فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"مثل علیاصغر برات مادری کردم...🥺💔"
👤 #کلیپ زیبای «مادر رقیه» با نوای کربلایی #محمدحسین_حدادیان تقدیم نگاهتان
▪️ ویژه شهادت #حضرت_رقیه
اصلا رقیـــــه دختــــر خودت
یك شب میان کوچه بماند
چه میشود؟!
«یا رقیه بنت الحسین»
کاظماکبری مجموعهنماهنگها - yasfatemii.mp3
16.47M
خاطرات نوکری؛ مجموعه نماهنگها!
#کربلاییکاظماکبری
enc_16926478875715520862695.mp3
4.29M
نماهنگ مهمان خرابه
محمد حسین پویانفر . شهادت حضرت رقیه (س)
۳۰ مرداد ۱۴۰۲ . استودیویی
🌹نام و نام خانوادگی: محمد حسین معز غلامی
🍃نام پدر : علی اکبر
🌹محل تولد : امیدیه - خوزستان
🍃تاریخ ولادت: ۱۳۷۳/۱/۶
🌹تاریخ شهادت : ۱۳۹۶/۱/۴
🍃محل شهادت: حماه- سوریه
🌹مدت عمر: ۲۳ سال
🍃محل مزار : بهشت زهرای تهران
🌹قطعه و ردیف و شماره : ۱۸ - ۱۱۶ - ۵۰
🍃کتاب مربوط به این شهید: سرو قمحانه
🕊وی در سالروز تولد ۲۳ سالگی اش در روز جمعه ۴ فروردین ماه سال ۱۳۹۶ در منطقه حماء سوریه به شهادت رسید و آسمانی شد.
پیکر پاک شهید حسین معزغلامی پس از انتقال به ایران در روز هشتم فرودین ماه سال ۱۳۹۶ از در مسجد قمر بنی هاشم(ع) در خیابان فردوس تهران تشییع شد و دوستان، آشنایان و بستگان با وی وداع کردند.
پس از برگزاری آئین تشییع پیکر پاک شهید حسین معزغلامی به بهشت زهرا(س) تهران انتقال یافت و در قطعه ۵۰ در کنار دیگر شهیدان آرام گرفت.
🖌توصیه شهید👇
طوری تلاش کنید که اگر روزی امام زمان (عج) فرمودند: یه سرباز متخصص میخام بفرمایند: فلانی بیاید.
سربازی که هیچ کارایی نداشته باشد بدرد آقا نمیخوره…
برید آمادگی جسمانی خودتان را ببرید بالا، مومن باشید … همراه با آمادگی جسمانی…
شهید مدافع حرم🕊🌹
#محمدحسین_معزغلامی
✍💞سرباز ولایت 💞
🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🕊🌹شهید محمدحسین معز غلامی در ششم تیرماه ۱۳۳۷ در خانوادهای مذهبی در شهر همدان به دنیا آمد.
🖌در سال ۱۳۶۲ با اینکه حکومت عربستان از حضور تصویر رهبر انقلاب در آن کشور نیز بیم و هراس داشت به زیارت خانه خدا مشرف شد و در راهپیمایی برائت از مشرکین در حالیکه تصویر بزرگی از امام خمینی (ره) را با خود حمل میکرد و شعار میداد از طرف پلیس سعودی مورد ضرب و شتم قرار گرفت و جراحات عمیقی به وی وارد شد.
او هنگام سفر وصیتنامه خود را نوشت و در آن قید کرد که برای شهادت میرود نه برای زیارت.
محمد حسین عضو شورای فرماندهی جهاد سازندگی همدان بود و به خاطر موقعیتی که در جهاد داشت از رفتن او به جبهه ممانعت میشد.
وقتی اصرارهای او برای حضور در جبهه نتیجه نمیداد گریههای بلندش بیانگر شدت علاقه اش به جهاد در راه خدا بود که با تلاش فراوان موفق شد موافقت مسئولان را برای حضور در جبهه جلب کند از این رو به جبهه پیرانشهر رفت و در ستاد پشتیبانی جنگ مشغول خدمت شد. مدتی بعد برای شرکت در چهلمین روز شهادت یکی از همکارانش به همدان بازگشت و در راه بازگشت به همدان در ۱۷ مردادماه ۱۳۶۳ درجاده سردشت به بانه در کمین نیروهای اشرار و ضد انقلاب که با همکاری ستون پنجم صورت گرفته بود به شهادت رسید و در گلزار شهدای همدان آرام گرفت.
شهید#محمدحسین_معزغلامی🕊🌹
✍💞سرباز ولایت 💞
🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
رمان زیبای
#سو_من_سو
✍💞سرباز ولایت 💞
🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
#سو_من_سه
#قسمت_پانزدهم
ببین رهبر ارکست دیوونه شده. چه تکون میده. نانانای نانانانای نای نای. دری ری ریم دیری ریر ریم. نانانای نای.
کرما دارن از دست و پای رهبر ارکست بالا میرن. اصال تکون تکونای دست و بدنش به خاطر کرماست والّا که هزار بار تمرین کردن و بلدند، دیگه نمی خواد اونجا سر و دم تکون بده. وای وای کرما رسیدن به سر انگشتاش. آخی خسته شدن از بس کود خوردن. ببین ببین از لای دهنشون و پیچ های بدنشون خونابه و زردابه با هم بیرون می ریزه. وای وای یارو هربار که انگشتاش رو تکون میده چند تا کرم رو پرت می کنه سمت یه نوازنده. واییی ببین ببین یکی روی سر سه تاریس، افتاد روی تنبکش، یکی روی ویولون، دو سه تا هم وسط پیانو و دوتار. کرما مغز دوست دارن وحید. دارن مغزا رو میخورن."
تو روحت علیرضا. دو ساعت خراب بودم از این تصویرسازی. جواد کوبید توی سرش تا خفه بشود، بدتر شد. جواد یکبار هم همین جا توی صورت همه زد به خاطر مهدوی. دورۀ دنیا یکجور دیگر داشت می گشت و می گشت. به نفع هیچکس هم نمی گشت. به نفع جواد هم نمی گشت. طوری جلو می رفت که انگار جواد دارد بدبخت می شود. ما که نمی دانستیم آخرش چه می شود. اما برایمان یک دیدار با مهدوی ضرر که نداشت هیچ، شاید می شد کاری کرد تا جواد از این حالتش بیرون بیاید. جواد وا داده بود! خیلی حرف بود که جواد یک کلام ما، دو کلام شده بود. شک کرده بود که شاید اشتباه می کند. شاید حرف درست دیگری هم باشد. شاید الان بدبخت است. شاید خوشبختی چیز دیگری است. روزی که رفتیم پیش مهدوی، آرشام خیلی بد مقابل مهدوی ایستاد. خیلی بد صحبت کرد. یک چیزی من بگویم؛ علیرضا این را به من گفت:
- اگر حرف مهدوی را بپذیریم باید تمام دنیا را ببوسیم و بگذاریم کنار و زندگی فقط بشود رو به قبله و سجده و رکوع. قبل از مردن می میری با بکن نکن های خدا. دیگر حتی خوردن هم کنسل می شود. مرگ خیلی بهتر از زندگی بدون آزادی است."
این شب ها که از فکر علیرضا خوابم نمی برد و مدام دارم چِکش می کنم، نمی دانم چرا همۀ صحنه های گذشته در ذهنم مرور می شود. شاید با همین فکرها خودم را آرام می کنم و الا که مدام حواسم هست که علیرضا آنلاین است یا نه. از فکر حرف هایی که می خواند و... به هم می ریزم. من برای هیچ کدامشان نه جوابی دارم و نه راه در رویی. خودم هم دارم دست و پا می زنم. تمام باورهایم به آتش کشیده شده است و نمی دانم چه کنم! باور... هه هه باوری که از کجا آمد؟ باور... باد آورد شاید.
جواد با مهدوی بیرون خانه، وسط که نه، گوشه دنج پارک قرار گذاشت.
دروغ چرا! شاید از معلم دینی بدم بیاید یا از همین آدم های نون به نرخ روز خور! اما مهدوی برایم یک سیاق دیگر بود. حالا درست که تحویلش نمی گرفتم اما خب، خیلی لارج کنارمان نشست. شوخی کرد و خندید. علیرضا را به زور آوردم. همه اول کپ کرده بودیم و یک حال متفاوتی داشتیم. شاید اگر کسی غیر جواد پایه شده بود یک نفر هم نمی آمد اما...
جواد سکوت ما را شکست و حرف را زد. یعنی جمع می خواست خودش را اثبات کند؛ بهترین راه این بود که مهدوی را خورد کند. فکر می کردم که وقتی با تندی و حجم سؤالات روبرو شود دهانش سرویس می شود. حداقل اینکه کمی رنگ به رنگ شود. اما در این وادی ها نبود. انگار با پسرهای فامیل آمده یک بستنی بزند و برگردد. راحت حرف هایمان را شنید و راحت تر زیر بار جواب دادن نرفت و فعال ظاهر شد و دعوت کرد برویم خانه اش. یعنی کمی جواب داد که ساده و معمولی بود. البته نگذاشت وارد بحث بشویم. متوقف کرد و قرار گذاشت.حال خراب من اما، من مشکلی با خود خدا نداشتم. یعنی الان که علی دارد خفه می شود این مشکلم نیست. اتفاقا دلم یک خدای قدرتمند
می خواهد که به لحظه ای "کن فیکون" کند و نشود آنچه دارد می شود. دستی بالای همۀ دست ها. به هم ریختگی من را دلداری بدهد، تنهایی از پس کار برنمی آیم.
- چت شده مامان، وحیدجان؟ چرا اینقدر رنگت پریده؟
- وحید، وای مامان داداش چرا این طوریه؟
- وحید بابا، مامانت چی میگه؟ حواست به درسات هست که؟حواسم بهت هستا!
- وحید ساکتی؟ بهت نمیاد!
- کدوم گوری هستی؟ چرا نمیای؟
- خاک برسرت. کنکور اینقدر ارزش نداره که. می ریم اونور منتمون رو هم دارن. چیه این خراب شده!
حرف ها و پیام ها در ذهنم دور می زند و من هیچ جوابی ندارم. دیروز دوباره رفتم توی محلۀ علیرضا. دور زدم. سه تا جوبی را دیدم. خانۀ علیرضا را هم. دستم را گذاشتم روی زنگ که پشیمان شدم. صبر کردم. بیرون آمد. تعقیبش کردم. رفت همان خانه.
#نرجس_شكوريان_فرد
#سو_من_سه
.
.
.
٭٭٭٭٭--💌 #ادامه_دارد 💌 ✍💞سرباز ولایت 💞
🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💔
همیشه الگوی خود را حضرت زهرا و زنان اهل بیت قرار دهید؛
و همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید؛
آن زمانی که حضرت رقیه (سلام الله علیه) خطاب به پدرش فرمودند:
“غصهی حجاب من را نخوری بابا جان
چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز…”
#شهید_محسن_حججی
مدافع حرم عمه جان #امام_زمان
#شهید_بی_سر
✍💞سرباز ولایت 💞
🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💔
اسمش رقیه بود
فرزند حسینِ شهید🥀
رقیه خانوم الیاسی فرزند #شهید_حسین_الیاسی
فدایی عمه جان #امام_زمان
#امام_حسین
✍💞سرباز ولایت 💞
🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
💌💗بسم الله الرحمن الرحیم 💌💗
قرائت دعای عهد جهت تعجیل در فرج امام زمــ❤️ـان
اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ،
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ.
أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى.
اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ
اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ
اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ،
وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
❤️الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ❤️
اللهم عجل الولیک الفرجــ✨
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh
🖤 اتل متل خرابه!
🖤 اینجا یه بچه خوابه!
🖤 هم بدنش کبوده!
🖤 هم جگرش کبابه...!
💚 اتل متل اسیری!
💚 سیلی و سربه زیری!
💚 کی تا حالا شنیده؟!
💚 سه سالگی و پیری...؟!
🖤 اتل متل سه ساله!
🖤 این همه آه و ناله!
🖤 این دختر از ضعیفی!
🖤 هنوز یه پا نهاله...!
🌴🕯🌴
💚 اتل متل بیابون!
💚 کویر و دشت و هامون!
💚 بس که پیاده رفتیم!
💚 تاول زده پاهامون...!
🖤 اتل متل بهونه!
🖤 بابا چه مهربونه!
🖤 وقتی دلم می گیره!
🖤 برام قرآن می خونه...!
🌴🏴🌴
💚 اتل متل گل یاس!
💚 مهر و وفا و احساس!
💚 دلم گرفته امشب!
💚 به یاد عمو عباس...!
🖤 اتل متل یتیمی!
🖤 خدا، چقدر کریمی!
🖤 دادی بهم تو غربت!
🖤 یه عمهی صمیمی...!
🌴🥀🌴
💚 اتل متل شب و تب!
💚 سینه ز غم لبالب!
💚 دلم می سوزه خیلی!
💚 به حال عمه زینب...!
🖤 اتل متل چه خوب شد!
🖤 بالاخره غروب شد!
🖤 قسمت عمه امروز!
🖤 توهین و سنگ و چوب شد...!
🌴🥀🌴
💚 اتل متل سه روزه!
💚 عمه گرفته روزه!
💚 عمه چقدر غریبه؟!
💚 خیلی دلم می سوزه...!
🖤 اتل متل خبردار!
🖤 تو چنگ دشمن انگار!
🖤 مثل یه شیر زخمی!
🖤 عمه شده گرفتار...!
🌴🕯🌴
💚 اتل متل خدایا !
💚 تو این همه بلایا !
💚 عمه مظلومه ام !
💚 چیا کشید خدایا !
🥀#حضرت_رقیه
🥀#امام_حسین
🌴🏴🌴
🏴مرا دشمن به قصد کُشت می زد
🏴به جسم کوچک من مُشت می زد
🏴هرآن گه پایم از ره خسته می شد
🏴مرا با نیزه ای از پُشت می زد
#اربعین
#حضرت_رقیه
🌴🕯🌴
33.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلمی که از مجلس یزید و سخنان روشنگرانه حضرت امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب کبری سلام الله علیها در لبنان ساخته شده و عربستان مانع از انتشار آن شد.
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود!
زینب سلامالله علیها اولین رسانهی کربلاست!
ادامهی این ماجرا با ماست
🌴🕯🌴🕯🌴
4_5868554501920656263.mp3
7.65M
🌴🕯🌴 امام مهدی به علی بن مهزیار فرمودند: ما شبانه روز منتظرت بودیم. چه شد دیر نزد ما آمدی؟
#دارستانی
#امان_ازدل_زینب
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرج
🌴🕯🥀🕯🌴
#سردار_دلها
از قدیم گفته اند:
"خاک سرد است؛
وقتی آنهایی را که خیلی دوستشان دارید
از دست بدهید، کم کم آرام میشوید"
ماهها از رفتنت میگذرد..
از آن سحرگاهی که با شنیدن خبر ش*هاد*تت،
بغضی سنگین بر دیواره گلویمان چنگ انداخت
و حس تلخ یتیمی،
پیکر لرزانمان را در آغوش فشرد
داغ رفتنت هنوز تازه است!
این داغ ، روی سینهمان سنگینی میکند.
خاکِ تو سرد نیست !
گرمِ گرم است...💔
#مظهر_قدرت
#مخلص_خدا
#مظهر_غیرت
#مظهر_استقامت
🌴🕯🥀🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آیه_نگار
تهِ تهِ همهی
ناامیدیها
نداشتنها
بنبستها
نرسیدنها
بد آوردنها
شكستها
«خدا» رو داری❤️
که آغوشش رو برات باز کرده
ناامیدی چرا؟
🌴🥀🌴🥀🌴
🌷 خاطرات همت:
🌿 برای سرکشی به بچه ها آمد توی سنگر.
می دانستم چند روز است چیزی نخورده.
آن قدر ضعیف شده بود که وقتی کنار سنگر می ایستاد، پاهاش می لرزید.
وقتی داشت می رفت، گفتم: حاجی جون! بیا یه چیزی بخور. بی اعتنا نگاهم کرد
گفت:خدا رزق دنیا رو روی من بسته.
من دیگه از دنیا سهم غذا ندارم و از سنگر رفت بیرون.
✍💞سرباز ولایت 💞
🤍خادم الشهدا مدیر کانال🤍
💚نشر معارف شهدا درایتا👇👇👇
❤️👆#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh