eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
7.7هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1.2هزار فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر ایتا @zameneashk1 باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات مقتل و دریافت کتاب شیعتی و مذبوح فرات @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت(11) 🌺. حمل کردن مولا به خانه و سوگوارى حضرت زينب كبرى (س) در شهر كوفه ، مردم صداى شيون و عزايى را شنيدند كه در بين زمين و آسمان ندا داد: (قد قتل مرتضى تهدمت و الله اركان الهدى) صداى جبرييل امين است كه در غم امام المتقين صيحه مى زند كه على را كشتند والله، اركان هدايت را از بين بردند... زينب صداى حزين امين وحى را كه مى شنود، در يك لحظه صيحه از دست دادن مادرش زهرا (س) برايش تداعى مى گردد. در مسجد قامت به خون نشسته على (ع) را در گليمى نهاده و راهى منزل مى كنند. در فاصله اندكى كه به خانه مانده است، حضرت فرمودند: (فرزندام! مرا بگذاريد تا با پاى خودم وارد منزل گردم. نمى خواهم دخترم زينب متوجه اين وضع من گردد. ) (خصال ۳۶۵) ضامن اشک ایتا https://eitaa.com/zameneashk1 ‏ضامن اشک واتساپ https://chat.whatsapp.com/CRmpAR0UlPfBUB9MlC78Aw ✅ کانال باب الحسین ع در شرح زیارت عاشورا و مقتل https://t.me/Babolhusein
قسمت(6) 🌺. كمربند شهادت در شب شهادت حضرت على (ع) وصفش چنان بود كه گويى مرگ را انتظار مى كشد. مرتب به آسمان و ستاره‌ها مى نگريست و مى فرمود: به خدا قسم، دروغ نگفته‌ام و رسول خدا (ص) به من دروغ نگفت. كمربند خود را محكم بست و به شعرى بدين گونه تمثل جست: اشدد حياريمك للموت اى على كمر خود را براى مرگ محكم ببند. فان الموت لاقيكا زيرا كه مرگ ترا ملاقات خواهد كرد. ولا تجزع من الموت از مرگ آه و ناله سرمده. اذا حل بواديكا زيرا مرگ تو را به سر منزل مقصود مى رساند. (و به سراى تو وارد شد) (نهج البلاغه خطبه ۲۱۷ و اثبات الهداه صفحه ۴۴۴ و ۴۴۵) 🌺. اولين نوحه كنندگان على (ع) حضرت على (ع) در همان شب آخر عمرش، از خانه به سوى مسجد حركت كرد، مرغابى‌ها سر راه آن جناب فرياد مى كردند، و مردم آنها را از او دور مى نمودند، فرمود: اتركوهن فانهن نوايح. (آنها را واگذاريد زيرا آنها نوحه گرانند) و گاهى فرمود: و الله لتخضبن هذه من هذه (سوگند به خدا اين از اين و دست بر سر و محاسنش گذاشت خضاب خواهد شد). (تذکره الخواص صفحه ۱۰۰ ) به جمع عشاق امیرالمومنین ع بپیوندید. کانال باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein کانال ضامن اشک در تلگرام https://telegram.me/zameneashk کانال ضامن اشک در واستاپ https://chat.whatsapp.com/HkZLpTUd0zlGJETZ7wYhAO
قسمت (7) 🌺. آخرين اذان امیرالمومنین على (ع) سحرگاه شب ۱۹ رمضان حضرت على (ع) داخل مسجد شدند، قنديل‌ها خاموش شده بود و مسجد تاريك بود، حضرت چند ركعت نماز ادا كرد، ساعتى مشغول تعقيب بود، سپس برخاست و دو ركعت نماز خواند و بر بام مسجد رفت، دست هاى مبارك را بر گوش هاى خود گذاشت و اذان گفت. وقتى آن حضرت اذان مى گفت، هيچ خانه در كوفه نمى ماند مگر آنكه صداى او را مى شنيدند. ابن ملجم ملعون در تمام شب بيدار بود و در آن امر عظيم كه اراده كرده بود تفكر مى كرد، و در ميان شب قطامه به نزد او آمد گفت: كسى كه چنين اراده اى دارد. خواب بر او حرام است، برخيز و على را به قتل برسان و برگرد و مراد خود را از من حاصل گردان، آن ملعون گفت: على را مى كشم و مى دانم كه به مراد خود نمى رسم پس در آن وقت صداى اذان حضرت را شنيدند، آن ملعونه گفت: زود برو كه فرصت از دست مى رود. (بر امیر المومنین چه گذشت صفحه ۲۶۶ ) 🌺. بيدار كردن قاتل خود در تمام آن شب، ابن ملجم ملعون با شبيب و وردان در مسجد بودند و انتظار آن حضرت مى بردند چون حضرت از اذان فارغ شد و پايين آمد و مشغول تسبيح و تقديس حق تعالى بود و صلوات بر محمد و آل محمد مى فرستاد، به صحن مسجد آمد و افراد خواب را براى نماز بيدار مى كرد، تا آنكه به ابن ملجم رسيد، ديد كه او بر رو خوابيده است فرمود: برخيز از خواب براى نماز و چنين مخواب كه اين خواب شيطان است، بلكه بر دست راست بخواب كه خواب مؤ منان است، و بر پشت خوابيدن خواب پيغمبران است پس حضرت فرمود كه: قصدى در خاطر خود دارى كه نزديك است از آن آسمانها از هم بپاشد و زمين شق شود و كوه‌ها سرنگون گردد، و اگر بخواهم مى توانم خبر بدهم كه در زير جامه چه دارى ؛ و از آن در گذشت به نزد محراب رفت و مشغول نماز شد، و ركوع و سجود را بسيار طول داد چنانچه عادت او بود. (کتاب ارشاد ۱۵) 🍀. به جمع عشاق امیرالمومنین ع بپیوندید. کانال باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein کانال ضامن اشک در تلگرام https://telegram.me/zameneashk کانال ضامن اشک در واستاپ https://chat.whatsapp.com/HkZLpTUd0zlGJETZ7wYhAO
قسمت (8) 🌺. ضربت در سجده اول پس آن ملعون به نزد آن ستون كه حضرت نماز مى كرد ايستاد، چون حضرت سر از سجده اول برداشت آن ملعون ضربتى بر سر آن حضرت زد درست در جاى ضربت عمرو بن عبدود آمد و پيشانى او را شكافت، پس حضرت فرمود: بسم الله و بالله و على ملة رسول الله، و گفت: برب الكعبه، يعنى فايز و رستگار شدم به حق پروردگار كعبه. ( ارشاد ۱۶ و ۱۷ ) 🌺. در محراب شهادت چون مردم به نزديك آن حضرت رسيدند، ديدند در محراب افتاده است و خاك برمى گيرد و بر جراحت خود مى ريزد و اين آيه را مى خواند: (منها خلقناكم و فيها نعيدكم و منها نخرجكم تارة اخرى) يعنى: از زمين خلق كرده‌ام شما را، و به زمين بر مى گردانم شما را، و از زمين بيرون مى آوردم شما را بار ديگر، سپس فرمود: آمد امر خدا، و راست شد گفته رسول خدا. (ارشاد ۱۷ و ۱۶ ) 🌺. لرزيدن زمين قبل از ضربت ابن ملجم، شبيب ضربتى حواله آن حضرت كرد و بر طاق مسجد آمد، چون ضربت ابن ملجم به سر مبارك آن حضرت رسيد، زمين لرزيد و درياها طوفانى شد، درهاى مسجد به هم خورد، چون حضرت را برداشتند، رداى مباركش را بر سرش بستند، حضرت خون سر خود را بر محاسن مباركش كشيد و فرمود: اين همان وعده اى است كه خدا و رسول مرا وعده داده بودند، راست گفتند خدا و رسول. (ناسخ التواریخ جلد ۱ صفحه ۱۴۳) به جمع عشاق امیرالمومنین ع بپیوندید. کانال باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein کانال ضامن اشک در تلگرام https://telegram.me/zameneashk کانال ضامن اشک در واستاپ https://chat.whatsapp.com/HkZLpTUd0zlGJETZ7wYhAO
قسمت (9) 🌺 پس از ضربت بر فرق على (ع) خروش از ملايكه آسمانها و زمين‌ها بلند شد، و باد سياه تندى وزيد كه هوا را تيره كرد. و جبرييل در ميان آسمان و زمين صدا زد : به خدا سوگند كه درهم شكست اركان هدايت، و تاريك شد ستاره هاى علم نبوت، و بر طرف شد نشانه هاى پرهيزگارى، و گسيخته شد عروة الوثقاى الهى، و كشته شد(ناسخ التواریخ جلد ۱ صفحه ۱۴۳) 🌺. دويدن فرزندان به سمت مسجد زمانى كه‌ام كلثوم جبرييل را شنيد، سيلى به صورت خود زد و گريبان چاك كرد، فرياد وااءبتاه، واعلياه، وا محمداه و واسيداه برآورد، پس حضرت امام حسن و امام حسين (ع) از خانه به سوى مسجد دويدند، ديدند كه مردم نوحه و فرياد مى كنند و مى گويند: وااماماه و وااميرالمؤ منيناه، به خدا سوگند كه شهيد شد امام عابد مجاهد كه هرگز براى بت سجده نكرده بود، و شبيه ترين مردم بود به رسول خدا (ص) (خرایج جلد ۱ صفحه ۱۸۱) 🌺. چون آن دو مظلوم داخل مسجد شدند، فرياد واابتاه و واعلياه بر آوردند مى گفتند: كاش ما را مرگ در مى يافت و اين روز را نمى ديديم. چون به نزديك محراب آمدند، پدر بزرگوار خود را ديدند كه در ميان محراب افتاده است، و ابوجعده با جماعتى مى خواهند او را بلند كنند كه با مردم نماز بخواند، اما نمى تواند. حضرت اميرالمؤ منين (ع) امام حسن (ع) را به جاى خود گذاشت كه با مردم نماز گزارد، و خود نشسته نماز را به اشاره ادا كرد، خون خود را بر روى خود مى ماليد و هر ساعتى به طرفى مى افتاد. (خرایج جلد ۱ صفحه ۱۸۱) به جمع عشاق امیرالمومنین ع بپیوندید. کانال باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein کانال ضامن اشک در تلگرام https://telegram.me/zameneashk کانال ضامن اشک در واستاپ https://chat.whatsapp.com/HkZLpTUd0zlGJETZ7wYhAO
قسمت(10) 🌺. سر على (ع) در دامن امام حسن (ع) چون حضرت امام حسن (ع) از نماز فارغ شد، سر مبارك پدر بزرگوار خود را در دامن گذاشت و گفت: اى پدر بزرگوار پشت ما را شكستى، چگونه تو را به اين حال ببينيم پس حضرت ديده مبارك خود را گشود فرمود: اى فرزند گرامى بعد از امروز بر پدر تو غمى و المى و جزعى نيست، اينك جد تو محمد (ص) وجده تو خديجه و مادرت فاطمه زهرا (ع) و حوريان جنة المارى بر دور پدر تو بر آمده اند و انتظار رفتن او مى كشند، پس شاد باش دست از گريه بازدار كه گريه تو ملايكه آسمانها را به گريه آورده است. (۳۷۳) (بصائر الدرجات صفحه ۸۸ ) 🌺 گريه امام حسن (ع) حضرت على (ع) ساعتى مدهوش شد و قطرات اشك از ديده هاى نور ديده مصطفى حسن مجتبى (ع) مى ريخت، چون آب ديده آن حضرت بر روى پدر بزرگوارش ريخت چشم گشود فرمود: چرا گريه مى كنى فرزندم، بعد از اين روز بر پدر تو ترسى و وهمى نيست، اينك جد تو محمد مصطفى (ع) و خديجه كبرى و فاطمه زهرا و حوريان بهشت، نزد پدر تو حاضر شده اند و انتظار قدوم او را مى كشند، و ملايكه آسمان‌ها به درگاه حق تعالى صداها بلند كرده اند. اى فرزند گرامى بر پدر خود ناله مى كنى و تو بعد از پدر خود به زهر ستم شهيد خواهى شد، و برادرت حسين به تيغ ستم دشمنان شهيد خواهد شد (کتاب بصائر الدرجات صفحه ۴۸۰ ) به جمع عشاق امیرالمومنین ع بپیوندید. کانال باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein کانال ضامن اشک در تلگرام https://telegram.me/zameneashk کانال ضامن اشک در واستاپ https://chat.whatsapp.com/HkZLpTUd0zlGJETZ7wYhAO
قسمت(11) 🌺. حمل کردن مولا به خانه و سوگوارى حضرت زينب كبرى (س) در شهر كوفه ، مردم صداى شيون و عزايى را شنيدند كه در بين زمين و آسمان ندا داد: (قد قتل مرتضى تهدمت و الله اركان الهدى) صداى جبرييل امين است كه در غم امام المتقين صيحه مى زند كه على را كشتند والله، اركان هدايت را از بين بردند... زينب صداى حزين امين وحى را كه مى شنود، در يك لحظه صيحه از دست دادن مادرش زهرا (س) برايش تداعى مى گردد. در مسجد قامت به خون نشسته على (ع) را در گليمى نهاده و راهى منزل مى كنند. در فاصله اندكى كه به خانه مانده است، حضرت فرمودند: (فرزندام! مرا بگذاريد تا با پاى خودم وارد منزل گردم. نمى خواهم دخترم زينب متوجه اين وضع من گردد. ) (خصال ۳۶۵) 🌺. او گرد وجود پدر خويش همچون پروانه مى گرديد و از خرمن وجود او بهرها مى برد. در آخرين لحظات از پدر خويش اجازه خواست تا از او سئوالى بپرسد. امام او را در پرسيدن آزاد دانست و فرمود: (دخترم! هر چه مى خواهى بپرس كه فرصت كم است. ) زينب رو به پدر كرد و گفت:‌ام ايمن مى گويد: (من از رسول خدا شنيدم كه حسينم در نقطه اى به نام كربلا در روز عاشورا با لب تشنه شهيد مى گردد) آيا نقل قول او صحيح است؟ امام فرمود: (آرى ؛‌ام ايمن درست مى گويد. اما من چيزى اضافه بر كلام او برايت نقل كنم. دخترم! روزى شما را از دروازه هيمن شهر كوفه به عنوان اسراى خارجى وارد مى نمايند كه شهر در شور و شعف موج مى زند، آن روز مردم، شهر را آذين مى بندند و با دست زدن و هلهله از آمدن شما استقبال كرده و شما را در گردش مى دهند. )(خصال ص ۳۶۵) به جمع عشاق امیرالمومنین ع بپیوندید. کانال باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein کانال ضامن اشک در تلگرام https://telegram.me/zameneashk کانال ضامن اشک در واستاپ https://chat.whatsapp.com/HkZLpTUd0zlGJETZ7wYhAO
قسمت(12) 🌴🌷 روضه ها زبان حال و گریز ها 🌺 ۱.. پیکر امام علی (ع) را با آن حال که آغشته به خون بود میان گلیمی نهادند اطراف آن را گرفتند و به خانه بردند . مردم دسته دسته به در خانه آن حضرت آمدند و سر به دیوار خانه میگذاشتند و میگریستند ...اینجا محاسن امیرالمومنین (ع) فقط به خون سرشار رنگین شد ولی محاسن ابا عبدالله به چند خون خضاب شد یکی از آن خونها خون سر و پیشانی آن حضرت بود . سنگ کین به پیشانی حضرت زدند و وجه الله را غرق خون کردند . خضاب دیگرش خونی بود که از گلوی علی اصغر به صورت امام حسین(ع) پاشیده شد . در آن لحظه ای که حرمله با تیر سه شعبه گلوی نازک علی اصغر را نشانه گرفت و حلق او را گوش تا گوش درید . تیر با حلقوم اصغر کار یک شمشیر کرد   چاره لب تشنگی کودک بی شیر کرد حرمله با هلهله میگفت :کارش شد تمام    خنده ی آن بیحیا ارباب مارا پیر کرد 🌺 ۲. امام امیر المومین از شدت ضربه و سم و خونریزی از هوش میرفت به چپ و راست می افتاد در کربلا هم امام وقتی حرمله تیر مسموم را به قلب امام زد امام بی تاب شد بی طاقت شد به چپ و راست میزد عبارات امیرالمومنین را فرمود بسم الله و با الله علی مله رسول الله ...بعد امام خواست به راست مایل شود ذوالنجناح به راست هنگامی که امام میخواست به چپ مایل شود ذوالجناح به چپ مایل میشد بعد امام خم شدن صدا زد یا جواد لا طاقه علی الجلوس علی ظهرک یعنی ای ذوالجناح دیگر طاقت نشستن را ندارم (تیر سه شعبه تمام توان و جونمو گرفت ) 🌺 ۳. بله وقتی یک نفر زخمی به زمین می افتد یکی اورا به دامن میگیرد یکی ابی می اورد یکی زخمش را میبنند صلی الله علیک یا ابا عبدالله در ک بلا همه چی بلعکس شد تا اقا به زمین افتاد دورش کردن به چند فرقه اورا میزدند فرقه بلسهام فرقه بلرماح فرقه بلحجز فرقه بسیوف ...فرقه ای با تیر فرقه ای نیزه فرقه ای با سنگ فرقه ای شمشیر ...تا اب طلب کرد تیری به سمت گلوی مبارکش ... کسی زخمشو بشت نه زخم روی زخم ...تا امام باقر فرمود جد ما ۱۹۵۰ زخم بر بدن داشت زخم روی زخم ... 🌺. ۴. بی بی حضرت زینب سلام الله علیها دیدن که بنی هاشم حضرت علی را می اوردند اینجا بنی هاشم یک علی را اوردن یک روز در کربلا در روز عاشورا بنی هاشم هم یک علی را اوردن ولی یا امیر المومنین به غیر فرق شکافته شما فقطعوه بلسیوف اربا اربا ... به جمع عشاق امیرالمومنین ع بپیوندید. کانال باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein کانال ضامن اشک در تلگرام https://telegram.me/zameneashk کانال ضامن اشک در واستاپ https://chat.whatsapp.com/HkZLpTUd0zlGJETZ7wYhAO
قسمت (13) 🌺 ‌۵. حضرت علی علیه السلام خیلی غریب بود .چون همدم و هم صحبتی نداشت .کسی را نداشت که درد دل های او را بفهمد ،لذا سرش را درون چاه میبرد و درد دلهایش را به چاه میگفت .اکنون از شما میپرسم الان امام شما صحبتها و درد دلهایش را با چه کسی در میان میگذارد ؟ امام زمان شما سر در درون کدام چاه میبرد ؟!پرونده اعمال شیعیان را که میخواند چه حالی پیدا میکند ؟اگر امیرالمومنین علیه السلام بیست و پنج سال خار در چشم و استخوان در گلو داشت ، الان امام زمان شما هزار و چند سال است که خار در چشم و استخوان در گلو داردوصبر میکند . مردم ! شما را به خدا امامتان را دریابید . امام شما خار در چشم دارد شما دیگر خار نباشید . او استخوان در گلو دارد شما دیگر بار نباشید یار باشید . مردم !امام زمان شما غریب است . بیایید و غریب نوازی کنید… 🌺. ۶. مثل امشب حضرت علی در دامان ابی عبدالله بود قبل از ان پیامبر در دامان امام حسین جان داد بعد از امام حسن در دامان ابی عبدالله جان داد بعد از ان ۷۲ اصحابتون در هنگا مرگ کنارشون بودین علی اکبر در اغوش شما به شهادت رسید قاسم در اغوش شما عباس در اغوش شما عبدالله ۱۰ ساله روی سینه شما رسید به جایی که شش ماهتون رو هم بدست گرفتید ان هم در اغوش شما پر پر شد جلوه اول عجب صبر و دلی دارید یا ابا عبدالله عحبت لصبرک ملائکه السماء سلام بر کسی که از عظمت صبرش ملائکه اسمان ها تعجب کردند جلوه دوم یا سید الشهدا همرو به اغوش گرفتید همه در لحظه سخت احتظار در کنارشون بودین سرشون رو دامن گرفتین پس چه کسی سر شمارو به دامن گرفت ...سنان خولی اشعث و الشمر جالس علی صدره الهم عجل لولیک الفرج به جمع عشاق امیرالمومنین ع بپیوندید. کانال باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein کانال ضامن اشک در تلگرام https://telegram.me/zameneashk کانال ضامن اشک در واستاپ https://chat.whatsapp.com/HkZLpTUd0zlGJETZ7wYhAO
قسمت (14) 🌺. برخورد با قاتلش به اسير كن مدارا بعد از ساعتى كه از ضربت خوردن على (ع) مى گذشت، حضرت اميرالمؤ منين (ع) چشم گشود مى گفت: اى ملايكه پروردگار من! رفق و مدارا كنيد با من پس حضرت امام حسن (ع) فرمود: اين دشمن خدا و رسول و دشمن تو ابن ملجم است، حق تعالى تو را بر او قدرت داده است و نزد تو حاضر كرده اند او را. چون حضرت را نظر بر آن ملعون افتاد. به صداى ضعيفى گفت: اى بدبخت بر امر عظيمى اقدام نمودى، آيا بد امامى بودم من براى تو كه اين چنين مرا جزا دادى؟ آيا مهربان نبودم بر تو؟ آيا تو را بر ديگران اختيار نكردم؟ آيا به تو نيكى نكردم و عطاى تو را زياده از ديگران ندادم؟ آيا نمى گفتند مردم كه تو را به قتل رسانم و من به تو آسيبى نرسانيدم و در عطاى تو افزودم با آنكه مى دانستم كه تو مرا خواهى كشت، ليكن مى خواستم حجت خداى تعالى بر تو تمام شود و خدا انتقام مرا از تو بكشد، خواستم كه شايد از گمراهى خود برگردى، پس گمراهى بر تو غالب شد مرا كشتى، اى بدبخت ترين بدبختان. پس آن ملعون گريست و گفت: يا اميرالمؤ منين آيا تو مى توانى كسى را كه بر در جهنم است نجات دهى؟ پس اميرالمؤ منين (ع) براى آن ملعون به امام حسن (ع) سفارش كرد فرمود: او را طعام و آب بده و دست پاى او را در زنجير مكن، و با او رفق و مدارا كن. چون من از دنيا بروم او را به ضربت قصاص كن و جسد او را به آتش مسوزان و او را مثله مكن كه دست و پا و گوش و ساير اعضاى او را نبرى، كه حضرت رسول (ص) فرمود كه: زنهار مثله مكنيد اگر چه سگ درنده باشد، و اگر شفا يابم من سزاوارترم به آنكه او را عفو كنم زيرا كه ما اهل بيت كرم و عفو و رحمتيم. (کتاب خرایج جلد ۱ صفحه ۲۰۱) 🌺 ام كلثوم كه از قتل پدر بزرگوارش اطلاع يافت به پسر مرادى گفت: اى دشمن خدا، اميرالمؤ منين (ع) را كشتى. گفت: نه بلكه پدر تو را كشتم. فرمود: اى دشمن خدا آرزومندم پدرم آسيبى نبيند. آن بى حيا پاسخ داد: پس چنان مى بينم كه گريه به حال من مى كنى؟ به خدا سوگند چنان ضربتى بر او زده‌ام كه اگر ميان اهل زمين پخش كنند همه را هلاك مى سازد.(ارشاد صفحه ۱۸) به جمع عشاق امیرالمومنین ع بپیوندید. کانال باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein کانال ضامن اشک در تلگرام https://telegram.me/zameneashk کانال ضامن اشک در واستاپ https://chat.whatsapp.com/HkZLpTUd0zlGJETZ7wYhAO
قسمت (15) 🌺. ترحم بر قاتل خود جالب اين كه: امام حسن (ع) ظرف شيرى نزديك آورد و به پدر شير داد، آن حضرت كمى از آن را خورد، و فرمود: بقيه آن را براى اسيرتان (ابن ملجم) ببريد، و به حسن (ع) فرمود: به آن حقى كه برگردن تو دارم، در لباس و غذا، آن چه مى پوشيد و مى خوريد به ابن ملجم نيز بپوشانيد و بخورانيد. (اثبات الهداه جلد ۵ صفحه ۳۵ و ۳۶ ) 🌺. گريه و زارى امام حسن (ع) محمد بن حنيفه روايت كرده است كه حضرت اميرالمؤ منين (ع) فرمود: مرا برداريد و به خانه ببريد، پس حضرت را با نهايت ضعف برداشتيم و به خانه برديم و مردم بر دور آن حضرت گريه و زارى مى كردند، نزديك بود كه خود را هلاك كنند، پس امام حسن (ع) در عين گريه و زارى و ناله و بى قرارى، با پدر بزرگوار خود گفت: اى پدر بعد از تو براى ما كه خواهد بود، مصيبت تو بر ما امروز مثل مصيبت رسول خدا (ص) است، گويا گريه را به خاطر مصيبت تو آموخته ايم. اميرالمؤ منين (ع) آن حضرت را به نزديك خود طلبيد، چون نظر كرد ديده هاى آن امام مظلوم را ديد كه از بسيارى گريه مجروح گرديده است، به دست مبارك خود آب از ديده هاى نور ديده خود پاك كرد و دست بر دل مباركش گذاشت گفت: اى فرزند! خداوند عالميان دل تو را به صبر ساكن گرداند، مزد تو و برادران تو را در مصيبت من عظيم گرداند و اضطراب تو را و اشك تو را ساكن سازد، به درستى كه حق تعالى تو را اجر داد به قدر مصيبت تو. (نهج البلاغه شرح ابن ابی حدید جلد ۸ ص ۲۵۳) 🌺 شير آوردن بينوايان گفته شد شير براى براى امام على (ع) خوب است، بينوايان كه همواره مورد لطف آن حضرت بودند، ظرف‌ها را پر از شير كرده براى آن حضرت آوردند. (جاذبه و دافعه علی ص ۳۳و ۳۴) 🌺 ملاقات اصبغ بن نباته از على (ع) اصبغ بن نباته گويد: هنگامى كه اميرمؤ منان (ع) ضربتى بر فرق مباركش فرود آمد كه به شهادتش انجاميد مردم بر در دارالاماره جمع شدند و خواستار كشتن ابن ملجم لعنه الله بودند. امام حسن (ع) بيرون آمد و فرمود: اى مردم، پدرم به من وصيت كرده كه كار قاتلش را تا هنگام وفات پدرم رها سازم، اگر پدرم از دنيا رفت، تكليف قاتل روشن است و اگر زنده ماند خودش در حق او تصميم مى گيرد؛ پس باز گرديد خدايتان رحمت كند. (کتاب غارات جلد ۱ ص۲۵۸ ) به جمع عشاق امیرالمومنین ع بپیوندید. کانال باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein کانال ضامن اشک در تلگرام https://telegram.me/zameneashk کانال ضامن اشک در واستاپ https://chat.whatsapp.com/HkZLpTUd0zlGJETZ7wYhAO
قسمت (16) 🌺. آخرين سخنان على (ع) با زينب (س) حضرت زينب (س) فرمود: زمانى كه ابن ملجم لعنه الله عليه پدرم را ضربت زد و من اثر مرگ را در آن حضرت مشاهده كردم محضرش عرضه داشتم: اى پدر‌ام ايمن برايم حديثى چنين و چنان نقل نمود، دوست دارم اين حديث را از شما بشنوم. پدرم فرمودند: دخترم، حديث همان طورى است كه‌ام ايمن نقل كرده، گويا مى بينم كه تو و دختران اهل تو در اين شهر به صورت اسيران در آمده، خوار و منكوب مى گرديد، هر لحظه هراس داريد كه مردم شما را بربايند، بر شما باد به صبر و شكيبايى، سوگند به كسى كه دانه را شكافته و انسان را آفريده روى زمين كسى غير از شما و غير از دوستان و پيروانتان نيست كه ولى خدا باشد و هنگامى كه رسول خدا (ص) اين خبر را براى ما نقل مى نمودند) قاموس الرجال ج ۷ ص۴۶۴) 🌺 فرزندان على كنار بستر پدر هنگامى كه حضرت على (ع) بسترى شد فرزندانش يك يك آمدند و به دست و پاى پدر افتادند، و قدم مبارك او را مى بوسيدند و مى گفتند: پدر جان اين چه حالى است كه از شما مشاهده مى كنيم، كاش مادرمان فاطمه (س) زنده بود و ما را تسلى مى داد، و كاش در مدينه كنار قبر جدمان رسول خدا (ص) بوديم و درد دل خود را به آن حضرت مى گفتيم، آه از غريبى و يتيمى... (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۶ ص۱۱۳...۱۱۴) 🌺. آه جانسوز و شيون جانكاه آنها به گونه اى بود كه هر كس مى شنيد بى اختيار گريه مى كرد. اميرمؤ منان (ع) يكايك آنها را به آغوش مى گرفت و مى بوسيد و مى فرمود: صبر كنيد، من نزد جد شما محمد مصطفى (ص) و مادر شما فاطمه (س) مى روم، من در اين شب‌ها در خواب ديدم، رسول خدا (ص) با آستين خود، غبار از چهره‌ام پاك كرد و مى گفت: (اى على آن چه بر تو بود به جاى آوردى)، اين خواب دلالت دارد كه نقاب جسم را از پيش روى جانم بر خواهند داشت. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۶ ص ۱۱۳ و ۱۱۴ ) 🌺. گريه ابا عبدالله بر على (ع) محمد حنفيه مى گويد: پس از ضربت خوردن، پدرم فرمود: مرا برداريد و به محل نمازم ببريد، آن حضرت را به مكان نمازش حمل كرديم، مردم زار زار مى گريستند، و به گونه اى جانسوز گريه مى كردند كه نزديك بود روح از بدنشان بيرون رود، امام حسين (ع) (پسر جانم خداوند قلبت را با صبر و استقامت، توان بخشد، و بزرگ ترين پاداش را به تو و برادرت عنايت فرمايد، آرام باش، گريه نكن، خداوند در قبال اين مصيبت عظيم به تو اجر مى دهد). سپس فرزندان ديگر امام به بالين او آمدند و گريه مى كردند و امام آنها را امر به صبر مى كرد، و گاهى خود نيز بى اختيار همراه آنها مى گريست. (ارشاد شیخ مفید ج۱ ص۱۷) 🌺 استقبال زهرا (س) از على (ع) از اسماء بنت عميس روايت شده است كه گويد: پس از آن كه حضرت على (ع) مورد اصابت شمشير ابن ملجم قرار گرفته بود، من خدمت حضرت بودم، ناله اى كرد و از هوش رفت و بعد از لحظه اى به هوش آمد و فرمود: خوش آمدى. به آن حضرت گفته شد: چه مى بينى؟ على (ع) فرمود: اينان رسول خدا (ص) و برادرم جعفر و عمويم حمزه هستند درهاى آسمان گشوده گشته و فرشتگان فرود آمده و بر من سلام و بشارت مى دهند و اين فاطمه (س) است كه فرشتگان خدمتكارانش اطرافش را گرفته اند و به استقبال من مى آيد. (الامام علی علیه السلام ) به جمع عشاق امیرالمومنین ع بپیوندید. کانال باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein کانال ضامن اشک در تلگرام https://telegram.me/zameneashk کانال ضامن اشک در واستاپ https://chat.whatsapp.com/HkZLpTUd0zlGJETZ7wYhAO