جملهی «لاحول ولا قوّة الّا باللّه»
نود و نه درد را شفـا مى دهـد كه
سـاده تـريـن آن هـا انـدوه اســـت
- پیامبر اکرم (ص) -
هر طلوعی تولدی دوباره است
و هر تولدی شروعی دوباره!
صبحتون بخیر
لبتون خندون
دلتون بی غم
زندگیتون پر از عشق و امید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سرود بسیار زیبا در وصف علمدار خستگیناپذیر و مقتدر مظلوم انقلاب ، #حضرت_سیدعلی_خامنهای روحي فداه
جانم فدای رهبرم
#لبیک_یا_امام_خامنه_ای
#کانال_زخمیان_عاشق
🌷 حاج احمد متوسلیان
✔
👌برای آنچه اعتقاد دارید ایستادگی کنید حتی اگر هزینهاش تنها ایستادن باشد .
#مقاومت
#عکسنوشته
#کانال_زخمیان_عاشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب: مراقب نفوذ دشمن در بسیج باشید
🔹گاهی آدمی فاسد و ناباب لباس عوضی میپوشد و خودش را در مجموعهای جا میکند. این آدم میتواند در کسوت روحانی و بسیجی و... در بیاید.
#کانال_زخمیان_عاشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
🎥 انشاءالله فتح قدس...😄😂
#کانال_زخمیان_عاشق
کسی که میماند؛ پیامبر است به او ایمان بیاورید.
ماندن کم معجزه ای نیست در عصر ما...
#به_مانایی_عشق
|ماندگار باشید...🐾
🌿:)
ای به تو زنده همه من ...
ای ب تنم جان همه تو ...
من همه تو ؛ تو همه تُ
او همه تو ؛ ما همه #طُ
هر که و هرکس همه تو
شاعر: حسین منزوی
معنی بیت بیت این آواز شرح توحیده
منو یاد یکی از اشعار دیوان امام خمینی میندازه ↯
نصیحت اول :
بسیجی بمانید !
دوم : قدر خودتان را بدانید !
سوم : دشمنتان را بشناسید و بعد نقطه ضعفهای دشمن را بشناسید (شیوه های دشمن را بشناسید)....
چهارم : رشد معنوی خودتان را اندازه بگیرید
ببینید دارید جلو میرید یا عقب ...↻
امــــروز مهمترین شیوه دشمن : جعل و دروغ پردازیه
وقتی دونستید تبیین کنید(جهاد تبیین )
شما که روشن بین باشید آسیب میبینه
دشمن بر آنست که مغزها را تصرف کند 🧠
از غفلت جام جهانی استفاده کنید🌿
مراقب نفوذ دشمن در مجموعه بسیج باشید➣
و لاتهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین
با سلام
ذکر شریف روز جمعه و صلوات خود را به نیابت از شهید علی چیتسازیان (فرماندهی اطلاعات عملیات لشکر ۳۲ انصارالحسین ) انجام می دهیم ️و هدیه میکنیم به حضرت امام عصر حجة ابن الحسن العسکری علیه السلام
نام پدر: ناصر
تولد: 1341
محل تولد: همدان
تاریخ شهادت: 4 آذر 1366
محل شهادت: ماووت، عراق
محل دفن: گلزار شهدای باغ بهشت همدان (قطعه ۹۹، ردیف ۲۴، شماره ۸)
🌷🌹تقویم شهادت🌹🌷
#کانال_زخمیان_عاشق
آرش افسانه نیست
آرش تویی!
مرز ایران آنجاست
که موشکهای تو تعیین میکنند
کاش فردوسی بود و تو را میدید
سرودن حماسهی تو کار ما نیست...
کابوس تا ابد زنده آمریکا و اسرائیل
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#پدر_موشکی_ایران
#کانال_زخمیان_عاشق
در سختترین مواقع هم افسرده نباشید
انقلاب با چهرهها و دلهای افسرده تضمینشدنی نیست. انقلاب با دلهای پرشور و چهرههای شاداب تضمین میشود.
هیچکس مرا در این دوره نشیب و فراز انقلاب در سختترین مواقع، نتوانسته است با قیافهٔ افسرده ببیند. چرا افسرده باشیم؟ ما که به دنبال إحدی الحُسنَیَینیم؛ یا #شهادت یا پیروزی، دیگر چرا افسردگی؟ افسرده نباشید چهرهها شاداب باشد، نشاط داشته باشید. آنوقت شعارتان همین است که آمریکا و مزدورانش هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.
ما در زیر بار سختیها و مشکلات و دشواریها قد خم نمیکنیم. «ما راستقامتان جاودانهٔ تاریخ خواهیم ماند.» تنها موقعی سرپا نیستیم که یا کشته شویم و یا زخم بخوریم و بر خاک بیفتیم و الّا هیچ قدرتی نمیتواند پشت ما را خم بکند .
شهید آیت الله بهشتی
#کانال_زخمیان_عاشق
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
#خاطرات_شهید_مصطفی_ردانی_پور
سن شهادت: 25 سال
اهل شهرستان اصفهان
#قسمت 1⃣2⃣
نماز شب و اثراتش
🍃یکبار در سرمای شدید زمستان بچه ها را برای نماز شب صدا کرد. می گفت: بلند شید وقت نماز شب شده. بیشتر بچه ها بلند نشدند! یکی از آنها به شوخی گفت: از همین زیر پتو الهی العفو! بعد دیدم مصطفی پتویی را دور خودش پیچید و از سنگر بیرون رفت. او عاشقانه در بیابان مشغول نماز شد. می گفت: پیامبر فرموده: بر شما باد بر نماز شب، حتی اگر یک رکعت باشد، زیرا انسان را از گناه باز می دارد. خشم پروردگار را خاموش می کند و سوزش آتش را در قیامت دفع می کند.
🍃در قرارگاه بودیم. وقتی مصطفی برای نماز شب بلند میشد عمدا پایش را به ما می زد! وقتی بیدار می شدیم می گفت: ببخشید ریا شد! راستی الان وقت نماز شبه! مصطفی به این طریقم هم که شده دیگران را برای نماز شب صدا می کرد.
🍃در یکی از عملیات ها یک گردان ما در محاصره ی دشمن گرفتار شد. مصطفی هر کاری کرد نتوانست این گردان را نجات دهد. وقتی از همه جا ناامید شد مشغول نماز شب گردید. قبل از اذان صبح و بعد از پایان نماز شب مصطفی را دیدم که راهی خط مقدم شد. ساعتی بعد دیدم گردان محاصره شده با مصطفی همگی سالم دارن برمی گردن، حتی تعداد زیادی از نیروهای دشمن را به اسارت آوردند! وقتی به مصطفی رسیدم با تعجب گفتم:چی شده؟! او هم جمله ای بیان کرد که برای من درس بود. برادر ردانی گفت:«این ها اثر دعا در نماز شب بود.»
📚 کتاب مصطفی، صفحه 129 الی 130
کانال سنگر شهدا
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
#کانال_زخمیان_عاشق
#رنج_مقدس
#قسمت_چهل_یکم
پدر سکوت کرده است . همیشه تصور می کردم اگر مقابلش بنشینم چه حرف هایی خواهم زد و الآن ...
_بدتر از اون اینکه خواهرم کنار شما بود و من تنها بودم.
هنوز نگاهش رو به پایین است . از خودم بدم می آید . چرا باید او را در تنگنا قرار بدهم .حس می کنم تک و توک موهای سیاهش دارد لحظه ای سفید می شود . نگاهش را تا صورتم بالا می آورد. چشمانش غرق اشک است . دوست ندارم ببینم و زود چشم می بندم و سرم را پایین می اندازم ، اما آرام نمی شوم.
_ تو پنج دقیقه زودتر از مبینا به دنیا اومدی . علی تازه چهارسالش بود . شرایط کاری من رو هم حتما از مادربزرگ خدا بیامرزت شنیدی. بعد از به دنیا اومدن شما ، مادرتون مریض شد .
مکثی میکن و نفس عمیقی می کشد
_اون موقع علی کوچیک بود و مبینا هم بعد از این که به دنیا اومد به خاطر حال بدش توی دستگاه بود . شرایط سخت شد برامون...
با اخمی که باعث می شود چهره اش دردناک شود صورتش را درهم می کشد . حس می کنم دارد خاطرات آن روزها را به صورت زنده می بیند.
_ با این که تو خیلی آرام بودی ، حال مادرت باعث شد همه چیز به هم بپیچه . نمی شد سه تا بچه رو با هم جمع و جور کنیم.
دستانش را به صورتش می کشد و می گوید :
_ لیلا جان ! تو خیلی برام شیرین بودی ، من همیشه دختر رو بیش تر از پسر می خواستم . لبخند شیرینی می زند و می گوید:
_ قبلا خونده بودم که خوشبختی مرد این که اولین بچه اش دختر باشه . وقتی علی به دنیا اومد ، به شوخی گفتم ، عجب بدبختی ای !
مادربزرگت سر همین کلمه دعوام کرد .
خداروشکر علی برام یه نعمت بزرگه . شاید باور نکنی لیلا جان! وقتی تو به دنیا اومدی و تونستم بغلت کنم ، حس یک پیامبر رو داشتم که فرشته ها تحفه ی آسمانی توی بغلش گذاشتند.
چون مبینا رو هم نمی تونستم ببینم و بغل کنم. برام پرستیدنی بودی .
خیلی می خواستمت .
وقتی آوردمت خونه ، رو دست می چرخوندمت دور اتاق .
نفس عمیقی می کشد و انگار عطر آن خاطرات را بو می کشد .
زندگی چه شیرینی های زود گذری دارد . قطار سریع السیر است .
با لحنی خاص می گوید :
_ این قدر احساس خوشبختی داشتم که فکر می کردم ده سال جوون تر شدم . نمی دونم سختی دوران بارداری مادرتون بود، غصه ی بستری بودن خواهرت بود ، چشم زخم بود ، نمی دونم . از روز سوم که مادرتون مریض شد همه چی به هم پیچید.
چهره اش رنگ می گیرد و صدایش خش دار می شود ... ادامه می دهد :
_ این حرف هایی رو که دارم برات می گم سال هاست که به کسی نگفتم و نخواستم که بگم . حتی به شما که منو باعث تمام سختی هات می دونی . حالا هم که دارم می گم حس کردم این موضوع زندگیت رو خیلی به هم ریخته . ناچار شدم که بگم . متوجه هستی ؟
مکثی می کند . هم می فهمم و هم حس می کنم دوباره در فضایی مه گرفته ، دارم حرکت می کنم . چند متر جلو ترم را هم نمی بینم . کدام طرفم دره و کدام طرف کوه است ؟ از روبه رو و پشت سرم خبر ندارم . چقدر این فضای لطیف وهم انگیز است . همیشه از این سردرگمی مه آلود می ترسیدم . باید درباره ی ای فضا با کسی حرف بزنم .
_ لیلا چان ! بابا... نمی خوام اذیت بشی . می خوام کمکت کنم از این سردرگمی در بیایی. حواست به من هست ؟
فقط نگاهش می کنم . شاید از حالت چشمانم متوجه می شود که حرف ها را می گیرم ، اما جواب دادن برایم از هرکاری سخت تر است .
#نرجس_شكوريان_فرد
#رنج_مقدس
٭٭٭٭٭--💌 #ادامه_دارد 💌 --٭٭٭٭٭
#لطفا_کانال_را_به_دوستان_خود_معرفی_کنید.
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh