روز خواستگاری دختره گفت
بلد نیستم غذا درست کنم
کارای خونه هم طول میکشه یاد بگیرم
بچه داریم زیاد بلد نیستم
از ظرف شستنم بدم میاد…..
پسر گفت:
روزه بلدی بگیری؟؟؟
نماز بلدی بخونی؟؟؟؟
قرآن خوندنو دوست داری؟؟؟؟؟
دختره گفت:آره
پسره گفت؛ همین بسته، من میخوام نصف دین و زندگیم بشی نه کنیزم
پسره گفت:
پس اندازم کمه
حقوقمم آب باریکه ست
خونه و ماشینم زیادی مدل بالا نیست
دختره گفت:
خدارو میشناسی؟؟؟؟؟
غیـــــــــرت داری؟؟؟؟؟؟
چشمات پاکه؟؟؟؟
اخلاقت خوبه؟؟؟؟؟
ایمانت قوی هست؟؟؟؟؟؟
پسره گفت:آره
دخترگفت:
همین بسته،بقیه رو خودمون میسازیــــم
باهمدیگه میریممم جلــو،مهم اینه…
پـــــــــرِ پروازِ همدیگــــــه بشیم سمت خدا…
#عاشق_المهدی
@zaminesazanezohore
خیلی قشنگه با حوصله بخونید 👇👇
🌸داستان حضرت حبیب بن مظاهر چیست❓
و چه شد که به او مقام ثبت زیارت زائران امام حسین علیه السلام دادند❓
🌹زمانی که امام حسین علیه السلام کودکی خردسال بود؛ حبیب جوانی بیست ساله بود.
🌼او علاقه شدیدی به امام حسین داشت به طوری که هر جا امام حسین(ع) می رفت این عشق و علاقه او را به دنبال محبوب خود میکشید.
🌺پدر حبیب که متوجه حال پسر شد
از او پرسید: چه شده که لحظه ای از حسین(ع) جدانمی شوی❓
☘حبیب فرمود: پدر جان من شدیدا" به حسین علاقه دارم و این عشق و علاقه مرا تا جایی می کشاند که در عشق خود فنا میشوم.
🌺مظاهر پدر حبیب رو به پسر کرد و گفت: حبیب جان آیا آرزویی داری❓ حبیب فرمود: بله پدر جان
چیست❓
🌻حبیب عرض کرد اینکه حسین مهمان ما شود.
🌹پدر موضوع علاقه حبیب به امام حسین(ع) علیه السلام را با مولای خود علی علیه السلام در میان گذاشت و از ایشان دعوت کرد که روزی مهمان آنها شوند، امام علی علیه السلام مهمانی حبیب را با جان و دل قبول کرد.
🌼روز مهمانی فرا رسید حال و روز حبیب وصف نشدنی بود و برای دیدن حسین(ع) آرام و قرار نداشت بر بالای بام خانه رفت و از دور آمدن حسین را به نظاره نشست سرانجام لحظه دیدار سر رسید.
🌸از دور حسنین را به همراه پدر دید در حالی که سراسیمه از بالای پشت بام پایین می آمد پای حبیب منحرف شد و از پشت بام به پایین افتاد.
🍃پدر خود را به او رساند ولی حبیب جان در بدن نداشت پدر حبیب که نمیخواست مولایش را ناراحت ببیند بدن حبیب را در گوشه ای ازمنزل مخفی کرد و آرامش خود را نگه داشت.
🌹امام علی علیه السلام از اینکه حبیب به استقبال آنها نیامده بود تعجب کرد
فرمود: مظاهر با علاقه ای که ازحبیب نسبت به حسین دیدم در تعجبم که چرا او را نمیبینم⁉️
🌼پدر عذرخواهی نمود، گفت: او مشغول کاری است.
امام دوباره سراغ حبیب را گرفت و حال او را جویا شد
اما این بار هم پدر حبیب همان جواب را داد
امام اصرار کرد که حبیب را صدا بزنند در این هنگام مظاهر از آنچه برای حبیب اتفاق افتاده را شرح داد.
☘امام فرمود بدن حبییب را برای من بیاورید.
🌺بدن بی جان حبیب را مقابل امام گذاشتن تا چشم امام به بدن حبیب افتاد اشکهایش سرازیر شد رو به حسین(ع) کرد و فرمود: پسرم این جوان به خاطر عشقی که به شما داشت جان داد
حال خود چه کاری در مقابل این عشق انجام می دهی؟
🌼 اشکهای نازنین حسین(ع) جاری شد دستهای مبارکش را بالا برد و از خدا خواست به احترام حسین(ع) و محبت حسین(ع) حبیب را بار دیگر زنده کند.
☘ در این هنگام دعای حسین مستجاب شد و حبیب دوباره زنده شد.
🌸امام علی علیه السلام رو به حبیب کرد و گفت: ای حبیب به خاطرعشقی که به حسین(ع) داری خداوند به شما کرامت نمود واین مقام رفیع را به شما داد که هر کس پسرم حسین(ع) را زیارت کند نام او را در دفتر زائران حسین(ع) ثبت خواهی کرد.
🌹به همین جهت در زیارت حبیب این چنین گفته شده
سلام برکسی که دو بار زنده شد و دو بار از دنیا رفت🌴
💠ای حبیب تو را به عشق حسین(ع) قسم میدهم که هر کس این داستان را نشر دهد نام او را در دفتر زائران حسین(ع) ثبت کن🤲
📚منابع:
{منتخب طریحی ، مقتل خوارزمی،
منتهی الامال}
#داستان_زیبا
#عاشق_المهدی
@zaminesazanezohore
•⊰♥️🌿⊱
🌿¦⇠ #کربلا
♥️¦⇢ #امامحسین
••
بہهمہگفتمباافتخار
تنهابرایتونوڪرم.🌿.'
#کَرْبَلٰایَتْآرِزوٓستْآقٰایْخُوبٓیْهٰا.♥️.
•••
#عاشق_المهدی
@zaminesazanezohore
#خدا 🌱
تنہایے یعنے☝️🏻•
ڪسے نبـاشـد از
رنـج هایتــ برایـش
بگویے،😔 یا شادۍ هایتــ
را بہ او ابـراز ڪنے.💔😊
خـدا . .
گاهے عمدا انسان را تنہا میگذارد
تا با خودش مناجاتــ ڪنیم . . .❣🙃
#استادپناهیان👤
#عاشق_المهدی