eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
350 دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
9.8هزار ویدیو
136 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان 🌸تقدیم به همه شما عزیزان التماس دعا از شما خوبان✋🌸 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
السَّلام عَلیکَ یا اَمیرالمؤمنین «روز بیست و هفتم» ماه خدا با صد شعف «لعنِ حق» بـر قاتلِ «شاهنشه مُلک نجف» اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ … نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
ای شـهید "بهانه" كه تو باشى، شنبه ام ميشود شيرين ترين روزِ هفته... #شهید_رضا_مسلمیان🌷 #سالروز_شهادت 📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی🌺 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#ڪلام_شـ‌هید « ّبارخدایا؛ به همه پنداری عنایت فرما تا خط سرخ تشیع را در سراسر جهان پیاده نماییم. خداوندا؛ دشمنان ما را نیست بفرما...خداوندا؛ به جاهلان ما بیداری به بیداریمان تعهد عنایت بفرما.» #شهید_عباس_چکشی🌷 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
💠 نتیجه ی معامله با خدا ✨ یکبار با آقا مهدی صحبت می کردیم، او به من گفت: " حاج علی، من نزدیک به دویست روز روزه بدهکارم." اول حرفش را باور نکردم. آقا مهدی و این حرف ها ؟ ✨اما او توضیح داد که " شش سال تمام چون دائماً در ماموریت بودم و نشد که ده روز در یک جا بمانم، روزه هایم ماند." و درست پنج روز بعد به شهادت رسید. ✨ مدتی بعد از این، موضوع را با شهید صادقی در میان گذاشتم و ایشان تمام بچه ها را که چند هزار نفر می شدند، جمع کرد و پس از اینکه خبر شهادت "مهدی زین الدین" را به آن ها داد، گفت: " عزیزان، آقا مهدی پیش از شهادت به یکی از دوستانش گفته اند که حدود دویست روزه قضا دارند. اگر کسی مایل است، دین او را ادا کند بسم الله ." ✨یکباره تمام میدان به خروش آمد و فریاد که "ما آماده ایم". در دلم گفتم: " عجب معامله ای! چند هزار روزه در مقابل دویست روز؟ " ✅ راوی: علی ایرانی نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
4_1203373604964663313.mp3
3.52M
🌹🕊 اگہ یه روز فرشتہ ها بگن چے میخواے از خدا چشمام رو باز میڪنم و میگم بہ خواهش و دعــــا •°(شهـ💔ـادت همۂ آرزومہ)°• #حاج_مهدے_رسولے🎤 #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🍁زخمیان عشق🍁
PART-27 (parhizgar).mp3
12.79M
#هر_روز_با_قرآن #ختم_قرآن_کریم_در_رمضان جزء بیست_و_هفتم 👤با صدای استاد پرهیزگار #التماس_دعا_برای_ظهور نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh <
هر چه نزدیڪ تر میشوم ب آخرِ سفره! عطرِ دل انگیزِ بهشت، غلیظ تر میشود! روزهای آخر، ساعتهایِ اوجِ دلتنگی اند! رحم ڪن ب بنده ای ڪ بویِ آغوشِ تو، رویِ پیراهنش جا مانده است ! | ربَنّا آتِنا من لَدُنکَ رَحمَه | .... نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
دل را به هــوای تـــازه پیوند بزن حرف از غــزل نـاب خـداوند بزن ای منظــره ی بکـر بهشــت ابـدی! #تمام_قد_غیرت نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
❇️دختری از هویزه... 🔸«بهش می گفتن: «آخه تو که پسر نيستی، چه جوری می خوای بجنگی!؟ » می گفت:دفاع از وطن که زن و مرد و پير و جوان نداره . هرکس بايد هرکاری که از دستش برمياد ، بکنه. با اينکه سنّش خيلی کم بود، اصلاً از جنگ و جبهه نمی ترسيد. به کسایی هم که می ترسيدن می گفت: « وقتی دشمن اومده تو شهرتون، چرا نشستيد و هيچ کاری نمی کنيد؟! همه بايد مبارزه کنن .» خوشا به سعادت و بینش تو دختر 10 ساله که شهید شدی و نبودی ببینی بعد از تو کشور به دست شصت ساله‌هایی افتاد که بخاطر ترسشون از جنگ، حاضرن غیرت و عزّت بفروشن، ولی جنگ نشه! 🌹 (شهيده سهام خيام دختری از هویزه) 📚برگرفته از: شمیم یار نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
از خاطرم_نمی رود که به خاطرم رفتی... هیچ چیز جای خالی پدر را پر نمیکند چه رویاهایی که با رفتن پدر از دست میرود... نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
پایان گرفت این جنگ... اما چشمانی به راه است هنوز و از او چیزی جز یک #سربند برنگشت... #صبوری #بیقراری #انتظار و زنی که هر روز نوازش میکند حلقه انگشترش را... #همسران_شهدا #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فاطمه؛ با نفس‌های رو به ، راه مسجد در پیش گرفت و... به تنهایی از دفاع کرد! و زینب،از امامِ خود در ! ؟! -چرا...نبودنت... درد ... ندارد؟! 😔
amirkermanshahi-@yaa_hossein.mp3
5.58M
🍃هوامو داشته وقتی خورده گره به کارم دلم خوشه کنارم امام رضا رو دارم 🎵دلم که میگیره فقط... 🎙امیر #كرمانشاهی #واحد ❤️پیشنهاددانلود 👌 التماس دعا یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
💢 اقتدار لبنان ♦️ سید حسن نصرالله: ما در لبنان به اندازه ای موشک نقطه زن داریم که میتوانیم چهره منطقه را عوض کنیم💪
... تا دَمِ لحظه ی افطار پر از بغض و غَمم سحری حسرت دیدارِ حرم را خوردم...
من می دهم که علی اکبر ابوترابی که عالی ترین 👌نمونه ی پاکی و تقوا و عشق و محبت و و فداکاری بود و روح بلند و ایمان کوه ⛰آسا و اراده ی فولادین او آن چنان از وجودش می کرد که همه ی محیط را روشن 💥می نمود و رزمندگان تحت فرمانش و محو وجودش شده بودند و پروانه وار به دور وجودش می گشتند و می سوختند.😔 🌷 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
🌹 دلنشین‌ترین صدای هستی همان بانگ بیدارباش خدای مهربانست که هر صبحگاه در گوش زمان می‌پیچد آواز گنجشکان در آغاز هر روز دعوت ماست به زندگانی، مهربانی و خیرخواهی ظهرتون عالی
🔷🔹🔹 #خاطراٺ_ماندگـــــار #فرماندهی_که_خبر_شهادتش_را_امام_زمان_عج_داد 💠 مادر شهید نقل می‌کند: روزی برای تمیز کردن اتاق محمدابراهیم به داخل اتاقش رفتم؛ عطر بسیار خوشی به مشامم رسید و احساس کردم نور خاصی در اتاق است محمد بسیار خوشحال بود و حال خاصی داشت. ➖به او گفتم: «مادر چرا اتاق تو حال دیگری دارد؟» گفت: «چیزی نیست» خیلی اصرار کردم  ولی چیزی نمی‌گفت، پس از کلی خواهش گفت: «به شرطی می‌گویم که تا زمانی که من زنده‌ام به کسی نگویید.» ➖من قول دادم و محمدابراهیم گفت: همین الان حضرت ولی عصر (عج) تشریف آورده بود در اتاق من و با هم صحبت کردیم. ▫️اول خوشحالم که سعادت دیدار مولایم نصیبم شد، دوم اینکه آقا مرا به عنوان سرباز اسلام بشارت دادند و سرانجام کارم را شهادت در راه خدا نوید دادند. ░ ســـــردار والامقام ░ #شهید_محمدابراهیم_موسی‌پسندی🌹 《ســــالروز ولادتـــــ》 #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#قــاب_مــانــدگــار دیگر قدّ من به شمشادهای دور قابت رسیده است، مادر از نبودنت چشمانی سفید به زیر پلک هایش دارد، منو این همسایهٔ شمشادی ات همسن و سالیم، بابا... آمده ام تا به پای قابت آب بریزم، می خواهم پاک کنم شیشه قابت را که بوسه گاه مادرست، دستانم یاری نمیکند وقتی جای بوسه ی مادر را می بینم که نقطه ایست روی پیشانی ات برای همیشه... معلم و دانشجو #شهید_سید_حبیب_مرتضوی محل شهادت: پاسگاه زید تاریخ شهادت: روز عید قربان قطعه ۲۶، ردیف ۷، شماره ۱۷ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
#یادمان باشد در همین #ڪوچہ ے ما #مادرے هست ڪه #عشقش را داد تا تو #عاشق بشوے نگذاریم ڪه #تنها بشود ڪاش ڪارے بڪنیم ڪه #دلش #خون نشود #شهید_علی_آقاعبداللهی🌷 #شهید_مدافع_حرم نشر معارف شهدا در ایتا #کانال_زخمیان_عشق @zakhmiyan_eshgh
🌷 💠برشی از کتاب همسایه آقا.... 🔰در را که باز کردم از لب پاشنه ورودی روی پنجه ،چند دقیقه ای🕰 طول کشید تا از پله ها بالا آمد. یک نگاه به لباس هاش کردم و گفتم: پس چرا تنت نیست⁉️ 🔰لبخندی زد و گفت: سلام قرار نیست اهل شهر خبر دار بشن🔇 که من امروز سر دوشی گرفتم. زیر لب گفتم: آخه من خیلی تو این لباس ببینمت😔 و به بهانه آوردن یک شربت خنک🍹 رفتم توی آشپزخانه. همین طور که داشتم بین شربت آلبالو🍒 و آب یخ❄️ را با چرخش قاشق نقش می انداختم تا وسط هال آمدم، دیدم رفته توی اتاق و در را بسته🚪یکم گرفت اما به روی خودم نیاوردم و صداش کردم. 🔰 شربت برات آوردم، هنوز شربت با آب دست رفاقت نداده بود که علی میان قاب در اتاقش ایستاد👱 دستش را تا کنار خط ابروش بالا برد و به لبه کلاهش نزدیک کرد، پا کوبید و گفت: علی آقا عبداللهی در خدمت هستم. 🔰برای لحظه ای نمی توانستم چشم از و قامتش بر دارم😍 توی لباس زیتونی رنگ سپاه علی اکبری شده بود که در قامت بیشتر ازم دل می برد. 🔰جلوی شدن چشمهام را گرفتم، لبخند رو روی تمام صورتم مهمان کردم☺️ و زیر لب براش "لا حول ولا قوه الا بالله" خوندم. چقدر شیرین بود حظ این لحظه که پسرم به تن کرده بود. 🌷 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh