🍁زخمیان عشق🍁
بیدل منم که دلم مانده پیش تو ، من جای خالی همه دلهای عالمم . . . #شهید_عباس_صابری🌷 #سالروز_شهادت
#خاطرات_شھــدا
💠روایت شهید تفحص، عباس صابری از رویای صادقه اش
🌷در عالم #خواب دیدم که یک عده از بسیجی های👥 آشنا پشت در ورودی #مسجد جامع نارمک تهران جمع شده و التماس می کنند که داخل مسجد 🕌شوند، ولی اجازه نمی دادند، من و چند نفر از بچه های #تفحص وارد مسجد شده، پشت سر امام جماعت نماز خواندیم، سپس پشت سرم را نگاه کرده🙃، دیدم بقیه نیروهای تفحص هم هستند،
🌷پرسیدم: شما هم آمدید؟
گفتند: بله، بالاخره #اجازه ورود دادند، آنجا برگه هایی📋 را امضاء می کردند [وشاید] برای #شهادت تأییدشان می کردند. یکبار هم خواب😴 دیدم: سید سجاد به من گفت: عباس تو در #فکه شهید می شوی .💯
🌷وقتی وارد #محور فکه شدم، کتاب 📗حماسه قلاویزان را دیدم با ناراحتی و برای متوجه شدن تعبیر #خوابم به آن کتاب تفعلی زدم واین شعر آمد:
#شهادت تو را خلعتی تازه داد
تو از سمت خورشید☀️ می آمدی
📎راوی: شهید بزرگوار
#شهید_عباس_صابری🌷
📎سالروز شهادت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
✍ #ڪلام_شـهید
«گوش به فرمان ولایت فقیه باشید و به فکر آخرت تان باشید . آیا توشه ای برای آخرت تان جمع کرده اید؟ مگر کسی که به مسافرت می رود با دست خالی می رود؟ آن هم به چه مسافرتی، ملاقات با معبود و با پیامبر. آیا دست خالی شرمنده نخواهید بود؟»
#شهید_مرتضی_پیشیار🌷
#سالروز_شهادت
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥"دوشنده مشکله هرآن علی علی سسله"
🏴با نوای حاج ابراهیم رهبر
PART-21 (parhizgar).mp3
13M
#هر_روز_با_قرآن
#ختم_قرآن_کریم_در_رمضان
جزء بیست_و_یکم
👤با صدای استاد پرهیزگار
#التماس_دعا_برای_ظهور
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#وصیتنامه_امیرالمومنین_علی(ع)
مداحی آنلاین - مهدی سماواتی - روضه امام علی.mp3
5.69M
🔳 #شهادت_امام_علی (ع)
بر خوان غم، چو عالمیان را صَلا زدند
اول صلا به سلسله ى انبیا زدند
🎤حاج #مهدی_سماواتی
#اللهم_العن_قتلة_امیرالمؤمنین_من_الاولین_والاخرین
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
نشر معارف شهدا در ایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🔴 ختمی گره گشا به نقل از #آیت_الله_نجابت
هر کس موفق شود در یکی از لیالی قدر
✨ ختم سوره مبارکه قدر ✨
را طبق دستور العمل بالا انجام دهد مورد عنایت حضرت حجت (عج) قرار میگیرد👌
🔴 سپس آقا فرمودند اگر به انجام هیچ کدام از اعمال لیلة القدر موفق نشدی
این دستور العمل را هرگز به دلیل سری که در آن نهفته ترک مکن❌👆
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
"إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون"
داغ تو خنده بر لب عالم حرام کرد
زینب به گریه گفت پدر هم تمام کرد
#یتیم_شدیم_رفت
اذان ظهر به افق تهران
🔰امام علی(ع)
اگر به آنچه میخواستی نرسیدی، از آنچه هستی نگران نباش.
🏴شهادت مظلومانه مولی الموحدین حضرت علی (ع) تسلیت باد.
#حی_علی_خیر_العمل
#التـــماس_دعا
#امام_خامنهای:
رحمت و رضوان بر شهیدعزیز، سردار شجاع ومؤمن که عمر خود را در جهاد فداکارانه گذرانید،خداوند او را باشهدای صدراسلام محشورفرماید.
#سردار_شهید_محمد_ناظری
#سالروز_ولادت
🔔با «ابن ملجم» مهربان باش
🌸⇦امام علی علیه السلام وقتی به هوش آمدند، نگاهشان به «ابنملجم» افتاد كه دست هايش را بسته بودند. امیرالمومنین با صدايي ضعيف فرمودند:
«اي ابن ملجم! جنايتي هولناك مرتكب شدي. آيا براي تو امام بدی بودم كه اين گونه مرا پاداش دادي؟ آيا به تو احسان نكردم؟»
🌼⇦سپس امام علی علیه السلام به امام حسن علیهالسلام فرمودند:
«پسرم! با اسير خود مدارا كن و دربارهي او رحمت و مهرباني پيشگير. آیا نميبيني كه چشمهاي او از ترس چگونه گردش ميكند و دلش مضطرب است؟!»
🌺⇦امام حسن عليه السلام فرمودند:
«او به شما ضربت زده و دل ما را به درد آورده، ولی دستور میدهید با او مدارا كنیم؟»
🍀⇦امام علی علیه السلام فرمودند:
«آري پسرم! ما از اهل بيت رحمت و مغفرتيم. به حقي كه به گردن تو دارم، از آن چه خود ميخوري، به او بخوران و از آن چه خود ميآشامي، به او بياشام. او را به غل و زنجير مكش و دستهايش را نبند»
📚بحارالانوار - جلد ۴۲ - صفحه ۲۸۷
📚منتهی الآمال - جلد ۱ - صفحه ۱۸۷
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
🔸پیوستن مادر شهید به فرزندش در روز شهادت +فیلم
🔹مراسم تشییع پیکر فاطمه آشکاران مادر مفقود الاثر شهید سبزعلی برزین که دیروز در سیوهفتمین سالگرد پسرش دار فانی را وداع گفته بود، برگزار شد.
🔰به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان ساری؛ مراسم تشییع پیکر فاطمه آشکاران مادر مفقود الاثر شهید سبزعلی برزین که دیروز در سیوهفتمین سالگرد پسرش دار فانی را وداع گفته بود، برگزار شد.
پیکر این مادر که 37 سال در فراق فرزند مفقود الاثر خود چشم انتظاری کشیده بود، امروز در شهرستان نکا با شکوه خاص حضور مردم قدرشناس این شهرستان به خاک سپرده شد.
شهید سبزعلی برزین 21 ساله مجرد و تنها پسر خانواده بود که به عنوان سرباز ارتش جمهوری اسلامی ایران در لشکر 21 حمزه در چهارم خرداد سال ۱۳۶۱ در خرمشهر شهد شیرین شهادت را نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت.
مردم روستای زیارتکلا در سال 64 برای تسلی خاطر این مادر بزرگوار با برگزاری آئین تشییع نمادین،شبه قبری تهیه و بخشی از لباس و کوله پشتی این شهید والا مقام را در گلزار شهدای منطقه لایی دفن کردند.
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
✨🌷﷽🌷✨
امشب یتیم ترین شب دنیاست...
زیرا او که از کعبه آمده بود
امشب مهمان صاحب کعبه می شود
و ندای فزت و رب الکعبه یعنی
آرام گرفتن علی کنار جانانش
یعنی قطع شدن ناله های علی در چاه
یعنی حسن تنها
یعنی حسین سر بر نیزه
یعنی عباس بدون دست
یعنی زینب شیرزن کربلا
یعنی همه ی عالم بدون بابا...
علی جان...
زخم سرت شاید با این کاسه های شیر بهتر شود
اما زخم دلت از آن جماعت پر از نفاق به ظاهر دور گردان تو چه؟...
آری !به راستی امشب یتیم ترین شب دنیاست
برای عالمی که
درش علی ست
علم ش علی ست
عدل ش علی ست
و ندای پروردگارش
با پیامبر ندای علی ست...
💖✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💖✨وآلِ مُحَمَّدٍ
💖✨وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️لبخند معنادار رهبر انقلاب هنگامی که یک دانشجو گفت: "جنگ را با بیست سالهها بُردیم ولی اقتصاد را با شصت سالهها باختیم ..."
⁉️ آیا آقازادهها حاضرند پراید سوار شوند...!؟
✨ دیدار دانشجویان با مقام معظم رهبری...
🔻 #خط_حزب_الله
نشر معارف شهدا در ایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
#خاطرات_شهيد_چمران
✍خاطرات_کوتاه_از_شهید
قسمت: 59
91) پل زده بودیم ، با تیوب کامیون. دکتر آمد و با جیپ از روی پلمان رد شد.و بعد برگشت و بچه ها را یکی یکی بوسید. شصت و پنج نفر بودیم یا شصت و هفت تا، درست خاطرم نیست.
★★★★★★★★★★
92) با خودش عهد کرده بود تا نیروی دشمن در خاک ایران است برنگردد تهران. نه مجلس می رفت ، نه شورای عالی دفاع . یک روز از تهران زنگ زدند. حاج احمد آقا بود گفت « به دکتر بگو بیا تهران.» گفتم « عهد کرده با خودش ، نمی آد.» گفت « نه ، بگو بیاد. امام دلش برای دکتر تنگ شده . » بهش گفتم . گفت « چشم. همین فردا می ریم.»
★★★★★★★★★★
93) از پیش امام که برگشت
گفت « عزیز برو ببین هواپیما هست برای اهواز؟»
گفتم « مگر عصری سخنرانی ندارید؟»
گفت « دلم برای دهلاویه شور می زنه . «
- دهلاویه می ری ؟
- بپر بالا.... همون عقب بشین .
از کجا می آی؟
- اهواز ، عزیز جان.
★★★★★★★★★★
94) گفت « رضایت بدهید، من فردا بروم شهید بشم . » گفتم « من چه طور تحمل کنم ؟ » آن قدر برایم حرف زد تا رضایت دادم.
★★★★★★★★★★
95) تا ساعت ده دیگر همه فهمیده بودند رستمی شهید شده. دکتر آماده شده بود برود خط . فرمانده جدید را انتخاب کرد و راه افتادند. نمی دانم چرا همه ی بچه های ستاد آمدند و ایستادند تا دکتر برود . توی راه یک دفترچه گذاشته بود روی پایش و می نوشت. رسیدیم دهلاویه . بچه ها از خستگی خوابیده بودند. دکتر بیدارشان کرد و با همه روبوسی کرد. همه جمع شدند. سخنرانی کرد. آخر صحبتش گفت« بالاخره خدا رستمی را دوست داشت، برد. اگرما را هم دوست داشته باشد ، می برد.»
★★★★★★★★★★
96) داشت منطقه را برای مقدم پور، فرمانده جدید ، توضیح می داد. مثل همیشه راست ایستاده بود روی خاکریز. حدادی هم همراهشان بود. سه نفر بودند؛ سه تا خمپاره رفت طرفشان. اولی پانزده متری . دومی هفت متری وسومی پشت پای دکتر ، روی خاکریز. دیدم هرسه نفرشان افتادند. پریدیم بالای خاکریز . ترکش خمپاره خورده بود به سینه ی حدادی ، صورت مقدم پور و پشت دکتر.
★★★★★★★★★★
97) از تهران زنگ زدم اهواز . گفتم « می خوام برگردم. » گفتند « نمی خواد بیایی ، همان جا باش.» خودم را معرفی کردم. یکی از بچه ها گوشی را گرفت . زد زیر گریه . پرسیدم « چی شده ؟» گفت « یتیم شدیم.»
★★★★★★★★★★
98) خانمش آمد ستاد، برای تسویه حساب . حساب چندانی نداشتیم. یک ساک پارچه ای ، تویش یک پیراهن و دوتا زیرپوش .
★★★★★★★★★★
99) یاد آن روزها که می افتم، دلم حسابی تنگ می شود؛ تنگِ تنگ. عکس ها را در می آورم و دوباره چند باره نگاهشان می کنم. صدایش را می شنوم که می گوید « چه خبر؟ چی دارین ؟ تیر ؟ ترکش؟ خمپاره ؟ » بعضی وقت ها هم این دل تنگی ها بغض می شود و می رود جمع می شود ته گلو. هیچ کاریش هم نمی شود کرد. راه می افتم سمت جنوب ، دهلاویه . آن جا می ایستم روبه رویش ، سلام می کنم و سرم را می اندازم پایین ، منتظر که بگوید «چه خبر؟ باز کتونی هاتو زدی زیر بغلت برگردی اهواز؟» تا بغضم حسابی باز شود.
ادامه دارد
منبع:
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
نشر معارف شهدا در ایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh