💎درّ و یاقوت علوی💎
#دُرّ_و_یاقوت_علوی 0️⃣4️⃣
👈قطره ای از اقیانوس
#رسول_اعظم خدا، امام علی را مأموریت داد تا فتنه ای بزرگ را خاموش کند؛
با تدبیر حکیمانۀ ایشان، روزها پنهان می شدند و با استفاده از اصل غافلگیری، شبانگاهان به سوی دشمن می تاختند تا این که صبحگاهان دشمن را محاصره کرده و شکست دادند؛
جبریل امین این خبرِ مسرّت بخش را برای حبیب خدا آورد و ایشان حدود یک فرسخ تا بیرون مدینه به استقبال #امیر_المؤمنین آمدند و در جمع هزاران نفر از اصحاب فرمودند:
علی جان! اگر نگران این نبودم که امّتم در مورد تو بگویند آن چه را که نصارای در مورد فرزند مریم، عیسی مسیح گفتند(او را خدا دانستند) امروز (در وصف تو) چیزی می گفتم که هر کجا عبور می کردی به احترامت بایستند و خاک کف پایت را به عنوان تبرک و آب وضویت را برای شفا بر گیرند؛
و سپس سورۀ مبارکۀ #عادیات در شأن و عظمت مولای متقیان نازل شد.
آری! نه دنیا ظرفیت بیان فضائل امیر المؤمین را دارد و نه ما توان درک آن را و نه واژه ای در این دنیای محدود برای بیان فضائل ایشان یافت می شود.
چرا که اگر تمام درختان قلم، همۀ آب ها مرکّب، جماعت جنیان محاسبه گر و همۀ انسان ها بخواهند کاتب و نویسندۀ مناقب و فضائل ایشان شوند هرگز نخواهند توانست همۀ آن را شمارش کنند.
چه می گویم که میداند علی کیست؟
علی اعجوبه ای در ملک هستی است
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام
#امامت_عهد_الله
https://eitaa.com/doroyaghoot
💎درّ و یاقوت علوی💎
#دُرّ_و_یاقوت_علوی 0⃣3⃣
👈آیه ای که فقط یک نفر به آن عمل کرد.
برای تفاخر، وقت رسول خدا را می گرفتند و بعد می آمدند و می گفتند: ما با ایشان خصوصی صحبت کردیم؛
آیه 12 سورهٔ مجادله نازل شد که هر کسی که می خواهد نجوایی با رسول خدا داشته باشد ابتدا باید صدقه بدهد؛
با نزول این آیه، هیچ کسی جز علی بن ابی طالب برای نجوا با ایشان نیامد؛ مولایمان صدقه می داد و محضر رسول خدا شرفیاب می شد و نهایت بهره را می برد.
سپس آیه نازل شد:
"ﺁﻳﺎ ﺗﺮﺳﻴﺪﻳﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﮕﻮﻱ ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺻﺪﻗﺎﺗﻲ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻳﺪ؟ (مجادله، 13)
این از جمله فضائل خاص امیر المومنین علیه السلام است که چون خورشید فروزان، صراط مستقیم و حقانیت ایشان را برای آنان که در جستجوی واقعیت هستند روشن می سازد.
#امامت_عهد_الله
https://eitaa.com/doroyaghoot
💎درّ و یاقوت علوی💎
#دُرّ_و_یاقوت_علوی 6️⃣1️⃣
👈عبرتی بس عجیب❗️
زندگی همانند رانندگی در یک اتوبان با سرعت بالاست که یک لحظه غفلت، ممکن است تمام رشته هایمان را پنبه کنیم!
#انصار کارنامۀ بس درخشانی در یاری رسول خدا داشتند؛ اما با رحلت رسول اعظم خدا، دچار چنان غفلتی شدند و ضربه ای به اسلام زدند که در تاریخ نظیری ندارد!
زمینه هایی چون، درگیری دیرینه و حسادت بین #اوس و #خزرج و رقابت کور بین آنان و سایر قبایل در این اتفاق شوم بی تأثیر نبود.
#سعد بن عبادۀ انصاری بزرگ خزرجیان وقتی دید خلیفه دوم در برابر پیامبر قد علم کرده و نسبت هذیان به پیامبر اسلام می دهد، فهمید که اینان نخواهند گذاشت امام علی علیه السلام جانشین رسول خدا شود؛
به همین جهت در یک اقدام ناشیانه با محاسبه غلط، و به خاطر تعصبات نژادی و ریاست طلبی، برای این که قدرت به دست مهاجرین نیفتد به اصطلاح پیش دستی کرد و انصار را در #سقیفه بنی ساعده جمع کرد و با یک سخنرانی آتشین و تحریک کننده، امتیازات انصار را بر شمرد و رضایت هر دو قبیله(اوس و خزرج) را به دست آورد و همه رأی به إمارت او دادند؛
اما دیری نپایید که مهاجرین و در رأس آنان خلیفه اول و دوم از اجتماع انصار در سقیفه با خبر شدند و در یک چشم به هم زدنی، خود را به سقیفه رساندند و جلسه را به نفع خود مصادره کردند؛
حسادت بشیر بن سعد خزرجی، سبب شد برای این که قدرت به سعد نرسد ابابکر و عمر را تأیید و بیعت کرد و این چنین سد شکسته شد و سپس سایر انصار و مهاجرین بیعت کردند و شد آن چه که شد❗️
حضرت علی علیه السلام درباره اقدام انصار در این حادثۀ تلخ می فرماید:
اوّلُ مَن جَرّأ النّاسَ علینا سعدُ بنُ عبادةِ، فتَح باباً وَلَجَه غیرُه و اضرمَ ناراً کان لهبُها علیه و ضوئُها لاعدائه.
اول کسی که مردم را بر ما جرئ کرد سعد بن عباده بود، دری را گشود که غیر خودش در آن وارد شد، و آتشی را روشن نمود که شعله(ضرر) آن نصیب خود او و روشنائیش(سودش) نصیب دشمنانش گردید.
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج20 ص 307
فرجام #سعد بن عبادۀ انصاری، عبرتی بزرگ برای ما و تمام مسئولان.
#امامت_عهد_الله
https://eitaa.com/doroyaghoot
🌷شهید شیرعلی سلطانی
🔸 یکی از زمین های خود را به ساخت «مسجد المهدی عجل الله» اختصاص داد.
در اواخر سال ۶۰ وقتی برای مرخصی آمده بود در گوشهای از مسجد برای خود قبری ساخت؛ اما این قبر کوچکتر از قامت رشید او بود!
وقتی از او علت را سوال کردند، گفت: نه ، همین اندازه خوب است.
🔸شب عملیات فتح المبین در سنگر نشسته بود؛ بچه ها مشغول صحبت بودند که یک دفعه گفت: بچه ها! ساکت باشید!
ناگهان بوی عطر دل انگیزی در فضای سنگر پیچید. آن شب پس از اصرار مکرر بچه ها به شهید ملک پور گفت:
وقتی داخل سنگر بودیم عنایتی از طرف #امام_زمان عجل الله به من و دو نفر دیگر شد!
روز بعد شیرعلی سلطانی و آن دو نفر که نام برده بود به درجه رفیع شهادت رسیدند.
عجیب بود! مزار کوچک او درست اندازه اش بود! پیکر شیرعلی بدون سر بازگشته بود!
هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷
شهید #شیرعلی_سلطانی
🌷@shahedan_aref
از بستنی فروشی در #کابل تا شهادت در #خانطومان
شهید مدافع حرم #فاطمیون
"خداداد حسینی"
متولد سال ۷۶ در ولایت بامیان افغانستان بود، در کودکی با پدرش به کربلا رفت و این سفر در شکل گیری شخصیت او تاثیر زیادی داشت.
همزمان با نوجوانی او، اوضاع امنیتی افغانستان بهم ریخته بود و در هیئتهای
مذهبی انتحاری میشد اما او همراه دوستانش با شوق بسیار در عزاداری ها شرکت میکرد.
تا کلاس دهم درس خواند و بعد از آن به کار مشغول شد؛ همزمان به کلاس انگلیسی میرفت و به زبانهای اردو، پشتو و ازبکی مسلط بود
بعد از دو سال برای زیارت امام رضا(ع) راهی ایران شد؛ مدتی بعد ساکن تهران شد و در مغازه کیف فروشی مشغول کار شد و درآمدش را برای خانواده در کابل میفرستاد.
با اوج گیری تهدیدات تکفیری ها علیه حرم حضرت زینب(س) او بی خبر از خانواده به سوریه رفت.
نمازش را ترک نمیکرد و شبهای جمعه برای اموات خیرات میداد، با اخلاق و شوخ طبع بود اما زمانیکه عصبانی میشد کسی نمیتوانست حرفی بزند. بسیار شجاع بود و همیشه رخ به رخ با دشمن میجنگید.
سرانجام در عملیات #خانطومان با اصابت یک گلوله به شانه و یک گلوله به قلبش بشهادت میرسد.
شهید مدافع حرم
#خداداد_حسینی
🌷@shahedan_aref
💌 #کــلامشهـــید
🌹شهـــید سید مصطفی حسینی:
براى زنده کردن ارزشها و شناخت حقیقت و یافتن روح معنوى بیشتر به قرآن مراجعه کنید و نهج البلاغه را از یاد نبرید و راه شهدا را گرامی بدارید و امام سازش ناپذیر که همه عمرش را صرف تداوم این ارزشها کرده تنهایش نگذارید و همچون همیشه سخنانش را تبدیل به عمل کنید و در جاده حقیقت راهتان را ادامه دهید.
شهـــید #سید_مصطفی_حسینی
🌷@shahedan_aref
♦️ #خاطره
| دعا کنید شهیـد بشم... |
یه روز آقا آرمان بهمون گفت: بچهها همهتون فردا روزه بگیرید بیاید حوزه، قراره افطاری بدیم.
فرداش همه موقع اذان مغرب سر سفره نشسته بودیم. آقا آرمان رو کرد به بچهها گفت: خب انشاءالله که نماز و روزههاتون قبول باشه؛ شما دلهاتون پاکه و چیزی به افطار نمونده، ازتون میخوام برام یه دعا کنید.
همه گفتیم: آقا چه دعایی کنیم؟
آقا آرمان گفت: دعا کنید شهید بشم...
همهمون دستامون رو گرفتیم بالا دعا کردیم؛
اصلا انگار نمیدونستیم داریم چه دعایی میکنیم؛
شاید بعضیها معناش رو هم نمیدونستند...
• یکی از متربیهای شهید
شهید #آرمان_علی_وردی
🌷@shahedan_aref
در لشــگـــر 27 محمـــد رســـول اللــه ' ص '
بـــرادری بـــود کـــه عـــادت داشـــت #پیشـــانی شهـــدا را ببـــوســد !
وقـتــی خــودش شهیــد شــد بچـــه هــا تصمیــم گرفتنـــد بـــه تلافــیِ
آن همــه محبـت ، پیشـــانی او را غـــرقِ بــوســه کننـــد .
پارچـــه را کـــه کنـــار زدنـــد ، جنـــازه ی بـــی ســـر او دل همـــه شان
را آتـــش زد .
شهیـــد #حـــاج_محمد_ابراهیـــم_همــت
🌷@shahedan_aref
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت پنجم
راوری: دکتر محسن نوری، «استاد دانشگاه شهید بهشتی»
توی محله از بچگی باهم بودیم.
در دوران دبستان حال و هوای احمد با همه فرق داشت. رفتارش خیلی معنوی بود
احمد یکی از بهترین دوستان من بود، همیشه نون و پنیر خوشمزه ای با خودش به مدرسه می آورد هیچ وقت هم تنها نمی خورد! به ما تعارف می کرد و منو بقیه دوستان کمکش می کردیم
رفتار و برخورد احمد برای همه ما الگو بود
همیشه باهم بودیم
می گفت:
بیا تو راه مدرسه سوره های کوچک قران را بخوانیم. زنگ های تفریح هم می دیدم که یک برگهای در دست گرفته و مشغول مطالعه است.
یک بار از او پرسیدم: این کاغذ چیه؟ گفت: این برگهی اسما ٕالله است.
نام های خدا روی این کاغذ نوشته شده.
کم کم بزرگ تر می شدیم. فاصله معنوی من با او رفته رفته بیشتر می شد.او پله پله بالا می رفت و من...
بیشترین چیزی که احمد به آن اهمیت می داد نماز بود. هیچ وقت نماز اول وقت را ترک نکرد حتی در اوج کار و گرفتاری.
معلم گفته بود امتحان دارید.ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار می شه.فردا زنگ سوم که تمام شد آماده امتحان باشید.
آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه دیگه امتحان شروع می شه. صدای اذان از مسجد محل بلند شد.
احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نماز خانه.
دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد ..این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و...
می دانستم نماز احمد ، طولانی است، او مقید بود که ذکر تسبیحات را هم با دقت ادا کند.
هرچه گفتم بی فایده بود، احمد به نماز خانه رفت و مشغول نماز شد
همان موقع همه ما را به صف کردند، وارد کلاس شدیم. ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سوال ها رو بیاره
مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نماز خانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه.
بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد!
همه داشتند توی کلاس پچ پچ می کردند که یکدفعه درب کلاس باز شد و معلم با برگه های امتحانی وارد شد
همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت مارو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه!
بعد یکی از بچه ها رو صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن.
هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا در آمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد.
معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد خودش به کلاس راه نمی داد. من با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم.
آقا معلم درحالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات!
احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سوالات امتحان شد .من هم با تعجب به او نگاه کردم.
احمد مثل همه ما مشغول پاسخ شد.فرق من با او در این بود که احمد نماز اول وقت را خوانده بود و من ....
خیلی روی این کار او فکر کردم ..این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه عمل خالصانه احمد
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید
#احمد_علی_نیری
🌷@shahedan_aref
#شهید_نادر_مهدوی♥️
پس از اسارت بر عرشه ناو آمریکایی یو. اس. اس. چندلر USS Chandler، آماج شکنجههای بسیار سخت و توانسوز سربازان آمریکایی قرار گرفت و سینههای او را با میخهای بلند آهنین سوراخ کردند. وی پس از اصابت تیرهایی به بازو، قلب و پیشانی به شهادت میرسد و پس از شهادت پیکر مطهر شهید نادر مهدوی با دستهای بسته به نیروهای ایران تحویل داده شد
شهید #نادر_مهدوی
🌷@shahedan_aref
14.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 "معشوق خدا"
🔹وصیتنامۀ معشوقانۀ! شهید ناصرالدین باغانی.
🔹مقام معظم رهبری: من مکرّر دستنوشتههای این شهید را خوانده و هر بار بهره و فیض تازهای از آن گرفتهام.
شهید #ناصرالدین_باغانی
🌷@shahedan_aref