eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
344 دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
10.7هزار ویدیو
137 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸اعطاي درجه سرلشگري به خانواده شهيد 🔹رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، با خانواده شهید عبدالرسول استوار محمودآبادی دیدار و درجه سرلشکری شهید را، به خانواده ایشان اعطا کرد. نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
برای سلامتی وفرج امام زمان عج و شفای عاجل آقای صفر اکبری ختم صلوات گرفتیم دوستان لطف کنید تعداد صلوات هایی که می فرستید اعلام کنید خاص من ممنونم 🌹🍃 الّلهُمَّ 🌸🍃 صَلِّ 🌹 🍃 علی 🌸 🍃 مُحَمَّدٍ 🌹 🍃 وَآل 🌸 🍃 مُحَمَّد 🌹🍃وَعَجِّل 🌸🍃 فَرَجَهُم 🌹🍃 الّلهُمَّ 🌸🍃 صَلِّ 🌹 🍃 علی 🌸 🍃 مُحَمَّدٍ 🌹 🍃 وَآل 🌸 🍃 مُحَمَّد 🌹🍃وَعَجِّل 🌸🍃 فَرَجَهُم 🌹🍃 الّلهُمَّ 🌸🍃 صَلِّ 🌹 🍃 علی 🌸 🍃 مُحَمَّدٍ 🌹 🍃 وَآل 🌸 🍃 مُحَمَّد 🌹🍃وَعَجِّل 🌸🍃 فَرَجَهُم
🦋🌈🍄☔️ 🌈🦋 🍄 ☔️ 🦋🌈عاشقانه ای شور انگیز را بخوانید 🦋 باقلم شیوای بانو فاطمی🍄🌈 🦋⚡️ رمانی متفاوت با آنچه که تا به حال خوانده اید.❣ روایتی عاشقانه❣مذهبی ، از دختری بد حجاب که بعد از شناخت دلبسته استاد راهش می شود.🌟 💖عشقی پاک که او را از فرش به عرش برساند.🍄🌈 🌟💕بعد از ازدواج عاشقانه ی و کیان ادامه ماجرای زیبا و خواندنی را به زودی در دنبال میکنیم😍💕 😍 رمان زیبای را در کانال زیبای زخمیان عشق دنبال کنید نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ ☔️🍄🌈🦋☔️ 🍄🌈🦋 ☀️هوالحبیب 🌈 🦋 🍄 📝به قلم ☔️ 📂 🖇 _ممنونم خانجون. _ان شاءالله مشکلی که نیست؟ مادرم که تا آن لحظه سکوت کرده بود، به حرف آمد _اگر این دختر با آبروی خانواده بازی نکنه .مشکلی نیست خانجون آیا واقعا اینکه من میخواستم مطابق میل کیان مراسمم گرفته شود و گناه در عروسی ام نباشد ، درخواست اشتباهی بود!؟ کاش مادر باور میکرد که من تغییر کرده ام و دیگر آن دختر ساده که دنبال آزادی بود، نیستم _چیشده مگه؟ مادر درحالی که اخم کرده بود نالید _روژان پاشو کرده تو یک کفش که الا و بلا بایدعروسی جدا باشه ،نمیخواد مختلط باشه خانم جان با آرامش لبخندی زد _خب ایرادش کجاست ؟بزارید هرجور دوست دارن مراسم رو بگیرند . _اِ خانجون.بعدا چطوری تو روی در و همسایه سرمون رو بالا بگیریم.خیلی از اقوام ممکنه اگه اینجوری باشه ،اصلا نیان . _یادته عروسی خودتون رو ،مگه شما خودت نبودی که میگفتی عروسی باید باب میل عروس خانم باشه. حالا هم اجازه بده خودش و شوهرش تصمیم بگیرند. مادر که ناراضی بودن در چهره اش نمایان بود، به احترام خانم جون چیزی نگفت. خانم‌جون که دید مادر سکوت کرده روبه من کرد _مادر جان پاشو زنگ بزن کیان بیاد ،ببینیم اون چی میگه _چشم .با اجازه با عجله به اتاقم رفتم و با کیان تماس گرفتم . به بوق سوم نرسیده ، تماس را وصل کرد و لبخند به لبم آورد _سلام عشقم. _سلام عزیزم خوبی؟ _ممنون ،شما خوبی؟ _خداروشکر .جانم کارم داری؟ _کیان جان میشه الان بیای خونمون .خانجون اینجاست میخواد در مورد موضوعی باهات حرف بزنه _نمیخوای بگی در مورد چیه؟ _شما بیا خودت میفمی ! _چشم عزیزم الان میام .فعلا خدانگهدار _خدانگهدار لطفا آروم رانندگی کن عزیزم _چشم .یاعلی تماس را قطع کردم. با عجله کمی به خودم رسیدم و دستی به صورتم کشیدم و به پیش خانم جون برگشتم &ادامه دارد... ☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ ☔️🍄🌈🦋☔️ 🍄🌈🦋 ☀️هوالحبیب 🌈 🦋 🍄 📝به قلم ☔️ 📂 🖇 خانم جون با دیدنم لبخندی زد _یک همسر خوب همیشه باید وقتی شوهرش میاد مرتب و آماده باشه.آفرین بهت .همیشه همینطور باش عزیزم لبخندی زدم _چشم خانجون. نیم ساعتی نگذشته بود که صدای آیفون بلند شد . برای دیدنش عجیب بیقراربودم .با عجله به سمت آیفون پا تند کردم _سلام آقا صدای مهربانش بر جانم نشست _سلام عزیزم در را باز کردم و به سمت بیرون رفتم . مرد جذاب من وارد حیاط شد و به سمتم آمد .لبخند بر لبانش نقش بسته بود. دوقدم به سمتش رفتم .مقابلم که ایستاد دستش را به سمتم دراز کرد. به آرامی دستم را میان دستان گرمش جای دادم _خوش اومدی _ممنون عزیزم باهم واردخانه شدیم . کیان با محبت با مادر و خانم جان خوش و بش کرد و مقابل خانم جان نشست . من هم بعد از پذیرایی کردن از او کنارش نشستم .با صدای خانم جون چشم از کیان گرفتم و به او دوختم _خوبی مادر؟خانواده محترمت خوبن کیان با مهربانی گفت _ممنونم خانجون .الحمدالله اونها هم خوبن سلام رسوندن خدمتت. _سلامت باشند .غرض از مزاحمت اینکه من از روژان خواستم زنگ بزنه شما بیای تا در مورد جشنتون صحبت کنیم _بله ،بفرمایید من درخدمتم _ببین پسرم واقعیتش اینه که ما دوتا خانواده باهم اختلاف سلیقه داریم .ما مهمونیامون مدتهاست که مختلط بوده ،خدا شاهده که همیشه ناراضی بودم ولی چه کنم که دیگه دوره و زمون باب دل من نمیچرخه .خانواده شما هم که قطعا اینجور مهمونی هایی رو نه شرکت میکنند و نه موافقش هستند،درسته؟ نمیدانم چرا ولی از کیان خجالت میکشیدم که چنین بحثی به راه افتاده وقتی خودم هم کار و اعتقادات او را می پسندم . _بله درسته. _عزیزم حالا پدر و مادر روژان اصراردارند که جشن عروسی مختلط باشه با شنیدن این جمله ،کمی اخمهایش بهم پیچید . _ببخشید خاتون .من با همه احترامی که برای مامان و پدرجون قائلم ولی نمیتونم این رو قبول کنم .جدای از اعتقاداتم من غیرتم اجازه نمیده چشم مردهای دیگه ای به همسر جوان و زیبام بیفته.نمیخوام خدای ناکرده به کسی توهین کنم ولی من هرچقدر هم بدونم چشم مردان فامیل دو طرف پاکه ولی زیبایی همسرم رو فقط مختص محارمش میدونم میتوانستم به راحتی ،برق تحسین را در چشمان خانم جان ببینم. به کیان که مرا نگاه میکرد چشم دوختم.اینبار مرا مخاطب قرار داد _روژان جان نمیخوام ناراحتت کنم .میدونم که شب عروسیمون چقدر واست مهمه .میخوام بدونی هزاران برابر از شب عروسی تو و رضایت خدا برام مهمه.شرمنده اتم ولی نمیتونم با این تصمیمتون موافقت کنم . تا خواستم لب باز کنم و به او بگویم که من هم از اول با ا هم عقیده بوده ام .مادر با عصبانیت گفت _قرار نبود تعصبات کورکورانه اتون رو به دخترم تلقین کنید .مردان طایفه ما اونقدر با غیرت هستند که چشمشون دنبال ناموس مردم نباشه . &ادامه دارد... ☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلیمان گر شوم، بر تو   غلامی حلقـه بر گوشم بهشتا   ناز کمتر کن،که     من شیداےشش گوشم          السلام علیک یا اباعبدالله نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
4_5976656771471639066.mp3
2.86M
شب‌های جمعه می‌گیرم هواتو اشک غریبی می‌ریزم براتو نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
{بسم الله الرحمن الرحیم...
سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور
{صَبَاحَاً أتَنَفَّسُ بِحُبِّ الحُسَین...
دعای هر روزه التماس دعا..🤲 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
دعـای هفتمـ صحیفـهـ سجادیهـ به توصیهـ عزیزمون،جهت رفع بیماری ... ان شالله🍃 نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗 قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ ❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️ اللهم عجل الولیک الفرجــ✨ @zakhmiyan_eshgh
تب را علـاج آب بُود ‌ وین عجب کہ مݩ‌ مےسوزم از تبے‌ کہ علـاجش بہ خاڪ توست...
🌿صبرم از کاسه دگر لبریز است اگر این جمعه نیاید چه کنم ؟! 🌿آنقدَر من خجل از کار خودم اگر این جمعه بیاید چه کنم ؟! 🌼اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بِسمِ رَبِّ الشُهَدا وَالصِّدیقین🌻🍃 طرح ختم دسته جمعی صلوات+ هفته 141 |🍃| نیت: •| تقدیم به پیشگاه چهارده معصوم(ع) •| ارواح طیبه شهدا ِ•| ارواح طیبه شهیدان : حسینعلی نیاورانی_علی امرایی داوود علیان_احمد بختیاری •| قربةً الي الله لطفا تعداد صلوات های خود را در ربات وارد کنید🍃🌷👇 https://EitaaBot.ir/counter/g9x 🌹التماس دعا 🔰هر موقع خواستید میتوانید به تعداد صلواتهایتان اضافه کنید. 🔰ثواب ختم همگانی است اللهم عجل لولیک الفرج 🌹🍃
"السلام علی الشَّفاهِ الذّابِلاتِ ... سلام بر آن لب‌های تشنه‌کام و خشکيده...
🍃 خبرنگارانی که با ابومهدی المهندس برخورد داشته اند، نمی توانند به یاد بیاورند که از میان کلامش ، کلمه ای تند و اهانت آمیز خارج شده باشد، حتی در قبال سعودی ها که او اعتقاد راسخ داشت، در ویرانی عراق نقش اصلی را داشته اند. همواره در صبحت های رسانه ای جانب ادب و انصاف را رعایت می کرد و حرفی که از آن بوی اختلاف و تعارض میان نیروهای مقاومت باشد، از وی شنیده نمی شد. المهندس در یکی از کنفرانس های خبری اش در منطقه عملیاتی فلوجه (تابستان ۹۵) در حالی که حکام عربستان علیه او و نیروهای مقاومت یک کارزار رسانه ای ناجوانمردانه به راه انداخته بودند، به سوال یک خبرنگار عراقی، پاسخی کاملا فنی، تحلیلی و منطقی و مودبانه داد. بی شک ابومهدی الگویی بود که باید دوباره مرورش کرد؛ مردی که چنان لباس می پوشید و بگونه ای رفتار می کرد که تشخیص او به عنوان فرمانده در یک جمع دشوار می نمود و به قول ایرانی ها "خاکی خاکی" و به قول بچه های دفاع مقدس "مثل همت و باکری" . ♥️ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• . دروغ مۍ‌گویند کسانی کہ زمان ظهور حضرت را پیشگوئے می‌کنند.ما خاندان اهل بیت.. برا؎ فرج حضرتش زمان معین نمی‌ڪنیم. - امام‌جعفر‌صادق‌(؏)؛بحارالانوار‌ - .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️إنّا لله و إنّا إليهِ رَاجعُون 🕊روح حاج علی اکبر معزغلامی در آستانه سالگرد شهید حسین معزغلامی همنشین فرزند شهیدش شد او که سالها با حنجره شیمیایی یاحسین گفت در روز جمعه به لقاء یار مشرف شد😭 🥀شادی روحشان صلوات 💠مراسم تشییع: امروز جمعه ۱۵ اسفند ساعت ۱۲ از مقابل منزل انجام میگیرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از زمانی که خودم را شناختم پدر همیشه از عشق به شهادت صحبت می‌کرد. ایشان از رزمندگان 8 سال دفاع مقدس بود و سی سال هم در سپاه خدمت کردند به همین دلیل همیشه می‌گفت که" از قافله شهدا جا مانده‌ام. چه دسته‌گل‌هایی را از دست داده‌ایم". و ما همیشه می‌گفتیم "پدر، جنگ دیگر تمام شده" ولی ایشان در عشقی که به شهادت داشت مصمم بود. از وقتی فهمید که از ایران هم برای حضور مستشاری در جبهه سوریه نیرو اعزام می‌شود دیگر دل توی دلش نبود و علی‌رغم همه علاقه‌ای که به ما داشت اما عشق به شهادت و جهاد یک لحظه از سرش بیرون نمی‌رفت، ارادت خاصی هم به حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) داشت و نسبت به دفاع از حریم اهل بیت(ع) بسیار حساس بودند، این بود که شب و روز نداشت و از خدا می‌خواست هرچه زودتر راهی جبهه مقاومت شود. هربار که تلویزیون از درگیری‌های سوریه گزارشی پخش می‌کرد می‌گفت "کاش من هم آنجا بودم، ان‌شاءالله خدا قسمت و روزی من هم بکند" ✍راوی: فرزند شهید شهید مرتضی ترابی کمال نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh