بسم الله الرحمن الرحیم
مقتل امیر المومنین ع ( 6 )
مقتل روز 19 ماه مبارک رمضان
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
و قال المفيد و الشيخ الطوسي في الأمالي: انه لما ضرب أميرالمؤمنين عليهالسلام احتمل، فادخل داره، فقعدت لبابة عند رأسه، و جلست أمکلثوم عند رجليه، ففتح عينيه، فنظر اليها،
هنگامي که ابنملجم ملعون ضربت بر فرق اميرمؤمنان زد، آن حضرت را به سوي خانه حمل دادند. لبابه بالاي سر آن حضرت نشست و امکلثوم نزديک قدمهاي آن حضرت جلوس داد. اين وقت ديدههاي حق بين خود را گشود و به جانب امکلثوم نظري کرد
فقال: الرفيق الأعلي خير مستقرا و أحسن مقيلا؛ فنادت أمکلثوم: وا أبتاه! ثم جاءت الي عبدالرحمان بن ملجم و قالت: يا عدو الله! قتلت أميرالمؤمنين عليهالسلام؟ قال: انما قتلت أباک. قالت: يا عدو الله! اين لأرجو أن لا يکون عليه بأس؛
فرمود: «اکنون به سوي خداوند مهربان سفر ميکنم که بهتر مقام و نيکوتر منزلي است.»
نالهي امکلثوم به وا ابتاه بلند شد. سپس به نزد ابنملجم آمد و فرمود: «اي دشمن خدا! کشتي اميرمؤمنان را؟» آن ملعون گفت: «من نکشتم اميرمؤمنان را؛ بلکه پدر تو را کشتم.»
آن مخدره فرمود: «اميدوارم که بر پدرم از اين ضربت باکي نباشد.»
قال: فأراک لما تبکين عليه، والله لقد ضربته ضربة لو قسمت بين أهل الکوفة لأهلکتهم.
آن ملعون گفت: «گويا پس ميبينم تو را براي چه بر او گريه ميکني؟ براي اين که ضربتي بر او زدم که اگر آن را بر همهي اهل کوفه قسمت کنند، همه را هلاک خواهد کرد.»
محلاتي، رياحين الشريعة، 73 - 72، 246، 60/3.
یا علی التماس دعا
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
[Forwarded from اتچ بات]
( https://attach.fahares.com/nzeaAAIMS/B4Yian9nJFXA== ) بسم الله الرحمن الرحیم
مقتل امیر المومنین ع ( 7 )
مقتل روز 19 ماه مبارک رمضان
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#وصیت_نامه_ائمة_علیهم_السلام
و ديگر از اخبار مرويه از حضرت زينب عليهاالسلام بنابر نقل علامه شهير شيخ جعفر نقدي در زينب کبري به نقل از نورالدين محمد بن المرتضي که به اسناد خود از حضرت عليا مخدره زينب عليهاالسلام روايت ميکند که فرمود:
آن گاه که پدرم مريض شد، به شمشير عبدالرحمان بن ملجم مرادي، برادران مرا مخاطب ساخت و فرمود: «اي پسران من! چون من از دنيا رفتم، مرا غسل دهيد و با باقي ماندهي کافور بهشتي که از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و فاطمه زهرا زياد آمده است، مرا حنوط کنيد و بر عماري بگذاريد و توجه کنيد آن گاه که قسمت جلو تخت بلند شد، عقب آن را بلند کنيد.»
حضرت زينب ميفرمايد: «جنازه ي پدر مرا به همان ترتيب بلند کرديم تا نزديک زمين نجف رسيديم. مقدم عماري نزول کرد. برادران نيز تخت را بر زمين گذاشتند. برادرم حضرت حسن کلنگي بر زمين زد که قبر ساخته نمودار شد و در دو سطر به سرياني بر آن نوشته بودند:
«بسم الله الرحمن الرحيم،
هذا قبر حفره نوح النبي صلي الله عليه و آله و سلم لعلي وصي محمد قبل الطوفان بسبعمائة عام».
آن گاه که پدرم را دفن کرديم، موقعي که ميخواستند روي قبر را بپوشانند، آخرين خشت لحد را برداشتند تا بار ديگر از جمال او بهره برگيرند. قبر خالي بود. معلوم نشد پدرم در زمين رفت يا در آسمان سير کرد.
آن گاه شنيدم صدايي که ما را تعزيت و تسليت ميداد و ميگفت: «أحسن الله لکم العزاء في سيدکم حجة الله علي خلقه».
محلاتي، رياحين الشريعة، 73 - 72، 246، 60/3.
یا علی التماس دعا
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
بسم الله الرحمن الرحیم
مقتل امیر المومنین ع ( 8 )
مقتل روز 19 رمضان
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
و قالت أمکلثوم لابنملجم و هو مکتوف و هي تبکي، أي عدو الله، انه لا بائس علي أبي، و الله مخزيک، قال: فعلام تبکين؟ و الله لقد شريته بألف و صقلته أربعين يوما، ولو کانت هذه الضربة بأهل بلد، ما بقي منهم أحد.
امکلثوم دختر علي بن ابنملجم که دست بسته ايستاده بود، گريان گفت: اي دشمن خدا. به علي آسيبي نخواهد رسيد و خداوند تو را خوار خواهد ساخت. ابنملجم گفت: پس براي چه ميگريي؟ به خدا سوگند، اين شمشير را به هزار درهم خريدهام و چهل روز آن را آماده کردهام. اگر اين ضربت بر مردم شهري فرود ميآمد، يک تن زنده نميماند.
آيتي، ترجمهي العبر تاريخ ابنخلدون، 638/1. ؛ ابنخلدون، التاريخ، 525/2
یا علی التماس دعا
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
[ بسم الله الرحمن الرحیم
مقتل امیر المومنین ع (9 )
مقتل روز 19 ماه مبارک رمضان
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
مرانید نوحه گرند
شيخ مفيد و ابن شهر آشوب و ديگران روايت کردهاند که حضرت اميرمؤمنان عليهالسلام در شبي که در صبح آن شب ضربت خورد، براي نماز شب به مسجد نيامد و در تمام آن شب بيدار بود و به عبادت حق تعالي اشتغال مينمود.
امکلثوم گفت: «يا اميرمؤمنان! بيداري و اضطراب تو در اين شب چيست؟!»
علي عليهالسلام گفت: «در صبح اين شب، شهيد خواهم شد.»
پس در اين وقت مؤذن حضرت آمد و نداي نماز در داد. امکلثوم گفت: «اي پدر! امشب ديگري را بگو تا با مردم نماز گزارد.»
علي عليهالسلام فرمود: «از قضاي الهي نميتوان گريخت.»
روايت کردهاند که: در تمام آن شب، بيرون ميآمد و به اطراف آسمان نظر ميکرد.
ميفرمود: «هرگز دروغ نگفتهام و دروغ از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نشنيدهام. اين شبي است که مرا وعدهي شهادت داده است.»
چون نداي صبح شنيد، گريست و شعري خواند که مضمونش اين بود: «کمر خود را براي مرگ محکم ببند که مرگ البته به تو خواهد رسيد و جزع مکن از مرگ، چون به وادي تو درآيد.»
چون به صحن خانه آمد، مرغابي چند در آن خانه بودند. سر راه بر آن حضرت گرفتند و فرياد ميکردند. چون خواستند که ايشان را دور کنند، علي عليهالسلام فرمود:
بگذاريد ايشان را که ايشان فرياد کنندگانند بر من، و بعد از ايشان بر من، نوحهکنندگان نوحه خواهند کرد.»
مجلسي، جلاء العيون، /373، 371 - 370، 358، 346، 343 - 334، 325 - 324.
یا علی التماس دعا
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
[Forwarded from اتچ بات]
( https://attach.fahares.com/YOz0sHFbeNGH3s+PcxC4zg== ) بسم الله الرحمن الرحیم
مقتل امیر المومنین ( 11 )
مقتل روز 20 ماه مبارک رمضان
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#سخنان_امیرالمومنین_ع
ابنبابويه به سند معتبر از حبيب به عمر روايت کرده است که او گفت: به خدمت حضرت اميرمؤمنان عليهالسلام رفتم، در مرضي که حضرت از آن مرض از دنيا مفارقت نمود. پس جراحت سر خود را گشود. من گفتم: «يا اميرمؤمنان! جراحت تو چيزي نيست و بر تو از اين جراحت باکي نيست.»
حضرت فرمود:«اي حبيب! به خدا سوگند که من در اين ساعت از شما مفارقت ميکنم.»
حبيب گفت: من به گريه درافتادم، و امکلثوم دختر حضرت گريان شد. نزديک حضرت نشسته بود. علي عليهالسلام فرمود: «چرا گريه ميکني، اي دختر؟».
امکلثوم گفت: «چون گريه نکنم؟ تو ما را خبر ميدهي در اين ساعت از ما مفارقت مينمايي.»
حضرت فرمود: «اي دختر گرامي! گريه مکن، به خدا سوگند که اگر ببيني آنچه پدر تو ميبيند، هر آينه گريه نخواهي کرد.»
حبيب گفت: از آن حضرت پرسيدم: «چه ميبيني يا اميرمؤمنان؟»
حضرت فرمود: «اي حبيب! ميبينم ملائکهي آسمانها و پيغمبران را که از پي يکديگر ايستادهاند و انتظار ميکشند که مرا ملاقات کنند. اينک برادرم رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به نزد من نشسته است و ميگويد: بيا نزد ما که آنچه در پيش داري، به از آن است که در آن هستي.»
حبيب گفت: «من هنوز از پيش آن حضرت بيرون نرفته بودم که روح مقدس او به ارواح انبيا و اوصيا ملحق شد.»
مجلسي، جلاء العيون، /373، 371 - 370، 358، 346، 343 - 334، 325 - 324.
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
بسم الله الرحمن الرحیم
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#سخنان_امیرالمومنین_ع
«تهدمت و الله أرکان الهدي و انطمست أعلام التقي و انفصمت العروة الوثقي قتل ابن عم محمد المصطفي قتل الوصي المجتبي قتل علي المرتضي قتله أشقي الأشقياء.»
متن کامل مقتل امیر المومنین ع به روایت جلاء العیون مجلسی ( 12 )
عزیزان بعلت طولانی بودن متن مقتل ، عربی را نیاوردم دوستانی که متن عربی را می خواهند در خصوصی بفرمایند ارسال نمایم.
مقتل در 10 قسمت ارسال می شود
ذاکرین مداح دهها روضه در متن است با دقت خوانده شود
سفره ی طعام شب 19 رمضان (1)
عزیزم کی دیدی علی بر سفره ای بنشیند که دو نوع غذا برآن باشد
در بعضي از کتب معتبره روايت کردهاند که امکلثوم گفت: در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان براي افطار حضرت اميرمؤمنان عليهالسلام طبقي نزد او گذاشتم. دو قرص نان جو در آن بود.
کاسهاي از شير نزد آن حضرت آوردم و نمک سابيده حاضر کردم. چون حضرت از نماز فارغ شد، به آن طعام نظر کرد، گريست و فرمود: «اي دختر! دو نان خورش براي من در يک طبق حاضر کردهاي؟
مگر نميداني که من متابعت برادر و پسر عم خود رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ميکنم. تا از دنيا رفت، دو طعام از براي او حاضر نکردند.
اي دختر! هر که خوردني و آشاميدني و پوشش او نيکوست در دنيا، ايستادن او در روز قيامت نزد حق تعالي بيشتر است.
اي دختر! در حلال دنيا حساب است و در حرام او عذاب. و خبر داد مرا حبيب من، از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم که جبرئيل از براي او کليدهاي زمين را آورد و گفت: «يا محمد! خداوند تو را سلام ميرساند و ميفرمايد: اگر خواهي تمام کوههاي تهامه را براي تو طلا ميکنم و به راه مياندازم. بگير اينها را که کليد گنجهاي زمين است و از ثواب آخرت تو چيزي کم نميشود.»
حضرت فرمود: «بعد از آن چه خواهد بود؟»
گفت: «مرگ»
آن جناب فرمود: «هر گاه چنين است، مرا به دنيا احتياج نيست. بگذار مرا که روزي گرسنه باشم و يک روز سير، تا آن که در روزي که گرسنه باشم، دعا کنم پروردگار خود را و از او سؤال کنم و در روزي که سير باشم، حمد گويم پروردگار خود را.»
پس جبرئيل گفت: «توفيق هر چيزي يافتهاي اي محمد.»
فرمود: «اي دختر! اين دنيا خانهي فريب است و خانهي مذلت و خواري است. هر که چيزي به آخرت پيش ميفرستد، به او ميرسد. اي دختر! به خدا سوگند که نميخورم چيزي تا يکي از نان خورشها را برداري.»
پس شير را برداشتم و اندکي از نان جو با نمک تناول کرد و حمد و ثناي حق تعالي به جاي آورد. پس برخاست و متوجه نماز شد.
یا علی التماس دعا
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
[Forwarded from اتچ بات]
( https://attach.fahares.com/nzeaAAIMS/Ah/6LV8GikHg== ) بسم الله الرحمن الرحیم
«تهدمت و الله أرکان الهدي و انطمست أعلام التقي و انفصمت العروة الوثقي قتل ابن عم محمد المصطفي قتل الوصي المجتبي قتل علي المرتضي قتله أشقي الأشقياء.»
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#سخنان_امیرالمومنین_ع
#وصیت_امیرالمومنین_علیه_السلام
مقتل کامل امیر المومنین ع به روایت جلاء العیون مجلسی ره ( 13 )
عبادت ومناجات امیرالمومنین در شب 19 رمضان با ستارگان و... (2)
پيوسته مشغول رکوع و سجود بود و تضرع و ابتهال به سوي حق تعالي مينمود.
بسيار از خانه بيرون ميرفت و داخل ميشد.
به اطراف آسمان نظر ميکرد و اضطراب مينمود و تضرع ميکرد و ميگريست.
پس سورهي يس را تا آخر تلاوت کرد. پس اندکي خوابيده ترسان بيدار شد و جامهي خود را روي مبارک خود کشيد و بر پا ايستاد و گفت:
«خداوندا! برکت ده مرا در لقاي خود» و کلمهي «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» بسيار گفت.
پس نماز کرد تا بسياري از شب گذشت و در تعقيب نشسته بود که آن حضرت را خواب ربود. باز ترسان از خواب بيدار شد. زنان و فرزندان خود را طلبيد و فرمود:
«در اين ماه از ميان شما خواهم رفت. در اين شب، خوابي هولناک ديدم و براي شما نقل ميکنم.
در اين ساعت، حضرت رسالت صلي الله عليه و آله و سلم را در خواب ديدم که ميفرمود: «اي ابوالحسن! به اين زودي به نزد ما خواهي آمد و نزد تو خواهد آمد شقيترين امت، لحيهي تو را از خون سرت خضاب خواهد کرد
و من بسيار مشتاقم به لقاي تو و تو در دههي آخر اين ماه به نزد ما خواهي آمد. زود بيا نزد ما که آنچه نزد ماست؛ بهتر است و باقيتر است از براي تو.»
چون اهل و اولاد آن حضرت اين سخنان جانسوز را شنيدند، صدا به گريه بلند کردند. پس قسم داد ايشان را که: «ساکت شويد.» چون ساکت شدند، وصيت کرد ايشان را به نيکيها و نهي کرد ايشان را از بديها.
چون از وصيت فارغ شد، باز مشغول عبادت شد، پيوسته در رکوع و سجود و تضرع و زاري بود و هر ساعت از خانه بيرون ميرفت، به اطراف آسمان نظر ميکرد. نظر در ستارهها ميکرد و ميفرمود: «به خدا سوگند که دروغ نشنيدهام از رسول خدا.
اين همان شبي است که مرا وعده داده است. پس برگشت به جاي نماز خود و گفت: «اللهم بارک لي في الموت»؛ يعني «خداوندا! مبارک گردان براي من مرگ را»،
و بسيار ميگفت: «انا لله و انا اليه راجعون، و لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم»، پس بسيار صلوات ميفرستاد بر محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم و استغفار بسيار ميکرد.
امکلثوم گفت: «چون در آن شب، قلق و اضطراب آن حضرت را ديدم، مرا خواب نبرد. گفتم: «اي پدر! چرا امشب خواب بر تو حرام شده است و استراحت نميفرمايي؟»
گفت: «اي دختر! من با شجاعان بسيار جنگ کردهام و خود را به اهوال عظيمه افکندهام. هرگز رعبي و ترسي در دلم به هم نرسيده است. امشب بسيار ترسانم.»
پس فرمود: «انا لله و انا اليه راجعون.»
امکلثوم گفت: «اي پدر! چرا در تمام اين شب، خبر مرگ خود را به ما ميدهي؟»
فرمود: «اي دختر! اجل نزديک و آرزوها قطع شده است.»
امکلثوم چون اين خبر شنيد، بسيار گريست. حضرت فرمود: «گريه مکن. من نگفتم اين خبر را مگر به آنچه عهد کرده است به سوي من رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم.»
تذکر:دوستان مداح و ذاکر چندین مرتبه مطلب را بخوانند و تمرین کنند و شعر مناسب در کنارش قرار دهند این پست نزدیک به ده روضه قوی مستقل دارد
التماس دعا
خادم الحسین ع / تابع منش
یا علی التماس دعا
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
بسم الله الرحمن الرحیم
«تهدمت و الله أرکان الهدي و انطمست أعلام التقي و انفصمت العروة الوثقي قتل ابن عم محمد المصطفي قتل الوصي المجتبي قتل علي المرتضي قتله أشقي الأشقياء.»
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#سخنان_امیرالمومنین_علیه_السلام
مقتل کامل امیر المومنین ع به روایت جلاء العیون مجلسی ( 14 )
داستان نوحه گری مرغابیها و دادن خبر شهادت خود به فرزندانش (3)
پس اندکي به خواب رفت و بيدار شد. فرمود: «اي دختر! چون نزديک وقت اذان شود، مرا خبر کن.»
پس باز مشغول تضرع و زاري و عبادت شد. چون نزديک وقت نماز شد، آب نزد آن حضرت حاضر ساختم. پس برخاست و تجديد وضو کرد و جامههاي خود را پوشيد و متوجه مسجد شد.
چون به صحن خانه رسيد، مرغابي چند که براي برادرم حسين هديه آورده بودند، بر سر راه او آمدند. بالها گشودند و فرياد کردند. پيش از آن شب، صداي ايشان بر نميآمد.
حضرت فرمود: «لا اله الا الله! فرياد کنندهاي چندند که از عقبشان نوحهکنندگان خواهند بود. فردا بامداد، قضاي الهي ظاهر شود.»
امکلثوم گفت: «اي پدر! چرا فال بد ميزني؟»
فرمود: «هيچ يک از ما اهل بيت، فال بد نزدند و فال بد در ايشان اثر نميکند؛ وليکن سخن حقي بود که بر زبانم جاري شد. پس اي دختر به حق خودم سوگند ميدهم تو را که اين مرغابيان را رها کني که حيوان بيزباني چندند که حبس کردهاي. ايشان را آب و دانه بده، چون گرسنه و تشنه شوند. يا رها کن آنها را که از گياههاي زمين بخورند.»
چون به در خانه رسيد و خواست که در را بگشايد، قلاب در به کمر آن حضرت بند شد و از کمرش باز شد و افتاد. پس آن را از زمين برداشت و به کمر بست و شعري چند خواند که مضمون آنها اين است:
«ببند ميان خود را براي مرگ، به درستي که مرگ ملاقات کننده است تو را. جزع مکن از مرگ وقتي که نازل شود به محلهي تو. مغرور مشو به دنيا، هر چند موافقت نمايد. چنانچه دهر که تو را خندان گردانده است، باز تو را به گريه خواهد آورد.»
پس فرمود: «خداوندا! مبارک گردان براي من مرگ را و مبارک گردان براي من لقاي خود را.»
امکلثوم گفت: چون اين اخبار محنت آثار را شنيدم، گفتم: «وا غوثاه! وا ابتاه! در تمام اين شب، خبر مرگ خود را به ما ميگويي.»
فرمود: «اي دختر! اينها دلالتها و علامتهاي مرگ است که از پي يکديگر ظاهر ميشود.»
پس در را گشود و بيرون رفت. امکلثوم گفت: من برگشتم و آنچه از آن حضرت ديده و شنيده بودم، به حضرت امام حسن نقل کردم. حضرت برخاست و از پي پدر بزرگوار خود رفت. پيش از آن که داخل مسجد شود، به آن حضرت رسيد و گفت: «اي پدر بزرگوار! چرا در اين وقت شب از خانه بيرون آمدهاي؟»
گفت: «اي نور ديدهي من! خوابي هولناک ديدم.»
جناب امام حسن گفت: «اي پدر! بيان کن خواب خود را براي من.»
فرمود: «ديدم جبرئيل بر کوه ابوقبيس فرود آمد و دو سنگ از آن کوه برگرفت و به سوي کعبه رفت. بر بام کعبه ايستاد و آن سنگها را بر هم زد که ريزه ريزه شدند. پس بادي وزيد و آن ريزههاي سنگ را پراکنده کرد. هيچ خانه در مکه و مدينه نماند، مگر آن که ريزهاي از آن سنگ در آن داخل شد.»
حضرت امام حسن عليهالسلام پرسيد: «اي پدر! چه تعبير کردي اين خواب را؟»
فرمود: «اين خواب دلالت ميکند بر آن که پدر تو شهيد شود و هيچ خانه در مکه و مدينه نماند، مگر آن که اندوهي از مصيبت او در آن خانه داخل شود.»
حضرت امام حسن عليهالسلام فرمود: «آيا ميداني که اين واقعهي هايله کي خواهد بود؟»
فرمود: «حبيب من، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم خبر داده است که در دههي آخر ماه مبارک رمضان شهيد خواهم شد به ضرب ابنملجم مرادي.»
امام حسن عليهالسلام فرمود: «اي پدر! هر گاه ميداني که او کشندهي تو خواهد بود، او را به قتل برسان.»
حضرت فرمود: «اي فرزند گرامي! قصاص پيش از جنايت نمايم؟»
پس فرمود: «اي فرزند! به رختخواب خود برگرد.»
امام حسن عليهالسلام گفت: «اي پدر! ميخواهم با تو بيايم.»
فرمود: «تو را سوگند ميدهم که برگردي.»
پس امام حسن عليهالسلام به خانه برگشت و با امکلثوم محزون و غمگين نشستند و بر اقوال و احوالي که از آن حضرت مشاهده کرده بودند، گريستند.
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
بسم الله الرحمن الرحیم
«تهدمت و الله أرکان الهدي و انطمست أعلام التقي و انفصمت العروة الوثقي قتل ابن عم محمد المصطفي قتل الوصي المجتبي قتل علي المرتضي قتله أشقي الأشقياء.»
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#سخنان_امیرالمومنین_علیه_السلام
مقتل کامل امیر المومنین ع به روایت جلاء العیون مجلسی ره ( 4 )
ورود امیرالمومنین ع به مسجد کوفه در سحر 19 رمضان و زدن ضربه بر فرق مبارک ( 15 )
چون جناب علي عليهالسلام داخل مسجد شد، قنديلها خاموش شده بود و مسجد تاريک بود. حضرت چند رکعت نماز ادا کرد. ساعتي مشغول تعقيب بود. پس برخاست و دو رکعت نماز کرد و بر بام مسجد برآمد. دستهاي مبارک بر گوشهاي خود گذاشت و اذان گفت.
چون آن حضرت اذان ميگفت، هيچ خانه در کوفه نميماند مگر آن که صداي او را ميشنيدند. ابنملجم ملعون در تمام شب بيدار بود و در آن امر عظيم که اراده کرده بود، تفکر ميکرد. در ميان شب، قطامه به نزد او آمد و گفت: «کسي که چنين اراده دارد، خواب بر او حرام است. برخيز و علي را به قتل برسان و برگرد و مراد خود را از من حاصل گردان.»
آن ملعون گفت: «علي را ميکشم، ميدانم به مراد خود نميرسم.»
پس در آن وقت صداي اذان حضرت را شنيدند. آن ملعونه گفت: «زود برو که فرصت از دست ميرود.»
و به روايت ديگر: در تمام آن شب، آن ملعون با شبيب و وردان در مسجد بودند و انتظار آن حضرت ميبردند. چون حضرت از اذان فارغ شد و به زير آمد و مشغول تسبيح و تقديس حق تعالي بود و صلوات بر محمد و آل محمد ميفرستاد، به صحن مسجد درآمد و خفتگان را بيدار ميکرد از براي نماز؛
تا آن که به ابنملجم رسيد. ديد که او بر رو خوابيده است. فرمود: «برخيز از خواب براي نماز و چنين مخواب که اين خواب شيطان است؛ بلکه بر دست راست بخواب که خواب مؤمنان است و بر پشت خوابيدن خواب پيغمبران است.»
پس حضرت فرمود: «قصدي در خاطر خود داري که نزديک است از آن آسمانها از هم بپاشد و زمين شق شود و کوهها سرنگون گردد و اگر خواهم خبر ميتوانم داد که در زير جامه چه داري.»
از آن درگذشت، به نزد محراب رفت و مشغول نماز شد. رکوع و سجود را بسيار طول داد؛ چنانچه عادت او بود.
پس آن ملعون به نزد آن ستون که حضرت نماز ميکرد، ايستاد. چون حضرت سر از سجدهي اول برداشت آن ملعون ضربتي بر سر آن حضرت زد. در جاي ضربت عمرو بن عبدود آمد و تا پيشاني او را شکافت. پس حضرت فرمود: «بسم الله و بالله و علي ملة رسول الله.»
و گفت: «فزت برب الکعبة؛ يعني فايز و رستگار شدم به حق پروردگار کعبه.»
گریز به فرود آمدن سید الشهداء از اسب در روز عاشوراء و ذکر لاحول ولا قوة...و خوردن سنگ به پیشانی مبارک
هر دو محاسن شریفشان به خون خضاب شد.
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
بسم الله الرحمن الرحیم
«تهدمت و الله أرکان الهدي و انطمست أعلام التقي و انفصمت العروة الوثقي قتل ابن عم محمد المصطفي قتل الوصي المجتبي قتل علي المرتضي قتله أشقي الأشقياء.»
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#سخنان_امیرالمومنین_علیه_السلام
مقتل کامل امیر المومنین ع به نقل از جلاء العیون مجلسی ره( 5 )
ضربت خوردن امیرالمومنین در سحر 19 رمضان ( 16 )
چون اهل مسجد صداي حضرت را شنيدند، همه به سوي محراب دويدند. چون آن شمشير را به زهر آب داده بودند، زهر در سر و بدن مقدسش دويد، چون مردم به نزديک آن حضرت رسيدند، ديدند که در محراب افتاده است و خاک برميگيرد و بر جراحت خود ميريزد و اين آيه را ميخواند:
(منها خلقناکم و فيها نعيدکم و منها نخرجکم تارة اخري) (سورهي طه / آيهي 55. (يعني: «از زمين خلق کردهام شما را و در زمين بر ميگردانم شما را، و از زمين بيرون ميآورم شما را بار ديگر.»
پس فرمود: «آمد امر خدا و راست شد، گفتهي رسول خدا.»
راوي گفت: پيشتر شبيب ضربتي حوالهي آن حضرت کرد و بر طاق مسجد آمد. چون ضربت ابنملجم به سر مبارک آن حضرت رسيد، زمين بلرزيد و درياها به موج آمد. درهاي مسجد به هم خورد.
چون حضرت را برداشتند، رداي مبارکش را بر سرش بستند. حضرت، خون سر خود را بر محاسن مبارکش کشيد و فرمود: «اين آن است که خدا و رسول مرا وعده داده بودند. راست گفتند خدا و رسول.»
پس در آن وقت، خروش از ملائکهي آسمانها و زمينها بلند شد و باد سياه تندي وزيد که هوا را تيره کرد و جبرئيل در ميان آسمان و زمين صدا زد:
«به خدا سوگند که درهم شکست ارکان هدايت و تاريک شد ستارههاي علم نبوت و برطرف شد نشانههاي پرهيزکاري، و گسيخته شد عروة الوثقاي الهي، و کشته شد پسر عم محمد مصطفي وصي برگزيدهي مجتبي، و شهيد شد سيد اوصيا، علي مرتضي. او را شهيد کرد، بدبختترين اشقيا.»
چون امکلثوم اين صدا را شنيد، تپانچه بر روي خود زد و گريبان چاک کرد. فرياد: «وا ابتاه! وا علياه! وا محمداه! وا سيداه!» برآورد.
پس حضرت امام حسن و امام حسين عليهماالسلام از خانه به سوي مسجد دويدند. ديدند که مردم نوحه و فرياد ميکنند و ميگويند: «وا اماماه و وا اميرالمؤمنيناه! به خدا سوگند که شهيد شد، امام عابد مجاهد که هرگز براي بت سجده نکرده بود و شبيهترين مردم به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بود.»
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
بسم الله الرحمن الرحیم
«تهدمت و الله أرکان الهدي و انطمست أعلام التقي و انفصمت العروة الوثقي قتل ابن عم محمد المصطفي قتل الوصي المجتبي قتل علي المرتضي قتله أشقي الأشقياء.»
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#سخنان_امیرالمومنین_علیه_السلام
مقتل کامل امیر المومنین ع به روایت جلاءالعیون مجلسی ره ( 6)
ورود حسنین ع به مسجد و سفارشات امیر المومنین ع به ایشان (17)
چون آن دو مظلوم داخل مسجد شدند، فرياد «وا ابتاه وا علياه» برآوردند و گفتند: «کاش ما را مرگ درمييافت و اين روز را نميديديم.»
چون به نزديک محراب آمدند، پدر بزرگوار خود را ديدند که در ميان محراب افتاده است و ابوجعده با جماعتي ميخواهند او را برخيزانند که با مردم نماز کند، اما نميتواند. پس حضرت اميرمؤمنان عليهالسلام، امام حسن عليهالسلام را به جاي خود بازداشت که با مردم نماز گزارد، و خود نشسته نماز را به ايما ادا کرد. خون خود را بر روي خود ميماليد و هر ساعتي به طرفي ميل ميکرد.
چون حضرت امام حسن عليهالسلام از نماز فارغ شد، سر مبارک پدر بزرگوار خود را در دامن گذاشت و گفت: «اي پدر بزرگوار! پشت ما را شکستي. چگونه تو را به اين حال توانيم ديد؟»
پس حضرت ديدهي مبارک خود را گشود و فرمود: «اي فرزند گرامي! بعد از امروز بر پدر تو غمي و المي و جزعي نيست. اينک جد تو محمد صلي الله عليه و آله و سلم و جدهي تو خديجه و مادرت فاطمهي زهرا عليهاالسلام و حوريان جنة المأوي بر دور پدر تو آمدهاند و انتظار رفتن او ميکشند. پس شاد باش. دست از گريه باز دار که گريهي تو ملائکهي آسمانها را به گريه آورده است.»
چون اين صداي وحشت انگيز در کوفه منتشر شد، مردان و زنان از خانهها به سوي مسجد دويدند. چون به مسجد رسيدند، ديدند که حضرت اميرمؤمنان عليهالسلام سرش در دامان امام حسن عليهالسلام است. با آن که جاي ضربت را محکم بستهاند، خون ميريزد و گلگونهي مبارکش از زردي به سفيدي مايل شده است.
به اطراف آسمان نظر ميکند و زبانش به تسبيح و تقديس الهي مشغول است و ميگويد: «از تو می خواهم پروردگارا! رفاقت انبيا و اوصيا و اعلاي درجات جنة المأوي را.»
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1
[Forwarded from اتچ بات]
( https://attach.fahares.com/oXCkL/bM+beWsgWRVyIhrA== ) بسم الله الرحمن الرحیم
«تهدمت و الله أرکان الهدي و انطمست أعلام التقي و انفصمت العروة الوثقي قتل ابن عم محمد المصطفي قتل الوصي المجتبي قتل علي المرتضي قتله أشقي الأشقياء.»
#مقتل_حضرت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#سخنان_امیرالمومنین_علیه_السلام
مقتل کامل امیر المومنین ع به روایت جلاءالعیون مجلسی( 7 )
بردن امیرالمومنین به خانه با فرق شکافته (18)
محمد بن حنفيه روايت کرده است: حضرت اميرمؤمنان عليهالسلام فرمود: «مرا برداريد و به خانه بريد.»
پس حضرت را با نهايت ضعف برداشتيم و به خانه برديم و مردم بر دور آن حضرت گريه و زاري ميکردند، نزديک بود که خود را هلاک کنند.
پس امام حسن عليهالسلام در عين گريه و زاري و ناله و بيقراري، با پدر بزرگوار خود گفت: «اي پدر! بعد از تو براي ما که خواهد بود؟ مصيبت تو بر ما امروز مثل مصيبت رسول خداي صلي الله عليه و آله و سلم است. گويا گريه را از براي مصيبت تو آموختهايم.»
پس اميرمؤمنان عليهالسلام آن حضرت را به نزديک خود طلبيد. چون نظر کرد، ديدههاي آن امام مظلوم را ديد که از بسياري گريه مجروح شده است. به دست مبارک خود آب از ديدههاي نور ديدهي خود پاک کرد و دست بر دل مبارکش گذاشت و گفت:
«اي فرزند! خداوند عالميان، دل تو را به صبر ساکن گرداند. مزد تو و برادران تو را در مصيبت من عظيم گرداند و اضطراب تو را و جريان آب ديدهي تو را ساکن سازد. به درستي که حق تعالي تو را اجر داد به قدر مصيبت تو.»
پس آن حضرت را داخل حجره گرداندند و در نزديک محراب خواباندند. زينب و امکلثوم آمدند و در پيش علي عليهالسلام نشستند. نوحه و زاري براي آن حضرت ميکردند و ميگفتند:
«بعد از تو کودکان اهل بيت تو را که تربيت خواهد کرد؟ بزرگان ايشان را که محافظت خواهد کرد؟ اي پدر بزرگوار! اندوه ما بر تو دور و دراز است و آب ديدهي ما هرگز ساکن نخواهد شد.»
پس صداي مردم از بيرون حجره بلند شد به ناله، و آب از ديدههاي مبارک علي عليهالسلام جاري شد. نظر حسرت به سوي فرزندان خود افکند. حسن و حسين را نزديک خود طلبيد و ايشان را در برکشيد و رويهاي ايشان را ميبوسيد.
1-کانال ضامن اشک : ویژه مقتل امام حسین (علیه السلام )
@zameneashk
2- گروه متضمن البکا فاطمه الزهرا :ویژه پرسش و پاسخ و ارسال مطالب مقتل در رابطه با مقتل امام حسین (علیه السلام )
برای ورود به گروه مقتل به آی دی زیر رجوع کنید
@m_h_tabemanesh1