eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
344 دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
10.7هزار ویدیو
137 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
حاجی‌مون سردار بود و گفت رو قبرم بنویسید؛ سرباز... همتی نیومده میگه چرا به من نمیگید جناب...😒 جو برت نداره ... همتی‌ِدیگ‌ِ‌دیگِ((:
زاکانی: خطاب به همتی شما اومدید ۸ سال افتضاح دولت روحانی و پوشش بدید...
زاکانی : به من می‌گویند شما دو تا تجدید آورده اید. ۱۵ روز از جبهه برگشته ام ، ته تهمتی که به من در این فضا زده اند این بوده است...
همتی: روحانی بهتر از همه شماست...
از هر یه جمله‌ی زاکانی ده تا همتی می‌زنه بیرون😁
خدایا از سعه‌صدری که آقای رئیسی دارد؛ به ماهم عطا فرما ...
🦋🌈🍄☔️ 🌈🦋 🍄 ☔️ 🦋🌈عاشقانه ای شور انگیز را بخوانید 🦋 باقلم شیوای بانو فاطمی🍄🌈 🦋⚡️ رمانی متفاوت با آنچه که تا به حال خوانده اید.❣ روایتی عاشقانه❣مذهبی ، از دختری بد حجاب که بعد از شناخت دلبسته استاد راهش می شود.🌟 💖عشقی پاک که او را از فرش به عرش برساند.🍄🌈 🌟💕بعد از ازدواج عاشقانه ی و کیان ادامه ماجرای زیبا و خواندنی را به زودی در دنبال میکنیم😍💕 😍 رمان زیبای را در کانال زیبای زخمیان عشق دنبال کنید نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ ☔️🍄🌈🦋☔️ 🍄🌈🦋 ☀️هوالحبیب 🌈 🦋 🍄 📝به قلم ☔️ 📂 🖇 نماز صبحم را کنار جسم بی جان کیانم خواندم. بعد از نماز کنارش نشستم و با دست محاسنش را مرتب کردم _نمازت قبول باشه عزیزم .خیلی وقته پشت سرت نماز نخوندم عشقم.آخرین بار یادم نمیاد کی بوده،آرزوش دیگه تا ابد به دلم می مونه. میدونی هیچ وقت فکر نمیکردم که روزی برسه تو بی جان دراز کشیده باشی و من کنارت نماز بخونم. کیانم امروز همون روزیه که قراربود برگردیم. بی معرفت درسته قراربود باهم برگردیم ولی قرارنبود جسمت رو توی تابوت بزارم و باخودم به ایران برگردانم. عزیزم یه چیزی میگم، بهم نخندیا! من از تنها برگشتن میترسم. تو بگو چطوری به خاله بگم ،چطوری به زهرا بگم . زهرا قراربود ازدواج کنه قراربود تو بشی برادرزن روهام ! چقدر سخت میشه از امروز زندگی بدون تو ،کاش بمیرم و به ایران نرسم. اشکهایم روی صورتش چکید.با دست آنها را پاک کردم و صورت سردش را بوسه باران کردم. با صدای در به آن سمت نگاه کردم. حمیدآقا با نجلا وارد شد _روژان خانم باید در مورد نجلاء قبل برگشت صحبت کنیم. نگاهم که روی صورتش چرخید با دیدن لب و لوچه ی آویزانش لبخند به لبم آمد . نق نق میکرد و خودش را خم کرده بود تا به آغوش من برسد. بغلش کردم _سلام فندقم،سلام عزیزدلم ،ببخشید که با دیدن بابایی تو رو یادم رفت.میدونی بابایی خیلی دوست داره. به سمت تابوت رفتم و صورت خندان کیان را نشانش دادم _ب..ا ب....با محکم لپش را بو سیدم _من فدای بابا گفتنت بچم فسقل جونم حمیدآقا صدایش را کمی صاف کرد ،به سمتش چرخیدم روژان خانم یه چیزی هست که شما باید بدونید _بفرمایید ،اتفاق دیگه ای افتاده _نه اصلا نگران نشید.واقعیتش کیان قبل از شهادتش با پدربزرگ نجلا صحبت کرده بود ولی اون مخالفت کرده بود و گفته بود میخواد یادگار پسرش رو خودش بزرگ کنه با ترس نجلا را بیشتر به خودم چسباندم _من این اجازه رو نمیدم .کیان خواسته مواظبش باشم ،نمیزارم کسی اونو از من بگیره حمیدآقا سریع دو دستش را بالا آورد _صبر کنید من نمیخوام نجلا رو بگیرم ازتون _پس چی؟ _راستش پدربزرگش الان اینجاست میخواد با خودتون صحبت کنه .با اجازه اتون میگم بیاد داخل _ن...ه _آخه چرا؟ _ممکنه نجلا رو بخواد _من هستم نگران نباشید من اجازه نمیدم کسی نجلا رو ازتون بگیره، در حالی که به سمت در می رفت با صدای آهسته تر و پر بغضی نجوا کرد _کیان لحظه آخر شما رو به من سپرده .من ناامیدش نمی کنم در برابر چشمان متعجب من بیرون رفت. &ادامه دارد... ☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ ☔️🍄🌈🦋☔️ 🍄🌈🦋 ☀️هوالحبیب 🌈 🦋 🍄 📝به قلم ☔️ 📂 🖇 کمی که گذشت پیرمردی سالخورده وارد شد. چشمم به تابوت مردم که افتاد اشک هایش جاری شد _قدم شابة لما رأيتك وصفعتك على صدرك جاء ابني لينام وطلب مني ترك نجلاء لك فقال لك رجولية جدا. (پاشو جوان!وقتی که دیدمت ودست رد به سینه ات زدم،پسرم آمد به خوابم !التماسم کرد نجلا رو به تو بسپارم.میگفت خیلی مردی.پاشو پسر من سرپرستی نوه ام رو به تو و خانمت میدهم.) پا به پای پیرمرد برای عشقم اشک ریختم.نمیفهمیدم پیرمرد به کیانم چه می گوید ،ترسیده بودم.از دست دادن نجلا برایم دردناک بود به کیان قول داده بودم مواظبش باشم. _أشكرك على التضحية بجانيت من أجل شعب بلدي(ممنونم که جانت را فدای مردم کشور من کردی) پیرمرد که برخواست،با چشمانی هراسان نگاهم را بین او و آقا حمید چرخاندم! _ابنتي اترك لك نجلاء. بسبب زوجك الذي مات . (دخترم من نجلا را به تو میسپارم. بخاطر شوهرت که از جانش گذشت) نگاه گیجم را به سمت حمیدآقا سوق دادم _میگه دخترم من نجلا را به تو میسپارم. بخاطر شوهرت که از جانش گذشت. اینبار اشک شوق بود که از چشمانم بارید _قول میدهم تا زنده ام مواظبش باشم حمیدآقا رو به پیر مرد کرد _أعدك بالعناية به بينما أنا على قيد الحياة پیرمرد نگاهی به من کرد و لبخندی بر لب نشاند وسرش را تکان داد و مرا با نجلای عزیزم و کیانم تنها گذشت. **** در تمام زمان پرواز نگاهم به تابوت بسته شده بود. تا ایران اشک ریختم . هنوز هم باورم نمیشد کیان من درون آن تابوت باشد. از راه رفتن با شوق به عشق دیدنش راهی کربلا شده بودم و حالا در راه برگشت مسیر برگشتش را با اشک چشمانم آب میزدم. &ادامه دارد... ☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
اسلام‌علیك‌یا‌حجة‌الله‌علیٰ‌خلقہ🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسولی-شام-شهادت-امام-صادق-ع-روضه-2.mp3
6.89M
🎙 روضه شهادت امام صادق علیه السلام نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🌥🌸 ⇠شھدادعاداشتند↶ ادعانداشتند ...!🌻🌿 ⇠نیایش‌داشتند↶ نمایش‌نداشتند 🔆 ⇠حیآ‌داشتند↶ ریانداشتند 🌱 ⇠ࢪسم‌داشتند↶ اسم‌نداشتند ...!☀️ شهید‌سید‌خیلیل‌بهشتی‌مسأله‌گو✨ 📿نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
فرموده حضرتش که نوحوا علی الحسین بانیِ گریه اوست، اگر روضــــه دایر است:) نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh
🍁زخمیان عشق🍁
🌥🌸 ⇠شھدادعاداشتند↶ ادعانداشتند ...!🌻🌿 ⇠نیایش‌داشتند↶ نمایش‌نداشتند 🔆 ⇠حیآ‌داشتند↶ ریانداشتند 🌱 ⇠
🌙🖇 ___________ همواره به برادران و خواهرانش در مورد درس📚 و انجام فرایض دینى سفارش مى‏كرد و از خواهرانش مى‏خواست كه حجاب اسلامى را رعایت كنند. 🙂در جبهه امام جماعت بود. در آن جا براى خودش خلوتى داشت كه كمتر كسى متوجّه آن مى‏شد.🌿 به نماز كه مى‏ایستاد، انگار روحش به پرواز در مى‏آمد و اللّه‏اكبر كه مى‏گفت، دیگر خلیل، خلیل قبلى نبود.✨ به صله‏ى رحم اهمیّت مى‏داد. ☝️مى‏گفت: «اگر در زیر رگبار مسلسل‏ها سوراخ سوراخ شوم، اگر تكّه تكّه شوم، اگر در خون خویش بغلطم، خواهم گفت كه دست از این انقلاب نمى‏كشم،❌ از دینم، از قرآنم، از وطنم و از انقلابم دفاع مى‏كنم.» شهید‌سید‌خیلیل‌بهشتی‌مسأله‌گو ✨
مُیِسِّر بن عبدالعزیز روایت کرد که: "امام جعفر صادق علیه‌السلام" به من فرمود:‌ ای مُیِسِّر دعا کن و نگو کار از کار گذشته است، زیرا نزد خدای متعال جایگاهی هست که جز با دعا به آن نتوان رسید، اما اگر بنده‌ای دهان خود را ببندد و از خدا درخواست نکند، چیزی به او داده نمی‌شود، پس دعا کن تا به تو ارزانی شود.‌ ای مُیَسِّر هیچ دری کوبیده نمی‌شود مگر اینکه روزی به روی کوبنده آن باز می‌شود. اصول‌کافی،ج۲،ص۴۶۶ 🌱°•.
"یَحزَنُونَ لِحُزنِنا و یَفرَحُونَ لِفَرَحِنا" فرمود که شیعیان؛ از بقیه‌ خمیر مایه‌ی آفرینش ما آفریده شده‌اند ولایـت ما در سِرِشت آنان عجیـن گشته است، با خوشی‌ِما خوشحال و با ناراحتی‌ِما ناراحتند. (ع)🖤!
پرچم‌دار صدق و مقتدای حکمت ... ! شیعه که هیچ ... نزدیک است روزیکه صدق کلامت ، هر فطرت بیداری را در مکتب تـو، به زانو بیفکند! -عکس‌روز‌کربلاء-🖤°.
مدیرمسئول روزنامه اصلاح‌طلب آفتاب یزد: رئیسی با متانت به سؤالات مجری پاسخ داد/ نامزد‌های اصلاح‌طلبان بازنده اخلاق بودند 🔹منصور مظفری: متاسفانه دو کاندیدای اصلاح‌طلبان در این مناظره کارنامه خوبی از خود نشان ندادند و برای اینکه بتوانند ضعف‌های دولت را بپوشانند، از ابتدا تخریب آیت‌الله رئیسی را شروع کردند تا به زعم خودشان فضای دو‌قطبی مهرعلیزاده - رئیسی و همتی - رئیسی را ایجاد کنند. به اعتقاد بنده ما اصلاح‌طلبان در این مناظره و در بعد اخلاق، بازنده میدان بودیم. 🔹همچنین آیت‌الله رئیسی در این مناظره دقیقاً به پاسخ‌هایی که مجری برنامه اعلام کردند، پاسخ دادند و با متانت و بزرگواری از کنار تخریب‌ها به خاطر مردم که فشار اقتصادی زیادی را تحمل هستند، گذشت تا خاطر مردم بیش از این مکدر نشود. 🔹به عنوان یک اصلاح‌طلب می‌گویم که نمره قبولی در این مناظرات را آیت الله رئیسی دریافت کرد و ما اصلاح‌طلبان متاسفانه در این مناظره باختیم. نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh