eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
55.3هزار عکس
41.1هزار ویدیو
1.8هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
حکایت ۵۶- نیز آقای سید محمد رضا کشفی از پدرشان نقل می‌کردند: در قم، مشغول تدریس کتاب «کفایه [۱] شدم. پس از دو روز نامه ای از حاج شیخ رسید؛ مرقوم فرموده بودند: «شما را همین دو روز تدریس «کفایة» کفایت است، ترک نمائید. » حکایت ۵۷- مرحوم حاج سید علی موسویان که یکی از تجار مشهد بود، گفت: برای درمان کسالتی، از مرحوم حاج شیخ اعلی الله مقامه، دوایی خواستم. فرمودند: تریاکی لازم است که گل آن قرمز باشد. عرض کردم: مرا به چنین تریاکی دسترس نیست. فرمودند: این دانه‌های خشخاش را در باغچه منزل خود بکار و از آن، تریاک لازم را تهیه کن. گفتم: برای اینکار ماهها وقت لازم است. فرمودند: تو اینها را بکار، زود به ثمر خواهد رسید. باری، خشخاشها را کاشتم، ظرف یک هفته سبز شد و گل داد و آماده شد؛ شیره آنرا گرفتم و به خدمت آن مرد بزرگ بردم. سپس از آن تریاک، دوایی ترتیب دادند که با استعمال آن، رفع کسالت از من گردید. حکایت ۵۸- همسر مرحوم حاج میرزا محمد صادق خاتون آبادی که از علماء ارجمند عصر خود در اصفهان بود، از زبان شوهر خویش نقل کرد که: یک شب جمعه، به اتفاق مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی به قبرستان معروف «تخت پولاد، اصفهان رفتیم و در تکیه «مادر شاهزاده بیتوته داشتیم. اندکی قبل از طلوع فجر، به من فرمودند: من از تکیه خارج میشوم، ولی تو، تا من نیامده ام، از اینجا بیرون مرو. اما پس از مدتی وسوسه شدم که به دنبال حاج شیخ بیرون روم. چون از تکیه خارج شدم، آن بزرگوار را دیدم که به نماز ایستاده است و صفوف بسیاری از سپید پوشان با ایشان نماز میگزارند. با دیدن این منظره، از خود بیخود شدم و از حال رفتم. تا آنکه حاج شیخ را دیدم، که بر بالینم آمده و می‌فرمایند: مگر نگفتم که از جای خود بیرون نروی! از بی نشانها...... شیخ حسنعلی اصفهانی https://eitaa.com/zandahlm1357