eitaa logo
🍁زخمیان عشق🍁
350 دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
9.8هزار ویدیو
136 فایل
ارتباط با مدیر.. @Batau110 اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روح غمگین تو در کالبــــدم جـــا خوش کرد سرفه کــــردی و نظام #ریـــه‌ها ریخت به هم... #جانبازان #جانبازان_شیمیایی🌷 #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
در تاریخ یکم شهریور ماه سال 1347 دیده به جهان گشود و از سن 16 سالگی در سال 1362 به جبهه عازم شد. این دلیرمرد در بیشتر عملیات‌ها مناطق عملیاتی در دوران حضور فعال داشت به طوری که در عملیات‌هایی همچون خیبر، بدر، والفجر 8، کربلای 4، کربلای 5، نصر 4، نصر 8 و والفجر 10 حضور یافت. شهید مصطفی رشید‌پور در بهمن سال 1394 در آزادسازی دو شهر شیعه‌نشین نبل و الزهرا در سوریه مجروح شد و پس از تحمل چند ماه درد و رنج مجروحیت سرانجام در روز یکشنبه هفتم شهریور ماه امسال به درجه رفیع نائل شد. نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
لازم است یاد آور شویم که: شهید احمد رشیدپور برادر شهید مصطفی رشیدپور نیز در دوران دفاع مقدس به فیض نائل آمدند آخرین های شهید : خدایا اگر از من راضی نشده ای ، مرگ مرا نرسان ، ببخش که بنده گنه کارت غیر از رحمتت امیدی ندارد، و تو خود میدانی که هرگز از رحمتت نا امید نشده ام و نخواهم شد و به همه گفته ام که چقدر خدای مهربانی دارم. میدانی که چقدر همسرم ، پسرم و دخترم را دوست دارم ،اما تو متکفل امور آنهایی و من میدانم وسیله ای بیش نبوده ام. عزیزانم را به تو میسپارم. اکنون از هر وقت دیگری خوشحال ترم … خدایا شکر… *** نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
بر پای رزمندگان حاج حسين رزمنده‌ها را عاشقانه دوست داشت و گاه اين عشق را جور‌ی نشان می‌داد كه انسان حيران می‌شد؛ یک شب تانک ها را آماده كرده بوديم و منتظر دستور حركت بوديم، من نشسته بودم كنار برجک و حواسم به پیرامونمان بود و تحركاتی كه گاه بچه‌ها داشتند، یک وقت ديدم يک نفر بين تانک ها راه می‌رود و با سرنشين‌ها گفت و گوهای كوتاه می‌كند كنجکاو شدم ببينم كيست، مرد توی تاريكی چرخيد و چرخيد تا سرانجام رسيد كنار تانكی كه مـن نشسته بودم رويش، همين كه خواستم از جايم تكان بخورم، دو دستی به پوتينم چسبيد و پايم را بوسيد، گفت: به خدا سپردمتون! تا صداش را شنيدم، نفسم بريد گفتم: حاج حسين؟ گفت: هيس؛ صدات در نياد، و رفت سراغ تانک بعدی. 🌷شهید حسین 🌷 شادی روح پاک همه شهدا نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
♡ولا تحسبن الذین قتلوا في سبیل الله امواتا بل احیاعند ربهم یرزقون♡ 🌹امروز زنده نگهداشتن #یاد وخاطره شهدا کمتراز #شهادت نیست🌹 👇👇👇👇👇👇👇 مبلغ کانال خودتون باشید خیلی ها پیام میدن تماس می گیرند مسیر زندگی شون با پست ها و زندگی نامه های شهدا تغییر کرده شهدایی شدن الهی شکر باعث افتخار منه مبلغ فرهنگ ایثار و شهادت باشیم همه #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
CQADBAADsAEAAm_y8VFZ1OlhSLuRmwI.mp3
2.55M
🎼 دیدم به دست ساربان انگشترت رفت دیدم که دستی سمت گوش دخترت رفت😭 💔 نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh
•~ من الحبیب الی الغریـب ~• سال۶۱هجری ست. صدای چکاچک‌شمـشیر آب‌نیست، عطش، زخم های بسیار غم نبود عباس وعلی اکـبروقاسـم. جهل و شقاوت مردم ازیکـسو ونگرانی خیمه ها ازسوی دیگر... +گفتی عاشق شدی وبیتاب من +گفتی تو لیلایم شو من مجنون ات +پس چرا تنهایم گذاشتی؟ هنوز هم که صدایم به تو نرسیده! ازفرط‌گناه بیمارشدی.. +نگرانتم عزیزم💔 آمده ام برای پسـرم مهدی، مجنون هارا فرابخوانم... حاضری بخاطر مهدی من گناه نکنی؟ ...♡ دوست‌دار‌تو:
ﺗا محرم... ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﮑﻨﺪ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻤﺎﻧﻢ ! ﻧﮑﻨﺪ ﺑﻐﺾ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﻏﻢ ﻧﻪ ﺑﺒﺎﺭﺩ ﻧﻪ ﺑﮑﺎﻫﺪ ﺍﺑﺪ ﺍﻟﺪﻫﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ... ﻧﮑﻨﺪ ﺍﺷﮏ ﻧﺮﯾﺰﻡ... ﻧﮑﻨﺪ ﮐﺮﺏ ﻭ ﺑﻼ ﺭﺍ ﻧﺪﻫﯽ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺭﺑﺎﺏ ... نکند باز بمانم ... ﻧﮑﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﻧﺨﻮﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺣﺮﻡ ﺍﻫﻞ ﺣﺮﻡ ﻣﯿﺮ ﻭ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ... ﻧﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺣﺮﻣﺖ ﺑﺎﺯ ﺑﻤﺎند ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺣﺴﺮﺕ ﻭ ﺁﻫﺶ! ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ ﻧﮑﻨﺪ ﺩﯾﺮ ﺷﻮﺩ ﺟﺎﯼ ﺑﻤﺎﻧﻢ... اللهم الرزقنا حرم السلام علی ساکن کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من طاقت یعقوب ندارم ؛ را بدهید...
این چند روزی را که تا ماهِ غمت باقی است مارا برای روضه های خود مهیا کن..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بگذار افراد هرگز درنیابند که این قلبهای ما از چه اشتیاقی مالامال شور و نشاط است..... . . . نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
سلام. وقتتون مهدوی. حرم امامزادگان سهل ابن علی(ع) و طالب ابن علی(ع) آستانه علوی(اراک) نائب الزیاره شما و اعضای کانال. نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
سلام. وقتتون مهدوی. حرم امامزادگان سهل ابن علی(ع) و طالب ابن علی(ع) آستانه علوی(اراک) نائب الزیاره شما و اعضای کانال. نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
این روزها . . . من شده ام پنجشنبه ؛ و تــو شده ای فاتحه هر طور که شده باید بخوانمت . . . #پنجشنبه‌های_دلتنگی #پدرانه 💔 ❤نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
یاد زلفت کرده‌ایم و نام زلفت برده‌ایم هم پریشان گشته‌ایم و هم پریشان گفته‌ایم #عطار ✍ آخرین وداع همسر شهید با پیکر مطهرشهید در معراج الشهدا #شهید_سیدجواد_اسدی ❤️ نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما‌را‌ڪه‌یا‌مُجیر و‌اَجِرنا‌عوض‌نکرد‌‌‌.. دلتنگِ‌گریه‌هاۍ‌مُحرم‌شده‌دلم..❤️ #دست‌ما‌را‌به‌محرم‌برسانید نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh
عشق‌به‌ابا‌عبدالله‌شبیه‌یک معجزه‌است♥️😭
گوشۂ لعل لبم یک غزل الهام شود وصف لبخند قشنگت به غزل شیرین است شاعر #یاس_خادم_الشهدا_رمضانی_ #رمان #در_حوالی_یاس #کانال_زخمیان_عشق نشر معارف شهدا در ایتا http://eitaa.com/joinchat/2538668050Cf6cc334d85
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 🌸💜 💜🌸 قسمت تا نگاهم بهش خوردمات اشکای روی صورتش شدم … با حالتی آشفته اومد تو و بغلم کرد - معصومه … معصومه …😭 سعی کردم آرومش کنم  - چیشده سمیرا جان😧 ازم جدا شد، در و بستم و باهم لب حوض نشستیم، در حالی که نگاه نگرانم😧 هنوز رو صورتش بود گفتم: _نمی خوای بگی چیشده؟! با پشت دستش اشکاشو پاک کرد، چقدر برام عجیب بود که برای اولین بار سمیرا بدون آرایش میومد بیرون،😟😊 با صدای گرفته از گریه اش گفت: _من اشتباه کردم، تمام عمرم رو اشتباه کردم😖😢 نگاهم کرد و ادامه داد  - من چقدر بی خاصیت بودم، چقدر نفهم بودم معصومه.. چقدر احمق بودم..😢 - این حرفا چیه میزنی عزیزم .. مگه چیکار کردی!😊 - معصومه چرا وانمود میکنی هیچی نمیدونی، 🙁تو صدها بار بهم مستقیم و غیر مستقیم یاداوری میکردی، تذکر میدادی، اما من همش به شوخی و مسخره بازی میگرفتم😓 هیچی نمیگفتم و فقط نگاهش میکردم، برام عجیب بود که این حرفا رو از سمیرا بشنوم - دیروز که از خونه فاطمه سادات رفتم خونه انقدر حالم بد بود که فقط گریه میکردم،😣😢  یه لحظه احساس کردم من چقدر به نرگس دوماهه ، یه لحظه به خودم اومدم و فکر کردم چجوری از فردا میتونم تو روی نگاه کنم،  یه لحظه فکر کردم اصلا چرا باید میرفت که نرگسش بشه، چرا...😞 تو همیشه میگفتی اگه اونا نرن اسلام نابود میشه اگه اسلام نباشه ما دیگه تو امنیت و راحتی الان نمیتونیم زندگی کنیم ..  معصومه من کل شب رو گریه میکردم و به همه چی فکر میکردم .. معصومه!... ادامه دارد.... 💚💛💚 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس ❌. نشر معارف شهدا در ایتا @zakhmiyan_eshgh @zakhmiyan_eshgh.