیم یه مسئول داشت و چند تا نیرو.
اسم کار رو گذاشتیم ستاد جنگ های نامنظم با نفس
هر تیم رو هم به اسم یه شهید نام گذاری کردیم. هر کدوم از بچه ها به نیابت از یک شهید اتیکت اسم اون شهید بزرگوار رو به سینه میزدن اما با چفیه صورتشون رو میبستن تا شناسایی نشن
صبح خیلی زود یا آخرای شب، طوری که کسی متوجه_نشه فعالیت خودشون رو انجام میدادن. حسین آقا فرمانده یکی از تیم ها شد که به اسم سردار شهید محمد حسین، عموی شهیدش نام گذاری شده بود...
هدف از انجام این کارها رفاه حال بچه های دانشگاه بود. عموما بعد یه روز طاقت فرسای آموزشی همه مثل جنازه خودشون رو میرسوندن به تخت خواب اما یه عده مشتی مثل شهید، اگرچه خودشون خسته بودند، بجای استراحت، میرفتن پوتین گلی و خاکی دوستاشون رو واکس میزدن و سرویسا رو نظافت می کردن که بقیه اذیت نشن
شهید حسین معزغلامی
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
همیشه نماز مغربو عشاء میرفتم مسجد ...
یه شب مسجد نماز که تموم شد اخوی احمد با بچه هایی که مکبر بودن حلقه گرفت. گفت: اقا هرکس بتونه دعای فرج رو خیلی قشنگ وبا حفظ بین نماز بخونه من یه جایزه خوب بهش میدم
منم تا تونستم تمرین کردم وحفظ شدم و یه روز رفتم مسجد که بین نمازها دعای فرج رو بخونم. اما دیدم اخوی احمد نیومده از خادم مسجد پرسیدم پس اخوی احمد کجاست
با بغض وناراحتی گفت: احمد رفت سوریه برا مبارزه با داعش تا اومدم خونه فقط گریه کردم از اون روز به بعد به عشق اخوی احمد دعای فرج رو میخونم و به مسجد میروم...
شهید احمد حاجیوندالیاسی
شهید مدافع حرم
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
مقدمه خوب شدن
سپردن دل به دستِ خوبان است
و چه خوبی بهتر از "شهید" ...
از راست :
#شهید_حمید_سربی
#شهید_سعید_طالبی
#شهید_محمود_پیربداغی
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سال هاست
#چشمان
زیادی به درب
خانه ای
دوخته شده است که
#کلیدش
این است.
هنوز هم
خیلی ها
امید دارند که
#حاج_احمد
بیایدو
#درب
خانه پدری اش را بزند.
#جاویدالاثر_احمد_متوسلیان
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
خبر رسید که محل دفن پیکر پاک #حاج_احمد_متوسلیان کشف شده و در حال بازگشت به کشور پس از 38 سال است.
اما بلافاصله تکذیب شد
فقط این رو می تونم بگم
بدجور با احساس ما بازی کرد این پیام
#لالههای_آسمونی
با ابراهیم تصمیم گرفتیم تا یک روز قبل از رفتن به جبهه ی مهران، برای تفریح و هواخوری بیرون برویم؛ چون ابراهیم تازه دایی شده بود، اصرار کرد که به جای رفتن به مناطق تفریحی به منزل خواهرش برویم تا او قبل از رفتنش به جبهه، بتواند خواهرزاده جدیدش را ببیند. مخالفت من فایده نداشت و به اجبار به خانه ی خواهرش رفتیم.
ابراهیم همین که بچه را دید، فوراً آن را از گهواره بیرون آورد و شروع کرد به بوسیدن. رو به خواهرش کرد و گفت: «آبجی! اسم این کوچولو را چی گذاشتی؟!»
خواهرش گفت:«حسین!»
ابراهیم بلند شد، رفت یک ماژیک قرمز پیدا کرد و برگشت. پشت پیراهن سفید نوزاد با آن ماژیک قرمز نوشت:
«یا حسین شهید! ما را بطلب.»
همه شروع کردیم به خندیدن. به ابراهیم گفتم:
«ابراهیم! این چه جمله ای بود که نوشتی؟!»
ابراهیم با حالت خاصی گفت:
- «از آنجایی که دوست دارم به کربلای حسین(ع) بروم و آرزو دارم که به دیدارش نائل شوم، برای همین این جمله را پشت پیراهن این طفل پاک که گناهی نکرده نوشتم تا شاید خدا دعایش را زودتر اجابت کند و به آبروی این نوزاد، امام حسین(ع) مرا بطلبد... .»
#شهید_ابراهیم_امیرصادقی🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۷/۶/۱ تنکابن ، مازندران
شهادت : ۱۳۶۵/۴/۱۴ مهران
@zakhmiyan_eshgh
گفتند که عاشقی و آرام نه ای
در بند خیال خم ابروی که ای
گفتند بگو ،به قصد قربت گفتم
سید علی الحسینی الخامنه ای
@zakhmiyan_eshgh
گمنامی
تنها برای #شهدا نیست
می تونی زنده باشی و
#سرباز حضرت زهرا(س) باشی
اما یه شرط داره؛
باید فقط برای #خدا کار کنی
نه #ریا
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
مامانش بهش گفته بود: حسن!
دست این دختر مردم رو بگیر
یه تُک پا ببرش مشهد؛ گناه داره.
گفته بود: مامان! دلم برای امام_رضا"ع"
یه ذره شده، ولی نمیتونم برم.
باید برم جبهه...
رفت جبهه، شهید شد؛
رفتن جنازه رو بیارن قم، دفن کنن.
بهشون گفتن: ببخشید، جنازه گم شده،
هفت روزه رفته مشهد!
#شهید_حسن_ترابیان ❤️
به روایت #حاج_حسین_یکتا
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🐴 قاطِرلانس بجای آمبولانس ...
در عملیاتهای شمالغرب کشور و مناطقِ
کوهستانی کردستان و آذربایجان غربی
استفاده از قاطر نقش مهمی داشت.
این قاطرهای مقاوم گاهی مهمات و آذوقه را
برای رزمندگان جابهجا میکردند و گاهی هم
نقش آمبولانس را بازی میکردند.
#مجروحین
#لشکر۸_نجف_اشرف
#منطقه_مرزی_کردستان
نشر معارف شهدا در ایتا
@zakhmiyan_eshgh
گر چه شد به
نیزار گرفتار به بیداد او
عاقبت رسد عشق، رسد عشق،
رسد عشق به فریاد من
#فریدون_مشیری ✍
#شهید_کمال_شیرخانی ❤️
#سالروز_شهادت 🇮🇷
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
گر چه شد به نیزار گرفتار به بیداد او عاقبت رسد عشق، رسد عشق، رسد عشق به فریاد من #فریدون_مشیری ✍
بسیار خوشاخلاق و خوشخنده بود. اصلاً خنده از لبانش کنار نمیرفت.
مردی بسیار اجتماعی بود و چون در طبیعت بزرگ شده بود، همیشه عاشق بودن در طبیعت بود. بارها به او گفتم که برای زندگی از لواسان به تهران برویم اما میگفت آیا دلت میآید که باغ و گل ودرخت را رها کنیم و در دود و دم تهران زندگی کنید.
همیشه سرگرم کاری بود. هیچگاه نشد که شهید را تنها و بدون کاری به حال خود ببینم. حتی زمانی که میهمانی میرفتیم و هیچ کاری نداشتیم، خود را با بچهها سرگرم میکرد، برایشان کتاب یا شعر یا قرآن میخواند و به آنها هدایایی میداد تا تشویق شوند و به کتابخوانی و قرائت قرآن علاقهمند گردند.
شهید به زیردستان خود و سربازانش بسیار احترام میگذاشت و تا آنجایی که میتوانست به آنها کمک میکرد. هرگز به خاطر اینکه فرمانده بود از کمک به سربازان دریغ نکرد. بسیار متواضع و فروتن بود؛ بهنحوی که همسایهها بعد از شهادتش متوجه شدند که کمال چه شغلی داشته و به عنوان یک فرمانده چقدر به مردم و میهن خدمت کرده است.
#شهید_کمال_شیرخانی❤️
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
وقتی میگفت: دعا کن شهید بشوم، من همیشه یک جمله داشتم و هر موقع این صحبت را میکرد به او میگفتم نیتت را خالص کن و او همیشه در جواب به من میگفت:
باشه، نیتم را خالص میکنم، ولی این دفعه یک مدل دیگر جوابم را داد و گفت: مامان به خدا نیتم خالص شده، حتی یک ناخالصی هم در آن وجود ندارد؛ وقتی این جمله را گفت بدون هیچ مقدمهای به او گفتم که پس شهید میشوی، بعد گفت: جان من؟
گفتم: آره محمدرضا حتما شهید میشوی تا این را گفتم یک صدای قهقهه خنده از آن طرف بلند شد و بلند بلند داد میزد و میگفت مامان راضیام ازت، بهش گفتم: حالا خودت را اینقدر لوس نکن، بعد محمدرضا گفت: مامان یک چیز بگم دعایم میکنی دعا کن که پیکرم بدون سر برگردد: وقتی این را گفت من داد زدم سرش و گفتم اصلا محمدرضا اینجوری برایت دعا نمیکنم شهید شوی: گفت: نه پس همان دعا کن که شهید شوم: بعد بلافاصله با دخترم صحبت کرد: بعد از این تلفن آنقدر منقلب شدم که حتی با محمدرضا خداحافظی نکردم و این حرف محمدرضا من را خیلی به هم ریخت.
🌷شهید محمدرضا دهقان امیری🌷
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
حال امروزمان مثل سربازے است ڪه در خط مقدم منتظر فرمان شلیک از سوے فرمانده میباشد
به ناگاه صداے خش خش بیسیم فضا را پر میڪند
پشت خط فرمانده است،با صداے لرزان میگوید؛ سرباز جنگ تمام شده است.
با شنیدن این جمله انگار جهان بر سرمان آوار میشود
باور ڪنید ما جنگ طلب نیستیم
اما براے دفاع از نوامیس و عقایدمان لازم باشد در هر جاے دنیا میجنگیم
خوش به حال شهدا ڪه به معبود رسیدند و بد به حال جامانده هاے این راه.
حال باید ببینیم ڪه به فرموده شهید باڪرے جزو ڪدام یک از دو دسته باقے مانده میشویم.
ولی بدانید ڪه ما به عهدے ڪه با دوست بسته ایم تا پاے جاے پایبندیم
"""دلنوشته هاے یک جامانده"""
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
رمان من با تو
نیمه شب ها و سکوتی که پر از یاد تو هست
بغض و اشک قلم وشعر نفسگیر شده
شعر
#یاس_خادم_الشهدا_رمضانی_
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا
@zakhmiyan_eshgh
🍂🍂🍂🍂
🍂🍂🍂 ﴾﷽﴿
🍂🍂
🍂
💠 #رمان_من_با_تو ❤️
💠 #قسمت_۳۰
ڪلید رو انداختم تو قفل و در رو باز ڪردم،از حیاط سر و صدا مے اومد،مادرم و خالہ فاطمہ نشستہ بودن روے تخت و میخندیدن!
با تعجب نگاهشون ڪردم،حواسشون بہ من نبود!
خواستم سلام ڪنم ڪہ مریم با خندہ از داخل خونہ دوید تو حیاط امین هم پشت سرش!
با دیدن من ایستادن،امین سرش رو انداخت پایین!
بلند سلام ڪردم،مادرم و خالہ نگاهم ڪردن،با دیدنم متعجب شدن!
با تعجب گفتم:چے شدہ؟!چرا اینطورے نگاهم میڪنید؟
مادرم سریع گفت:هیچے!
مریم بهم لبخند زد و احوال پرسے ڪرد،خواستم وارد خونہ بشم ڪہ صداے مادرم اومد:هانیہ چادر خریدے؟!
تازہ یادم افتاد هنوز چادرے ڪہ از خانم محمدے گرفتم روے سرمِ!
برگشتم سمت مادرم و گفتم:اے واے! یادم رفت پسش بدم!
_چادرو؟!
_آرہ براے خانم محمدے بود!رفتہ بودم حسینیہ شون روضہ!
چشم هاے مادرم گرد شد اما چیزے نگفت!
_فردا بهش پس میدم یا میدم سهیلے بدہ بهش!
_سهیلے دیگہ ڪیہ؟!
سرم رو خاروندم و گفتم:سهیلے رو نگفتم بهتون؟!
_نہ!آدماے جدید رو معرفے نڪردے!
_طلبہ س مادرم طلبہ!دانشگاهمون درس میدہ!
خالہ فاطمہ و مریم بهم نگاہ ڪردن و خندیدن!
معنے نگاهشون رو فهمیدم تند گفتم:خالہ اونطورے نگاہ نڪنا!هیچے نیست،اے بابا!
بلند شدم برم داخل خونہ ڪہ با ترس گفتم:تو رو خدا بہ عاطفہ نگیدا!بدبخت میشم میاد دانشگاہ سهیلے رو پیدا ڪنہ!
شروع ڪردن بہ خندیدن!
وارد خونہ شدم،چادرم رو درآوردم خواست برم اتاقم ڪہ دیدم سجادہ مادرم رو بہ قبلہ بازہ!
حتما خواستہ نماز بخونہ خالہ فاطمہ اینا اومدن!
آروم رفتم سر سجادہ،چادر مشڪے رو درآوردم و چادر نماز مادرم رو سر ڪردم بوے عطر مشهدش پیچید!
خجالت میڪشیدم،انگار براے اولین بار بود میخواستم باهاش صحبت ڪنم،احساس میڪردم رو بہ روم نشستہ!
تو دلم گفتم خب چے بگم؟!
بہ خودم تشر زدم خیلے مسخرہ اے!
لب باز ڪردم:اوووووم....
حس عجیبے داشتم،اون صدایے ڪہ شنیدم،حالا سر سجادہ!
رفتم سجدہ،بغضم گرفت!
آروم گفتم:خیلے خستہ و تنهام خودمونے بگم خدا بغلم میڪنے؟!
اشڪ هام شروع بہ ڪردن باریدن! من بودم و خدا و حس سبڪ شدن!
احساس ڪردم آغوشش رو و نگاهش ڪہ میگفت من همیشہ ڪنارتم!خوش اومدے!
#ادامہ_دارد...
نویسنده این متن👆:
#لیلی_سلطانی 👉
💠 #فدایی_خانم_زینب
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🍂
🍂🍂
🍂🍂🍂
🍂🍂🍂🍂
🍂🍂🍂🍂
🍂🍂🍂 ﴾﷽﴿
🍂🍂
🍂
💠 #رمان_من_با_تو ❤️
💠 #قسمت_۲۹
صدام بہ قدرے بلند بود ڪہ سهیلے نگاهمون ڪرد.
با عصبانیت رو بہ سهیلے گفتم:شما ڪہ انقد خوبے همہ قبولتون دارن بہ این خانم بگید من مشڪلے ندارم و فقط حالم بد شدہ!
با تعجب اما آروم گفت:چے شدہ؟
رو بہ زن گفت:خانم محمدے!
زن رفت بہ سمتش و آروم شروع ڪرد بہ صحبت ڪردن!
پوزخندے زدم و راہ افتادم بہ سمت خیابون!
صداے سهیلے باعث شد بایستم:خانم هدایتے!
برگشتم سمتش و گفتم:بلہ!
بے اختیار اشڪے از گوشہ چشمم چڪید نمیدونم چرا؟!
با نرمش گفت:بفرمایید حسینیہ!
با ڪنایہ گفتم:ممنون روضہ صرف شد!
_حالا یہ روضہ هم از من صرف ڪنید! شما رو مادر دعوت ڪردہ و هیچڪس حق ندارہ چیزے بگہ،درستہ خانم محمدے؟
زن سرش رو انداخت پایین و گفت:واقعا عذر میخوام!آخہ از این موردا داشتیم!
بے توجہ گفتم:قبول باشہ!خدانگهدار.
محمدے سریع دستم رو گرفت با شرمندگے گفت:ایام فاطمیہ س تو رو خدا دل شڪستہ از پیشم نرو!
دلم لرزید،ایام فاطمیہ بود!
صداے زن پیچید تو گوشم!دخترم!
سهیلے رفت سمت حسینیہ،من هم دنبال محمدے ڪشیدہ شدم توی حسینیہ،با خجالت بہ جمع نگاہ ڪردم و گفتم:من چادر ندارم،یہ جورے میشم!
محمدے لبخندے زدے و گفت:الان برات میارم!
سر بہ زیر نشستم آخر مجلس،محمدے با چادرے مشڪے اومد سمتم و گفت:بفرمایید!
چادر رو از دستش گرفتم و زیر لب تشڪر ڪردم،چادر رو سر ڪردم!
دستے بهش ڪشیدم،مثل اینڪہ دلتنگش بودم،حس عجیبے بود بعداز سہ سال سر ڪردن!
_حلال ڪردے؟
آروم گفتم:حلال!
خواستم چیزے بگم ڪہ صداے سهیلے از باند پیچید و مجلس شروع شد!
بغضم گرفت،سهیلے تازہ داشت صحبت میڪرد و خوش آمد گویے،من گریہ م گرفتہ بود!
چادر رو ڪشیدم روے صورتم و سرم رو تڪیہ دادم بہ پرچم یا فاطمہ!
اشڪ هام سرازیر شد،زیر لب گفتم:خدایا خیلے خستہ ام!
#ادامہ_دارد...
نویسنده این متن👆:
#لیلی_سلطانی 👉
💠 #فدایی_خانم_زینب
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🍂
🍂🍂
🍂🍂🍂
🍂🍂🍂🍂
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗
قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان
اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ،
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ.
أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى.
اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ
اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ
اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ،
وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
اللهم عجل الولیک الفرجــ✨
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🌻روز یکشنبه روز زیارتی حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
زیارت امیرالمومنین علیه السلام در روز یکشنبه:
السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ وَ الدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ الْمُضِيئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنُّبُوَّةِ الْمُونِقَةِ [الْمُونِعَةِ] بِالْإِمَامَةِ وَ عَلَى ضَجِيعَيْكَ آدَمَ وَ نُوحٍ عَلَيْهِمَا السَّلامُ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى الْمَلائِكَةِ الْمُحْدِقِينَ بِكَ وَ الْحَافِّينَ بِقَبْرِكَ يَا مَوْلايَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ هَذَا يَوْمُ الْأَحَدِ وَ هُوَ يَوْمُكَ وَ بِاسْمِكَ وَ أَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ جَارُكَ فَأَضِفْنِي يَا مَوْلايَ وَ أَجِرْنِي فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيَافَةَ وَ مَأْمُورٌ بِالْإِجَارَةِ فَافْعَلْ مَا رَغِبْتُ إِلَيْكَ فِيهِ وَ رَجَوْتُهُ مِنْكَ بِمَنْزِلَتِكَ وَ آلِ بَيْتِكَ عِنْدَ اللَّهِ وَ مَنْزِلَتِهِ عِنْدَكُمْ وَ بِحَقِّ ابْنِ عَمِّكَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ عَلَيْهِمْ [عَلَيْكُمْ] أَجْمَعِينَ.
سلام بر شجره نبوت، و درخت تنومند هاشمى، درخت تابان و بارور به بركت نبوّت و خرّم و سرسبز به حرمت امامت، و بر دو آرميده در كنارت آدم و نوح(درود بر آنها باد).
سلام بر تو و بر اهل بيت پاك و پاكيزه ات،
سلام بر تو و بر فرشتگان حلقه زننده بر دورت و گرد آمده بر قبرت، اى مولاى من اى امير مؤمنان، امروز روز يكشنبه و روز تو و به نام توست و من در اين روز ميهمان و پناهنده به توام، اى مولاى من از من پذيرايى كن و مرا پناه ده، چه همانا تو كريمى و مهمان نوازى را دوست مى دارى و از سوى خدا مأمور به پناه دادنى، پس برآور خواهشى را كه براى آن در اين روز بسوى تو ميل نمودم و آن را از تو اميد دارم، به حق مقام والاى خود و جايگاه بلند اهل بيتت نزد خدا و مقام خدا نزد شما، و بحق پسر عمويت رسول خدا كه خدا بر او و خاندانش همه و همه درود و سلام فرستد.
✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨
زیارت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها در روز یکشنبه:
اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً أَنَا لَكِ مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَى مَا أَتَى بِهِ أَبُوكِ وَ وَصِيُّهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا وَ أَنَا أَسْأَلُكِ إِنْ كُنْتُ صَدَّقْتُكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنِي بِتَصْدِيقِي لَهُمَا لِتُسَرَّ نَفْسِي فَاشْهَدِي أَنِّي ظَاهِرٌ(طَاهِرٌ) بِوِلاَيَتِكِ وَ وِلاَيَةِ آلِ بَيْتِكِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ.
سلام بر تو اى آزموده شده، آن كه تو را آفريد آزمودت، پس تو را به آنچه آزمود شكيبا يافت، من از صميم قلب به تو ايمان دارم و بر آنچه پدر بزرگوارت و جانشينش (درود خدا بر آن دو باد)آوردند بردبارم و از تو مى خواهم از آنجا كه مومن به تو هستم مرا به گروندگان آن دو ملحق سازى تا دلشاد گردم، پس گواه باش كه همانا من تنها به ولايت تو و ولايت اهل بيتت (كه درود خدا بر همه آنان باد) پاك گشته و دلگرمم
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
یک صبح قشنگ بیخبر می آید
آن مرد بزرگ ازسفر می آید
وقتی همه منتظرانش خوابند
با سیصد و سیزده نفر می آید
سلام امام مهربونم✋🌸
@zakhmiyan_eshgh
آبی به زلالی دلهای پاک رزمندگان هشت سال دفاع مقدس.
سمت چپ: سردار آزاده و جانباز مرتضی حاجباقری فرمانده واحد تخریب لشکر 41 ثارالله.
نفر وسط: جانباز حسین نیکنشان از نیروهای واحد تخریب.
نفر سمت راست: ؟؟؟
صبحتون شهدایی
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا
@zakhmiyan_eshgh
گاهی هم آسمانیان از زمین ستارهای میچینند...
نشر معارف شهدا در ایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh