eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
6.3هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
871 فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh تبادل @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نوای مقتل
4_5908894630061016392.mp3
6.83M
🔳 🌴روضه حضرت مسلم بن عقیل 🌴باور نمیکردم گذرها را ببندند 🎤 👌بسیار دلنشین 🆔@navayemaqtal
هدایت شده از نوای مقتل
4_6041725264013037726.mp3
22.64M
مقتل مسلم بن عقیل، 🌺 توسط حضرت آیة الله خامنه ای در نماز جمعه (1 ) دوستان عزیز با زدن این هشتگها در کانال ضامن اشک و باب الحسین ع به مطالب مرتبط با موضوع دسترسی پیدا کنید کانال مقتل ضامن اشک https://telegram.me/zameneashk کانال باب الحسین(ع) https://t.me/Babolhusein
❖﷽❖ 📜قيل للصادق عليه السلام سيدي جعلت فداك ان الميت يجلسون بالنیاحه بعد موته او قتله و أراكم تجلسون انتم و شيعتكم من اول شهر بالماتم و العزاء للحسین علیه السلام فقال عليه السلام ما هذا اذا هل هلال محرم نشرت الملائكة ثوب الحسين و هو مخرق من ضرب السيوف و ملطخ بالدماء و فنراه نحن و شيعتنا بالبصيرة و لا بالبصر فاذا تنفجر دموعنا 📝به امام صادق علیه السلام عرض شد: آقای من! بفدایتان شوم.. وقتی کسی می میرد یا کشته می شود جلسه نوحه ای برای او میگیرند. و من مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه جلسه عزا میکنید. 💔🥀حضرت فرمودند: این چه حرفی است! هنگامی که هلال ماه محرم دمیده میشود ملائکه پیراهن امام حسین علیه السلام را آویزان می کنند در حالیکه پاره پاره شده از ضربه های شمشیر و آغشته به خون است. ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم بصیرت و نه بصر می بینیم پس اشک های ما سرازیر میشود. 📚ثمرات الاعواد: ۳۶.۳۷ •┈┈••✾❀❀✾••┈┈• "کلاس آنلاین مقتل شناسی" https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 "باب الحسین(ع)" https://t.me/Babolhusein "ضامن اشک در واتساپ" https://chat.whatsapp.com/DtrqgdanNnM1LkjXh4Iqk0 کانال ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ 📜الثقة الجليل المحترم الريان بن شبيب رحمه اللّه خال المعتصم، قال: دخلت على أبي الحسن الرضا صلوات اللّه عليه في أول يوم من المحرم فقال لي: يا بن شبيب أ صائم أنت؟ فقلت: لا، فقال، إن هذا اليوم هو اليوم الذي دعا فيه زكريا ربه عز و جل فقال: رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ فاستجاب اللّه له و أمر الملائكة فنادت زكريا و هو قائم يصلي في المحراب أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى‏، فمن صام هذا اليوم ثم دعا اللّه عز و جل استجاب اللّه له كما استجاب لزكريا. ثم قال: يا بن شبيب إن المحرم هو الشهر الذي كان أهل الجاهلية فيما مضى يحرمون فيه الظلم و القتال لحرمته، فما عرفت هذه الأمة حرمة شهرها و لا حرمة نبيّها، لقد قتلوا في هذا الشهر ذريته و سبوا نساءه و انتهبوا ثقله، فلا غفر اللّه لهم ذلك أبدا. يا بن شبيب إن كنت باكيا لشي‏ء فابك للحسين بن علي بن أبي طالب عليه السلام، فإنه ذبح كما يذبح الكبش، و قتل معه من أهل بيته ثمانية عشر رجلا ما لهم شبيهون في الأرض، و لقد بكت السماوات السبع و الأرضون لقتله، و لقد نزل إلى الأرض من الملائكة أربعة آلاف لنصره فوجدوه قد قتل، فهم عند قبره شعث غبر إلى أن يقوم القائم عليه السلام، فيكونون من أنصاره و شعارهم «يا لثارات الحسين عليه السلام». يا بن شبيب لقد حدثني أبي عن أبيه عن جده لما قتل جدي الحسين عليه السلام أمطرت السماء دما و ترابا أحمر. يا بن شبيب إن كنت بكيت على الحسين عليه السلام حتى تصير دموعك على خديك غفر اللّه لك كل ذنب أذنبته صغيرا كان أو كبيرا قليلا كان أو كثيرا. يا بن شبيب إن سرك أن تلقى اللّه عز و جل و لا ذنب عليك فزر الحسين عليه السلام. يا بن شبيب إن سرك أن تسكن الغرف المبنية في الجنة مع النبي صلى اللّه عليه و آله فالعن قتلة الحسين عليه السلام. يا بن شبيب إن سرك أن يكون لك من الثواب مثل ما لمن استشهد مع الحسين عليه السلام فقل متى ما ذكرته يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً. يا بن شبيب إن سرك أن تكون معنا في الدرجات العلى في الجنان فاحزن لحزنا و افرح لفرحنا، و عليك بولايتنا، فلو أن رجلا تولى حجرا لحشره اللّه تعالى معه يوم القيامة . ادامه مطلب(ترجمه)👇👇
📝از ريان بن شبيب مروى است كه گفت بر حضرت رضا(عليه السّلام)وارد شدم در روز اول ماه محرم آن جناب فرمود اى پسر شبيب آيا روزه داشته عرض كردم نه فرمود اين روزيست كه زكريا دعا كرد بدرگاه قاضى الحاجات و عرض كرد« رَبِّ‌ هَبْ‌ لِي مِنْ‌ لَدُنْكَ‌ ذُرِّيَّةً‌ طَيِّبَةً‌ إِنَّكَ‌ سَمِيعُ‌ الدُّعاءِ » پروردگارا ببخش مرا از نزد خود فرزندى پاك از آلايش گناه بدرستى كه توئى از محض كرم شنوندۀ دعا و اجابت‌كنندۀ آن و حقتعالى دعاى او را بهدف اجابت رسانيد و ملائكه را فرمود كه باو ندا در دادند در حالتى كه در محراب ايستاده و نماز ميگذارد« أَنَّ‌ اللّهَ‌ يُبَشِّرُكَ‌ بِيَحْيى‌ » خدا مژده ميدهد ترا بفرزندى كه نام او يحيى باشد و هر كس در اين روز روزه بدارد و دعا كند حقتعالى دعاى او را مستجاب كند چنان كه دعاى زكريا(عليه السّلام)را مستجاب گردانيد. 💫پس از آن فرمود اى پسر شبيب ماه محرم آن ماهى است كه اهل جاهليت بجهت حرمت آن ظلم و قتال را در آن حرام ميدانستند و اين امت حرمت اين ماه را نشناختند و حرمت پيغمبر را در اين ماه نگاه نداشتند و فرزند سعادتمند او را بدرجۀ رفيعۀ شهادت رسانيدند و زنان عضمت بنيان او را اسير كردند و مال او را غارت كردند. پس حقتعالى هرگز ايشان را نيامرزد 💦 اى پسر شبيب اگر خواهى گريه كنى بر چيزى گريه كن بر حسين بن على بن ابى طالب(عليهما السّلام)كه او را مثل بره قربانى سر بريدند و هيجده مرد از اهل بيت او را كه در روى زمين نظير نداشتند با او شهيد كردند و آسمان‌هاى هفتگانه و زمينها بسبب شهادت آن بزرگوار عاليمقدار گريه كردند 🕊و چهار هزار ملك از فلك بجهت يارى آن جناب بزمين نزول كردند آن بزرگوار ايشان را اذن جهاد نداد پس ايشان در نزد قبر آن مظلوم مدام مو پريشان و غبار آلوده‌اند تا روزى كه قائم آل محمد(عليه السّلام) ظهور كند و از ياران او باشند و شعار و علامت ايشان در آن روز اينست كه فرياد كنند يا لثارات الحسين 🌹 اى پسر شبيب پدر بزرگوارم از پدرش از جد بزرگوارش روايت كرده كه چون جد من حسين(عليه السّلام)را شهيد كردند آسمان خون و خاك سرخ باريد اى پسر شبيب اگر اين قدر گريه كردى بر حسين(عليه السّلام)كه اشك چشم تو بر رخسارت جارى شد حقتعالى گناهانى كه از تو صادر شده باشد مى‌آمرزد صغيره باشد يا كبيره كم باشد يا زياد 🌾اى پسر شبيب اگر شاد كند ترا اينكه خدا را ملاقات كنى در حالتى كه ترا هيچ گناهى نباشد حسين را زيارت كن اى پسر شبيب اگر شاد كند ترا كه در غرفه‌هاى بهشت با پيغمبر محشور باشى كشندگان حسين(عليه السّلام)را لعنت كن اى پسر شبيب اگر شاد كند ترا اينكه ترا ثواب كسانى باشد كه با حسين(عليه السّلام)شهيد شدند چون آن بزرگوار را ياد كنى بگو« يا لَيْتَنِي كُنْتُ‌ مَعَهُمْ‌ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً ». 🌷اى پسر شبيب اگر شاد كند ترا كه با ما باشى در درجات عاليات بهشت پس محزون و غمگين باش بجهت حزن و اندوه ما و شاد باش بجهت شادى ما و بر تو باد دوستى ما كه اگر كسى دوستدار سنگى باشد حقتعالى او را با آن سنگ محشور گرداند در قيامت. 📗عيون أخبار الرضا عليه السلام - جلد1، صفحه 225/باب28/حدیث58 کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در تلگرام https://t.me/qoranvamamhoosein کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
4_5985456236043177198.mp3
6.45M
بانوای حاج 🏴🏴🏴🏴🏴 شب اول محرم سینه زنت آرزوشه با دستای یه پیر غلامت پیرهن سیاه بپوشه 🏴🕯🏴 تو کوچه‌ها با پرچمت امید به زندگی میاد دوباره بوی نذری از روضه‌های خونگی میاد 🏴🕯🏴 سلام بر پرچم و علم سلام بر شعر محتشم سلام بر محرم 🏴🕯🏴 دم هیئت ها با گریه میگه مادر تو زهرا قبول باشه حسینی ‌ها این عزاداریتون ان شاءالله 🏴🕯🏴 دوباره روضه رفتن‌ها بی ریاترین عمل شده دوباره هر محله‌ای پر علم و کتل شده 🏴🕯🏴 سلام بر کربلای تو سلام بر نوکرای تو سلام بر محرم 🏴🏴🏴🏴🏴 نوای مقتل گلچین مداحی های روز https://t.me/navayemaqtal کانال ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️🕊 سرگردانی مسلم بن عقیل ع در کوچه‌های کوفه 📝 آنها مسلم را غریب در کوفه در مقابل دشمن رها کردند. مسلم حیران و سرگردان راه خود را پیش گرفت و در کوچه‏های کوفه گردش می‏کرد و نمی‌‏دانست به کجا برود تا گذرش به خانه‏های بنی جبلة از قبیله‏ی کنده و به در خانه‏ی زنی به نام طوعه افتاد که آن زن از کنیزان اشعث بن قیس بود و از او دارای فرزند بود و اشعث او را بدان واسطه آزاد کرده و اسید حضرمی او را به زنی گرفته بود. از او پسری به نام بلال داشت و بلال در میان مردم بیرون رفته بود و آن زن بر در خانه چشم به راه بلال ایستاده بود. پس مسلم بن عقیل به آن زن سلام کرد. زن جواب سلام او را داد. سپس مسلم گفت: «ای زن، شربتی آب به من بده.» طوعه آب آورد او را سیراب نمود. مسلم همان جا نشست. زن رفت میان خانه و ظرف آب را گذارد و برگشت گفت: «ای بنده‏ی خدا! آیا آب نخوردی؟» فرمود: «چرا» گفت: «پس به نزد زن و بچه‏ات برو» مسلم پاسخی نداد. دوباره گفت و مسلم (مانند بار نخست) پاسخی نداد. بار سوم آن زن گفت: «سبحان الله! ای بنده‏ی خدا برخیز! خدایت تندرستی دهد! به سوی زن و بچه‏ات برو؛ زیرا نشستن تو در اینجا شایسته نیست و من حلال نمی‏کنم که اینجا بنشینی. مسلم برخاست و گفت: «ای زن من در این شهر خانه و فامیل ندارم. آیا ممکن است به من احسان کنی؟ شاید من روزی پاداش تو را بدهم.» طوعه گفت: «ای بنده خدا! منظور از احسان نزد تو چیست؟» گفت: «من مسلم بن عقیل سفیر حسین بن علی‘ هستم که این مردم مرا تکذیب کرده و فریبم دادند و از خانه‏ی خود آواره‏ام کردند!» طوعه گفت: «تو مسلم بن عقیل هستی؟» فرمود: «آری!» گفت: «داخل شو!» پس به اطاقی از خانه‏ی او درآمد؛ غیر از آن اطاقی که خود آن زن در آن بود و آنجا را برای او فرش کرد. شام برای او آورد. ولی مسلم شام نخورد. 📚مذبوح فرات صفحه 117 •┈┈••✾❀❀✾••┈┈• "باب الحسین(ع)" https://t.me/Babolhusein "ضامن اشک در واتساپ" https://chat.whatsapp.com/DtrqgdanNnM1LkjXh4Iqk0 کانال ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk1